eitaa logo
باهم
271 دنبال‌کننده
34.9هزار عکس
28.7هزار ویدیو
821 فایل
استقلال آزادي جمهوري اسلامي @Gh123 Admin @Arangeh @Malardiha
مشاهده در ایتا
دانلود
" و اَنَّ الراحِلَ الیكَ قریبُ المَسافَة " و كوچ كنندہ . . . بہ سمت تو ، مسیرش نزدیك خواهـد بود نزدیكتر از خودم تا رگ گردنم دلباختگان سید علی 👇 @asganshadt
چند توصیه آیت الله بهجت ره:🌺 برای دوری از ریا، لاحول و لاقوه الا بالله زیاد بگویید✅ برای درمان عصبانیت،زیاد صلوات بفرستید✅ برای تمرکز فکر،زیاد لااله الا الله بگویید برای رفع اختلاف زوجین،صدقه متعدد به افراد متعدد بدهید✅ برای دفع شر و بلا بخوانید:اللهم صل علی محمد و آله و امسک عنا السوء 🌷مدیریت کانال از شما خواهران وبرادران التماس دعا دارد🌷 👈 کمی تا بهجت🌷 @behjat135
هدایت شده از 
هدایت شده از 
هدایت شده از 
هدایت شده از 
هدایت شده از 
هدایت شده از 
هدایت شده از 
هدایت شده از 
هدایت شده از 
هدایت شده از 
هدایت شده از 
هدایت شده از 
هدایت شده از 
هدایت شده از 
هدایت شده از 
هدایت شده از 
هدایت شده از لحظه‌ای باشهدا
5cc2b8b3463260de0d316699_1278417119838134609.mp3
4.12M
🔻جز چهارم قرآن کریم 🔸به روش تندخوانی (تحدیر) 🔹با صدای استاد @lahzaei_ba_sh
هدایت شده از لحظه‌ای باشهدا
هدایت شده از 
🌸ذکرهای دور کننده شیاطین🌸 #نکته_های_صلوات 🌺 @emammehrban
هدایت شده از 
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💐بهترین هدیه به امام زمان(عج) ترک #گناه است حاضری به امام زمان (عج )هدیه بدی؟؟ اگر موافقی....بگو #یاعلی #استاد_رائفی_پور #بسیار_عالی #ارزش_دیدن_راداره_اگر_تماشانکنی_ضرر_کردی 🌺 @emammehrban
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
درخواست و خواهش ناوهواپیمابر آمریکایی (به زبان فارسی) از هواپیمای ایرانی در خلیج فارس برای حفظ فاصله ایمن قابل توجه آقای ترامپ که می‌گوید ایرانی‌ها در خلیج فارس آرام شده‌اند!
هدایت شده از 
🇮🇷 🇮🇷 ✫⇠قسمت :3⃣2⃣ ✍ به روایت سید ناصرحسینی پور شب بود.داخل سلول‌ها بودیم. نگهبان‌ها در حیاط زندان پایکوبی میکردند، نمی‌دانستیم چرا؟! آن‌ها برای اینکه خوشحالی‌شان را به ما ابراز کنند، وارد راهروی سلول‌ها شدند.دژبان عراقي كه نامش صباح بود با به حرکت درآوردن دستش به آسمان، گفت :«الطیاره الایرانیه فی الخلیج العربی،گبت!» منظورش را نفهمیدم. صباح خوشحال بود. مترجم ایرانی را صدا زد و گفت: «امریکایی‌ها هواپیمای شمارا با موشک زدند!» وقتی این را گفت فکر میکردم شاید در جنگ، هواپیمای جنگی ایرانی را عراقی‌ها یا امریکایی‌ها زده‌اند. برایم انهدام هواپیمای جنگی عادی بود! با توضیحات بیشتر صباح، فهمیدم امریکایی‌ها هواپیمای مسافربری ما را بر فرض آب‌های خلیج فارس هدف قرار دادند(پرواز ٦٥٥). صباح با خوشحالی گفت: «سیصد ایرانی کشته شدند!» با وجود دردها و سختی‌هایی که با آن دست و پنجه نرم می‌کردیم، اشکمان از وقوع این مصیبت درآمد. خدارضا سعیدی به صباح و دیگر نگهبان‌ها گفت : «شما چه آدم‌هایی هستید که از کشته شدن سیصد آدم بی‌گناه، اونهم غیر نظامی خوشحال میشید!» صباح در جواب گفت: «البته مرگ ایرانی‌ها خوشحالی داره». پوست بدنم مثل بادمجان سیاه شده. پایم به خاطر عفونت شدید گندیده و زخم‌هایم کرم زده. عفونت شدید موجب تکثیر کرم‌ها شده. کرم‌ها تمام بدنم را گرفته و کلافه‌ام کردند. شبانه روز از سر و صورتم بالا می‌روند.شب‌ها از دست کرم‌ها خواب ندارم.برای اینکه داخل گوش‌هایم نروند توی هر دو گوشم پارچه می‌چپاندم. کم‌کم حس لامسه پایم را از دست می‌دادم. می‌دانستم کار پایم تمام است.نه میکشتنم، نه می‌بردنم بیمارستان.فک ‌میکنم عراقی‌ها می‌خواستند مجروحان را آنجا نگه دارند تا بمیرند.تا امروز، بیش از بیست اسیر مجروح جان داده بودند.در محوطه زندان سعی می‌کردم با دیگران فاصله داشته باشم. احساس می‌کردم برای همه تحمل‌ناپذیر شده‌ام.می‌خواستم در گوشه‌ای دوراز چشم دیگران باشم تا از بوی آزاردهنده‌ام کمتر اذیت شوند.عراقی‌ها با دیدنم، بینی‌شان را می‌گرفتند و از من روی برمی‌گرداندند. بعداز ظهر امروز، تعدادی فیلمبردار و خبرنگار وارد زندان شدند.خبرنگار جوان از همان سمت راست درِ ورودی زندان شروع به مصاحبه کرد. خوشحال بودم که بالاخره در کنار همه‌ی این دردها و سختی‌ها فرصتی برایم پیش آمده، تا خبر سلامتی‌ام را به خانواده‌ام برسانم.نوبت به نصرالله غلامی بچه‌ی بوشهر رسید. او که کتابی صحبت میکرد، ضمن معرفی خودش گفت: «به پدرم روح‌الله سلام می‌رسانم.دلم برایت تنگ شده. امیدوارم خداوند سایه‌ی شما را از سر خانواده‌ کم نکند.» در طول اسارت، از بس اسرا عبارت روح‌الله را به کار برده بودند که بیشتر عراقی‌ها می‌دانستند منظور اسرای ایرانی امام خمینی(ره) است. مترجم ایرانی که همراه خبرنگار بود، لبخند تلخی زد. فهمیده بود منظور نصرالله امام است. قضیه را به خبرنگار گفت.دژبان‌ها با کابل به جان نصرالله افتادند. نوبت به من رسید. خواستم بگویم اگر اسارت بیست سال هم طول بکشد، ما ایستاده‌ایم. اما افسر ارشد اجازه نداد با من و مجروحانی که وضعشان وخیم‌تر از بقیه بود، مصاحبه کند! امروز هوا خیلی گرم بود.از آسفالت بخار برمیخاست.زمین سیمانی زیر پایمان چنان داغ بود که کبابمان کرده بود.نمی‌توانستم بنشینم، پوست بدنم بر اثر گرمای زمین کنده شده بود.دو سه نفر از بچه‌ها به خاطر تشنگی بیهوش شدند. نیم ساعت بعد، صباح درحالی که، پارچ آب دستش بود، پارچ را پُر کرد.حین برگشتن به اتاق نگهبان‌ها، محمد کاظم به طرفش دوید و پارچ را ازش قاپید. کاری به عواقبش نداشت، می‌خواست به هر قیمتی شده، برای مجروحان آب بیاورد. صباح که می‌دانست حریف محمدکاظم نمی‌شود.دژبان‌ها را صدا زد و به جان او افتادند.محمدصادقی‌فرد رفت به طرف محمدکاظم. صادقی‌فرد با صدای بلند به نگهبان‌ها گفت: «قاتلان حضرت عباس علیه‌السلام، فرزندان شمر لعنه‌الله‌علیه، آب رو خدا داده، چرا به بندگان خدا آب نمیدید!» شلنگ آب رو دور گردن صادقی‌فرد انداختند و سه نفری کشیدند.چنان سه نفری شلنگ را کشیدند که گفتم الان خفه می‌شود. محمد دستش را بین شلنگ و گردنش قرارداده بود تا بتواند نفس بکشد. ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 🌷 @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
هدایت شده از 
اول ماه رمضان.mp3
1.74M
نوشِ روحتون :) @boostan_refaghat