.
دیروز عصر شمر را دیدم. جلو در مغازهاش کودکی دست فروش را گرفته بود زیر بار کتک. جوانی از بنی هاشم جدایشان کرد. جلوتر توی بنگاه، عمر سعد با شبث و حر جلسه داشتند تا قیمت زمین و مسکن را با معاملات صوری بالا ببرند. حر خشمگین و لعنت گویان بیرون آمد و گفت "من آه مردم را به خاطر دو روز دنیا گردن نمیگیرم یابن سعد."
عبور کردم. در نانوایی دیدم خولی دارد به زهیر بن قین التماس می کند که مغازهاش را پلمپ نکند. زهیر محل نمی گذارد و می گوید: "نمی شود! حکم علی اکبر است. چانه نان را کوچک میگرفتی؛ جرمت سنگین است مرد. فویل للمطففین!"
پا میگذارم روی کاغذهای ریخته شده در کف پیاده رو. یکیشان توجهم را جلب میکند. نوشته "ثروت و خدمت زیاد با رای به ابن زیاد". حبیب می گوید امسال رقابت اصلی بین عباس بن علی و ابن زیاد است میگویم ابن زیاد؟ می گوید پول پسرجان! گوشهایت را که تیز کنی جرینگ جرینگ سکه ها را از در ستاد می شنوی.
جلو دکه می ایستم روزنامه ها را نگاه می کنم. حکم اعدام در تعقیب مفسد اقتصادی ح بن ک. خنده ام میگیرد حرمله را که همه میشناسند.
تلفنم زنگ میزند.
_سلام بفرمایید
_سلام برادر! وهب نصرانی ام. یک جمله میخواستیم ماه محرم بزنیم برای دیوار نوشته میدان شهر. شما چیزی به ذهنت نمیرسد؟
_جمله ی آقا را بزنید. "یکی مثل من، با یکی مثل یزید بیعت نمیکند."
یکی مثل حسین باشیم.
#امین_میمندیان
ببار ای بارون ببار..mp3
5.04M
#شام_غریبان
▪️خون دل آسمون زبون میگیره صاحب زمون
▪️ای امان ای امان ای امان عمه جان عمه جان عمه جان ای عمه😭
🎙حاج محمود کریمی
🏴الهی به حق زینب کبری سلام الله علیها عجل لولیک الفرج 🤲
• • • 🏴
[ #منبر_مجازی ]
[ #امام_رضا{عݪیہالسلام}مۍفرمایَند: ]
ای پسر شبیب! اگر بر ، حسین {عݪیہاݪسݪام} آن قدر گریہ ڪنے ڪہ اشڪہایت بر چہره ات جارۍ شود ، خداوند همۀ گناهانت را ڪہ مرتڪب شدهاۍ مےآمرزد ، ڪوچڪ باشد یا بزرگ ، ڪم باشد یا زیاد...!
📚منبع|امالےصدوق|صفحہ۱۱۲
🔻
@karrare135
seyedrezanarimani.ir -ramazan9610 (4).mp3
9.38M
حلالم کن یا اباعبدالله...💔
#آه
مادری گفت "بُنَیَّ" غزلی ریخت بهم
و ردیف "سر" اولاد علی ریخت بهم
خواهری که قد و بالای برادرهایش
همه ی دلخوشی اش بود، ولی ریخت بهم
گذر نحس سه شعبه که به دریا افتاد
ساحل چشم و دو ابروی یلی ریخت بهم
نیزه ای آمد و پهلوی اذان گوی حرم
وسط جلوه ی "خیر العملی" ریخت بهم
زهر این حادثه آنقدر مذاقش تلخ است
طعم شیرینی "احلی عسلی" ریخت بهم
حنجری کوچک و "آنجا که عرب تیر انداخت"
بار معنایی ضرب المثلی ریخت بهم
بدنی ریخت بهم، پیروهنی ریخت بهم
مادری گفت "بُنَیَّ" غزلی ریخت بهم...
#یا_ایها_العزیز
دیروز کربلا و غمِ غربت حسین
امروز یک جهان و غمِ غربت شما
دیروز بیوفایی و حالا به لطف ما
تمدید میشود ز گنه غیبت شما...
#سلام امام زمانم...
یا رب الحسین
بحقّ الحسین
اشف صدر الحسین
بظهور الحجّة
@karrare135
🍃🌼
🌸🍂
🍃راز مهربانیهای
شهید مصطفی صدرزاده 🍂
📍#پرسش_و_پاسخ
📝❓ سلام علیکم ، عرض ادب . در بحث بسیار بسیار زیبای (تحجر عامل قتل حسین) که خود در دل بحث سعه صدر گمشده تاریخ است ، که امسال از شما بزرگوار شنیدیم و گویا فریاد جانمان به زبان حضرتعالی جاری شد ، و دیگر فریاد نبود ، همان سعه که فرمودید آرام کرد این فریادها را ... لذا در همین راستا ، دو مستند زیبا که از شهید صدرزاده تهیه شده ، و در آن به معنویت ایشان که همراه با شوخی و جوانی و شیطنت های حلال و بگو بخند و جبهه نگرفتن های در مقابل دیگران همراه بوده ، پرداخته است ...
اگر حضرت استاد منت بگذارند ، متنی ، ولو کوتاه ، بفرمایند ذیل این مستند بگذاریم ممنون میشویم . اگر هم دوست میدارید که قبلا مستند را ببینید و بعد متن را بفرمایید ، این مستند برایتان فرستاده میشود ، ولی اگر هم وقت دیدن آن را نداشتید ، هرطور که خود صلاح میدانید ... . محتاج دعای حضرتعالی هستم .
💞 #استاد_طاهرزاده :
✅ باسمه تعالی : سلام علیکم : مستند «روزگار ابراهیم» که روایتی بود از زندگی شهید مصطفی صدرزاده را بعد از آنکه شما تذکر دادید دیدم . قصهی «بودنی» بود که ما نیز میتوانیم احساسِ «حقالیقینی» را کم و زیاد در خود احساس کنیم که در این زمانه گویا این تنها معنای بودنی است که میتوانیم خود را در آن پیدا کنیم و بپذیریم. آری! همانطور که انقلاب اسلامی همچون موجودی زنده مراحلی را به سوی بلوغ دارد، نسبت ما نیز با این ودیعهی الهی مناسب حضور تاریخیاش در مراحل گوناگون به یک معنا متفاوت میشود و قصهی حضور در دفاع از حریم اهلالبیت«علیهمالسلام» یکی از آن مراحل بود و هست. مرحلهای که عرش، آری! عرش را در مقابل ما گشود و عدهای همچون مصطفی صدرزاده سر از پا نشناختند و قدم در آن راه گشوده نهادند. و امروز یک ندا به وسعت سینهی شهدای مدافع حرم باید بگشاییم، وگرنه از آن حضور عرشی عقب میافتیم. ما در باطن حرکات امثال حاج قاسم و پیرو آن شهید صدرزاده معنایی را یافتیم بزرگ تر از همهی آنچه تا حال از کربلا فهمیده بودیم. چه موقع ما میدانستیم کربلا یعنی محبت و محبت و یگانگی؟ در اینجا اوج آنچه در دفاع مقدس یافته بودیم، تجربه شد. در جهانی بسیار بزرگتر از جهانی که با اشکهای خود آن را شناخته بودیم. اشکهایی که به بزرگی همهی عالم بود. به همین جهت برای شهید صدرزاده برگشت از سوریه یعنی برگشت از آن جهانی که از همهی عالم بزرگتر است، و این ممکن نبود. و اینکه رفیق او میگوید: «زیادی مهربان بود»؛ رازِ رجوع او بود به حقیقت و شناختی که از حقیقت داشت و اگر پرتوی از آن را در کسی میدید به او عشق میورزید و این یعنی گشوده شدن در آغوش خدا ...🍃 موفق باشید .
http://lobolmizan.ir/quest/28890
#شهید_صدرزاده
#پرونده_مصطفی
#سعه_صدر_تاریخی
#تحجر_عامل_قتل_حسین
🍃🌸
🌼🍂
@matalebevijeh
➖➖➖➖➖➖➖
⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️
💢 مستند زندگینامه این شهید بزرگوار که استاد فرمودند 👇🏻⬇️👇🏻⬇️👇🏻
➖
38.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#پرونده_مصطفی 1
🎥 مستند «روزگار ابراهیم»
🔅 زندگی #شهید_صدرزاده 🔅
🍃 #قسمت_اول
💌 @matalebevijeh | مطالب ویژه
چه روز دلگیری...!
حسین (ع) شهید شد...
عباس از فرات برنگشت...
اکبر و قاسم رفتند...
علی اصغر پرپر شد...
زینب به اسارت رفت...
بازهم عاشورایی دیگر گذشت...
و منتقم نیامد...
نیامد...
نیامد...
#اللهمعجللولیڪالفرج
@karrare135