صب کن صب کن
بیا اینجوری نریم قتلگاه
الان دلمون هوایی شده کمی استغفار کنیم
أستَغفِرُاللّهَ رَبّی وَ أتوبُ إلیه ، أَسْتَغْفِرُاللهَ مِن کُلَّ ذَنْبٍ اَذْنَبْتُهُ وَ کُلَّ خَطَّیئَةٍ اَخْطَاْتُها...
بالحسین الهی العفو
-به دستم ضربت شمشیر تا خورد
غلاف تیغ قنفذ یادم افتاد
بریم مدینه؟!
گردیده بود همدست قنفذ با مغیره
اینجا مادرشو صدا زد ...
من میگم مادر خودشو صدا نزد؛مگه از خیمه نیومده بود؟
مگه پیش مادرش نبود؟
معلومه که مادرش که تو خیمه ها بوده رو صدا نزد..
بگیر این بچه رو...
خودش رو از دست های عمه ش رها کرد؛فرمود : والله لااُفارِقُ عمّی...
جز دست چی دارم فدات کنم؟
چطور جلوی ضربه رو بگیرم؟
چنان شمشیر به این استخوان نازک اثر کرد
فَأَطَنَّهَا إِلَى الْجِلْد
ِدست به پوست آویزان شد...💔
وقتی رو سینۀ عمو افتاد
آقا پسربرادر رو گرفت به سینه چسبوند به همون سینۀ مجروح
یادگار برادرم صبر کن ...🖐🏻
در این سختی از خدا طلب خیر کن💔
+این تنها شهید کربلاس که مقتلش با امام حسین یکیِ،تنها شهیدیِ هم خودش در آغوش امامش جون داده؛هم امامش کنارش جون داده ...
مادر راه خونه رو داری اشتباه میری
مادر دست به دست حسنت بده
به امید خدا میرسونمت ...
مادر خودم گوشواره هاتو پیدا میکنم،بلندشو
مادرم با دستای کوچیکم خاک چادرتو میتکونم بلند شو ...
بلند شو...اگه بلند نشی حسنت میمیره...
رفقا انشاءالله نصیبمون بشه زیارت با معرفت
انشاءالله حضرتمادر ما ها رو بخره 💔
انشاءالله آقام حسن برامون دعا کنه 🖐🏻