eitaa logo
دروس معرفتی و ادبی (استاد مافی)
2.5هزار دنبال‌کننده
137 عکس
102 ویدیو
73 فایل
مطالب کانال: #تدریس_کتاب_کشف_المراد (کلام اسلامی) #تدریس_ادبیات_عربی (قواعد ادبی) #تفسیر_قرآن و #شرح_دعا #سخنرانی #مهدویت ✅ فهرست صوت دروس؛ https://eitaa.com/kashfolmorad/601 ✍️ارتباط با ادمین کانال @Ya_mahdi_zahra
مشاهده در ایتا
دانلود
جلسه نود و هشتم کتاب کشف المراد.mp3
24.51M
📖 🔹جلسه:نود و هشتم موضوع:حُسْن بعثت 🎙مدرس:استاد مافی 🌐آیدی کانال؛ @kashfolmorad
(س) 🔷محبت به حضرت زهرا(س) با توجه به اهداف ایشان، چگونه باید باشد؟ 🔸در خصوص زیارتنامه حضرت زهرا(س) که در مباحث قبلی مطرح شد، میتوان نتیجه گرفت که درگیری حضرت زهرا(س) با آن جمعیت، صرفاً درگیری بر سر و جامعه نبوده، بلکه افق دید حضرت بسیار عمیق تر و وسیع تر بوده است. مسأله بین توحید و غیر توحید، مسأله بین حق و باطل بوده است. در واقع حضرت زهرا(س) با حرکت خویش مرزی بین حق و باطل کشیده و تا قیامت بین حق و باطل فاصله انداختند. ایشان مسیر هدایت و حق را برای رهجویان حق باز کردند. 🔸در ذیل اهداف کلان حضرت زهرا(س) که در موارد فوق به آن اشاره کردیم، مسأله زعامت سیاسی جامعه، مسأله فدک و مسأله غصب هم مطرح شده است. اما نگاه کلان حرکت حضرت زهرا(س) نگاهی است بین حق و باطل. حرکت شخصی مانند حضرت زهرا(س) را نباید منحصراً در یک مسیر سیاسی صرف تلقی کرد. بلکه مسائل سیاسی زیرمجموعه اهداف اصلی و کلان وی می‌باشند. 🔸معنای (ع)چیست؟ وقتی ما میگوییم محبت نسبت به اهل بیت یعنی (ع). هر چند در اطاعت گاها کوتاهی، سرپیچی و تخلف نیز دیده میشود. 🔸وَ عَنْ سَلْمَانَ اَلْفَارِسِيِّ قَالَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ: يَا سَلْمَانُ مَنْ أَحَبَّ فَاطِمَةَ اِبْنَتِي فَهُوَ فِي اَلْجَنَّةِ مَعِي وَ مَنْ أَبْغَضَهَا فَهُوَ فِي اَلنَّارِ يَا سَلْمَانُ حُبُّ فَاطِمَةَ يَنْفَعُ فِي مِائَةِ مَوْطِنٍ أَيْسَرُ تِلْكَ اَلْمَوَاطِنِ اَلْمَوْتُ وَ اَلْقَبْرُ وَ اَلْمِيزَانُ وَ اَلْمَحْشَرُ وَ اَلصِّرَاطُ وَ اَلْمُحَاسَبَةُ فَمَنْ رَضِيَتْ عَنْهُ اِبْنَتِي فَاطِمَةُ رَضِيتُ عَنْهُ وَ مَنْ رَضِيتُ عَنْهُ رَضِيَ اَللَّهُ عَنْهُ وَ مَنْ غَضِبَتْ عَلَيْهِ فَاطِمَةُ غَضِبْتُ عَلَيْهِ وَ مَنْ غَضِبْتُ عَلَيْهِ غَضِبَ اَللَّهُ عَلَيْهِ يَا سَلْمَانُ وَيْلٌ لِمَنْ يَظْلِمُهَا وَ يَظْلِمُ ذُرِّيَّتَهَا وَ شِيعَتَهَا . سلمان فارسى گفت پيامبر اكرم صلّى اللّٰه عليه و آله فرمود: اى سلمان هر كه فاطمه را دوست بدارد او در بهشت با من خواهد بود و هر كه دشمن بدارد در جهنم. سلمان! دوستى فاطمه در صد جايگاه سود ميبخشد كه ساده‌ترين اين جايگاه‌ها مرگ و قبر و ميزان و محشر و صراط‍‌ و محاسبه است هر كه دخترم فاطمه از او راضى باشد من از او راضيم و هر كه من از او راضى باشم خدا از او راضى است و هر كه فاطمه بر او خشم بگيرد من بر او خشم ميگيرم و هر كس من بر او خشم بگيرم خدا بر او خشمگين است. سلمان واى بر كسى كه او را ستم نمايد و ستم بر ذريه و شيعيانش كند. 🔸از مجموعه روایات و آیات میتوان استفاده نمود که هر جا سخن از «نار» است، یعنی اولیاء طاغوت، حکومت طاغوت و حکومت ظلمت و تاریکی. و هر جا سخن از «جنت» است یعنی اولیاء حق، حکومت نور و روشنایی. بعبارتی هر چیزی که ما در قیامت با آن برخورد میکنیم چیزی است که در این دنیا داشتیم و در آنجا ظهور می‌کند. اگر در این دنیا تحت ولایت نور بودیم، آنجا در بهشت هستیم؛ بهشت همان ولایت نور است. اگر در این دنیا تحت سرپرستی طاغوت بودیم، آنجا در آتش«نار» قرار میگیریم. 📚،ج۲۷، ص۱۱۶ 🔰@kashfolmorad
(س) 🔷معرفت وجود مقدس و نازنین حضرت زهرا(س) 🔸نکته حائز اهمیت این است که علت تاکید ما بر روی چیست؟ . خوراک تَن، تمام چیزهایی است که از زمین می‌روید و تمامی حیوانات و گیاهان از آن ارتزاق نموده و از نور خورشید استفاده مینمایند. انسانها نیز از زمین ارتزاق نموده و از نور خورشید استفاده میکنند و در واقع در حال تامین خوراک تَن هستند. 🔸نیازهای فیزیولوژیک بین انسان و سایر حیوانات مشترک است، اگر انسان صرفاً در این حیطه زندگی نماید، فرقی بین انسان(اشرف مخلوقات) و سایر حیوانات وجود ندارد. 🔸زمانی میتوان بین انسان و سایر حیوانات تفاوت قائل شد که انسان غذای انسانیت خود را بخورد، در اینصورت است که انسانیت رشد میکند. 🔸زمانی انسان پا به عرصه وجود می‌گذارد، سیر تکاملی بتدریج آغاز می‌شود، در مسیر تکاملی قوه به فعلیت تبدیل میشود. عنصری که قوه انسان را تبدیل به فعلیت مینماید، نام دارد. 🔸اگر معرفت خوراک روح بشود، روح به سمت انسانیت رشد کرده و بتدریج به بارگاه انسانیت تشرف پیدا میکند، و بقدری لطیف و مقدس میشود که تمام ملائکه آسمان و زمین در مقابلش مینمایند. 🔸معرفت فضیلتش بالذات است بالغیر نیست، یعنی معرفت؛ خود، هدف است. معرفت به «ما هِیَ هِیَ» فضیلت دارد، معرفت، بعنوان مقدمه ای برای چیزهای دیگر نیست. معرفت خودش است. 🔸وَ فِي السَّماءِ رِزْقُكُمْ وَ ما تُوعَدُونَ و (تقدیر) رزق و روزیِ شما و آنچه وعده داده می‌شوید، در آسمان است. ذاریات۲۲ 🔸فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسانُ إِلى‏ طَعامِهِ بنابراین، انسان باید به غذایش توجه کند؛ عبس۲۴ 🔸الإمامُ الباقرُ(ع)في قَولهِ تعالى: «فَلْيَنْظُرِ الإنْسانُ إلى طَعامِهِ»: عِلمِهِ الّذي يَأخُذُه مِمَّن يَأخُذُه. امام باقر(ع) درباره آيه «انسان بايد به خوراك خود بنگرد» فرمود: يعنى دانشى را كه مى آموزد، مواظب باشد از چه كسى فرا مى گيرد. 🔸، معرفت است. لذا به هر اندازه که بفهمی و به هر اندازه با معرفت مأنوس باشی؛ به همان اندازه رشد میکنی و انسان هستی، چه بسا کسی ۱۰۰ سال در این دنیا زندگی کند و حیوان بمیرد. 🔰@kashfolmorad
(س) 🔷انسان به معرفت زنده است. 🔸در جلسه قبل گفته شد که خوراک انسان، است، انسان به معرفت زنده ست، حیات انسانی مرهون معرفت اوست. به هر اندازه انسان معرفت داشته باشد، به همان اندازه حیات انسانی دارد و زنده ست، به همان اندازه ای که انسان زنده ست، آثار حیاتش بیشتر و تاثیرش در عالم قوی تر است. انسان به جایی می‌رسد که آنقدر حیات او، زندگی او و هستی او قوی میشود که در عالم می‌تواند نماید. 🔸انسان وقتی در وادی قدم برمیدارد، در وادی اول توحید؛ اثبات احدیت و واحدیت حضرت حق را مینماید. یعنی نفی شریک بیرونی و نفی ترکیب درونی. از یک طرف اثبات میکند مرکب نیست و از طرفی اثبات میکند شریک ندارد‌. 🔸یک قدم بالاتر که عبور میکند و به مرحله بعد می‌رسد، مرحله وحدت است‌. نه تنها واجب الوجود، مرکب نیست و نه تنها واجب الوجود شریک ندارد؛ یعنی واجب الوجود احدِ واحد است، علاوه بر این به وحدت شهود می‌رسد یعنی هر چه در این عالم هست؛ من فقط خداوند را میبینم. همه هر چه هستند از آن کمترند که با هستی اش نام هستی برند. 🔸اما یک قدم بالاتر که میرود وارد وادی و میشود. آنجا دیگر سخن از وحدت شهود نیست، بلکه سخن از وحدت وجود است‌. یعنی آنجا فقط خدا هست و صفات خدا و افعال الهی و هر چه غیرخداست، تجلیات حضرت حق است. هر چه غیرخداست نمودی است از آن بود و ظهوری است از آن کمالات. 🔸انسان وقتی به این مرتبه از برسد، زندگی اش متفاوت از بقیه میشود و وقتی بدین شکل عالم را ببیند، بعد از آن همه مصیبت در صحنه سنگین کربلا، در قتلگاه بدن قطعه قطعه شده برادر را میبیند و بجای ضعف در برابر دشمن غدار، بدن برادر را کمی بلند کرده و رو به آسمان میگوید: اللهم تقبل منا هذا قلیل القربان. خداوندا! این قربانی اندک را از ما بپذیر‌. یا وقتی وارد آن مجلس پلید می‌شود می‌گوید «مَا رَأَیْتُ إِلَّا جَمِیلًا: من جز زیبایی چیزی ندیدم» 🔸فرق بین انسان و غیرانسان و مرز بین آن دو، معرفت است؛ چه بسا افرادی که تمام همّ و غم شان برآورده کردن نیازهای فیزیولوژیک(مادی)است و در مرتبه پایین تری از حیوانات قرار دارند، چون کمال حیوانی مسأله وفاداری است و افرادی هستند از این فضیلت هم محرومند. قرآن تعبیر زیبایی دارد: صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لا يَرْجِعُونَ (آنان در برابر حق و حقیقت) کر، لال و کورند و در نتیجه (از گمراهی‌شان) باز نمی‌گردند. بقره۱۸ حضرت علی(ع) میفرمایند: فالصُّورَةُ صُورَةُ إنسان و القَلبُ قَلبُ حَيوانٍ، لا يَعرِفُ بابَ الهُدى فَيتَّبِعَهُ ، و لا بابَ العَمى فيَصُدَّ عَنهُ و ذلكَ مَيّتُ الأحياءِ ! و صورتش صورت انسان است و دلش دل حيوان. نه راه هدايت و رستگارى را مى شناسد تا آن را بپيمايد و نه راه ضلالت را تا از آن دورى گزيند. پس او مرده زندگان است. 📚 🔸لذا باید به این بلوغ برسیم که و اگر در جهل غوطه وریم، از انسانیت و شرافتِ مشرف شدن به اشرف مخلوقات محروم هستیم. گرچه ظاهر انسانی است اما باطن غیر انسانی ست. اینجاست که معرفت ارزش خود را نشان میدهد، اینجاست که معلوم میشود وقتی به خانه هجوم میبرند، فقط عده قلیلی در کنار میمانند و خیلی‌ها گول را می‌خورند. ارتد الناس بعد رسول الله ألا ثلاث او خمس. بعدازوفات رسول الله(ص)همه مرتد شدند الا سه یا پنج نفر... 📚،ج22،ص353 🔸بعد از پیامبر خیلی از افراد رجوع قهقرایی کردند به جاهلیت، به عصری برگشتند که انسان، انسانیت خود را گم کرده و گوهر وجودی خود را فراموش کرده بود. که مولوی به زیبایی به این موضوع اشاره نموده اند: دی شیخ با چراغ همی‌گشت گرد شهر کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست. 🔰@kashfolmorad
(س) 🔷فضیلت معرفت و جایگاه آن 🔸در جلسات قبل، سخن در باب بود، و اینکه انسان به نور معرفت زنده ست، و حیات انسانی به اندازه معرفت اوست. در ذیل بحث معرفت آیات و روایات فراوانی داریم، که اشاره به و به دارد. انسان در سایه معرفت انسان کامل میشود‌. یعنی انسان کامل در گردونه هستی، انسانی است که غایت حرکت وجودیه و غایت حرکت ایجادیه است. 🔸انسان کامل ثمره شجره وجود است، یعنی کل عالم هستی یک میوه دارد و آن هم انسان کامل است. به هر اندازه که معرفت داشته باشیم، به انسان کامل نزدیک تر میشویم. 🔸غایت حرکت وجودیه: کمال حقیقی است که برای انسان حاصل میشود، حرکت وجودیه در واقع حرکت استکمالی است که انسان به کمال حقیقی خود میرسد، چون خلقت عبث نیست و هر نوعی، در راه تکامل است و به کمالِ ممکن خویش می‌رسد و انسان از این کمال مستثنی نیست. 🔸غایت حرکت ایجادیه: ظهور حق در مظهر تام مطلق است که شامل جمیع جزئیات مظاهر است که انسان کامل است. یعنی انسان کامل به نهایت کمالات خود که می‌رسد، میشود غایت حرکت وجودی؛ و این انسان کامل که مظهر جمیع اسماء کمالیه حضرت حق است، میشود غایت حرکت ایجادیه. 🔸جمع حرکت وجودیه و ایجادیه، ثمره شجره وجود و هستی است، و فقط انسان است که در این مسیر قرار میگیرد و در سایه معرفت و تعالیم قدسی اولیاء خداوند میتواند به آن جایگاه برسد. نهایت درجه برای ولی خدا و معصوم عصر است؛ لیکن هر انسانی میتواند در این مسیر تلاش نماید تا رشد نموده و به همان اندازه از این حرکات وجودی و ایجادی استفاده نماید. 🔸با توجه به موارد موصوف، که انسانِ کامل غایت حرکت وجودی و ایجادی است، مفاد برخی روایات به شرح ذیل برای ما معلوم میشود. یعنی اگر انسان کامل نباشد هیچ چیزی در این عالم معنا پیدا نمی‌کند. 🔸در زیارت جامعه کبیره آمده است: وَبِكُمْ يُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَبِكُمْ يُمْسِكُ السَّماءَ أَنْ تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ إِلّا بِإِذْنِهِ، و به خاطر شما باران فرو می‌ریزد و تنها برای شما آسمان را از اینکه بر زمین فرو افتد نگاه می‌دارد. 🔸«بیمنه رزق الوری و بوجوده ثبتت الارض و السماء». «از برکت وجود او (یعنی حجت و نماینده الهی) مردم روزی می خورند و به خاطر هستی او آسمان و زمین برپاست ». 📚  🔸حدیث قدسی از رسول اکرم(ص): یا أَحْمَدُ! لَوْلاک لَما خَلَقْتُ الْأَفْلاک، وَ لَوْلا عَلِی لَما خَلَقْتُک، وَ لَوْلا فاطِمَةُ لَما خَلَقْتُکما ای احمد! اگر تو نبودی افلاک را خلق نمی‌کردم و اگر علی نبود تو را خلق نمی‌کردم و اگر فاطمه نبود شما دو نفر را خلق نمی‌کردم. 📚. صائن الدین علی بن ترکه 🔸ذیل آیه وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ من جن و انس را تنها از آن رو آفریدم که مرا بپرستند. ذاریات۵۶ روایتی نقل شده است: و ما خلقت جن النفوس و انس الابدان الا لیظهر علیهم صفاتی و کمالاتی فیعرفونی ثم یعبدونی، اذا العباده بقدر المعرفه و من لم یعرف لم یعبد. من عالم جن و انس را خلق نکردم مگر اینکه صفات و کمالاتم بر آنها ظهور پیدا کند، تا مرا بشناسند سپس مرا عبادت کنند به اندازه معرفت، هر کس معرفت نداشته باشد عبادت ننموده است. 📚،ج۲،ص۲۸۷ 🔸امیر المومنین علی(ع): فَقَالَ يَا أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ هَلْ رَأَيْتَ رَبَّكَ حِينَ عَبَدْتَهُ قَالَ فَقَالَ وَيْلَكَ مَا كُنْتُ أَعْبُدُ رَبّاً لَمْ أَرَهُ قَالَ وَ كَيْفَ رَأَيْتَهُ قَالَ وَيْلَكَ لاَ تُدْرِكُهُ اَلْعُيُونُ فِي مُشَاهَدَةِ اَلْأَبْصَارِ وَ لَكِنْ رَأَتْهُ اَلْقُلُوبُ بِحَقَائِقِ اَلْإِيمَانِ. گفت اى امير مؤمنان: پروردگارت را هنگام پرستش او ديده‌ ای! فرمود: واى بر تو! من آن نيستم كه پروردگارى را كه نديده‌ام بپرستم، عرض كرد: چگونه او را ديده‌اى‌؟ فرمود: واى بر تو ديدگان هنگام نظر افكندن او را درك نكنند ولى دلها با حقايق ايمان او را ديده‌اند. 📚الکافي_جلد۱_ص۹۷   🔰@kashfolmorad
(س) 🔷جایگاه معرفت، حکمت و علم 🔸از آنجايیکه غذا باید متناسب باشد با خورنده غذا، پس و نفس ناطقه هم میبایست متناسب با نفس ناطقه باشد. همانطوریکه جسم نیاز به غذا دارد و غذای جسم متناسب با جسم و جسمانی است؛ غذای روح هم میبایست متناسب با روح باشد تا در جهاز هاضمه روح، هضم شود. 🔸همانگونه که غذای جسم در بدن جزئی از بدن شده و در واقع بدن می‌شود، غذای روح هم بدین صورت است؛، این معرفت وارد نفس ناطقه شده، او را میسازد و در واقع نفسِ ناطقهٔ انسان و روح انسان معارفی است که در او ریخته میشود. مولوی به زیبایی به این موضوع اشاره نموده است: ای برادر تو همان اندیشه‌ای ما بقی تو استخوان و ریشه‌ای گر گُلَست اندیشهٔ تو، گلشنی وَر بُوَد خاری، تو هیمهٔ گُلخَنی 🔸تمام وجود انسان را اندیشه او در برگرفته است، معرفتی که وارد نفس و روح میشود، نفس و روح را میسازد، در واقع فصل اخیر انسان را، معارف میسازد. فصل دقیقی در مباحث معرفتی و حکمی مطرح است تحت عنوان فصل اتحاد علم، عالم و معلوم. این موضوع بحث عمیق و بسیار ارزشمندی است. حضرت علامه حسن زاده آملی کتابی دارند به زبان فارسی تحت عنوان دروس اتحاد عاقل به معقول، همچنین در فصل(۱۹) کتاب شرح فص حکمة عصمتیة في کلمة فاطمیة، مسأله اتحاد علم، عالم و معلوم را مطرح نموده است. 🔸رسول خدا(ص) به امیرالمؤمنین علی(ع) فرمود: «أنا مدینة الحکمة و هی الجنّة و أنت یا علی بابها»؛ من شهر حکمتم و این حکمت بهشت است. و ای علی تو درِ این بهشتی. 📚   🔸رسول اکرم(ص) میفرمایند: فى بعض الاخبار ان لله جنه ليس فيها حور و لا قصور و لا لبن و عسل و ثمار الجنه المناسبه لهم الفواكه من العلوم و الاسرار دون المالوف من فواكه الدنيا. خداوند بهشتی دارد که در آن بهشت نه حوری وجود دارد و نه قصری و ... میوه هایی که در این بهشت محضر بهشتی ها میبرند، میوه هایی ست از علوم و معارف و اسرار بدون هیچ لذتی برای انسان. 📚 🔸مرتبه عالیه انسان، نفس ناطقه است که میبایست غذایش متناسب با خودش باشد، لذا بهشتش نیز میبایست متناسب با خودش باشد. به عنوان مثال جنینی که از طریق بند ناف از جفت تغذیه میکند، وقتی وارد عرصه دنیا میشود از تغذیه دوران جنینی خود تنفر دارد، لذیذترین غذا برای یک گروه برای گروه دیگر تنفر آور است. ⁉️ با توجه به موارد ذکر شده، از کجا معلوم در بهشت، این غذاهای دنیوی برای عده ای مطلوب باشد! 🔰@kashfolmorad
(س) 🔷 هر بوی معطری از این عالم به مشام برسد، از وجود مقدس حضرت زهرا(س) است. 🔸انسان ترکیبی از جسم و روح است، همانطوریکه جسم انسان در این عالم با حواس ظاهری اموری را درک میکند، حس باطن انسان هم فعال بوده و امور باطنی را درک میکند. 🔸این عالم ترکیبی از . ملک این عالم را جسم انسان درک میکند و ملکوت این عالم را روح انسان درک میکند. هر چه در این عالم هست هم ظاهری دارد و هم باطنی. بعنوان مثال جلسه روضه ای برپاشده، سخنرانی و مداحی و پذیرایی انجام میشود، چیزی که ما می‌بینیم ظاهر این فضا است ولی اگر چشم و گوشِ جان باز شود، واقعیت و ملکوت دیده میشود که ملائکه در حال رفت و آمد بوده و بوی مطبوعی از این جلسه به مشام می‌رسد. 🔸زیبایی‌های این عالم در معلوم میشود نه در ملک‌. «چشم دل باز کن که جان بینی آنچه نادیدنی است آن بینی» «رسد آدمی به جایی که بجز خدا نبیند بنگر که تا چه حد است مکان آدمیت» 🔸روایتی از پیغمبر اکرم(ص) که میفرمایند: رائِحَةُ الأَنبِياءِ عليهم السلام رائِحَةُ السَّفَرجَلِ، و رائِحَةُ الحورِ العينِ رائِحَةُ الآسِ، و رائِحَةُ المَلائِكَةِ رائِحَةُ الوَردِ، و رائِحَةُ ابنَتي فاطِمَةَ الزَّهراءِ عليهاالسلامرائِحَةُ السَّفَرجَلِ وَ الآسِ وَ الوَردِ، و لا بَعَثَ اللّه ُ نَبِيّا و لا وَصِيّا إلاّ وُجِدَ مِنهُ رائِحَةُ السَّفَرجَلِ. بوى پيامبران، بوى بِهْ و بوى حورالعين، بوى آس و بوى فرشتگان، بوى گل است و بوى دخترم فاطمه زهرا، بوى بِهْ و آس و گل است. خداوند، هيچ پيامبر و هيچ وصىّ اى را برنينگيخت، مگر آن كه او بوى بِهْ مى داد. 🔸یعنی رائحه ای که از وجود مقدس و ملکوتی حضرت زهرا(س) به مشام می‌رسد، رائحه ای است از جمیع رائحه های انبیاء، حورالعین و ملائکه. یعنی هر بوی معطری از این عالم به مشام برسد از وجود مقدس حضرت زهرا(س) است. 🔸در ملکوت عالم، هر کسی عطری دارد؛ بوی خوشی دارد؛ به فاطمه زهرا(س) متصل است و هر چقدر در محضر ایشان تلمذ و شاگردی کنی، حضرت معطرت میکند. هر چه نور در عالم هست؛ بوی ملکوتی؛ از دیده های ملکوتی؛ از شنیده های ملکوتی همه از حضرت زهرا(س) و انبساط وجودی ایشان است. 🔰@kashfolmorad
09-mahdaveat-ostad mafi.mp3
40.94M
📖 🔹جلسه:نهم موضوع:فوائد امام غائب(۲) 🎙مدرس:استاد مافی 🌐آیدی کانال؛ @kashfolmorad
☀️قال مولانا ابوالحسن علی بن موسی الرضا علیه الصلاة و السلام: اَلاْیمانُ أَرْبَعَةُ أَرْکانٍ: اَلتَّوَکُّلُ عَلَى اللّه‌ِ، وَ الرِّضا بِقَضاءِاللّه‌ِ، وَ التَّسْلیمُ لِأَمْرِاللّه‌ِ، وَ التَّفْویضُ إِلىَ اللّه‌ِ. ترجمه: ایمان چهار رکن دارد: به خدا، راضى بودن به ، گردن نهادن به ، کارها به خدا. 📚تحف العقول ص۴۴۵ ❤️ 🔰@kashfolmorad
(۲) (سه صفحه) 🔷نقش امام در این عالم چیست؟ 🔸در جلسه گذشته در خصوص علل فاعلی و علل غایی بحث شد. گفته شد یکی از فوائد امام در عالم تکوین این است که هم در قوس صعود و هم در قوس نزول امام موثر است؛ یعنی امام هم در سلسله علل فاعلی هم در سلسله غایت قرار دارد. هر جا بحث از علل میشود، بحث فلسفی است. 🔸عالم از نظر فلسفی و عرفانی از خدا شروع شده و به سمت پایین می آید و از پایین به سمت بالا میرود و این دو قوس در کنار هم دایره میشوند. فلاسفه معتقدند کل اجسام این عالم در حالت طبیعی دایره هستند. 🔸عالم از طرف خداوند شکل میگیرد‌. اولین عالمی که میتواند وجود را از ناحیه خداوند بگیرد است. عالم عقل همان عالم مجردات تامه هستند. مجردات تامه، مجرداتی هستند که ذاتاً و فعلاً مجرد هستند. یعنی بدون نیاز به ابزار مادی در این عالم هر کاری را انجام میدهند(بعنوان مثال ملائکه مقرب) 🔸از مرحله عقل به سمت پایین، نامیده میشود. حکمای مشاء عالم مثال را قبول نداشتند، آنها معتقد بودند به عالمِ عقل و عالمِ ماده. عالم مثال از اشراق شروع شد، که در واقع همان عالم برزخ است بین عالم عقل و عالم ماده؛ که بخشی از عالم عقل را دارد و بخشی از عالم ماده. یعنی ذاتاً مجرد است در عالم مثال، اما فعلا مادی است یعنی در مقام کار با ابزار مادی کار انجام میدهد(مانند نفوس انسان) 🔸بنا به نظر مشاء، نفس ما ذاتاً مجرد است اما در مقام کار مادی است. نفس برای همین به بدن نیاز دارد چون کارهایش را با ابزار بدنی با ماده انجام میدهد. در عالم برزخ هم با بدن برزخی کار انجام میدهد، در عالم حشر با بدن حشری کار انجام میدهد، نفس نیاز به مرکب دارد. 🔸یک مرحله دیگر که پایین تر میایم عالم ماده است که از آن به نیز تعبیر می‌شود. هم ذاتاً مادی است هم فعلاً مادی است(بعنوان مثال تمام اشیاء که در عالم وجود دارند). انسان هر سه عالم را در خود دارد لیکن به نحو بسته. 🔸انسان از عالم ماده عبور میکند(ذاتاً و فعلاً مادی است)، در عالم مثال قرار میگیرد(ذاتاً مجرد ‌و فعلاً مادی) و بعد در عالم عقل قرار میگیرد(ذاتاً و فعلاً مجرد) تمام زندگی انسان مانند شکل دایره است. برخی در همان مرحله ماده می مانند، برخی از این مرحله عبور کرده و وارد عالم مثال می‌شوند که اول سیر و سلوک است، اول تمثلات است، وارد عالم مثال می‌شوند و تمثلات را می‌بینند. ماهم عالم عقل نزولی داریم هم عالم عقل صعودی، هم عالم مثال صعودی داریم هم عالم مثال نزولی، هم عالم ماده نزولی داریم هم عالم ماده صعودی. 🔸هر چیزی که در مرحله پایین می‌بینیم، در مرحله بالا و بالاتر اصل و حقیقت‌ آن وجود دارد. یعنی عکس آن در عالم مثال وجود دارد اینها نزول پیدا میکنند. در عالم مثال وجود دارند و در عالم عقل. 🔸اوحدی از افراد به مرتبه ای می‌رسند که از عالم مثال عبور کرده و در عالم عقل قرار میگیرند. ممکن است این سوال مطرح شود که این موضوع با ستارالعیوب بودن خداوند سازگار است؟! غالب افرادی که چشم برزخی پیدا نموده اند که قابل اثبات نیز نمیباشد، برزخ نزولی را میبینند، که تشخیص افراد برایشان مقدور نیست. در خصوص اوحدی از افراد که به برزخ صعودی راه پیدا میکنند، موضوع سازگاری با ستارالعیوب بودن خداوند با توجه به روایت قرب نوافل و فرائض قابل پاسخگویی است(رسیدن به مقام فنا) 🔸عالم مثال توسط شیخ اشراق مطرح و بوسیله ملاصدرا توسعه داده شد. عالم مثال محل وجود اجنه بوده و تمثلات شیطانی از آنجا شروع میشود. عالم مثال همان است که در خواب تجربه میشود، در عالم بیداری به شرط ضعیف شدن حواس ظاهری از عالم ماده و قوی شدن حس باطن، نیز میتوان عالم مثال را تجربه نمود. مثال: داستان ابوعلی سینا در خصوص اطلاع یافتن از جهان غیب با استفاده از کودک نابالغ. 🔸از کار افتادن حواس ظاهری جهت قوی شدن حس باطنی برای عوام است، زیرا انسان میتواند به مرحله ای برسد که حس ظاهر و باطن را همزمان داشته باشد بعبارتی بتواند حواس خود را کنترل نماید. از دو طریق میتوان به این مسیر رسید: عرفان و علوم غریبه. هرگز حدیث حاضر غایب شنیده ای او در میان جمع و دلش جای دیگر است. 🔸هنگامی انسان وارد عالم برزخ میشود، لحظه به لحظه تمثلات میبیند، لیکن تشخیص رحمانی یا شیطانی بودن تمثلات مستلزم داشتن استاد است. عالم مثال همان عالم مکاشفه(کشف باطن) است. صفحه ۲👇 🔰@kashfolmorad
🔸نقش امام در این عالم چیست؟ امام هم در قوس صعود هم در قوس نزول همه کاره است. در قوس نزول در این عالم تمام موجودات حظ و بهرهٔ وجودیشان را از امام میگیرند و همچنین هر موجودی بخواهد در قوس صعود در مسیر رشد حرکت نماید، بوسیله امام رشد میکند. هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْباطِنُ وَ هُوَ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عَلِيمٌ اوست که اول، و پایان و چیره و مسلط و آگاه از درون همه‌ی اشیاء است، و او از همه چیز به‌خوبی آگاه است.حدید۳ 🔸 همان است که پتانسیل آن در همه انسانها وجود دارد و در انسان به فعلیت(وحدت)میرسد. هر چه از بالا به پایین میاییم کثرت بیشتر و هر چه از پایین به بالا میرویم وحدت بیشتر میشود.در پایین قدرت تعقل( عاقل شدن) در انسانها وجود دارد لیکن هر چه در پایین است یک پک بسته است. امیرالمومنین علی(ع) میفرمایند:(شعر منسوب به حضرت) اَ تزعم انک جرم ثقیل و فیک انتوی العالم الاکبر؛ شما فکر می‌کنید یک موجود کوچک هستید، در حالی‌که کل (جهان) در درونتان نهفته است» 🔸جنبه و نقش غایی امام علت غایی، علتی است که باعث رسیدن به هدف میشود؛ و غایت، خودِ هدف است.تصور الغایه علت غایی و خودِ غایت در خارج خودِ غایت است. حکماء معتقدند علت غایی برای فعل است و غایت برای فاعل. 🔸در اینجا سوال مهمی مطرح میشود. هدف این عالم چیست؟ غرض و غایت خداوند از خلقت عالم چیست؟ عده ای را یک جور معنا نموده اند، گفته اند غرض خداوند از خلقت یعنی فایده خلقت، چون خداوند غنی به ذات است، غرض هم، همان فایده است. پس فایده به خدا نمیرسد، پس خداوند از خلقت این عالم هیچ غرضی ندارد‌.اشاعره معتقدند: افعال خداوند معلل به اغراض نیست و خداوند کار بی غایت و غرض انجام میدهد؛ بطوریکه اگر از عالم اشعری سوال پرسیده شود هدف خداوند از خلقت عالم چیست؟ میگوید سوال تو غلط است، خداوند هدف ندارد، تو هدف داری چون ضعیفی میخواهی قوی شوی(به فایده برسی) خداوند فایده نمیخواهد چون همه چیز دارد، پس خداوند افعالش بدون غرض است. 🔸حدود ۹۰ درصد اهل سنت، اشاعره هستند که قائل به میباشند. حکام ظالم در طول تاریخ از مکتب جبر دفاع میکردند چون می‌توانستند تمام خرابکاریهای خود را توجیه کرده و تمام کارهای ناشایست خود را به خداوند نسبت دهند و از زیر بار مسئولیت شانه خالی کنند. 🔸شیعیان معتقدند افعال خداوند غرض دارد، خداوند کار عبث نمیکند. افرادی باز اشتباه کرده و غرض را به معنای فایده بکار برده اند و چون خداوند غنی به ذات است فایده به خداوند نمیرسد و به فعل می‌رسد همان صحبت هایی که در بین مردم گفته میشود. من نکردم خلق تا سودی کنم. بلکه تا بر بندگان جودی کنم. گویی خداوند فاقد صفت «جود» بوده و با خلق انسانها به این صفت دست یافته است. نظام فکری حاکم شیعه همان بیت فوق است. 🔸علامه طباطبایی در کتاب «نهایه الحکمه» و در تفسیر «المیزان» به درستی علت غایی و غایت را بیان نموده است. ایشان میگویند چیزی که فاعل همیشه آنرا مدنظر قرار میدهد غایت است، فاعل همیشه در کارش غایت و غرضی دارد. غرض از نگاه فلسفی از مراتب کمال فاعل است؛ یعنی فاعل کمالی ندارد که میخواهد به آن برسد و بدنبال آن میرود. لیکن اگر دقیق تر و عمیق تر بنگریم غرض، کمال فاعل است و گاهی این غرض اقتضائاً لکماله الموجود است چون ذات کامل است باعث سرریز شدن کمالات میشود و گاهی اکتساباً لکماله المفقود است یعنی چون ناقص است بدنبال کسب آن غرض است. غرض کمال فاعل است و کمال فاعل از فاعل جدا نیست. غرض خودِ فاعل است و کمال انسانها همان وجودشان بوده که توسعه یافته است. وجود انسان است که توسعه می یابد؛ یعنی کاری که انسان انجام میدهد به کمال برسد،اما گاهی یفعل اقتضائاً لکماله الموجود است.(که در مورد حضرت حق اینگونه است) علامه طباطبایی میفرمایند: و هو تعالی يفعل ما یفعل و يحكم ما یحکم‌ لانَّه الله. خداوند هر کاری میکند، هر حکمی میکند چرا میکند؟؟ چون الله است. چون خداوند فیاض علی الاطلاق است. 🔸روایت عرفانی از داود نبی علیه السلام است که فرمود: «یا رَبّ لِماذا خَلَقْتَ الخَلْق؟ قال: کُنْتُ کَنزا مَخفّیا فَاَحبَبْتَ اَن اُعْرَف فَخَلَقْتُ الخلَقَ لاُِعرَف» یعنی: پروردگارا! برای چه مخلوقات را آفریدی؟ خدای تعالی فرمود: گنجی پنهان بودم، دوست داشتم که شناخته شوم، پس خلق را آفریدم تا مرا بشناسند. «کَنْزا» یعنی گنجی بودم، اشارت به صفات ربوبیّت است. خداوند عین ظهور است اگر بگوییم خداوند مخفی است،این نقص است. صفحه ۳👇 🔰@kashfolmorad
🔸خداشناسی، مبدأ شناسی و غایت شناسی است. خداوند همانطور که مبدأ المبادی است، غایت الغایات است. تمرکز بروی خداشناسی موجب پاسخ بسیاری از ابهامات خواهد شد. چون خداوند فیاض است، نباید از فعل خداوند پرسید که چرا عالم را خلق نمودی؟ اگر خلق نمی‌کرد باید پرسیده شود که چرا خلق نکردی؟! با توجه به تمام صفات لایزالش( قوی، کریم، سخی و ...) 🔸امام غایتِ خلقت است، یعنی هدف خلقت، امام است. اگر نقش امام را از این عالم نادیده بگیریم؛ یعنی فعل خداوند بدون غایت و هدف است. در حالیکه خداوند کار بدون غایت(عبث) انجام نمی‌دهد. 🔺إِنِّي جاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً. «من در زمین جانشینی (برای خود) قرار می‌دهم.»بقره۳۰ جاعل اسم فاعل با تنوین، مفید استمرار است. اسم فاعل زمانی میتواند مفعول بگیرد که معنای آینده و استمرار داشته باشد. 🔺تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ فِيها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ در آن شب، فرشتگان و روح، با اجازه پروردگارشان، برای (تدبیر) هر کاری (که خدا مقدّر کرده است،) آرام‌آرام فرود می‌آیند.قدر۴ تَنَزَّلُ در آیه فوق مفید استمرار است. از آیات فوق استفاده میشود که از ورود اولین انسان بر روی کره زمین تا روز قیامت باید خلیفه بر روی زمین باشد، لذا اولین انسان روی زمین خلیفه بوده است. هدف از خلیفه(اعم از امام، پیغمبر و ...) کمک به سیر و رشد است به سمت صعود. 🔺وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ من جن و انس را تنها از آن رو آفریدم که مرا بپرستند.ذاریات۵۶ اگر غایت خلقت انسان، عبادت است؛ همیشه باید انسانی باشد که بهترین عبادت را به خداوند عرضه نماید و انسان کامل همان امام است وگرنه غرض کار خداوند ضعیف خواهد بود. 🔺قالَ الْحُسَيْنُ عليه السلام: اَيُّهَا النّاسُ! اِنَّ اللّه َ جَلَّ ذِكْرُهُ ماخَلَقَ الْعِبادَ اِلاّ لِيَعْرِفُوهُ، فَاِذا عَرَفُوهُ عَبَدُوهُ، فَإذا عَبَدُوهُ اسْتَغْنُوا بِعِبادَتِهِ عَنْ عِبادَةِ ماسِواهُ. فَقالَ لَهُ رَجُلٌ: يَابْنَ رَسُولِ اللّه ِ بِأَبى أَنْتَ وَاُمّي فَما مَعْرِفَةُ اللّه ِ؟ قالَ: «مَعْرِفَةُ أَهْلِ كُلِّ زَمانٍ إِمامَهُمْ اَلَّذى يَجِبُ عَلَيْهِمْ طاعَتُهُ. امام حسين عليه السلام فرمود:اى مردم! همانا خداى بزرگ بندگان را نيافريده مگر براى آنكه او را بشناسند، وقتى او را شناختند او را پرستش خواهند كرد، هنگامى كه او را پرستش كردند از بندگى غير او بى نياز مى شوند. مردى گفت: اى فرزند رسول خدا، پدر و مادرم فدايت باد، شناخت خدا چيست؟ فرمود: عبارتست از شناخت مردم هر زمان امامشان را، آن امامى كه اطاعت او بر آنها واجب است. 📚، جلد۱، صفحه۹ 🔺ملاصدرا:و ایضاً انَّ وُجودَهم غایه وجود الخلائق وجود ائمه اطهار، غایت وجود خلائق من الجن و الانس است‌‌. یعنی کل عالم اگر خلق شدند بخاطر این است که غایت این عالم، امام است. یعنی کل عالم برای امام خلق شده است، اگر امام نبود عالم خلق نمیشد. 📚، جلد۲، ص۴۷۶ 🔰@kashfolmorad