✨﷽✨
🔴قهرمانان زندگیت را درست انتخاب کن
✍نادانی رو به خردمندی کرد و گفت: فلان شخص، ثروتمندترین مرد شهر است. باید از او آموخت و گرامیش داشت.خردمند خندید و گفت: فلانی کیسهاش را از پول انباشته، آنگاه تو اینجا با جیب خالی بر او میبالی و از من میخواهی همچون تو باشم؟نادان گفت: خب گرامیش مدار، بهزودی از گرسنگی خواهی مرد.خردمند خندید و از او دور شد.از گردش روزگار مرد ثروتمند در کام دزدان افتاد و آنچه داشت از کف بداد و دزدان کامروا شدند.
چون چندی گذشت همان نادان رو به خردمند کرد و گفت: فلان دزد بسیار قدرتمند است باید همچون او شکستناپذیر بود.خردمند باز بر او خندید. فردا دزد به چنگال سربازان فرمانروا اسیر شده، در میدان شهر شلاقش میزدند که خردمند دید نادان با شگفتی این ماجرا را میبیند. دست بر شانهاش گذاشت و گفت:
عجب قهرمانهایی داری، هر یک چه زود سرنگون میشوند.
نادان گفت: قهرمانان تو هم به خواری میافتند.خردمند خندید و گفت: قهرمانان من در ظرف اندیشه تو جای نمیگیرند، همینجا بمان و شلاق خوردن آنکه گرامیش میداشتی را ببین.و با خنده از او دور شد.
🌹🌷🌹
✨﷽✨
🔴اهمیت و اولویّت هزینه کردن
برای مادر و پدر نسبت به دیگران
✍رسول خدا (صلی الله علیه و آله)فرمود:كسى كه پنج دانه خرما يا پنج گرده نان يا چند دينار يا درهم دارد و می خواهد آنها را به مصرف رساند، در درجه اول، برای پدر و مادر خود خرج نمايد؛ در درجه دوم، براى خودش و زن و فرزندش، در درجه سوم، براى خويشاوندان و برادران مؤمنش؛ در درجه چهارم، براى همسايگان فقيرش و در درجه پنجم، در راه خدا به مصرف رساند. مورد پنجم از همه آنها اجر كمترى دارد.
📚تحف العقول، ص350
همچنین فرمودند :
آیا به شما خبر دهم که بهترین و برترین راه برای خرج کردن پنج دینار چیست؟ عرض کردند: بله. فرمود: برترین آنها، نفقه دادن به مادرت میباشد. سپس نفقه دادن به پدرت است. در مرتبه سوم برتر آن است که مال را برای خودت و خانواده ات خرج کنی. چهارم بهتر است برای خویشانت نفقه دهی و پست ترین و پایین ترین حالت آن است که آن را در راه خدا انفاق کنی.
📚مستدرك الوسائل، ج7، ص241
🌹🌷🌹
✨﷽✨
#پندانه
🔴 ابزار تبلیغِ هر چیزی در دست حکمرانان است
✍روزی شاهعباس از مدرسه دینی ملاعبدالله در اصفهان بازدید کرد و دید کسی در آن ثبتنام نکرده است.
ناراحت شد و گفت:
چرا چنین است؟!
ملاعبدالله گفت:
خواهشی از تو دارم؛ یک روز هر کاری من میگویم انجام بده و هیچ سوالی نپرس.
شاه پذیرفت. روزی ملا سوار اسب شد و شاه جلوی او پیاده رفت.
مدتی در اماکن شلوغ شهر گشتند. دو روز بعد مدرسه شلوغ شد.
ملا به شاه گفت:
روزی که محبت کردی و پیاده رفتی و من سواره، ارزش علم را بر مردم شهر مشخص کردی و این مردم بر علم عاشق شده و ثبتنام کردند.
ابزار تبلیغِ هر چیزی در دست حکمرانان است. پادشاهان به هر چیزی بها دهند و به هر طرف میل کنند، مردم هم به همان طرف متمایل میشوند.
استاد قرائتی
🌹🌷🌹