eitaa logo
💥کشکول مبلغین و مبلغات استان یزد 💥
397 دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
2.8هزار ویدیو
215 فایل
این کانال با محتوای زیر برای منبر و بین الصلاتین راه اندازی شد تقویم نجومی ،حدیث ،احکام ، داستان، لطیفه،شعر و مطالب ارزشمند را در این کانال مطالعه فرمایید
مشاهده در ایتا
دانلود
9.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خورشید،ماه،ستارگان و فرشته ها یزد ما را اینگونه می‌بینند. به یزد زیبا افتخار می کنیم. کشکول مبلغین ومبلغات استان یزد https://eitaa.com/joinchat/1851588616Cd0c71383ae •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈
۲۷ خرداد ۱۴۰۳
💠💠مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات حوزه های علمیه منتشر کرد 📚 مجموعه ۳ جلدی پاسخ به شبهات انتخابات ویژه انتخابات ۱۱ اسفند ۱۴۰۲ 📗جلد اول : پاسخ تفصیلی به سوالات و شبهات انتخابات 📕جلد دوم : پاسخ تفصیلی به سوالات و شبهات مجلس خبرگان رهبری 📘جلد سوم : پاسخ تفصیلی به سوالات و شبهات شورای نگهبان ✅✅برای مشاهده کتاب روی نام آن کلیک کنید کشکول مبلغین ومبلغات استان یزد https://eitaa.com/joinchat/1851588616Cd0c71383ae •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈
۲۷ خرداد ۱۴۰۳
با توجه به اهمیت تبیین اسلام ناب محمدی (ص) به عنوان رسالت محوری سازمان تبلیغات اسلامی (که در حکم رهبر معظم انقلاب (حفظه الله)) منعکس است، اداره کل آموزش های تخصصی سازمان اقدام به تولید و تدوین دوره ی آموزشی مکتب امام خمینی (ره) نمود. در این دوره با بهره گیری از اساتید خبره، مکتب امام خمینی (ره) با محوریت تبیین رهبر معظم انقلاب (حفظه الله) از این مکتب و با برش های مختلف اعم از نظام اندیشه، شریعت اسلامی، سیره ائمه (ع)، تبلیغ تراز انقلاب، قرآن و اتکای مکتب امام بر مبانی قرآنی، تقابل تمدنی حق و باطل، مکتب سیاسی-اجتماعی امام، منطق سیره ی امامین انقلاب و وحدت در مکتب امام تدریس و ضبط گردید. این دوره ی آموزشی پس از پیاده سازی مباحث تبدیل به درسنامه های مکتوب شد. مجموعه ی این درسنامه ها تحت عنوان کتاب «مکتب حیات بخش» توسط ریاست سازمان تبلیغات اسلامی رونمایی شد. کشکول مبلغین ومبلغات استان یزد https://eitaa.com/joinchat/1851588616Cd0c71383ae •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈
۲۷ خرداد ۱۴۰۳
کشکول مبلغین ومبلغات استان یزد https://eitaa.com/joinchat/1851588616Cd0c71383ae •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈
۲۷ خرداد ۱۴۰۳
ﺗﻮ ﻫﻮﺍﭘﯿﻤﺎ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻡ، کنار ﺩﺳﺘﯿﻢ ﺑﻬﻢ ﮔﻔﺖ : ﻣﻦ ﺍﺻﻦ ﻫﯿﭻ ﺍﻋﺘﻘﺎﺩﯼ ﺑﻪ ﺍﺳﻼﻡ ﻧﺪﺍﺭﻡ. 🤨 ﯾﻬﻮ ﻫﻮﺍﭘﯿﻤﺎ ﯾﻪ ﺗﮑﻮﻥ ﺧﻮﺭﺩ ﮔﻔﺖ : ﯾﺎ ﺍبالفضل. 😨‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 😅 🤣 😁‌ کشکول مبلغین ومبلغات استان یزد https://eitaa.com/joinchat/1851588616Cd0c71383ae •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈
۲۷ خرداد ۱۴۰۳
✍️ گفتگوی دو حاجی در سالن انتظار فرودگاه جده که قصد برگشتن از حج را داشتند: ✅ حاجی اول : بنده پیمانکار ساختمان هستم الحمدلله امسال دهمین بار است که فریضه حج را بجا می‌آورم! ✅ حاجی دوم: بنده هم دکتر سعید پزشک متخصص هستم و در یک بیمارستان خصوصی کار می‌کنم و بعد از ۳۰ سال کار کردن در این بیمارستان توانستم هزینه‌ی‌ حج را پس‌انداز کنم. اما روزی‌که رفتم برای دریافت حقوق از امور مالی، همان روز با مادر یکی از بیمارانم که فرزند معلولی داشت روبرو و متوجه شدم بسیار غمگین و ناراحت است. چون پدر این مریض از کار اخراج شده و دیگر توانایی پرداخت هزینه بیمارستان خصوصی را ندارند. رفتم پیش مدیر بیمارستان و خواهش کردم این بیمار با حساب بیمارستان درمان شود. اما مدیر قبول نکرد و به من گفت: «این‌جا یک بیمارستان خصوصی است، نه موسسه‌ی خیریه!!! با ناامیدی از پیش مدیر خارج شدم. در حالی‌که دلم به‌حال این مریض می‌سوخت،ناگهان به‌یاد پولی افتادم که برای حج امسال پس‌انداز کرده‌بودم. سرم را به‌سوی آسمان بلند کردم و خطاب به الله گفتم : بار خدایا خودت می‌دانی که چقدر دلم آرزوی حج را دارد و می‌دانی هیچ‌چیز از رفتن به حج بیت‌الله الحرام و زیارت مسجد نبوی برایم خوشایندتر نیست! و برای رسیدن به آن تمام عمرم را تلاش نمودم! بار خدایا من این زن مسکین و فرزند مریضش را بر خودم و رفتن به حج ترجیح می‌دهم!! خدایا مرا از فضل و کرمت بی‌نصیب نکن! مستقیم رفتم حسابداری و گفتم این پول هم شش ماه پیش‌پرداخت برای بستری و علاج و درمان این مریض معلول است. اما خواهشی که از شما دارم به مادر این بیمار نگویید که من آن را پرداخت کرده‌ام. بگویید بیمارستان هزینه بیمار شما را تقبل نموده است. به‌خانه برگشتم و از این‌که سفر حج را از دست دادم اندوهگین بودم، اما از طرفی خیلی خوشحال بودم که توانستنم مشکل یک مریض معلول و یک خانواده بی‌بضاعت را حل کنم. آن شب در صورتی به‌خواب رفتم که صورت و گونه‌هایم خیس اشک بود. خواب دیدم که دارم طواف خانه‌ی خدا را انجام می‌دهم و مردم دارند به من سلام می‌کنند و به من می‌گفتند: حج شما قبول باشد جناب حاج سعید. مژده‌باد! شما قبل از این که در زمین حج کنید، در آسمانها حج کرده‌اید! جناب حاج سعید ما را هم دعا کنید!!! از خواب پریدم و احساس خوشحالی سراپایم را فراگرفته بود. خدا را سپاس گفتم و به رضای پروردگار راضی شدم. تازه از خواب بیدار شده بودم که زنگ تلفنم به‌صدا در آمد. متوجه شدم که مدیر بیمارستان پشت خط تلفن است. گفت: مالک بیمارستان امسال عازم حج است و می‌دانید که ایشان بدون پزشک خصوصی خودش نمی‌رود! اما پزشک ایشان به‌خاطر بارداری خانمش و نزدیک شدن وضع حمل نمی‌تواند او را همراهی کنند! خواهشی از شما دارم زحمت رفتن به‌حج و همراهی نمودن ایشان را قبول نمایید! سجده شکر نمودم و همانطورکه می‌بینید خداوند حج خانه خودش را بدون هزینه کردن نصیبم گردانید. الحمدلله نه تنها هزینه سفر حج را پرداخت نکردم، بلکه صاحب بیمارستان اصرار نمودند چون از خدماتم راضی بودند یک هدیه و هزینه عالی هم به من پرداخت شود! در طول سفر حج داستان آن زن مسکین را برای صاحب بیمارستان تعریف کردم. دستور دادند فرزند مریضش از حساب خاص بیمارستان درمان شود! و دستور دادند صندوق خاصی برای چنین مواردی و درمان فقرا در بیمارستان تاسیس شود! و دستور دیگری که خیلی خوشحالم کرد این بود گفتند شوهر این زن، در یکی از شرکتهایش استخدام شود و نیز دستور دادند تمام پولی که بابت مریض هزینه کرده بودم به‌من بازگردانده شود!!! آیا فضل و کرمی بالاتر از فضل و کرم خداوند دیده‌اید؟!!! حاجی اول که به سخنان دکتر سعید گوش می‌داد غرق در اشک شرمندگی شده بود. پیشانی حاج سعید را بوسید و گفت: به خدا سوگند هیچ‌وقت مانند امروز احساس حقارت و شرمندگی نکرده بودم!!! هرسال پشت سر هم حج می‌رفتم و فکر می‌کردم جایگاهم در نزد خدا با هر بار حج کردن بالا می‌رود، اما الان متوجه شدم حج شما هزار برابر حج من و امثال من ارزش دارد! من به حج و زیارت خانه خدا می‌رفتم، اما خداوند خودش شخصاّ شما را به خانه‌اش دعوت کرده‌است. نویسنده : دکتر عبدالکافی کشکول مبلغین ومبلغات استان یزد https://eitaa.com/joinchat/1851588616Cd0c71383ae •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈
۲۷ خرداد ۱۴۰۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۲۷ خرداد ۱۴۰۳
📚 روزي ملانصرالدین به دهكده اي مي رفت، در بين راه زير درخت گردوئي به استراحت نشست و در نزديكي اش بوته كدوئي را ديد؛ ملا به فكر فرو رفت كه چگونه كدوي به اين بزرگي از بوته ی كوچكي بوجود مي آيد و گردوي به اين كوچكي از درختي به آن بزرگي؟ سرش را به آسمان بلند كرد و گفت: خداوندا! آيا بهتر نبود كه كدو را از درخت گردو خلق مي كردي و گردو را از بوته كدو؟ در اين حال، گردوئي از درخت بر سر ملا افتاد و برق از چشمهايش پريد و سرش را با دو دست گرفت و با ترس از خدا گفت: پروردگارا! توبه كردم كه بعد از اين در كار الهي دخالت كنم؛ زير ا هر چه را خلق كرده اي،حكمتي دارد و اگر جاي گردو با كدو عوض شده بود، من الآن زنده نبودم! 🌹هیچ کار خدا بی حکمت نیست کشکول مبلغین ومبلغات استان یزد https://eitaa.com/joinchat/1851588616Cd0c71383ae •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈
۲۷ خرداد ۱۴۰۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۲۷ خرداد ۱۴۰۳