eitaa logo
💥کشکول مبلغین و مبلغات استان یزد 💥
383 دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
2.7هزار ویدیو
212 فایل
این کانال به منظور اطلاع رسانی و محتواسازی برای مبلغین و مبلغات راه اندازی شد تقویم نجومی ،حدیث ،احکام ، داستان، لطیفه،شعر و مطالب ارزشمند را در این کانال مطالعه فرمایید 💠امور مساجد استان یزد💠
مشاهده در ایتا
دانلود
💠شورای ارتقای سلامت اداره کل تبلیغات اسلامی استان یزد 💠
💠شورای ارتقای سلامت اداره کل تبلیغات اسلامی استان یزد 💠
💠شورای ارتقای سلامت اداره کل تبلیغات اسلامی استان یزد 💠
💠اسفند که نزدیک می‌شود، لیست خرید مواد شوینده که بلند بالا می‌شود، پارچه‌های رنگی که از بقچه بیرون می‌آیند و می‌نشینند کنار چرخ خیاطی تا بشوند دستگیره و دستمال سفره، نردبان که از انباری خودش را به پنجره‌های قدی خانه می‌رساند، لباس‌های زمستانی که کم کم جمع می‌شوند و جایشان را به لطافت لباس‌های بهاری می‌دهند، گندم‌های سهم گنجشک‌ها که ظرف سفالی را پر می‌کنند تا بشوند سبزه و کنار آینه و قرآن جاگیر شوند... أَوَ لا یَرَوْنَ أَنَّهُمْ یُفْتَنُونَ فی کُلِّ عامٍ مَرَّةً أَوْ مَرَّتَیْنِ ثُمَّ لا یَتُوبُونَ وَ لا هُمْ یَذَّکَّرُونَ آیا آن‌ها نمی‌بینند که در هر سال، یک یا دو بار آزمایش می‌شوند!؟ باز توبه نمی‌کنند، و متذکّر هم نمی‌گردند! 📚سوره مبارکه توبه، آیه 126 کتابها می‌نویسند: استفهام در این آیه استفهام تقریر است، و آیه چنین معنا می‌دهد: چرا ایشان تفکر نمی‌کنند و عبرت نمی‌گیرند، با اینکه می‌بینند در هر سالی یک یا دو بار مورد امتحان قرار می‌گیرند و در همه نوبت‌ها از امتحان مردود گشته و نمی‌توانند از امتحان خدایی بیرون آیند، و توبه نمی‌کنند و متذکر نمی‌شوند، و اگر در این باره فکر می‌کردند قطعا بیدار می‌شدند و وظیفه واجب و حیاتی خود را تشخیص می‌دادند.1 «یُفْتَنُون» به وسیله بیماری و قحطی و گرفتاری‌های دیگر، آزمایش می‌شوند، و باز هم دست بردار نیستند، و از نفاق خود توبه نمی‌کنند، و متذکّر نمی‌شوند، عبرت نمی‌گیرند. معنای دیگر آیه این است که مبتلا می‌شوند، به جهاد با پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، و مشاهده می‌کنند که خداوند یاری و پیروزی بر او نازل می‌کند.2 خانه تكانی با تو می‌گویم: اسفند که نزدیک می‌شود، لیست خرید مواد شوینده که بلند بالا می‌شود، پارچه‌های رنگی که از بقچه بیرون می‌آیند و می‌نشینند کنار چرخ خیاطی تا بشوند دستگیره و دستمال سفره، نردبان که از انباری خودش را به پنجره‌های قدی خانه می‌رساند، لباس‌های زمستانی که کم کم جمع می‌شوند و جایشان را به لطافت لباس‌های بهاری می‌دهند، گندم‌های سهم گنجشک‌ها که ظرف سفالی را پر می‌کنند تا بشوند سبزه و کنار آینه و قرآن جاگیر شوند؛ تنگ شیشه‌ای که از جعبه مقوایی بیرون می‌آید و شسته می‌شود تا بشود خانه ماهی قرمزی که هنوز هم بعد از این همه سال نمی‌دانم خریدنش درست است یا نه؛ می‌نشینم به حساب و کتاب اتفاقات سالی که دارد تمام می‌شود. به شمردن سختی‌هایی که گذشت و بزرگ‌ترم کرد. به اندوه‌های کوچک و بزرگی که فاصله بغض تا اشک را تنها یک آه کرد. به روزهایی که با خودم فکر نمی‌کردم تمام شوند. به شب‌هایی که تا صبح کابوس می‌دیدم؛ بعد با خودم فکر می‌کنم و در دل دعا می‌کنم که کاش چهار فصل در راه، بی‌دغدغه بگذرد برای همه. سختی، راه خانه همه کسانی که می‌شناسم و نمی‌شناسم را گم کند و هر صبح، شادی، باشد که دق الباب کند در خانه همه آدم‌ها را. هرسال، روزهای آخر سال برایم به دعا می‌گذرد. امتحان الهی دعاهایی که انگار اجابت نمی‌شوند. من بی خبر از همه جا دست به دعا برمی‌دارم هر سال؛ بی آنکه بدانم رسم خداوندی توست که سالی بر بنده‌ات نگذرد مگر این که یکی دو بار امتحانش کنی. برایش واقعه‌ای بفرستی و بنشینی به تماشای مواجهه او با واقعه ... واقعه‌ای که گاهی سخت است و گاهی طاقت فرسا... گاهی تاب آوردنی است و گاهی تاب و توان و رمقی برای آدمی باقی نمی‌گذارد. تازه رسم تو را فهمیده‌ام. روزهای مانده تا عید، وقت شستن حیاط، وقت باز کردن پرده‌ها، وقت بالا و پایین رفتن سوزن چرخ خیاطی، وقت خرید گلدان بنفشه از پیرمرد گل فروش؛ از غیر تو توبه می‌کنم و در دل یک دعا دارم. کاش در چهار فصل پیش رو، تاب ایستادن، راست ایستادن بعد از سختی امتحان‌هایت را به بنده‌هایت بدهی که می‌دهی. کاش قد بنده‌هایت از قد امتحان‌های پیش رو، بلند تر باشد که هست ... کاش دوام لبخندها آن قدری باشد که تا اوج سختی‌ها محو نشود که نمی‌شود ... می‌دانم کاش‌های گفته و ناگفته را می‌شنوی، می‌دانی، اجابت می‌کنی ... نویسنده: زهرا نوری لطیف 📚كارشناس شبكه تخصصی قرآن تبیان 1.ترجمه تفسیر المیزان، ج 9، ص 560 2.ترجمه تفسیر جوامع الجامع، ج 3، ص 35
روضه حضرت زهراء (س) ◀◀ السّلام علیکِ یا بنت رسول الله عصمتش حاجب وهم است و مرا نیست رهی که سوی دفتر مدحش بنمایم نگهی هجده ساله مهی بعد پیمبر دو مهی ماند باقی و چها دید نه جرم و گنهی بر در خانه‌ی او آتش بیداد زدند تیشه بر ریشه‌ی اسلام زبنیاد زدند بود بی‌طاقت و بی‌تاب زهجران پدر دشمنش درب سرا سوخت چو افروخت شرر پهلویش را بشکستند چو از تخته‌ی در محسنش سقط شد و کرد روی خاک مقرّ این همان طفل صغیر است که یوم سُئِلَت عرش را گیرد و گوید به چه جرمی قُتِلَت گر بپرسی که چه شد باعث بیماری او لگد و تخته در هر دو شکستش پهلو تازیانه بزدش قنفذ و خستش بازو نیلی از سیلی بیداد عدو گشتش رو عَلِم الله چه شرر بر جگر فاطمه بود که شرار جگرش آتش جان همه بود هنوز آب غسل پیامبر(ص) خشک نشده بود، آمدند در خانه‌‌ای که جبرئیل بدون اذن وارد نمی‌‌شد، خانه‌‌ای که ماهها پیامبرخدا(ص) می‌‌آمد می‌‌‌ایستاد سلام می‌‌کرد، فاطمه زهرا آمد پشت در، همین که احساس کردند فاطمه پشت در است، آنچنان در را فشار دادند، صدای ناله زهرا بلند شد «بابا یا رسول الله ببین با دخترت چه کردند؟!!» الباب و الجدار و الدماء شهود صدق ما به خفاء حجت الاسلام والمسلمین نظری منفرد
دست‌نوشته شهید حاج قاسم سلیمانی درباره اشتیاق به شهادت که از سوی خانواده شهید سلیمانی به رهبر انقلاب اهدا شده است . این دست نوشته به شرح زیر است: من به دنبال قاتلم می‌گردم و چقدر مشتاق دیدارشم، او مرا به قله سعادت خواهد رساند. بیا! خواهش می‌کنم بیا! تحملم تمام شد بیا! بیا با تیغ برهنه برنده، گلوی من آماده‌ بریدن و خون من آماده جهیدن از جسم بیا مرا از این زندان رها کن، ای کلید قفل اسارتم، بیا بیا بیا ... من مقلد آن آزاده ام که گفت قسم به خدا اگر مرا شهید کنی شفاعتت میکنم.
هدایت شده از مسجدی ها
16.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⛔️رفتن به در حکم ... بانیان وضع موجود نبینند‼️ 🎥 تیزر گفتگوی با حجت الاسلام پیرامون مسجد 📌 این کلیپ خلاصه و تیزر گفت و گو میباشد, لذا پیشنهاد میشود حتما ویدئو کامل را در🔗 لینک زیر ببینید: https://www.aparat.com/v/FpPuV _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ @masajed313
مرگ انسان به دست كیست ؟ خدا ، یا عزرائیل ؟ وقتی شما به یك ساختمان نگاه می كنید ، می توانید بگویید : این ساختمان را مهندس ساخت ، صاحبش ساخت ، بنّا و كارگران ساختند ، نسبت ساختن خانه به همه این ها درست است . چنانكه می توان گفت : كلید در را باز كرد ، دستم در را باز كرد ، خودم در را باز كردم ، زیرا كلید در اختیار دست و دستم در اختیار من است . قرآن گرفتنِ جان انسان را به سه گروه مُنتَسب می کند : 1 . ( اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حينَ مَوْتِها وَ الَّتي‏ لَمْ تَمُتْ في‏ مَنامِها زُمَر ، آیه 42 ) خداوند جان مردم را می گیرد. 2 . ( قُلْ يَتَوَفَّاكُمْ مَلَكُ الْمَوْتِ الَّذي وُكِّلَ بِكُم‏ سجده ، آیه 11 ) مَلكُ المَوت « عِزرائیل » جان مردم را می گیرد. 3 . ( حَتَّى إِذا جاءَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ تَوَفَّتْهُ رُسُلُنا وَ هُمْ لا يُفَرِّطُون‏ انعام ، آیه 61 ) فرشتگان ، جان مردم را می گیرند. در آیات فوق شاید این گونه باشد که فرشتگان جان ها را می گیرند و به عزرائیل تحویل می دهند و عزرائیل جان ها را به خدا تحویل می دهد و شاید هم این گونه باشد که جان افراد عادی را فرشتگان می گیرند، جان افراد برجسته را عزرائیل می گیرد و جان اولیای الهی را خداوند بدون واسطه می گیرد. منبع: کتاب پرسش های مهم پاسخ های کوتاه استاد محسن قرائتی
هدایت شده از تبیان
رفتارهای اشتباه که شاید عادی شده باشند! 🔸بی توجهی به مشکلات دیگران؛ «برو خدا رو شکر کن، از تو بدتر خیلی‌ها هستن». 🔸غیبت و سخن گفتن پشت سر دیگران با توجیهات مختلف؛ «این رو که جلوی خودشم میگم»، «این رو دیگه همه خبر دارن». 🔸گفتن حرف‌های بی‌ادبانه در شبکه‌های اجتماعی با این توجیه که فضای حقیقی نیست، کسی نمی‌بیند و... 🔸سوال از حریم خصوصی دیگران؛ «کی بچه‌دار میشید؟» «حقوقت چقدره» و... @TebyanOnline
هدایت شده از مسجدی ها
✅ نحوه انتخاب امام جماعت 1⃣ امام جماعت مسجد چگونه منصوب یا مشخص می شود؟ ♦️پاسخ: در هر مسجد نماز گزاران آن مسجد می توانند امام جماعت دارای شرایط را انتخاب و مشخص کنند. 2⃣ آیا امام جمعه می تواند امام جماعت را عزل و نصب نماید؟ ♦️پاسخ: امام جمعه نمی تواند امام جماعت را عزل و نصب نماید. بله امام جمعه می تواند کسی را برای امامت جماعت معرفی کند که اگر مردم قبول کردند اشکالی ندارد. 💬آیت الله خامنه‌ای 🔗منبع: www.pasokhgoo.ir/node/64848 @masajed313
هدایت شده از مسجدی ها
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚨حرف زمین مانده حاج قاسم... پ.ن: مسجد سنگر است. سنگر فرمانده میخواهد و فرمانده آموزشی مطابق جنگ روز... @masajed313
🌷🌼🌷🌼🌷 🌺🧚♀یکبار از زنی موفق خواستم تا راز خود را با من در میان بگذارد. لبخندی زد و گفت: موفقیت من زمانی آغاز شد که نبردهای کوچک را به جنگجویان کوچک واگذار کردم. دست از جنگیدن با کسانی که غیبتم را می کردند برداشتم. دست از جنگیدن با خانواده همسرم کشیدم. دیگر به دنبال جنگیدن برای جلب توجه نبودم. سعی نکردم انتظارات دیگران را برآورده کنم و همه را شاد و راضی نگه دارم. دیگر سعی نکردم کسی را راضی کنم که درباره من اشتباه می کند. آنگاه شروع کردم به جنگیدن برای: اهدافم رویاهایم ایده‌هایم و سرنوشتم روزی که جنگ های کوچک را متوقف کردم، روزی بود که مسیر موفقیتم آغاز شد. هر نبردی ارزش زمان و روزهای زندگی ما را ندارد. نبردهایمان را عاقلانه انتخاب کنیم.