💠 حدیث روز 💠
💎 ۴ نکته کلیدی از پیامبر خدا (ص)
🔻رسول خدا صلياللهعليهوآلهوسلم:
مَنِ اشْتاقَ اِلَى الجَنَّةِ سارَعَ اِلَى الْخَيراتِ،
وَ مَنْ خافَ النّارَ تَرَكَ الشَّهَـواتِ،
وَ مَنْ تَرَقَّبَ الْمَوتَ اَعْرَضَ عَنِ اللَّذّاتِ،
وَ مَنْ زَهِدَ فىِ الدُّنيا هانَتْ عَلَيهِ المُصيباتُ.
◻️ هركس مشتاق بهشت باشد، براى انجام كارهاى نيك میشتابد،
◻️ هركس از آتش دوزخ بيمناك باشد، شهوتها را رها میكند،
◻️ هركس چشم به راه مـرگ باشـد، از لذّتهـا اعراض (رویگردانی) مى كند و
◻️ هركس در دنيا پارسايى پيشه كند، مصيبتها براى او آسان میگردد.
📚 مكارم الاخلاق، ص ۴۴۷
#ستاد_ترویج_احکام
━━━━━━━⊰◇⊱━━━━━━━━
💠کشکول مبلغین ومبلغات استان یزد
https://eitaa.com/joinchat/1851588616Cd0c71383ae
•┈••••✾•🌿🌺🌿•✾••••┈
خطرات خوابیدن کنار بخاری ...
━━━━━━━⊰◇⊱━━━━━━━━
💠کشکول مبلغین ومبلغات استان یزد
https://eitaa.com/joinchat/1851588616Cd0c71383ae
•┈••••✾•🌿🌺🌿•✾••••┈
امام جواد عليه السلام:
هر كس نداند كارى را از كجا آغاز كند، از به سرانجام رساندن آن درماند
مَن لَم يَعْرِفِ المَوارِدَ أعْيَتْهُ المَصادِرُ
ميزان الحكمه جلد3 صفحه 54
━━━━━━━⊰◇⊱━━━━━━━━
💠کشکول مبلغین ومبلغات استان یزد
https://eitaa.com/joinchat/1851588616Cd0c71383ae
•┈••••✾•🌿🌺🌿•✾••••┈
امام على عليه السلام:
مَن ضَيَّعَ عاقِلاً دَلَّ عَلى ضَعفِ عَقلِه
هر كه شخص خردمندى را از دست بدهد، سُست خردى خود را نشان داده است
غررالحكم حدیث8240
━━━━━━━⊰◇⊱━━━━━━━━
💠کشکول مبلغین ومبلغات استان یزد
https://eitaa.com/joinchat/1851588616Cd0c71383ae
•┈••••✾•🌿🌺🌿•✾••••┈
امیرالمؤمنین عليه السلام:
خوشا به حال كسى كه زيادى مال خويش را انفاق كند و جلوى زياده گويى خود را بگيرد
طُوبى لِمَن أنفَقَ الفَضلَ مِن مالِهِ و أمسَكَ الفَضلَ مِن كلامِهِ
ميزان الحكمه جلد12 صفحه371
━━━━━━━⊰◇⊱━━━━━━━━
💠کشکول مبلغین ومبلغات استان یزد
https://eitaa.com/joinchat/1851588616Cd0c71383ae
•┈••••✾•🌿🌺🌿•✾••••┈
امام علی علیه السلام:
هركه از نصيحت سر پيچد، هلاك گردد
مَن خالَفَ النُّصحَ هَلَكَ
غررالحکم، حدیث7743
━━━━━━━⊰◇⊱━━━━━━━━
💠کشکول مبلغین ومبلغات استان یزد
https://eitaa.com/joinchat/1851588616Cd0c71383ae
•┈••••✾•🌿🌺🌿•✾••••┈
✳️حدیث ناب✳️
🔺موضوع👇👇🔺
🔰آثار محبت به فاطمه علیها السلام
2. پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله میفرمایند:
«من احب فاطمة ابنتی فهو فی الجنة معی ومن ابغضها فهو فی النار؛ هر كس فاطمه علیها السلام دخترم را دوست بدارد، در بهشت با من است، و هر كس با او دشمنی ورزد، در آتش [دوزخ] است.»
اطاعت از فاطمه علیها السلام
3. امام باقر علیه السلام میفرمایند:
«... ولقد كانت - علیها السلام - مفروضة الطاعة علی جمیع من خلق الله من الجن والانس والطیر والوحش والانبیاء والملائكة...؛ اطاعت از فاطمه علیها السلام بر تمامی آفریدگان خدا از جن و آدمیان و پرندگان و وحوش و پیامبران و فرشتگان واجب است.»
📌 منبع: مجله مبلغان: شماره 55
1. بحار الانوار ج 27، ص 116.
2. دلائل الامامة، ص 28.
📎 #جمادی_الاولی
📎 #نکته_ناب
📎#فاطمیه
━━━━━━━⊰◇⊱━━━━━━━━
💠کشکول مبلغین ومبلغات استان یزد
https://eitaa.com/joinchat/1851588616Cd0c71383ae
•┈••••✾•🌿🌺🌿•✾••••┈
💠 مس اسمائی که نیاز به وضو دارند
💬 اسامی مبارکی که مس بدون وضوی آنها حرام است، کدامند؟
✅ بهتر است از مس اسماء جلاله و اسامی انبیاء و معصومین (علیهم السلام) و القاب و کنیه آنها بدون وضو اجتناب شود
#احکام
━━━━━━━⊰◇⊱━━━━━━━━
💠کشکول مبلغین ومبلغات استان یزد
https://eitaa.com/joinchat/1851588616Cd0c71383ae
•┈••••✾•🌿🌺🌿•✾••••┈
💬 سوال: آیا بجا آوردن قضای نماز، در اسرع وقت واجب است؟
✅ پاسخ:
🔹آیت الله خامنه ای: واجب نیست نماز قضا فورا خوانده شود، ولی نباید انجام آن را به قدری تأخیر بیندازد که استخفاف به نماز محسوب شود.
🔹آیت الله مکارم شیرازی: خواندن نماز قضا محدود به زمان خاصّى نيست و در هر ساعتى از شبانه روز مىتوان آن را بهجا آورد، مگر آنكه يك يا دو نماز قبل از آن قضا شده باشد كه احتياط واجب اين است كه پيش از نماز همان روز آن را قضا كند.
📚سایت آیات عظام خامنه ای و مکارم شیرازی
#احکام
━━━━━━━⊰◇⊱━━━━━━━━
💠کشکول مبلغین ومبلغات استان یزد
https://eitaa.com/joinchat/1851588616Cd0c71383ae
•┈••••✾•🌿🌺🌿•✾••••┈
💠 مال شبهه ناك
💬 يكى از مسائلى كه در روايات بسيار بر آن تأكيد شده، دورى گزيدن از مال شبهه ناك است.
👈 مال شبهه ناك مالى است كه انسان بين حلال و حرام بودن آن #ترديد دارد.
مانند موارد زير:
🔹1. تصرف در پولهايى كه از ديگران در محل كسب جا مانده.
🔹2. تصرف در اموال شراكتى بدون #اطمينان از رضايت شريك. (1)
🔹3. مخلوط كردن اجناس نو و كهنه و با قيمت گران فروختن
📚 منبع:
1. توضيح المسائل مراجع، ج 1، م 872
#احکام
━━━━━━━⊰◇⊱━━━━━━━━
💠کشکول مبلغین ومبلغات استان یزد
https://eitaa.com/joinchat/1851588616Cd0c71383ae
•┈••••✾•🌿🌺🌿•✾••••┈
👇تقویم نجومی اسلامی شنبه👇
(تقویم همسران)
✴️ شنبه 👈11 آذر/ قوس 1402
👈18 جمادی الاول 1445👈2 دسامبر 2023
🕌 مناسبت های دینی و اسلامی.
🌙⭐️ احکام دینی و اسلامی.
❇️ امروز برای همه امور خوب و شایسته است خصوصا برای امور زیر:
✅مسافرت.
✅شراکت و امور مشارکتی.
✅امور زراعی و کشاورزی.
✅داد و ستد و تجارت.
✅بنایی عمارت.
✅و خرید دکان و ملک خوب است.
🚘مسافرت: سفر خوب است.
💑مباشرت امشب:
مباشرت دلیلی وارد نشده است.
🔭 احکام و اختیارات نجومی.
🌓 امروز قمر در برج اسد و از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است:
✳️ورود به منزل نو.
✳️خرید خانه و املاک.
✳️جابجایی و نقل و انتقال.
✳️اغاز به درمان و معالجه.
✳️خرید حیوان و چهارپایان.
✳️تعهد گرفتن از رقیب.
✳️و شروع به کار نیک است.
🟣امور کتابت ادعیه و حرز و نماز و بستن آن خوب است.
💇💇♂ اصلاح سر و صورت.
طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ،باعث غم و اندوه می شود.
💉💉 حجامت:
فصد زالو انداختن خون_دادن یا #حجامت در این روز از ماه قمری، باعث قوت بدن می شود.
😴🙄 تعبیر خواب:
خوابی که (شب یکشنبه) دیده شود تعبیرش طبق ایه ی 19 سوره مبارکه "مریم علیها السلام" است.
قال انما انا رسول ربک لاهب لک غلاما...
و از مفهوم این آیه چنین استفاده میشود که فرستاده ای از جانب فرد بزرگی نزد خواب بیننده بیاید و خبرهای دلپسند و خاطر خواه به او برسد. و شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید.
💅 ناخن گرفتن.
شنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مناسبی نیست و طبق روایات ممکن است موجب بیماری در انگشتان دست گردد.
👚👕دوخت و دوز.
شنبه برای بریدن و دوختن،#لباس_نو روز مناسبی نیست آن لباس تا زمانی که بر تن آن شخص باشد موجب مریضی و بیماری اوست.(این حکم شامل خرید لباس و پوشیدن نمی شود)
🙏🏻 استخاره:
وقت #استخاره در روز شنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۰ و بعداز اذان ظهر تا ساعت ۱۶ عصر.
📿 ذکر روز شنبه ،یارب العالمین ۱۰۰ مرتبه
📿 ذکر بعد از نماز صبح ۱۰۶۰ مرتبه #یاغنی که موجب غنی و بی نیاز شدن میگردد.
💠 ️روز شنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_رسول_اکرم_(ص). سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
@taghvimehamsaran
📚 منبع مطالب:
تقويم همسران نوشته ی حبيب الله تقيان
━━━━━━━⊰◇⊱━━━━━━━━
💠کشکول مبلغین ومبلغات استان یزد
https://eitaa.com/joinchat/1851588616Cd0c71383ae
•┈••••✾•🌿🌺🌿•✾••••┈
#حکایت
📘حکایتی بسیار زیبا و خواندنی
عاقل را اشارتی کافیست!
یک داستان از مثنوی معنوی
مردی برای خود خانه ای ساخت واز خانه قول گرفت که تا وقتی زنده است به او وفادار باشد و بر سرش خراب نشود و قبل از هر اتفاقی وی را آگاه کند.
مدتی گذشت ترکی در دیوار ایجاد شد مرد فوراً با گچ ترک راپوشاند.
بعد ازمدتی در جایی دیگر از دیوار ترکی ایجاد شد وباز هم مرد با گچ ترک را پوشاند و این اتفاق چندین بار تکرارشد و روزی ناگهان خانه فرو ریخت.
مرد باسرزنش قولی که گرفته بود را یاد
آوری کرد و خانه پاسخ داد:
هر بار خواستم هشدار بدهم وتو را آگاه کنم دهانم را با گچ گرفتی و مرا ساکت کردی این هم عاقبت نشنیدن هشدارها
✦━━━━━━━━━━✦
━━━━━━━⊰◇⊱━━━━━━━━
💠کشکول مبلغین ومبلغات استان یزد
https://eitaa.com/joinchat/1851588616Cd0c71383ae
•┈••••✾•🌿🌺🌿•✾••••┈
✨#حکایت
کلاغی آواز کبک را شنید و بر دلش نشست.
او تصمیم گرفت که آواز کبک را بیاموزد و از این طریق با کبک ها دوستی گزیند و همنشین آنها شود.
کلاغ بسی کوشید اما به جایی نرسید.
سرانجام نا امید شد و خواست به رفتار خویش باز گردد، اما نتوانست.
زیرا آواز خود را نیز فراموش کرده بود و دیگر زبان کلاغ ها را نمی دانست.
بنابرین از اینجا مانده و از آنجا رانده شد.
به جای اینکه از زندگی دیگران تقلید کنی، بهترین خودت باش...
━━━━━━━⊰◇⊱━━━━━━━━
💠کشکول مبلغین ومبلغات استان یزد
https://eitaa.com/joinchat/1851588616Cd0c71383ae
•┈••••✾•🌿🌺🌿•✾••••┈
داستان مثنوی مولوی
عاشق شدن پادشاه بر کنیزک رنجور
بشنوید ای دوستان این داستان
خود حقیقت نقد حال ماست آن
بود شاهی در زمانی پیش ازین
ملک دنیا بودش و هم ملک دین
اتفاقا شاه روزی شد سوار
با خواص خویش از بهر شکار
یک کنیزک دید شه بر شاهراه
شد غلام آن کنیزک پادشاه
مرغ جانش در قفس چون میتپید
داد مال و آن کنیزک را خرید
چون خرید او را و برخوردار شد
آن کنیزک از قضا بیمار شد
آن یکی خر داشت و پالانش نبود
یافت پالان گرگ خر را در ربود
کوزه بودش آب مینامد بدست
آب را چون یافت خود کوزه شکست
شه طبیبان جمع کرد از چپ و راست
گفت جان هر دو در دست شماست
جان من سهلست جان جانم اوست
دردمند و خستهام درمانم اوست
هر که درمان کرد مر جان مرا
برد گنج و در و مرجان مرا
جمله گفتندش که جانبازی کنیم
فهم گرد آریم و انبازی کنیم
هر یکی از ما مسیح عالمیست
هر الم را در کف ما مرهمیست
گر خدا خواهد نگفتند از بطر
پس خدا بنمودشان عجز بشر
ترک استثنا مرادم قسوتیست
نه همین گفتن که عارض حالتیست
ای بسا ناورده استثنا بگفت
جان او با جان استثناست جفت
هرچه کردند از علاج و از دوا
گشت رنج افزون و حاجت ناروا
آن کنیزک از مرض چون موی شد
چشم شه از اشک خون چون جوی شد
از قضا سرکنگبین صفرا فزود
روغن بادام خشکی مینمود
از هلیله قبض شد اطلاق رفت
آب آتش را مدد شد همچو نفت
ادامه دارد...
━━━━━━━⊰◇⊱━━━━━━━━
💠کشکول مبلغین ومبلغات استان یزد
https://eitaa.com/joinchat/1851588616Cd0c71383ae
•┈••••✾•🌿🌺🌿•✾••••┈
... ادامه داستان مثنوی عاشق شدن پادشاه👇🏻
شه چو عجز آن حکیمان را بدید
پابرهنه جانب مسجد دوید
رفت در مسجد سوی محراب شد
سجدهگاه از اشک شه پر آب شد
چون به خویش آمد ز غرقاب فنا
خوش زبان بگشاد در مدح و دعا
کای کمینه بخششت مُلک جهان
من چه گویم چون تو میدانی نهان
ای همیشه حاجت ما را پناه
بار دیگر ما غلط کردیم راه
لیک گفتی گرچه میدانم سرت
زود هم پیدا کنش بر ظاهرت
چون برآورد از میان جان خروش
اندر آمد بحر بخشایش به جوش
درمیان گریه خوابش در ربود
دید در خواب او که پیری رو نمود
گفت ای شه مژده حاجاتت رواست
گر غریبی آیدت فردا ز ماست
چونکه آید او حکیمی حاذقست
صادقش دان کو امین و صادقست
در علاجش سِحر مطلق را ببین
در مزاجش قدرت حق را ببین
چون رسید آن وعدهگاه و روز شد
آفتاب از شرق اخترسوز شد
بود اندر منظره شه منتظر
تا ببیند آنچه بنمودند سر
دید شخصی فاضلی پرمایهای
آفتابی درمیان سایهای
میرسید از دور مانند هلال
نیست بود و هست بر شکل خیال
نیستوش باشد خیال اندر روان
تو جهانی بر خیالی بین روان
بر خیالی صلحشان و جنگشان
وز خیالی فخرشان و ننگشان
آن خیالاتی که دام اولیاست
عکس مهرویان بستان خداست
آن خیالی که شه اندر خواب دید
در رخ مهمان همی آمد پدید
شه به جای حاجبان فا پیش رفت
پیش آن مهمان غیب خویش رفت
هر دو بحری آشنا آموخته
هر دو جان بی دوختن بر دوخته
گفت معشوقم تو بودستی نه آن
لیک کار از کار خیزد در جهان
ای مرا تو مصطفی من چو عمر
از برای خدمتت بندم کمر
━━━━━━━⊰◇⊱━━━━━━━━
💠کشکول مبلغین ومبلغات استان یزد
https://eitaa.com/joinchat/1851588616Cd0c71383ae
•┈••••✾•🌿🌺🌿•✾••••┈
توضیح مبسوط متن شماره(1) فیه ما فیه
✔️قسمت اول
قال النبی علیه السلام :"شرُّ العلماءِ من زار الامراء و خیر الامراء من زار العلماء.
ترجمه:پیامبر _ سلام و تحیت خدا بر اوباد_فرمود:بدترین عالمان آن کس است که به دیدار امیران و حاکمان می رود و بهترین امیران و حاکمان آن کسی است که به دیدار عالمان رود.
" نعم الامیر علی باب الفقیر و بئس الفقیر علی باب الامیر".
ترجمه:خوشا امیری که به در خانه فقیری آید و بدا فقیری که بر درگاه امیری رود.
این حدیث نبوی که مولانا در طلیعه کلام خود آورده است، در جوامع روایی تا کنون دیده نشده است. به هرحال بعید نیست که مولانا این حدیث را در جایی خوانده یا شنیده است.و از آنجا که محتوای آن در تعارض با سایر روایات نیست و با عرضه بر کتاب الله خدشه ای برآن وارد نمی شود|1|،طبق قاعده ملازمه |2|می توان آن را از معصوم علیه السلام قلمداد نمود.
و آن جمله دوم نیز از جملات بزرگان است که گوینده اش مجهول است.
از آنجا که در توضیح اجمالی قبل از داستان در فرق بین علم حقیقی و علم عاریه ای سخن گفتیم،مناسب است که در اینجا به حکایتی عبرت آموز از رفتن عالمی فاضل به دیدار امیری فاسق و فاجر اشاره کنیم.در کتاب عنوان بصری جلد 3 صفحه 46 آمده است؛ا
یشان(علامه طهرانی قدس سره) راجع به ضرورت استقامت و صلابت در مسیر سلوک به جهت عدم رخنه تدریجی جریانات اعتباری می فرمودند:
روزی در خدمت مرحوم آقا سید جمال گلپایگانی بودم و ایشان گفتند:
" آقا سید محمد حسین، قضیه ای دارم که برای شما بسیار عبرت آموز است.
در زمان طلبگی، من در نجف سالهای سال با فردی بسیار فاضل، خوش ذوق، فهیم و زرنگ هم بحث بودم. یک روز مطرح کرد که می خواهد به مسقط الرأس خود شاهرود برگردد تا به وعظ و ارشاد مردم آنجا مشغول باشد. من ضرورتی برای رجوع ایشان به شاهرود ندیدم، ول چون اصرار کرد، موقع بیرون رفتن از در منزل در گوشش گفتم: «رفیق برو، ولی مراقب باش کاری نکنی که خدا و دین از زندگی تو کنار برود.
این قضیه گذشت و نامه های او برای ما می آمد و ما هم جواب می دادیم تا اینکه مدتی بعد نامه ها قطع شد و ما تعجب می کردیم که چرا به ما نامه
نمی دهد. سال ها به حسب ظاهر از او خبری نداشتیم و همین قدر می دانستیم که در شاهرود عالم وحید شهر و مرجع مراجعه افراد گردیده است. بعداز ظهر روزی از ایام تابستان که در منزل به مطالعه مشغول بودم، در منزل به صدا در آمد و یکی از فرزندانم آمد و گفت: «پیرمردی با ریش تراشیده، کت شلوار، عصا و کلاه فرنگی می خواهد شما را ببیند.» گفتم بگویید بیاید بالا!» وقتی از در وارد شد، دیدم یک خوک وارد اتاق شد و ظلمت همه فضا را اشغال کرد. وقتی او را شناختم، گفتم: «قبح الله وجهک» ؛ خدا صورتت را زشت گرداند! این چه وضع و قیافه ای است
که تو داری؟!
گفت: «رفیق، قصه اش مفصل است و ما دیگر جهنمی هستیم! وقتی ما از نجف به شاهرود رفتیم، حاکم شرع شهر شدیم و
ادامه دارد ...
━━━━━━━⊰◇⊱━━━━━━━━
💠کشکول مبلغین ومبلغات استان یزد
https://eitaa.com/joinchat/1851588616Cd0c71383ae
•┈••••✾•🌿🌺🌿•✾••••┈
...ادامه
حاکم شرع شهر شدیم و مردم با ما آشنا شدند و در مسائل به ما مراجعه می کردند. امر و نهی می کردیم، جلوی کارها و مجالس خلاف را می گرفتیم و برای رتق و فتق امور، مردم را بسیج می کردیم. حاکم آنجا دید با مجتهد مبسوط الیدی که از نجف آمده نمی تواند کنار بیاید و اگر وضع به این کیفیت ادامه پیدا کند، او حاكم على الاطلاق نخواهد بود؛ و لذا در مقام رفع این تضاد بر آمد. یک روز گفتند حاکم می خواهد به دیدن شما بیاید. او با بعضی از افراد آمد و هدایای مفصل و فرش های قیمتی برای ما آورد و شروع کرد به صحبت و تعریف و تمجید کردن که: ما در غزارت علم و تقوا کسی را مثل شما ندیده ایم. ساعتی از مجلس به این مطالب گذشت و در پایان گفت: هر امری داشته باشید ما در خدمت شما هستیم. ما هم از اینکه در محله پیچید که حاکم به دیدن ما در منزل آمده و بالاخره این قضیه موقعیت ما را بالا برد، بسیار خوشحال شدیم. هفته بعد دوباره پیغام دادند که حاکم می خواهد به دیدن شما بیاید؟ و ما هم این بار آمادگی بیشتری برای پذیرایی داشتیم. آمدند و مسئله به خوبی و خوشی گذشت و ما را برای حضور در مجلس خود دعوت کردند. ما در آن مجلس شرکت کردیم و دیدیم که همه اعیان آمده اند و خیلی هم ما را تحویل گرفتند. اواخر مجلس شنیدم کم کم زمزمه هایی می شود و به هم می گویند: «به احترام آقا نمی شود؛ این کار را نکنید!» گفتیم: «قضيه چیست ؟» گفتند: «ظاهرا می خواهند بساط شرب خمر پهن کنند منتها به احترام شما ملاحظه می کنند.» من متأثر شدم و آن چنان بر آشفتم و بر آنها نهیب زدم که تمام اهل مجلس از رعب و وحشت فریاد من به لرزه و هراس افتادند؛ و با حالت قهر از مجلس بیرون آمدم.
سه روز بعد از این ماجرا شبی حاکم به منزل ما آمد و بنا را بر عذرخواهی و اغماض و شرمندگی گذاشت و با الحاح و اصرار از ما تقاضا کرد که برای صرف شام دوباره به منزل ایشان برویم. در اینجا قباله ملک خیلی قیمتی و مرغوبی را در یکی از مناطق خوب به عنوان پیش کش اهدا کرد و رفت. من نیز دعوت او را پذیرفتم و به منزل او رفتم. اواخر مجلس باز صحن زمزمه هایی شد و حاکم گفت: «آقا! چون اینها به شما محبت و ارادت دارند و می خواهند با شما انس داشته باشند و نمی توانند شما را رها کنند شما هم کاری به اینها نداشته باشید و بگذارید پنهان از شما کارشان را انجام دهند و محبت اینها را زیر پا نگذارید تا لطفشان به شما باقی بماند. ما هم سرمان را پایین انداختیم و مجلس را ترک کردیم. حدود سه هفته از این جریان گذشت و تمام این مدت طعم و لذت شام آن شب، پیوسته فکر و ذهن مرا مشغول می داشت تا اینکه باز حاکم برای صرف شام مرا دعوت نمود و من با تمایل شدید و اشتیاق وافر دعوت او را لبیک گفتم. پس از وارد شدن دیدم باز همان مهمان های معهود، در محفل حضور دارند و طبق برنامه قبلی سفره گسترانیدند و شام
را با لذت و اشتیاقی وافر صرف نمودیم. حاکم گفت: «آقا! اینها نسبت به شما دلگیرند و می گویند ما نمی توانیم در چنین بزمی باشیم و ایشان محروم باشند.خدا ارحم الراحمين و غفار الذنوب و توبه پذیر است. شما نیز برای احترام مؤمن، جبران محبت بفرمایید که این احترام مهم تر است.»
ادامه دارد ...
━━━━━━━⊰◇⊱━━━━━━━━
💠کشکول مبلغین ومبلغات استان یزد
https://eitaa.com/joinchat/1851588616Cd0c71383ae
•┈••••✾•🌿🌺🌿•✾••••┈
...ادامه
افراد حاضر در مجلس به من گفتند: «اگر آقا اجازه دهند دوستان مایل اند با حضور ایشان از باده ناب بهره مند گردند و لطف و صفای شرب و شراب، با وجود شما بسیار شیرین و گوارا خواهد شد.» من أبتدائا ابراز ناراحتی نمودم، ولی اصرار افراد و تمنای آن خانم ساقی، مرا به سستی و تسلیم واداشت و گفتم: «شما به کار خود بپردازید؛ من کاری به کار شما ندارم.» پس از بیان این مطلب، آن خانم از همان ابتدای مجلس لیوان های شراب را یک به یک به دست افراد می داد و به سمت وسط مجلس پیش می آمد، ولی آن افراد بدون اینکه لیوانها را به سوی دهان خود ببرند، در دستان خود نگه داشتند؛ تا اینکه آن زن به من رسید و در مقابل من ایستاد و از من تقاضا کرد لیوانی برای شرب بردارم. من از این عمل ناراحت شدم و ابراز نگرانی نمودم، ولی یک مرتبه از هر طرف صدا به خواهش و تمنا و اصرار بر شرب باده برخاست و چنین تقاضا شد که تا من برندارم و صرف نکنم، هیچ کدام از آنها شراب را به لبان خود نزدیک نخواهند ساخت، و من هرچه انکار کردم آنها بر اصرار خود افزودند؛ تا اینکه آن زن با حرکات و سکناتی مرا متوجه خود نمود و با ظرافت و لطافتی خاص مرا به وسوسه انداخت و من لیوانی از باده ناب از دست او گرفتم و به دهان خود نزدیک نمودم و أن ليوان را لاجرعه سرکشیدم. خدا شاهد است به محض اینکه شراب وارد معده من شد، یک مرتبه احساس کردم چیزی از دل و قلب من خارج گشت، و آن ایمان و اعتقادی که پیش از این در وجود و قلب خود احساس می نمودم، دیگر در نفس خود نیافتم. از آن مجلس بیرون آمدم در حالی که با آن فردی که پیش از این وارد مجلس شده بود، زمین تا آسمان تفاوت داشتم. پس از مدتی، حاکم مرا به مسئولیتی در دوائر دولتی تنفیذ نمود و من عمامه از سر خود برداشتم و رسما تحت حمایت و رعایت دستگاه حاکمه قرار گرفتم و مسئولیت قضاوت دولتی را به من واگذار نمودند، و اینک وضع و حال من همین است که شما مشاهده می کنید. بعد آقا سید جمال گفتند:
آقا سید محمدحسین ! حواست جمع باشد که چه کسانی با لطایف الحیل و به تدریج دور انسان را می گیرند و چگونه قلب را نرم می کنند و مقاصد خود را اجرا می نمایند.»|3|
________________
🖇️مصادر
1.قرآن در اسلام ص80(سید محمد حسین طباطبایی)
2.نور ملکوت قرآن ج2ص434(سید محمد حسین حسینی طهرانی)، اسلام و مقتضیات زمان جلد 1صفحه 247(مرتضی مطهری)
3.لازم به ذکر است که این داستان در کتابهای مطلع انوار ج 2ص415 و سالک آگاه ج1ص49 نیز آمده است
برچسبها: کانال تخصصی مولانا جلال الدین, فیه ما فیه, شرح مثنوی, مولانا
━━━━━━━⊰◇⊱━━━━━━━━
💠کشکول مبلغین ومبلغات استان یزد
https://eitaa.com/joinchat/1851588616Cd0c71383ae
•┈••••✾•🌿🌺🌿•✾••••┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹 به کدامین گناه کشته شده 😭😭
━━━━━━━⊰◇⊱━━━━━━━━
💠کشکول مبلغین ومبلغات استان یزد
https://eitaa.com/joinchat/1851588616Cd0c71383ae
•┈••••✾•🌿🌺🌿•✾••••┈
✅ امام سجاد علیه السلام:
حق مادرت این است که بدانی او با گوش و چشم و دست و پا و مو و پوست و خلاصه تمام جوارحش تو را حفاظت نموده و از تو نگهداری کرده، و از این کارش هم خرم و شاد بوده...
━━━━━━━⊰◇⊱━━━━━━━━
💠کشکول مبلغین ومبلغات استان یزد
https://eitaa.com/joinchat/1851588616Cd0c71383ae
•┈••••✾•🌿🌺🌿•✾••••┈