#تجربه_عملی_امر_به_معروف
🍃 لبنان به عروس خاورمیانه معروفه ، انواع و اقسام فساد هم توش هست ، امام موسی صدر رهبر شیعیان لبنان که خیلی تو مردم محبوب بود یه روز کاملا ناگهانی وارد یک کاباره شد ، همه مشغول میگساری بودند ، یدفه همه تا او را دیدند دست و پای خودشون و گم کردند اما در میان تعجب همه سید رفت پشت میز میکده نشست و به خدمتکار گفت برای من هم مشروب خوب بیاورید ، سکوتی به آنجا حاکم شد اما او شوخی نمیکرد و جدی گفت پس چرا وایسادی ؟
😢خدمتکار رفت با حالت شرمندگی یه پیاله مشروب آورد گذاشت جلوی سید ، همه با تعجب بهش نگاه میکردن که چی میشه که ناگهان سید یه تیکه جگر از گوشه عبایش دراورد و انداخت تو لیوان مشروب ، و به صحبت با جوانها ادامه داد ، بعد مدت خیلی کمی جگر بسیار کوچک شده بود و انگار تو مشروب حل شده بود ، ناگهان سید برنامه اصلیشو شروع کرد ، و گفت رفقا اسلام برا همین میگه مشروب نخورید ، ببینید این مشروب با این تیکه جگر چی کار کرد ، دقیقا همین ضرر رو به بدنتون میزنه ...
🍃او همیشه این مدلی #نهی_از_منکر میکرد ، البته این مدل نهی از منکر خیلی هنر میخواست و هزینه داشت و ممکن بود مورد تهمت ها واقع بشی اما او میدونست تو جایی که سبک زندگی ها کاملا غربی شده باید یکمی با جوانها همراه شد بعد حرف اصلیتو بزنی ، این جوری بود که همه بهش میگفتن #مسیح_لبنان و بزرگ و کوچیک مریدش بودن...
📚به نقل از حجت الاسلام زائری
#کربلاییکاظم 🌷
(۱۳۳۷_۱۲۶۱ ه.ش.)
✅ #کربلاییمحمدکاظمساروقی جوانی از اهالی روستای ساروقِ #اراک بود و به #کشاورزی اشتغال داشت. به مکتب و مدرسه نرفته بود و #سواد نداشت اما بسیار #باایمان بود؛ از حرام پرهیز میکرد و خمس و زکات خود را دقیقاً میپرداخت.
✅ او در اتفاقی عجیب و غیرمنتظره، خواننده و #حافظقرآن شد. روزی بر سر راه رفتن به خانه، روی سکّوی امامزادهای در نزدیکی #روستا نشست تا استراحت کند. در این هنگام #دو_سید_جوان نزدیک شدند و از او دعوت کردند به داخل برود و باهم #زیارت بخوانند.
✅ در داخلِ امامزاده، به او گفتند: "#محمدکاظم، چیزی بخوان!" او گفت: "من سواد ندارم. چگونه بخوانم؟" یکی از آن دو گفت: "تو میتوانی بخوانی" و با دست زدن به پشتِ #محمدکاظم چند بار این جمله را تکرار کرد.
✅ #محمدکاظم را ترس فرا گرفت؛ #بیهوش شد و روی زمین افتاد، احساس کرد که آیاتِ #قرآن در قلبش جاری است. از آن پس او #آیاتقرآن را به راحتی تلاوت میکرد. شگفت اینکه #محمدکاظم از آن پس میتوانست #خطوطقرآن را بخواند و خطوطِ دیگر را نمیشناخت.
✅ #آیتاللهالعظمیبروجردی که از این ماجرا خبردار شد، #محمدکاظم را به "قم" دعوت کرد و از او امتحان به عمل آورد و صحت خواندن او را #تائیدکرد. هنگامی که "محمدکاظم" به زیارتِ #حج رفت، #ملکسعود، پادشاهِ وقتِ عربستان، او را آزمود و این #تواناییخارقالعادهیمحمدکاظم را تائید کرد.
✅ #محمدکاظم در روزِ #تاسوعایحسینی در قم فوت کرد و در گورستان نو به خاک سپرده شد.
روحش شاد، نام و یادش گرامی...🥀
📚 فرهنگ نامهی نامآوران
(آشنایی با چهرههای سرشناس تاریخ ایران و جهان)
📆 چاپ پنجم، آذر ۱۳۹۲
📌 و امّا بیشتر بدانیم؛
🍃 #کربلاییمحمدکاظمساروقی، ۲۰ روز قبل از فوتش در ساروق، دربارهی مسئلهی فوت و دفن خود با فرزندانش صحبت کرد. وی گفت: من همین روزها فوت خواهم کرد. وقتی مُردم جنازهام را به #قم منتقل کنید و در آنجا به خاک بسپارید.
🍃 وی کمی درنگ کرد و گفت: خُب اگر من اینجا بمیرم شما برای انتقال جنازهام به قم دچار مشکل میشوید، من میروم #قم، پس فردای آن روز به قم رفت و ۲۰ روز بعد در آنجا فوت کرد و در #قبرستاننو به خاک سپرده شد.
هدایت شده از Hojat Fotoohi
مقام معظم رهبری(مد ظله العالی): روحانی باید وسط میدان، جلوی مردم و اهل اقدام باشد./سلسله نشست هاس میثاق طلبگی 6 /نشست صمیمی مدیر کل تبلیغات اسلامی استان با روحانیون شهرستان تفت/ سه شنبه 12 آذر ماه ساعت 10/ سالن اجتماعات اداره تبلیغات اسلامی شهرستان
هدایت شده از جهاد تبیین
اجلاس ملی اصحاب اندیشه.pdf
95.4K
چرا گاهی وعظ و نصیحتهای خالصانه هم در انسان #اثر_نمیکند؟
🔹امیرالمؤمنین میفرماید:
🔻منْ لَمْ یجْعَلِ اللهُ لَهُ واعِظاً مِنْ نَفْسِهِ لَمْ ینْفَعْهُ مَوْعِظَةُ غَیرِهِ
🔻هر کسی که خداوند در درونش برای او #واعظی از خودش برای خودش قرار ندهد، موعظه دیگران در او اثر نمیکند.
🔹 شما اگر خیال میکنی که پای موعظه دیگران که بنشینی بهره میبری، اشتباه میکنی. اول باید در #درون_خودت_واعظی_ایجاد_کنی، وجدان خودت را زنده کنی، آن وقت از موعظه واعظ بیرونی هم استفاده میکنی.
📒 استاد مطهری، آزادی معنوی، ص۳۵
روحانی در همایش امروز صنعت بیمه گفته جزئیات تماس تلفنی با رئیس جمهور آمریکا
وی با اشاره به تماس تلفنی خود با رئیس جمهور آمریکا اظهار داشت: اگر بنا بود ظرف ۱۰۰ روز این کار انجام بگیرد، بدون این تماس امکان پذیر نبود. مشاورین و همراهان من در سفر نیویورک من را قانع کردند که برای پیشرفت در مذاکرات، جواب تلفن رئیس جمهور آمریکا بدهم. البته این مورد تردید من بود اما وقتی همه مشاوران من، به اتفاق این نظر را دادند من پذیرفتم و در آخرین لحظاتی که داشتم نیویورک را ترک میکردم، رئیسجمهور آمریکا در هتلی که من بودم تلفن زد و من پاسخ تلفن او را دادم و این صحبت کوتاهِ یک ربع، بیست دقیقه ای یک لوکوموتیو بسیار قوی برای حرکت قطار مذاکره بود.
معافیت مالیاتی بازیگران لغو شود قیام میکنم!
سه شنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۸ ساعت ۱۶:۴۶
کد مطلب: 709813
پیام دهکردی، بازیگر پیشکسوت سینما، تئاتر و تلویزیون عنوان کرد: پرداخت مالیات امر بدی نیست اما اگر بدون کار کارشناسی و بررسیهای مناسب آن هم بر پیکره فرهنگ فرود آید، هولناک است. وی در این باره افزود: خوشبختانه من چند ساعت پیش خواندم که آقای نوبخت این طرح را لغو کردند و این اتفاق خوبی بود. به نظر من باید اول از همه بستر شکل گیری فساد برچیده شود. یک مثال بزنم از همین فردی که زباله گرد را در سطل آشغال انداخت، این فرد دستگیر شد اما اگر مسئولیت این امر با من بود، من این فرد را دستگیر نمیکردم یک سری مسئولین متولی را دستگیر میکردم این افراد محصول سوءمدیریت فرهنگی عدهای هستند.
وی در پایان اظهار داشت: در صورتی که مسئولین بخواهند چنین مالیاتی را برای اهالی هنر وضع کنند از الان حداقل شش ماه تا یک سال برنامه ریزی نیاز است. من چند روز پیش هم گفتم اگر این مصوبه بخواهد تصویب شود من به شخصه قطعا قیام میکنم یعنی واقعا نمی شود در این زمینه سکوت کرد و این توهین آمیز ترین اتفاقی است که ممکن است بیافتد اینکه مسئولین هیچکاری برای هنرمندان نمیکنند اما در جایی هم اینطور به پیکره فرهنگ ضربه می زنند.
شهر قم و اهل قم به برکت او پابرجاست
در تاریخ آمده است که مأمون عباسی در سال دویست هجری قمری حضرت امام رضا علیه السلام را از مدینه به مرو طلبید و آن حضرت به دنبال این جریان از مدینه به سوی مرو آمدند. خواهر آن حضرت فاطمه معصومه در سال دویست و یک به خاطر اشتیاق ملاقات برادرش از مدینه به جانب مرو حرکت کرد و چون به ساوه رسید بیمار شد. در این هنگام پرسش کرد که از اینجا تا قم چه مقدار مسافت است؟ ده فرسخ. حضرت خادم خود را فرمود که مرا به جانب قم ببر و بدین ترتیب خادم، حضرت معصومه را به قم آورده و در منزل موسی بن خزرج فرود آورد.(1) چرا حضرت درخواست کردند تا ایشان را با وجود کسالت شدید به قم ببرند؟ چه رازی در این مطلب نهفته است؟ مگر قم چه ویژگی هایی داشت؟ ایشان از اباء و اجدادشان در فضیلت قم چه شنیده بودند؟
راستی خداوند...به شهر قم بر سایر بلاد و به اهل قم بر تمام مردم مشرق و معرب از جن و انس احتجاج خواهد فرمود و قم و اهل آن را بی بهره از معرف رها نکرده بلکه آنا را موفق داشته و تأیید فرموده است... و به راستی که بلا از قم و اهل آن دفع می گردد و به زودی زمانی فرا می رسد که قم و اهل آن حجت بر سایر خلایق باشند و این در زمان غیبت قائم تا هنگام ظهور اوست.
می توان چند علت را برشمرد که ایشان را بطرف شهر قم کشاند: برخی از این علل مربوط به خود قم و خصوصیات خاص این خاک است و یک علت هم مربوط به شخصیت بی نظیر دخت موسی بن جعفر است.
الف. اهل قم:
اهل قم از زبان معصومین مدح و تعریف بسیار شده بودند. کشی رجالی بزرگ نقل کرده که حماد ناب گفته است: ما با گروهی در خدمت حضرت صادق علیه السلام بودیم که ناگهان عمران بن عبدالله قمی وارد شد. حضرت از او حالپرسی کرده و به او محبت نمودند و اظهار سرور و شادمانی فرمودند. وقتی که برخاست، به حضرت صادق علیه السلام عرض کردم: این که بود که اینگونه به او محبت فرمودید؟ امام در پاسخ گفتند: (اهل قم)
من اهل البیت النجباء ما ارادهم جبار من الجباره الّا قصمه الله.(2) او از اهل بیت و خاندان نجباء میباشد، یعنی اهل قم، که هیچ ستمگری آهنگ هلاک آنان نکرد مگر اینکه خداوند او را در هم شکست و خرد گردانید. (3)
علی بن میمون الصایغ نقل می کند که امام صادق علیه السلام فرمود:
إنّ الله... احتج ببلدة قم علی سائر البلاد و بآهلها علی جمیع اهل المشرق و المغرب من الجن و الانس... (4)
راستی خداوند...به شهر قم بر سایر بلاد و به اهل قم بر تمام مردم مشرق و معرب از جن و انس احتجاج خواهد فرمود و قم و اهل آن را بی بهره از معرف رها نکرده بلکه آنا را موفق راشته و تأیید فرموده است... و به راستی که بلا از قم و اهل آن دفع می گردد و به زودی زمانی فرا می رسد که قم و اهل آن حجت بر سایر خلایق باشند و این در زمان غیبت قائم تا هنگام ظهور اوست... خداوند یاد قم و ناهل آن را از خاطر جباران و در دولت آنان خواهد برد چنانچه آنان یاد خدا را فراموش کردند.(5)
یونس بن یعقوب گوید: من در مدینه بودم در یکی از کوچه های آن امام صادق علیه السلام با من برخورد کرد و فرمود: یونس زود برو که مردی از خاندان ما در خانه منتظر است. من در خانه رسیده، دیدم عیسی بن عبدالله نشسته است به او گفتم: شما که هستی؟ گفت: مردی از اهل قم هستم. چیزی نگذشت که امام صادق سوار بر چهار پایی آمد و همانطور سواره داخل منزل شد و به ما رو کرد و فرمود: داخل شوید! سپس فرمود: یونس گمان می کنم که تو این گفته من را که عیسی بن عبدالله از ما خاندان است انکار کردی. عرض کردم: به خدا سوگند آری! فدایت شوم؛ زیرا عیسی مردی از اهل قم است؛ چگونه از شما خاندان می باشد؟ فرمود: ای یونس عیسی مردی از ماست چه زنده چه مرده.(6)
وجود مبارک حضرت معصومه به قم بر ارزش آن افزوده است به گونه ای که علمای بزرگ دین به عشق این حرم مقدس در قم اقامت کرده اند. ورود دو شخصیت بزرگ علمی، مرحوم حایری و مرحوم بروجردی به قم بدون تردید از برکات حضرت معصومه سلام الله علیهاست
ب.زمین قم:
ابو مقاتل دیلمی می گوید: از حضرت علی بن محمد امام هادی علیه السلام شنیدم که می فرمود:
إنما سمی قم به لأنه لمّا وصلت السفینة الیه فی طوفان نوح قامت و هو قطعة من بیت المقدس.(7)
همانا قم به این اسم نامیده شد زیرا چون کشتی نوح علیه السلام در جریان توفان بدانجا رسید، ایستاد و حرکت نکرد و آن قطعه ای از بیت المقدس است. از امام صادق علیه السلام نقل شده که فرمود:
إذا عمّت البلدان الفتن فعلیکم بقم و حوالیها فإنّ البلاء مدفوع عنها.
هنگامی که فتنه ها و آشوبها شهرها را فرا گرفت بر شما باد که به قم و حوالی و نواحی آن رو بیاورید زیرا که بلا از قم و اطراف و جوانب آن دفع شده است.(8)
قطعا این روایت که از جد حضرت معصومه وارد شده، به گوش ایشان رسیده بوده است ولذا بعد از گرفتار شدن در آشوب حاکمان ظالم و احساس کسالت قم را به عنوان امن ترین مکان انتخاب کردند. همچنین از پدر بزرگوار
فاطمه معصومه حضرت موسی بن جعفر علیه السلام روایت شده که فرمودند: قم عُشّ آل محمّد و مأوای شیعتهم... (9)
قم آشیانه آل محمد و پناهگاه شیعیان آنهاست و لکن به زودی جماعتی از جوانانشان بر اثر نافرمانی پدران و استهزاء به بزرگان و پیش کسوتان هلاک خواهند شد و در عین حال خداوند شر دشمنان و هر بدی را از آنان دفع خواند فرمود. و از حضرت صادق علیه السلام روایت شده که فرمودند: إذا أصابتکم بلیة و عناء فعلیکم بقم فإنه مأوی الفاطمیین ...
هنگامی که مصیبت و رنجی به شما رسید بر شما باد به قم زیرا آنجا مأوای فاطمیین و استراحت گاه مومنین است و هیچکس تصمیم سوئی درباره قم و اهل آن نگرفت مگر اینکه خداوند او را خوار کرده از رحمت خود دور ساخت.(10)
روایت کرده اند که حضرت صادق علیه السلام فرمودند: تربة قم مقدسة و اهلها منّا و نحن منهم...
تربت قم مقدس است و اهل قم از مایند و ما از آنانیم.(11)
در پایان باید گفت وجود مبارک حضرت معصومه به قم بر ارزش آن افزوده است به گونه ای که علمای بزرگ دین به عشق این حرم مقدس در قم اقامت کرده اند. ورود دو شخصیت بزرگ علمی، مرحوم حایری و مرحوم بروجردی به قم بدون تردید از برکات حضرت معصومه سلام الله علیهاست.(12)
پینوشتها:
1.بانوی ملکوت،آیت اله کریمی جهرمی، ص69 و 70، نشر راسخون،چاپ اول 79
2.رجال کشی، جزء اول، ص333، انتشارات دانشگاه مشهد، 1348شمسی
3.بانوی ملکوت،آیت اله کریمی جهرمی ، صص17 و 18
4.بحارالانوار، مجلسی،ج 57، ص212 و213، موسسه الوفاء بیروت، چاپ 1404
5.بانوی ملکوت،آیت اله کریمی جهرمی ، صص18 و 19
6.امالی شیخ مفید ترجمه استاد ولی ص 154 ناشر آستان قدس
7.بحارالانوار، مجلسی،ج 57، ص213
8.بانوی ملکوت،آیت اله کریمی جهرمی ، ص 21
9.بحارالانوار، مجلسی،ج 57، ص214
10.بانوی ملکوت،آیت اله کریمی جهرمی ، ص22
11.همان ، ص 27
12.همان،ص115
فضائل امام عسکری علیه السلام
بسم الله الرحمن الرحیم
حضرت امام حسن عسکری علیه السلام یازدهمین پیشوای شیعه است، رهبری که در تمام عمر کوتاه خویش (28 سال) مدّتی را در پادگانی در سامرّا، به همراه پدرش امام هادی علیه السلام ،تحت مراقبت بسیار شدید دستگاه استبدادی خلفای بنی عبّاس قرار داشت،و بعد از شهادت پدر بزرگوارش، این حالت استمرار یافت و نیز بارها به زندان جبّاران زمان، گرفتار شد.
دوران امامت آن رهبر بزرگ الهی بیش از شش سال به درازا نکشید.
آن بزرگوار، همانند پدرانش به همه فضائل و خوبی ها آراسته و از همه بدی ها پیراسته بود. او آن چنان در قلّه شکوهمند کمال و فضیلت قرار داشت که نه تنها دوستان و پیروانش او را ستوده اند بلکه دشمنانِ کینه ورز و سرسخت، به مدح و ستایش او پرداخته اند. برای نشان دادن این حقیقت، به چند نمونه اشاره می شود.
تجلّی فضائل
احمد بن عبیداللّه بن خاقان _ که پدرش از مهره های مهمّ دستگاه خلافتِ ستم پیشه بنی عبّاس و از وزیران آن به شمار می رفت و خود نیز از مخالفان و معاندانِ سرسخت امامان علیهم السلام بود و که در برهه ای، از طرف حکومت، مسئولیت گرفتن مالیات را در قم، به عهده داشت _ می گ وید:من در سامرّا ندیدم و نشناختم مردی را در میان علویّان، همانند حسن بن علی.
وی از جهت وقار، عفاف، بزرگواری و بخشندگی، در میان علویّان، فرماندهان ارشد نظامی، وزراء و همه مردم، "نمونه و الگو" بود. و با هر کس سخن می گفتی، او را می ستود و به نیکی یاد می کرد.*
روزی ابو محمّد بر پدرم عبید اللّه بن خاقان وارد شد، من او را نگریستم؛ آثار بزرگی و عزّت و جلالت از سیمای او پیدا بود. پدرم، مقدم او را گرامی داشت و او را بسیار تکریم کرد. من از این روش پدرم، ناراحت و عصبانی شدم، از او سبب این بزرگداشت را پرسیدم، و خواستم که آن شخصیّت را به من معرّفی کند، پدرم گفت:
"او پیشوای شیعیان و بزرگ خاندان بنی هاشم است. او کسی است که شایستگی پیشوایی امّت را دارد، چون خصلت های برجسته ای دارد؛ همچون: فضیلت، پاکی، وقار و متانت، صیانت نفس، زهد و بی رغبتی به دنیا، عبادت، اخلاق نیکو، صلاح و تقوا."
آنگاه احمد بن عبیداللّه می افزاید:
ابومحمّد ابن الرّضا، در نهایت بزرگی و والائی بود."( 1)
اخلاق وتحوّل آفرینی
حکومت ستمگر بنی عبّاس، امام عسکری علیه السلام را نزد شخصی به نام: علی بن نارمش _ که یکی از عناصر جنایتکار و از دشمنان سرسخت آل ابوطالب بود _ زندانی کرد. سران بنی عبّاس به او گفتند: ابومحمّد ابن الرّضاء را تا توان داری، آزار و اذیّت ده و او را به قتل برسان. از زندان نمودن حضرت، چند روزی نگذشت، تا اینکه دیدند علی بن نارمش با آن همه دشمنی و عداوت، در برابر امام سر به زیر افکنده و آن چنان جذبه و عظمت و خُلق و خوی حضرت عسکری در او تأثیر نهاده که به حضرت نگاه نمی کند.وقتی امام عسکری علیه السلام از این زندان خلاص شد، علی بن نارمش آن چنان دچار تحوّل روحی و معنوی گردید که دیدگاهش درباره حضرت، تغییر یافت و در گروه شایستگان زمان قرار گرفت.(2)
بار دیگر امام حسن عسکری علیه السلام را نزد صالح بن وصیف زندانی کردند، او نیز شخصی پلید و بی رحم بود. گروهی از جنایت پیشگان بنی عبّاس نزد صالح بن وصیف رفتند و درباره امام به گفت و گو پرداختند. زندانبان به آنان گفت: آخر من چه کار کنم؟ دو نفر از بدترین افراد را بر او گماشتم، بعد از گذشت چند روز، باشگفتی دیدم آن دو به نماز، عبادت و روزه روی آورده اند، به آنان گفتم: چه چیز اتفاق افتاده است؟ گفتند:
"ما چه گوییم در پیرامون مردی که روزها روزه و شب ها تا سحر نماز می خواند، کمتر سخن می گوید و به کارهای غیر ضروری نمی پردازد! ما هنگامی که به او می نگریستیم، بدنمان به لرزه می افتاد و توان استقامت در خود نمی دیدیم."(3)
سخاوت و بخشندگی
امام حسن عسکری علیه السلام بسان اجداد بزرگوارش در بخشندگی و کمک به مردم یگانه روزگار بود. شخصی به نام محمد بن علی همراه پدرش _ که از خاندان علویان بودند؛ ولی از گروه واقفیّه به شمار می رفتند _ در زندگی دچار بحران شدند و در مضیقه مالی سختی قرار گرفتند.
وی می گوید: پدرم گفت: برویم نزد این مرد _ امام حسن عسکری _ چون خصلت "بخشندگی" او را زیاد شنیده بودیم. در راه که می رفتیم، پدرم گفت: ای کاش آن حضرت برای برآورده شدن سه نیاز من، کمکم کند! من هم با خود گفتم: ای کاش به سه نیاز من توجّه و عنایت کند!
نزد آن حضرت رفتیم، از حال ما پرسید، پاسخ دادیم. هنگامی که با امام خداحافظی کرده و از خانه خارج شدیم، خادم حضرت آمد و به اندازه ای که نیاز داشتیم و آرزو کرده بودیم، کیسه هایی از اشرفی به ما داد.
آنان با آنکه از امام عسکری علیه السلام کرامت دیدند؛ ولی دست از مرام خود برنداشتند.(4)
پاسداشتِ نماز
امام عسکری علیه السلام به نماز اوّل وقت بسیار اهتمام می داد و نماز را بزرگ می داشت. ابوهاشم جعفری که یکی از یاران خاصّ و وی
ژه آن بزرگوار بود، می گوید:
نزد آن امام معصوم بودم. حضرت در حال نوشتن نامه بود که وقت اداء نماز فرا رسید، آن بزرگوار نامه را به سوئی نهاد و برای خواندن نماز حرکت کرد. از نماز که فارغ شد، دوباره تشریف آورد و قلم را برداشت و شروع کرد به نوشتن نامه.(5)
ترغیب به خدمت رسانی
ابوهاشم می گوید:روزی در محضر امام عسکری علیه السلام بودم، آن حضرت فرمود:
"یکی از درهای بهشت، "بابُ المعروف" است. از آن در کسی داخل بهشت نمی شود مگر اینکه در دنیا کارهای نیک انجام داده و به مردم کمک و خدمت نماید."
تا این را از حضرت شنیدم، خدا را سپاس گفتم و بسی خشنود گردیدم؛ زیرا یکی از برنامه های زندگی من، خدمت رسانی به مردم و رفع نیاز پا برهنگان و محرومان بود. تا این مطلب در دلم گذشت، حضرت به من نگاه کرد و فرمود:
"بله، کسانی که در این جهان به مردم کمک می کنند، در جهان دیگر نیز سر بلند و جایگاه آنان برجسته است. ای ابوهاشم! خدا تو را از این گروه قرار دهد، خدای تو را رحمت کند."(6)
پی نوشت ها:
* ما رأیتُ و لا عرفتُ بسرّمن رأی، رجلاً من العلویه مثل الحسن بن علی فی هدیه و سکونه و عفافه و نبله و کرمه عند اهل بیته و بنی هاشم...
1.اصول کافی،ج1، ص 503؛ مناقب آل ابی طالب(ع)، ج 4، ص 423؛ سیره الائمه، ج 2، ص 502.
2. اصول کافی، ج 2، ص 508.
3. همان، ص 512.
4. همان، ص 506.
5 و 6. انوارالبهیّه، شیخ عباس قمی، ص 154.