eitaa logo
💥کشکول مبلغین و مبلغات استان یزد 💥
388 دنبال‌کننده
5.3هزار عکس
2.7هزار ویدیو
212 فایل
این کانال به منظور اطلاع رسانی و محتواسازی برای مبلغین و مبلغات راه اندازی شد هرروز تقویم نجومی ،حدیث ،احکام ، داستان، لطیفه،شعر و مطالب ارزشمند را در این کانال مطالعه فرمایید 💠امور مساجد استان یزد💠
مشاهده در ایتا
دانلود
امیرالمؤمنین علیه السلام: مؤمن، آينه مؤمن است؛ زيرا به فكر اوست و نيازش را برطرف مى سازد و حالش را نكو مى گردانَد المُؤمِنُ مِرآةُ المُؤمِنِ؛ لِأَنَّهُ يَتَأَمَّلُهُ فَيَسُدُّ فاقَتَهُ، ويُجمِلُ حالَتَهُ 📚تحف العقول صفحه173 💠کشکول مبلغین ومبلغات استان یزد https://eitaa.com/joinchat/1851588616Cd0c71383ae ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
📖 کتاب‌کودکِ «سمتِ‌نجف‌پیاده»🎈 مجموعه قصّه‌های علی‌رضا و خدیجه (۲) فایل PDF جهت ، در پست بعدی 👇🏼 داستانی زیبا و جذّاب 🎊 با موضوع: حرکت کاروان غدیر ویژه 👈 به سمت نجف ❤️ 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 دویدم و دویدم تا به حرم رسیدم توی همون شلوغی چقدر دوستامو دیدم قدم قدم می‌رفتیم به جمکران رسیدیم تو کاروان شادی علی علی می‌گفتیم تو مسجد جمکران صدا زدیم الامان دل‌ها برات چه تنگه مهدی صاحب زمان آی بچه‌ها آماده غدیر چه حالی داره همراه خانواده سمت نجف پیاده 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 💠کشکول مبلغین ومبلغات استان یزد https://eitaa.com/joinchat/1851588616Cd0c71383ae ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
سمتِ نجف پیاده.pdf
6.05M
📖 کتاب‌کودکِ «سمتِ‌نجف‌پیاده»🎈 مجموعه قصّه‌های علی‌رضا و خدیجه (۲) با فایل PDF جهت 👆🏼 داستانی زیبا و جذّاب 🎊 با موضوع: حرکت کاروان غدیر ویژه 👈 به سمت نجف ❤️ 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 دویدم و دویدم تا به حرم رسیدم توی همون شلوغی چقدر دوستامو دیدم قدم قدم می رفتیم به جمکران رسیدیم تو کاروان شادی ذکر علی می‌گفتیم تو مسجد جمکران صدا زدیم الامان دل‌ها برات چه تنگه مهدی صاحب زمان آی بچه ها آماده غدیر چه حالی داره همراه خانواده سمت نجف پیاده 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 💠کشکول مبلغین ومبلغات استان یزد https://eitaa.com/joinchat/1851588616Cd0c71383ae ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
داستان برای رقابت سالم 🔹 حکیم بزرگی روی شن‌ها نشسته و در حال مراقبه بود. مردی به او نزدیک شد و گفت: مرا به شاگردی بپذیر. حکیم با انگشت خطی راست بر روی شن کشید و گفت: کوتاهش کن! مرد با کف دست نصف خط را پاک کرد. حکیم گفت: برو یک سال بعد بیا. یک سال بعد باز حکیم خطی کشید و گفت: کوتاهش کن! مرد این بار نصف خط را با کف دست و آرنج پوشاند. حکیم نپذیرفت و گفت: برو یک سال بعد بیا. سال بعد باز حکیم خطی روی شن کشید و از مرد خواست آن را کوتاه کند. مرد این بار گفت: و از حکیم خواهش کرد تا پاسخ را بگوید. حکیم خط بلندی کنار آن خط کشید و گفت حالا کوتاه شد. با کوتاه کردن دیگران ما بلند نمی‌شویم و برعکس، بازتاب رفتار ما باعث کوتاهی‌مان می‌شود. ━━💠🍃🍃🌺🍃🍃💠━━ 💠کشکول مبلغین ومبلغات استان یزد https://eitaa.com/joinchat/1851588616Cd0c71383ae ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈