eitaa logo
تاریخی - اجتماعی - سیاسی
41 دنبال‌کننده
174 عکس
18 ویدیو
7 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
✳️ صحبت از ژاپن که میشه ثروت و رفاه و خوشی مردمش نقل محافل میشه . ✅ اما بعضی اخبار نشان از تردید در این باور دارد . 🔹 موسسه ملی پژوهش جمعیت و خدمات اجتماعی ژاپن : یک سوم زنان ژاپنی که اکنون ۱۸ ساله هستند ممکن است صاحب فرزند نشوند . 🔹چرا ؟ همان گزارش می گوید : افزایش هزینه زندگی - افزایش نگرانی مالی مردم، نرخ تولد و همچنین تمایل به ازدواج و بچه‌دار شدن در این کشور را به شدت کاهش داده . 🔹 ژاپن و بالا بودن هزینه زندگی - ژاپن و نگرانی مالی . مگه داریم مگه میشه ؟ رقم بالا و قابل توجه آمار رائه شده نشان می دهد آنطوری که برخی از کشور رویایی ژاپن می نویسند و می گویند هم نیست .
📷 دوشنبه 30 مهر1397 . نجف اشرف پل ثوره تشرین آغاز پیاده روی اربعین با یادهمه شهدای عزیز خصوصا سردار شهید مدافع حرم مصطفی زاهدی عکاس : همسفر عزیز بهرام قربان ✅ سال ۹۷ و ۹۸ توفیق پیاده روی اربعین دست داد . در هر دو سفر یادداشت های روزانه را در همین کانال تلگرامی ارسال کردم که هنوز موجود است . 🔹 امسال اگر لیاقت و توفیق تشرف باشد و شرایط اینترنت و جسمی خوب باشد روز نوشت ۴ روزه پیاده روی را خواهم نوشت . 🔹 لینک قسمت اول پیاده روی سال ۱۳۹۷ - https://t.me/kashkolsiasy/78 🔹 لینک قسمت اول پیاده روی سال ۱۳۹۸ - https://t.me/kashkolsiasy/265
گزارش رزمایش اربعین 1402 _ 1 جمعه 10_6_1402 برای من خیلی دیر است . وضعیت جسمی و گرمای هوا و روزهای کم تا اربعین . اما چاره ای نبود . مبین تا دیروز امتحان داشت و نمی توانستیم زودتر حرکت کنیم . ساعت 6 صبح امروز با ماشین مبین از بیدگل به مقصد مرز مهران حرکت کردیم . یاد شهدا حضرت امام خمینی خانواده و همه دوستان را به دل گرفتم . آقا اباعبدالله قبول کند سیاهی لشکر این حرکت عظیم حسینی باشیم . از قم به طرف اراک چند موکب بود . ساعت 9 صبح 35 کیلومتری اراک موکب شهرک امیر کبیر توقف کردیم . سایه بان و میز و صندلی و پذیرایی و چادرهای استراحت برای خانم ها و آقایان . صبحانه نان و پنیر وچای بود که من خانه صبحانه خورده بودم فقط چای خوردم . مبین چند لقمه ای خورد آبی به صورت زدیم و حرکت کردیم .
35 کیلومتری اراک موکب شهرک امیرکبیر . من و مببن
هدایت شده از محمد
گزارش رزمایش اربعین 1402 _ 2 جمعه 10_6_1402 حدود ساعت 11 صبح ملایر . به شهر نزدیک که میشوی متوجه فراوانی باغات و کشاورزی میشوی . گیلاس آلبالو انگور گردو گلابی هلو سیب و ... اما کم آبی اثرش در کمرنگ بودن سرسبزی درختان مشخص است . کنار جاده سبدهای گوجه فرنگی برای فروش . به مبین گفتم در برگشت اگر قیمت مناسب بود برای رب یک سبد می خریم . از ملایر به طرف نهاوند . از شهر نهاوند که خارج شدیم 12/15 و نزدیک اذان بود . موکب الزهرا توقف کردیم برای نماز و نهار . نماز به جماعت و بین نماز یادی از سردار شهید حاج میرزا سلگی . کتاب صدای پای آب بهترین کتاب خاطرات دفاع مقدس که خوانده ام خاطرات شهید سلگی است . توصیه می کنم اگر اهل مطالعه کتاب های دفاع مقدس هستید حتما این کتاب را بخوانید . نهار جای همگی خالی همریز مرغ بود . بچه های فرهنگی موکب یک نیمه مصاحبه ای با من ضبط کردند . ساعت از 1 گذشته بود که از موکب به سمت کرمانشاه حرکت کردیم .
ساعت 6 عصر یک عصرانه مختصر موکب ایلام
گزارش رزمایش اربعین 1402 _ 3 ساعت 9 صبح شنبه 11 شهریور 1402 . رسیدن به شهر نجف و الان ساعت نه و نیم مسجد حکیم و اینترنت رایگان دیشب مقداری از غروب گذشته رسیدیم مهران ، ماشین را در پارکینگ قبل از شهر با شبی 30 تومان پارک کردیم و با واحد آمدیم تا پایانه مرزی . نماز و حرکت . جمعیت زیاد ولی حرکت روان و بدون معطلی دو طرف مهرها را زدیم . فرصت مقداری استراحت داشتیم . گیت عراقی ها را که رد کردیم موکب و محل استراحت با مدیریت ایرانی ها بود . سالهای قبل فقط اینجا سرویس ها بود . چرتی و استراحتی تا 2 نیمه شب که رفتیم برای سوار ماشین شدن . مینی بوس نجف صندلی های اصلی تکمیل و ما روی صندلی های وسط نشستیم . گرایه 12000 هزار عراقی وضعیت از مرز تا نجف . نماز و صبحانه دوبار توقف کردیم . وضعیت هوا از ایلام به طرف مهران که آمدیم عوض شد و هوا شرجی و گرم شد . مهران که رسیدیم نسیمی بود و مقداری از شرجی کم می کرد . در استراحتی که گفتم کردیم کولر احتیاج نبود . الان هم نجف سایه خوب است و با نسیم
گزارش رزمایش اربعین 1402 _ 4 یکشنبه 12 شهریور 1402 بالاخره پیاده روی را شروع کردیم دیشب خستگی اجازه نداد بنویسم . دیروز حدود 10 صبح توفیق زیارت مرقد آقا امیرالمومنین حاصل شد . در برگشت به مقصد مجموعه شهید حکیم دقایقی زیر سایه درختان زیرانداز انداختیم و کمی دراز کشیدیم . برای نماز و ادامه استراحت کولر رفتیم مجموعه شهید حکیم . مسجد پر بود از زائران خوابیده ، مقداری جا روی سنگ مرمری بدون فرش بود . خنک تر از روی فرش بود . ساعت 5 عصر با صدای بلند خادم که می خواست زوار برای یکساعت مجموعه را ترک کنند بیدار شدیم . شاید برای نظافت . از مسجد که آمدیم حکایت بهشت به جهنم بود . آفتاب داغ و گرما . چاره ای نبود باید حرکت می کردیم . چون وقتمان کم است مسیر نجف تا عمود 1 را صرفنظر کردیم . زیر پل تشرین در انتظار ماشین تا عمود 1 بودیم که مینی بوسی از حشدالشعبی رسید . به دلیل ترافیک این مسیر کوتاه زیاد طول کشید . مینی بوس تا عمود 130 می رفت که ما عمود 1 پیاده شدیم . روبروی عمود 4 وارد موکب شدیم تا آماده حرکت شویم . رفتم برای سرویس ها که نگاهم به حمام افتاد . با همان لباس زیر رفتم زیر دوش . همان ها را شستم و پوشیدم . هوا گرم است و خشک می شود . به قول بروبچه حمام گربه شوری . نمانند که مبین را هم تشویق کردم همینطور دوش گرفت . نزدیک اذان بود . نماز مغرب و عشا را همانجا خواندیم . سر صف نماز موکب ها که نان ساندویچ عراقی پخته بودند با مخلفاتش که گوشت سرخ کرده و سبزی بود دادند و این را به عنوان شام خواهیم خورد . حرکت کردیم به امید خدا ، مبین اگر به خودش باشد این راه را دو روزه می تواند برود ولی من هم سرعتم کمتر از متوسط هست هم توقف زیاد دارم . ساعت 12 خوابیدیم و 3 صبح آماده حرکت شدیم . نگاهمان به کباب ترکی خورد و مبین هوس داشت . مقداری در صف بودیم . سحر دارند کباب کوبیده درست می کنند . جایی دیگر مبین نان و پنیر و من خامه و عسل . عراقی ها بی منت و بی تعارف و بی خست هرکاری دستشان باشد انجام می دهند . هزاران نیروی عراقی هم مشغول انتظامات و کنترل و امنیت هستند . این راهپیمایی بی نظیر جهانی یا بهترین شکل اجرا می شود . ساعت 5 و نیم صبح است و در عمود 232 هم حلیم ایرانی خوردیم و هم سیم شارژ که ملین نیاورده از بچه های عراقی موکب گرفتیم برای شارژ گوشی و تبلت و من از این فرصت برای نوشتن استفاده کردم . چند پست قبلی که فرستاده ام نمیتوانم چرا درست ارسال نشده .
شنبه شب 11 شهریور 1402 شروع پیاده روی اربعین
گزارش رزمایش اربعین 1402 _ 5 ساعت ۸/۴۵ - یکشنبه ۱۳شهریور۱۴۰۲ عمود 318 ملت هنوز خواب بودند ما 6 مدل صبحانه خوردیم . مبین فعلا با 6 صبحانه در صدر و من با 5 تا در رده دوم . فقط تخم مرغ را نتونستم همراهی کنم . خامه و عسل حلیم کباب ترکی برنج و خورشت قیمه نجفی و قورمه سبزی و تا دلتان بخواهد چای عراقی پررنگ با شکر. خوبی اش این است که ظرفها کوچک و کم و با پیاده روی زود جذب بدن می شود . بر عکس دیروز که نهار برایمان اولویتی نداشت و دنبال جای استراحت می گشتیم و نهار هم نخوردیم . امروز هم احتمالا نهار نخواهیم خورد . خورشید تا حالا خیلی نامهربانی نکرده ولی فکر کنم بیش از یک ساعت دیگر نتوانیم راه برویم و بعد باید اطراق کنیم تا عصر ، سایه نسیم خنک و خوبی می آید . ادامه نوشتن : عمود392 موکب خدمه خدام الحسن که از پیش از ظهر تا حالا اقامت داریم تاسیس 1961 میلادی تقریبا 1339 شمسی . توقف برای ماندن و استراحت تا عصر در محوطه بیرونی یک موکب
عمود392 موکب خدمه خدام الحسن که از پیش از ظهر تا حالا اقامت داریم تاسیس 1961 میلادی تقریبا 1339 شمسی