امام صادق عليه السلام
پدرم مرا به سه چيز ادب آموخت و از سه چيز نهى ام فرمود . سه نكته ادب اين بود كه فرمود
فرزندم! هركس با دوست بد بنشيند ، سالم نمى ماند و هر كس گفتارش را كنترل نكند ، پشيمان مى شود ، و هر كس به جايگاه هاى بد وارد شود ، مورد بدگمانى قرار مى گيرد (زير سؤال مى رود) و آن سه چيز كه مرا از آن نهى فرمود
دوستى با كسى كه چشم ديدن نعمت كسى را ندارد، و با كسى كه از مصيبت ديگران شاد مى شود و با سخن چين.
اَدَّبَنى اَبى بِثَلاثٍ ... ونَهانى عَن ثَلاثٍ
قالَ لى
يا بُنَىَّ مَن يَصحَب صاحِبَ السّوءِ لا يَسلَم وَ مَن لا يُقَـيِّد اَلفاظَهُ يَندَم ، وَ مَن يَدخُل مَداخِلَ السَّوءِ يُتَّهَم... وَ نَهانى اَن اُصاحِبَ حاسِدَ نِعمَةٍ وَ شامِتا بِمُصيبَةٍ ، اَو حامِلَ نَميمَةٍ ؛
تحف العقول ص376
🎲 کشکول مشکول
🍂 @kashkool_mashkool
سیدرضا حجازی:
💢 *موشکی که جلوی چشم رهبر انقلاب از زیر دریا پرتاب شد*
محمد طهرانی مقدم، دبیرکل اجلاس بینالمللی مجاهدان در غربت:
چند سال قبل، رهبر انقلاب در عیادتی که از مادر شهید طهرانی مقدم داشتند فرمودند:
میخواهم خاطرهای از شهید طهرانی مقدم بگویم که تا حالا نگفتهام.
رهبر انقلاب فرمودند یکبار حاج حسن دست ما را گرفت و به بندرعباس برد. آنجا سوار قایق شدیم و به وسط آب رفتیم. بعد دیدیم یکهو یک موشک از وسط آب بیرون آمد.
من با تعجب به حاج حسن گفتم قضیه این موشک چیست؟
گفتند مگر شما نگفتید اگر روزی لازم شد ناوهای متجاوز را بزنید.
شهید ما میگفت:
این موشکها تیر غیب هستند که معلوم نیست از کجا میآیند، ولی آنجایی که باید، میروند.
به یاد دارم کشورهای حوزه خلیج فارس مصوبهای نسبت به جزایر سهگانه ما داشتند.
حاج حسن از این موضوع ناراحت شد و در جنوب کشور تونل های بزرگ موشکی درست کرد که فقط یکی از آنها رسانهای شده است، حال اینکه از این تونلها فراوان در کشور موجود است.
بعد از حفر تونل بود که وزیر خارجه عمان دستپاچه به ایران آمد و گفت ما مسلمان هستیم چرا موشکهایتان را بهسمت ما نشانه رفتهاید؟
حاج حسن هم پیغام داد:
«بگویید پس آن غلطی که کردید چه بود».
🎲 کشکول مشکول
🍂 @kashkool_mashkool
اینم از تفسیر شیعه
آیا در مورد برنامه *جستجوگر قرآنی* چیزی ب شنیدید؟
جستجوگر قرآنی
https://quran.inoor.ir/
سایتی است مانند
گوگل مخصوص قرآن
که در آن آیه را می نویسید و تفسیرهای مختلفی در اختیار شما قرار داده می شود
و می توانید معانی آیه ها را به خوبی
بفهمید. سایت جستجوگر قرآنی
به اشتراک بگذارید تا دیگران نیز استفاده کنند و صدقة جاريه باشد برای شما
🎲 کشکول مشکول
🍂 @kashkool_mashkool
6.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ
👆👆بانوی اهل سنت انگلیسی که از شنیدن نحوه شهادت حضرت فاطمه الزهرا شیعه شد‼️
🎲 کشکول مشکول
🍂 @kashkool_mashkool
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اسیر فلسطینی در زندان رژیم صهیونیستی بعد از بیست سال آزادی وقتي با مادرش روبوسی می کنه مادرش از خوشحالی دار فانی را وداع می کند...
🎲 کشکول مشکول
🍂 @kashkool_mashkool
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خاطره شنیدنی صادق خرازی از دستور حاجقاسم برای حمله به اسرائیل
🎲 کشکول مشکول
🍂 @kashkool_mashkool
میگویند آقا محمد خان قاجار علاقه خاصی به شکار روباه داشته. تمام روز را در پی یک روباه با اسبش میتاخته تا جایی که روباه از فرط خستگی نقش زمین میشده. بعد آن بیچاره را میگرفته و دور گردنش، زنگولهای آویزان میکرده. در نهایت هم رهایش میکرده. تا اینجای داستان مشکلی نیست. درست است روباه مسافت، زیادی را دَویده، وحشت کرده، خسته هم شده، اما زنده و سالم است. هم جانش را دارد، هم دُمش را. پوستش هم سر جای خودش است. میماند فقط آن زنگوله!...
از اینجای داستان، روباه هر جا که برود یک زنگوله توی گردنش صدا میکند. دیگر نمیتواند شکار کند، زیرا صدای آن زنگوله، شکار را فراری میدهد. بنابراین «گرسنه» میماند. صدای زنگوله، جفتش را هم فراری میدهد، پس «تنها» میماند. از همه بدتر، صدای زنگوله، خود روباه را هم «آشفته» میکند، «آرامش»اش را به هم میزند.
👈 نتیجه و برداشت به عهده شما
🎲 کشکول مشکول
🍂 @kashkool_mashkool
فردی در ترافیک جلوی ما بپیچد:
احمق
ما که جلوی دیگران میپیچیم:
زرنگ
کسی جواب تلفن ما را ندهد:
بیمعرفت
ما که جواب ندهیم:
گرفتار
فرد بلندتر از ما:
دراز
کوتاهتر از ما:
کوتوله
همکار جزئینگر:
ایرادگیر و وسواسی
ما جزئی نگرتر باشیم:
دقیق
فردی لیوان آب ما را چپه کرد :
کور
پای ما به لیوان دیگری خورد:
شعور ندارد لیوان را سر راه قرار داده.
به کجا چنین شتابان⁉️
دنیای قضاوتهایمان یعنی تحلیل رفتار و گفتار دیگران بر اساس رفتارهای خودمان،
به خود بیاییم
🎲 کشکول مشکول
🍂 @kashkool_mashkool
پيامبر (ص) فرمود: اى على! آيا ششصد هزار گوسفند مىخواهى يا ششصد هزار دينار يا ششصد هزار كلمه؟ حضرت على (ع) عرض كرد: اى رسول خدا! ششصد هزار كلمه. پيامبر (ص) فرمود: ششصد هزار كلمه را در شش كلمه جمع كن.
اى على! هر گاه ديدى مردم به مستحبّات اشتغال دارند تو به كامل ساختن واجبات بپرداز، و هر گاه ديدى مردم به كار دنيا مشغولند تو به كار آخرت مشغول شو، و هر گاه ديدى مردم به عيبهاى ديگران پرداختهاند تو به عيبهاى خود بپرداز، و هر گاه ديدى مردم به آراستن دنيا اشتغال دارند تو به آراستن آخرت مشغول شو، و هر گاه ديدى مردم به عمل فراوان مشغولند تو به عمل خالص بپرداز، و هر گاه ديدى مردم به خلق (خدا) توسّل مىجويند تو به خالق توسّل بجوى.
قال النبيّ صلّى اللّه عليه و آله: يا عليّ، تريد ستّمائة ألف شاة أو ستمائة ألف دينار أو ستّمائة ألف كلمة، قال: يا رسول اللّه ستّمائة ألف كلمة، فقال صلّى اللّه عليه و آله: اجمع ستمائة ألف كلمة في ستّ كلمات:
يا عليّ، إذا رأيت الناس يشتغلون بالفضائل فاشتغل أنت بإتمام الفرائض.
و إذا رأيت الناس يشتغلون بعمل الدّنيا فاشتغل أنت بعمل الآخرة.
و إذا رأيت الناس يشتغلون بعيوب الناس فاشتغل أنت بعيوب نفسك.
و إذا رأيت الناس يشتغلون بتزيين الدّنيا فاشتغل أنت بتزيين الآخرة.
و إذا رأيت الناس يشتغلون بكثرة العمل فاشتغل أنت بصفوة العمل.
و إذا رأيت الناس يتوسّلون بالخلق فتوسّل أنت بالخالق
تحرير المواعظ العددية، ص: 431
🎲 کشکول مشکول
🍂 @kashkool_mashkool
15.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢اجرای قطعه شنیدنی «بتاب ای ماه بر شب شهیدان» با صدای سالار عقیلی در همایش «مقام حماسه» به مناسبت سالگرد شهادت شهید حاج قاسم سلیمانی
🎲 کشکول مشکول
🍂 @kashkool_mashkool
🌹 ⚘﷽⚘
✨💫✨
محدّث بزرگوار سید جزایرى در زهرالربیع از ابن خلکان و حاج میرزا هاشم خراسانى در منتخب التواریخ از اثنى عشریه حکایت مى کنند که:
🍀روزى مردى با زن خود مشغول غذا خوردن بود و غذا مرغ بریان بود، سائلى بر درب خانه اظهار حاجت کرد، آن مرد او را محروم کرد و چیزى نداد، بعد از مدّتى روزگار بر او برگشت و ثروت و دارایى اش از بین رفت و زن را نیز طلاق داد. زن با مرد دیگرى ازدواج نمود. از اتفاقات عجیب آن که، روزى آن زن با شوهر دوّم مشغول غذا خوردن و از جمله مرغ بریان بود که فقیرى بر درب خانه خوراک خواست. مرد گفت: مقدارى غذا و مرغ براى او ببر. وقتى زن غذا را به دست فقیر مى داد، دید گویا او را دیده است، دقّت کرد...
سبحان الله، چه مى بینم! همان شوهر اوّلش بود که به این روز افتاده بود. گریه اش گرفت و برگشت. شوهر سبب گریه را پرسید پاسخ داد: شوهر اوّل من بود، یک روز با او غذا مى خوردم گدایى آمد و او آن گدا را محروم کرد. مرد گفت: خدا گواه است آن سائل من بودم و چون تلخى ناامیدى را دیده ام نمى خواهم کسى از در خانه ام محروم برود
🎲 کشکول مشکول
🍂 @kashkool_mashkool
12.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بشنوید این حکایت زیبا را
تاثیر گمان و باور در جلب رحمت الهی ...
🎲 کشکول مشکول
🍂 @kashkool_mashkool