eitaa logo
کشکول مجازی
109 دنبال‌کننده
39.8هزار عکس
36.5هزار ویدیو
751 فایل
📥 موضوعات متنوع و مختلف 🤔 موضوعاتی که شاید ربطی به هم نداشته باشند در اینجا ذخیره و مطالب بعد از ارسال در کانال اصلی، از اینجا پاک خواهد شد. در صورت تمایل، در کانال اصلی ما عضو شوید👇 🖱️ https://eitaa.com/joinchat/2307129358C448afc1e38
مشاهده در ایتا
دانلود
ادامه قبل... 🔻 بعد که بلند شد برود به امام صادق عرض کرد که آقا من یک حقی را می‌خواهم به شما تذکر بدهم؛ «فإنه أخوک مِن الرضاعه » یعنی این داوود برادر رضاعی شما است چونکه شما از من شیر خورده‌اید. این داوود که بچه بود، شما هم در سنین طفولیت بودید. من هم به او و هم به شما شیر دادم. این داوود برادر شیری و رضاعی شما است. اگر می‌خواهید برای او کاری بکنید، الآن فصل آن است. استخوان‌های من هم سست شده است، دیگر توان داغ ندارم. 🔸 این‌جا بود که یکی از اسرار اهل بیت نمایان شد و آن این است که امام صادق (علیه السلام) فرمودند: ام داوود بایست. رفتند قلم و کاغذ آوردند و فرمودند: ام داوود بگذار ماه رجب بشود. وقتی که ماه رجب شد صبر کن تا سیزدهم، چهاردهم، پانزدهم ماه یعنی ایام البیض بشود. ایام البیض که شد، سه روزِ سیزدهم، چهاردهم و پانزدهم ماه را روزه بگیر و آن ایام نماز خود را با توجه و آرامش بخوان. روز پانزدهم که شد از ظهر، نماز و نافله‌ی ظهر و عصر را بخوان و بعد هم این دعاها و این قرآن و ... که مرحوم آشیخ عباس قمی در مفاتیح آورده است. کتب مختلفی مثل مصباح شیخ طوسی و کفعمی و ... در اعمال ماه رجب این عمل را نقل کردند. 🔹 حضرت فرمودند: ام داوود نگران نباش؛ این دعایی را که به تو گفتم از اسرار ما اهل بیت است، دیگر پشت درِ بسته نمی‌مانی. ام داوود می‌گوید صبر کردم تا ایام البیض ماه رجب شد. روز سیزدهم و چهاردهم و پانزدهم را روزه گرفتم و از ظهر روز پانزدهم تا عصر مشغول اعمال شدم. ادامه دارد... ‌ ‌ ┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄ 🔺 کانال رسمی حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری: @nasery_ir ‌ ‌ ‌ ‌
ادامه قبل... 🔻 بعد از روز پانزدهم، از وقتی که اعمال تمام شد تا آمدن داوود، فقط اینقدر فاصله شد که یک اسب‌سوار به سرعت خود را از کوفه به مدینه برساند. ام داوود گفت: شنیدم در می‌زنند. رفتم دیدم پسرم داوود است و خوشحال شدم. 🔸 هنوز داوود ننشسته بود که گفتم: می‌گویند هر کسی به زندان هاشمیه رفت دیگر بیرون نمی‌آید، چه شد پسر آزاد شدی؟ گفت: مادر! خود من هم نمی‌دانم ، ولی روز پانزدهم ـ مصادف با زمانی که مادر او در مدینه مشغول اعمال و عبادات بوده است ـ نماینده‌ی مخصوص منصور آمد و گفت که داوود بن حسن آزاد است. از زندان که بیرون آمدم، ده هزار درهم به من هدیه دادند و با یکی از بهترین اسب‌های خلیفه من را راهی مدینه کردند. 🔹 مادر او گفت که پسر من نمی‌خواهد داخل بیایی، بیا برویم از امام صادق (علیه السلام) تشکر کنیم. به خانه‌ی امام صادق (علیه السلام) آمدند. ام داوود عرض کرد که آقا به برکت آن دعایی که به من تعلیم کردید، داوود آزاد شده و امروز رسیده است. من او را آوردم که از شما تشکر کند. خدمت امام صادق (علیه السلام) نشستند. 🔸 امام صادق فرمودند که داوود فهمیدی چطور شد که منصور تو را آزاد کرد؟ گفت: نه آقا. حضرت فرمودند: این عبادتی ـ عمل ام داوود ـ که مادر تو انجام داد، باعث شد که منصور در آن ساعت، یعنی بعد از اعمال به خواب برود. در عالم خواب آقا امیرالمؤمنین را دید که آمده‌اند و می‌خواهند همه‌ی زندگی منصور را آتش بزنند. 🔹 آقا امیرالمؤمنین فرموده بودند که منصور داوود را آزاد کن وإلّا زندگی تو را آتش می‌زنم. منصور بین خواب و بیداری این آتش را حس کرد، با حالت ترس بلند شد و بلافاصله دستور آزادی داوود را داد. 🔸 آقا امام صادق (علیه السلام) به همین ام داوود هم فرمودند که سعی کن در طی این عمل و عبادت، یک شکستگی برای تو حاصل شود؛ این شکستگی بار تو را می‌بندد و این سیم را به مرکز و به مبدأ وصل می‌کند. [این عمل] در کمال آرامش باید اجرا بشود. (رک: فضائل الأشهر الثلاثة، ص:۳۳) کد ۴۳۳۸ ‌ ‌ ┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄ 🔺 کانال رسمی حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری: @nasery_ir ‌ ‌ ‌ ‌
4_6007916977971003582.mp3
4.76M
* 🎧 موضوع: فرصت اعتکاف و عمل ام داوود 🎤 حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری ⏱ زمان: ۴:۴۵ دقیقه 📥 حجم: ۴/۵ مگابایت 🔺 @nasery_ir ‌ ‌
‏سرلشکر سلامی: آن‌قدر تجهیزات داریم که جا برای نگهداری نداریم. کاش تا بهشون تعلق نگرفته، یه جای خوب رو باهاشون شخم بزنه... 🇮🇷