eitaa logo
کشکول طنازی...😂😂( صلواتی )
225 دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
13.2هزار ویدیو
36 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از کشکول داستاندونی.....( صلوات )
📜 ⚖ مرد فقیر و فروشنده مرد فقیری بود که همسرش کره می‌ساخت و او آن را به یکی از بقالی‌های شهر می‌فروخت، آن زن کره‌ها را به صورت دایره‌های یک کیلویی می‌ساخت. مرد آن را به یکی از بقالی‌های شهر می‌فروخت و در مقابل مایحتاج خانه را می‌خرید. روزی مرد بقال به اندازه کره‌ها شک کرد و تصمیم گرفت آنها را وزن کند. هنگامی که آنها را وزن کرد، اندازه هر کره ۹۰۰ گرم بود. او از مرد فقیر عصبانی شد و روز بعد به مرد فقیر گفت: دیگر از تو کره نمی‌خرم، تو کره را به عنوان یک کیلو به من می فروختی در حالی که وزن آن ۹۰۰ گرم است. مرد فقیر ناراحت شد و سرش را پایین انداخت و گفت: ما وزنه ترازو نداریم و یک کیلو شکر از شما خریدیم و آن یک کیلو شکر را به عنوان وزنه قرار می‌دادیم. ☆★☆★☆★☆★☆★☆★☆★☆★ 📚 ..... ( صلوات ) https://eitaa.com/joinchat/1155334434C46633e2342 🌸💚🌸💙🌸 کانال 💐 @kashkoolesalavat 💐 @kashkoolesalavat ♡»« »« «» »♡« «» »« «» »« ♡
هدایت شده از کشکول داستاندونی.....( صلوات )
این دو موجب افتخار است! آیت الله حاج آقا رحیـم ارباب، دو سـه سال آخر عمر نابینا شد. وقتى از ایشـان پرسیدند: پس از این همه عمر، آیا ادعایى هم دارید یا نه؟ ایشان فرمودند: «در مسایل علمى، هیچ ادعایى ندارم. اما در مسایل شخصى خود، دو ادعا دارم: یکى آنکه به عمرم غیبت نکردم و غیبت نشنیدم؛ دوم آنکه در طول عمرم، چشمم به نامحرم نیفتاده». در احوال شخصى ایشان نقل شده که فرموده بودند: «برادرم با همسرش، چهل سال در منزل ما بودند؛ در این چهل سال، حتی یک بار هم همسر برادرم را ندیدم». از کانال: روایت ها و حکایت ها ❣❣💐❣❣💐❣❣ 📚 ..... ( صلوات ) https://eitaa.com/joinchat/1155334434C46633e2342 🌸💚🌸💙🌸 کانال 💐 @kashkoolesalavat 💐 @kashkoolesalavat
هدایت شده از کشکول داستاندونی.....( صلوات )
مرحوم آیة الله العظمی بهجت فرموده اند: میرزای قمی به فتحعلی شاه قاجار نوشتند: إنی لا احبّک لان رسول الله قال: من اَحَبَّ حجراً حشره الله معه. یعنی :من تو را دوست ندارم زیرا پیامبر-صلوات الله علیه- فرمودند اگرکسی محبت سنگی را در دل داشته باشد در قیامت با آن سنگ محشور می شود و من دوست ندارم با ظالمین محشور شوم. چندی بعد میرزا وفات کردند و وقتی فتحعلی شاه با خبر شد، گفت دفنش نکنید تا من قم بیایم. آمد به قم و بالای جنازه میرزا. کفن را از صورت میرزا کنار زد و گفت: انی احبّک لان رسول الله قال: من اَحَبَّ حجراً حشره الله معه! یعنی من تو را دوست دارم چون پیامبر-صلوات الله علیه- فرمودند اگر کسی سنگی را دوست بدارد با آن محشور می گردد.این بگفت و قطره اشکی از چشمش روی صورت میرزا چکید. از کانال روایت ها و حکایت ها ❣🍃🍃🍃🍃❣ 📚 ..... ( صلوات ) https://eitaa.com/joinchat/1155334434C46633e2342 🌸💚🌸💙🌸 کانال 💐 @kashkoolesalavat 💐 @kashkoolesalavat
هدایت شده از کشکول داستاندونی.....( صلوات )
عجب روایتی حضرت صادق آل محمد علیه السلام فرمود: كسى كه از حق دَم مى زند با سه ويژگى شناخته مى شود: دوستانش ديده شوند كه چه كسانى هستند؟ نمازش چگونه است؟ و در چه وقت آن را مى خواند؟  و اگر صاحب مال است اموالش را چگونه مصرف می کند. «یُعْرَفُ مَنْ یَصِفُ الحَقَّ بِثَلاَثِ خِصَال: یُنْظَرُ إِلَی أَصْحَابِهِ مَنْ هُمْ وَ إِلَی صَلاَتِهِ کَیْفَ هِی وَ فِی أَی وَقْتِ یُصَلِّیهَا فَاِنْ کَانَ ذَامَال نُظِرَ أیْنَ یَضَعُ مَالَهُ» بحار ج ۶۴ ص ۳۰۲ ❣❣❣❣ 📚 ..... ( صلوات ) https://eitaa.com/joinchat/1155334434C46633e2342 🌸💚🌸💙🌸 کانال 💐 @kashkoolesalavat 💐 @kashkoolesalavat
مهمـان امروز ما👈💗شهید شاهرخ ضرغام هستند 🌹 حاجت ها رو از شهدا طلب کنید مرام و معرفتشون زیاده حتما دستگیرمون میشن 🙏سلام دوستان✋ شاهرخ ضرغام هستم, معروف به حر انقلاب... سال ۱۳۲۸ تهران به دنیا اومدم و حالا میخوام از خودم براتون بگم😊دوران کودکي جثه درشت و قوي داشتم💪 بیشتر از سنم نشون میدادم🙂 هيچ وقت زيربار حرف زوروناحق نميرفتم... دشمن ظالم ويارمظلوم بودم😊 در سن دوازده سالگي طعم تلخ يتيمي را کشیدم و از آن پس با سختي روزگار را سپري کردم 😢سال دوم دبيرستان بودم. قد و هيکلم از همه بچه ها درشت تر بود... خيلي ها درمدرسه ازمن حسابميبردند، اما من کسي را اذيت نمي کردم🙂يک روز وارد خانه شدم و بي مقدمه گفتم: ديگه مدرسه نميرم!... مادرم با تعجب پرسيد: چرا؟! 😳 گفتم: با آقا معلم دعوا کردم...اونها هم من رو اخراج کردند. مادرم کمی نگاهش کردم و گفت: پسرم، ُخب چرا دعوا کردي؟! روایت از مادر شهید:👇 🌟 وقتي از دوستانم پرسيدم, گفتند: معلم از بچه ها امتحان سختي گرفت.همه کلاس تجديد شدند. اما فقط به يکي از بچه ها که به اصطلاح آقازاده بود و پدرش آدم مهمي بودنمره قبولي داد😕 شاهرخ به اين عمل معلم اعتراض کرد. معلم هم جلوي همه، زد تو گوش پسر شما😣شاهرخ هم درسي به آن معلم داد که ديگه از اين کارها نکنه! 💥 ازاون موقعه به بعد رفتم پیگیر ورزش شدم💪پس از چند سال و در مسابقات کشتی فرنگی قهرمان جوانان تهران در دسته صدکیلو شدم😊و در سال ۱۳۵۰ در دسته فوق سنگین جوانان کشور قهرمان شدم. من به خاطر قدرت جسماني كه داشتم اهل واجبات نبودم از لوتی مرام بودم... فشار مالي باعث شد محافظ يكي از كابارها بشم. من با خاندان شاه و زور گویی و...خیل مشکل داشتم😡 ولی ارادت زیادی به امام خمینی داشتم. قبل از انقلاب رو سینه ام خالکوبی کردم و روی آن نوشتم 💗خمینی فدایت شوم... 💠مدتی از پیروزی انقلاب گذشته بود، شاهرخ نشسته بود مقابل تلویزیون، سخنرانی حضرت امام در حال پخش بود. داشتم از کنارش رد میشدم که یکدفعه دیدم اشک تمام صورتش را پر کرده. با تعجب گفتم: شاهرخ، داری گریه می کنی!؟ شاهرخ ضرغام: 👈خدا امام خمینی را فرستاد تا ما را آدم کند👌 🔺زندگی ما در لجن بود، اما خدا دست ما را گرفت. امام خمینی را فرستاد تا ما را آدم کند. البته بعدا هر چه پول در آوردم به جای آن پول‌ها صدقه دادم. 🔺گذشته من اینقدر خراب بود که روز‌های اول، در کمیته برای من مامور گذاشته بودند، فکر می‌کردند که من نفوذی ساواکی‌ها هستم... 📅 بمناسبت سالگرد شهادت شاهرخ. ضرغام ملقب به حر انقلاب, یکی از فرماندهان فدائیان اسلام, در ۱۷ آذر ۱۳۵۹, عملیات پاک‌سازی جادهٔ آبادان - ماهشهر نحوه شهادت:اصابت گلولهٔ به سینه‌اش... 💥شهیدشاهرخ ضرغام,حر انقلاب👇 🌿...عصر بود که آمد خانه کاباره را رها کرده بود...بی مقدمه گفت: پاشین! پاشین وسایلتون رو جمع کنید می خوایم بریم مشهد!...مادر با تعجب پرسید: مشهد!... جدی می گی!...گفت: آره بابا، بلیط گرفتم. دو ساعت دیگه باید حرکت کنیم... باور کردنی نبود. دو ساعت بعد داخل اتوبوس بودیم...در راه مشهد مادر خیلی خوشحال بود. خیلی شاهرخ را دعا کرد. چند سالی بود که مشهد نرفته بودیم. فردا صبح رسیدیم مشهد. مستقیم رفتیم حرم. شاهرخ سریع رفت جلو، با آن هیکل همه را کنار زد و خودش را چسباند به ضریح! بعد هم آمد عقب و یک پیرمرد را که نمی توانست جلو برود را بلند کرد و آورد جلوی ضریح.. عصرهمان روز شاهرخ زودتر رفت به سوی حرم... شاهرخ زودتر از من رفته بود... می خواستم وارد صحن اسماعیل طلائی شوم. یکدفعه دیدم کنار درب ورودی شاهرخ روی زمین نشسته رو به سمت گنبد... آهسته رفتم وپشت سرش نشستم.شانه هایش مرتب تکان میخورد. حال خوشی پیدا کرده بود.خیره شده بود به گنبد و داشت با آقا حرف میزد... مرتب می گفت: خدا، من بد کردم.من غلط کردم، اما میخوام توبه کنم... خدایا منو ببخش! یا امام رضا(ع) به دادم برس... من عمرم رو تباه کردم... اشک از چشمان من هم جاری شد. شاهرخ یک ساعتی به همین حالت بود. توی حال خودش بود و با آقا حرف می زد... دو روز بعد برگشتیم تهران، شاهرخ در مشهد واقعاً توبه کرد. و همه خلاف کاری های گذشته را رها کرد. 🌟میمرد برای خمینی!👇 💢شاهرخ ضرغام را حتما خبر کن، بگو به خمینی ای که روی سینه ات خالکوبی کردی، می خندند!😵خیلی از هم لباسهای امام پشت سیدعلی را خالی کردن، درست شده مثل زمان امام علی(ع)👈 قاسطین، مارقین و ناکثین صف کشیده اند مقابل رهبری😰 📅 بمناسبت سالگرد شهادت شاهرخ. ضرغام ملقب به حر انقلاب, یکی از فرماندهان فدائیان اسلام, در ۱۷ آذر ۱۳۵۹, عملیات پاک‌سازی جادهٔ آبادان - ماهشهر نحوه شهادت:اصابت گلولهٔ به سینه‌اش...
12.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♦️مراقب باشید طلای قلابی نخرید! 🔹طلای قلابی در بازار زیاد شده، اما اگر شما قصد خرید یا فروش طلا را دارید این ویدیو را حتما تماشا کنید تا کلاه سرتون نره! 🗞اخبار اقتصادی را اینجا بخوانید👇 @titretejarat @titretejarat