eitaa logo
کشکول طنازی...😂😂( صلواتی )
240 دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
13.7هزار ویدیو
36 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
میرزا نعمت الله خان طالبی شاعر طناز اصفهانی حکایتی  داره شنیدنی که میگه در عصر ماضی؛ در شهر بلخ  لطفی نامی  بودکه   در بین مردم داوری می کرد ؛  من در اینجا یکی از بهترین قضاوت  هایش را نقل داستان می کنم تا حساب کار بیاید دستتان… دزد و قاضی راویان گفتند : دزدی نابکار   رفت گِرد خانه‌ای در شام تار گربه آسا بر سر دیوار شد نردۀ ایوان گرفت و دار شد از قضا آن نرده خیلی سست بود زود با دزد دغَل ، آمد فرود دزد ، محکم خورد بر روی زمین گشت خون آلود،  از پا تا جبین چونکه از آن خانه ناراضی برفت لنگ لنگان ، تا بَرِ قاضی برفت چون به قاضی گفت شرح حال خویش قلب قاضی گشت از این قصّه ریش گفت: می‌باید شود بالای دار صاحب آن خانه ی بی اعتبار آوریدش تا بپرسم کاو چرا ؟ کرده بر این دزد بیچاره جفا پس بیاوردند صاحبخانه را آن ز قانون نوین ، بیگانه را چونکه قاضی خواند متن دادخواست گفت : ای قاضی! مگو چون نارواست نیست  تقصیر من برگشته بخت چوب آن شاید نبوده خوب و سخت باید آن نجّار آید پای دار چونکه او چوب بدی برده به کار گفت قاضی: حرف او باشد درست باید آن نجّار را ، فِی الفور جُست گزمه ها رفتند و او را یافتند زود سوی محکمه ، بشتافتند مثل مرغ گیر کرده ، بین تور در عدالتخانه بردندش به زور کرد قاضی بد نگاهی سوی او کز نگاهش سیخ شد هر موی او گفت : ای نجّار ، مُردن حقّ توست نرده می‌سازی چرا با چوب سست؟ گفت آن نجّار : هستم بی گناه در قضاوت می‌نمایید اشتباه چوب سست و بد کجا بردم به کار بوده جنس نرده ، از چوب چنار لیک وقتی نرده را ، می‌ساختم چون به محکم کاری‌اش پرداختم ماهرویی کرد ، از آن جا عبور جامه بر تن داشت همرنگ سمور بس لباسش بود خوش رنگ و قشنگ رفت از سر، هوش و از رُخ رفت، رنگ چونکه من هم شاکی‌ام از این عذاب گو : بیاید او دهد  ما را جواب با نشانی ها که آن نجّار ، داد گزمه ای آورد او را همچو باد دید قاضی وه چه زیبا منظری ست راستی کاو دلربا و دلبری ست گفت: ای زیبا رخ و رنگین لباس مایۀ اخلال در هوش و حواس دانی از نجّار ، بُردی  آبرو ؟ میخ ها را جا به جا کرده فرو زآن لباس نو که بر تن کرده‌ای خلق را درگیر ، با من کرده‌ای در جواب او بگفت آن ماهرو : هرچه می‌خواهد دل تنگت بگو از قد و اندام و چشمان و دهان بنده هم هستم به مثل دیگران گر لباسم اندکی زیباتر است پاسخش با مردمان دیگر است رنگرز این‌گونه رنگش کرده است بیشتر از حد قشنگش کرده است گفت آن قاضی: از این هم بگذرید رنگرز را ، زود اینجا آورید پس در آن دَم گزمه ها بشتافتند رنگرز را ، در پسِ خُم یافتند گزمه‌ای سیلی بزد بر گوش او جَست برق از گوش و از سر هوش او گزمه‌ای آنقدر گوشش را کشید تا به نزد قاضی عادل رسید چون سلام از رنگرز قاضی شنفت نه جوابش داد ، با فریاد گفت: جامه ی نسوان ملوّن می‌کنی؟ بنده را با دزد ، دشمن می‌کنی؟ هیچ میدانی طناب و چوب دار هست بهر گردنت ، در انتظار؟ رنگرز با این سخن ، از هوش رفت بر زمین افتاد و رنگ از روش رفت گفت قاضی : زود بیرونش کنید تا که بیهوش است، بر دارش زنید گزمه ها بردند او را ، پای دار تا بماند عدل و قانون ، پایدار رنگرز چون روی کرسی ایستاد گزمه‌ای چشمش به قد او فتاد داد زد : ای گزمگان! این نابکار گردنش بالاتر است از چوب دار گزمه چون اعدام را دشوار دید بی تأمّل تا بر قاضی ، دوید گفت: قربانت شوم، این بی تبار کلّه اش بالاتر است از چوب دار گفت قاضی: بردی از ما آبروی زودتر یک فرد کوته تر ، بجوی رنگرز پیدا نشد یک رنگ کار یک نفر باید شود ، بالای دار زودتر معدوم کن یک زنده را تا که بربندیم ، این پرونده را آری آن پرونده ، این سان بسته شد (طالبی) بس کن که دستت خسته شد .
📚 ✅ ﺳﺮﮐﻼﺱ ﺭﻳﺎﺿﯽ ﺧﻮﺍﺑﺶ ﺑﺮﺩ . ﻭﻗﺘﻲ ﮐﻪ ﺯﻧﮓ ﺭﺍ ﺯﺩﻧﺪ ﺑﻴﺪﺍﺭ ﺷﺪ ، ﺑﺎﻋﺠﻠﻪ ﺩﻭ ﻣﺴﺄﻟﻪ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺭﻭﻱ ﺗﺨﺘﻪ ﺳﻴﺎﻩ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﻳﺎﺩﺩﺍﺷﺖ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺧﻴﺎﻝ ﺍﻳﻨﮑﻪ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﻌﻨﻮﺍﻥ ﺗﮑﻠﻴﻒ ﻣﻨﺰﻝ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﺑﻪ ﻣﻨﺰﻝ ﺑﺮﺩ ﻭ ﺗﻤﺎﻡ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﻭﺁﻥ ﺷﺐ ﺑﺮﺍﻱ ﺣﻞ ﺁﻧﻬﺎ ﻓﮑﺮ ﮐﺮﺩ . ﻫﻴﭽﻴﮏ ﺭﺍ ﻧﺘﻮﺍﻧﺴﺖ ﺣﻞ ﮐﻨﺪ ، ﺍﻣﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﺁﻥ ﻫﻔﺘﻪ ﺩﺳﺖ ﺍﺯ ﮐﻮﺷﺶ ﺑﺮ ﻧﺪﺍﺷﺖ . ﺳﺮﺍﻧﺠﺎﻡ ﻳﮑﯽ ﺭﺍ ﺣﻞ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﮐﻼﺱ ﺁﻭﺭﺩ . 🔹 ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺑﻪ ﮐﻠﯽ ﻣﺒﻬﻮﺕ ﺷﺪ ، ﺯﻳﺮﺍ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﻌﻨﻮﺍﻥ ﺩﻭﻧﻤﻮﻧﻪ ﺍﺯ ﻣﺴﺎﺋﻞ ﻏﻴﺮ ﻗﺎﺑﻞ ﺣﻞ ﺭﻳﺎﺿﻲ ﺩﺍﺩﻩ ﺑﻮﺩ . ﺍﮔﺮ ﺍﻳﻦ ﺩﺍﻧﺸﺠﻮ ﺍﻳﻦ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﺭﺍ ﻣﻴﺪﺍﻧﺴﺖ ﺍﺣﺘﻤﺎﻻً ﺁﻧﺮﺍ ﺣﻞ ﻧﻤﻴﮑﺮﺩ ، ﻭﻟﻲ ﭼﻮﻥ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﺗﻠﻘﻴﻦ ﻧﮑﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻣﺴﺄﻟﻪ ﻏﻴﺮ ﻗﺎﺑﻞ ﺣﻞ ﺍﺳﺖ ، ﺑﻠﮑﻪ ﺑﺮﻋﮑﺲ ﻓﮑﺮ ﻣﻴﮑﺮﺩ ﺑﺎﻳﺪ ﺣﺘﻤﺎً ﺁﻥ ﻣﺴﺄﻟﻪ ﺭﺍ ﺣﻞ ﮐﻨﺪ ﺳﺮﺍﻧﺠﺎﻡ ﺭﺍﻫﯽ ﺑﺮﺍﻱ ﺣﻞ ﻣﺴﺄﻟﻪ ﻳﺎﻓﺖ . 👈 ﺍﻳﻦ ﺩﺍﻧﺸﺠﻮ ﮐﺴﯽ ﺟﺰ ﺁﻟﺒﺮﺕ ﺍﻧﻴﺸﺘﻴﻦ ﻧﺒﻮﺩ ... " ﺣﻞ ﻧﺸﺪﻥ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﻣﺸﮑﻼﺕ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﺎ ، ﺑﻪ ﺍﻓﮑﺎﺭ ﺧﻮﺩﻣﻮﻥ ﺑﺴﺘﮕﯽ ﺩﺍﺭﻩ ." 🍀💙🍀💙🍀💙🍀 دلنوشته قبل از اینکه دهان باز کنیم، مطمئن شویم حرفی که میزنیم قشنگتر از سکوت است. سلام، روز و روزگارتون باخیروسلامتی روز جمعه تون مبارک امروزتون خوش و خرم و دلتون دل ارام
7.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شعر غرورآمیز هوشنگ ابتهاج، جادوی آواز استاد شجریان و ساز لطفی/ ترانه ای که با همکاری 3 ستاره جاودان شد👏👏👏💚💚💚💚💚 کشکول طنازی...😂😂( صلواتی ): شعر غرورآمیز هوشنگ ابتهاج، جادوی آواز استاد شجریان و ساز لطفی/ ترانه ای که با همکاری 3 ستاره جاودان شد👏👏👏💚💚💚💚💚 🇮🇷 کانال 🇮🇷 (صلواتی) 🇮🇷 ▪️https://eitaa.com/kashkoole_tanazy 🇮🇷کانال 🔺@kashkoolesalavat 🔻@kashkoolesalavat 🔹🔹🔹🔷🔹🔹🔹
11.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خیلی نماز قضاء دارم!!!😢 چکار کنم ؟؟😔 راهکار 😍😍😍
11.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
استدعا میکنم این کلیپ انگیزشی راتا به آخر که کوتاه هم هست ببینید🌹 کشکول طنازی...😂😂( صلواتی ): شعر غرورآمیز هوشنگ ابتهاج، جادوی آواز استاد شجریان و ساز لطفی/ ترانه ای که با همکاری 3 ستاره جاودان شد👏👏👏💚💚💚💚💚 🇮🇷 کانال 🇮🇷 (صلواتی) 🇮🇷 ▪️https://eitaa.com/kashkoole_tanazy 🇮🇷کانال 🔺@kashkoolesalavat 🔻@kashkoolesalavat 🔹🔹🔹🔷🔹🔹🔹
11.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خیلی نماز قضاء دارم!!!😢 چکار کنم ؟؟😔 راهکار 😍😍😍 کشکول طنازی...😂😂( صلواتی ): شعر غرورآمیز هوشنگ ابتهاج، جادوی آواز استاد شجریان و ساز لطفی/ ترانه ای که با همکاری 3 ستاره جاودان شد👏👏👏💚💚💚💚💚 🇮🇷 کانال 🇮🇷 (صلواتی) 🇮🇷 ▪️https://eitaa.com/kashkoole_tanazy 🇮🇷کانال 🔺@kashkoolesalavat 🔻@kashkoolesalavat 🔹🔹🔹🔷🔹🔹🔹