eitaa logo
کشکول آیه و حدیث
224 دنبال‌کننده
4.5هزار عکس
3.6هزار ویدیو
42 فایل
#بیاد_پدرم_مرحوم #کربلایی_حاج_هوشنگ_فرج_زاده. ( فرزند مرحوم فرج وفاطمه ) #پدرشهید_بسیجی_علیرضا_فرج_زاده وبیاد خواهرو برادرهای مرحومش، ودیگر دوستان و همسنگران شهید و اموات فامیل واساتید...در محیط ایتا راه اندازی شد #صلوات_وفاتحه_نثار_همشون ١۴ دی ماه ١۴٠١
مشاهده در ایتا
دانلود
السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین علیه السلام صلی الله علیک یا علی ابن موسی الرضا علیه السلام اللهم عجل لولیک فرج 🤲 سلام، صبحتون زیبا و پر برکت و عاقبتتون بخیر ان شاءالله میلاد حضرت جوادالائمه علیه السلام بر شما و خانواده محترمتان مبارک باد. برای خشنودی و سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان علیه السلام صلوات اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
ولادت ابن الرضا ع حضرت جواد الائمه ع مظهر جود و سخا مبارک آشنایی با امام👆
قالَ الإمام محمد تقی الجواد (علیه السلام): الْمُؤمِنُ یَحْتاجُ إلی ثَلاثِ خِصال: ١- تَوْفیق مِنَ اللهِ عَزَّ وَجَلَّ ٢- وَواعِظ مِنْ نَفْسِهِ ٣- وَقَبُول مِمَّنْ یَنْصَحُهُ. [بحارالأنوار، ج 72، ص 65، ح 3] مؤمن در هر حال نیازمند به سه خصلت است: ١- توفیق از طرف خداوند متعال ٢- واعظی از درون خود ٣- قبول و پذیرش نصیحت كسی كه او را نصیحت نماید.
11.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥این شخص 1000نفر از برادران سنی را وهابی کرده؛ در ادامه فعالیتش می خواسته یک بچه را کنه... اما ماجرا برعکس میشه... ببینید خیلی جالبه‼️ (شما هم با پخش این کلیپ کمک کنید حق گسترش پیدا کنه، نکنه اینقدر کم توفیق باشیم که در راستای پخش این کلیپ بخل داشته باشیم! ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌)
📖 داستان دعای مشلول درباره دعاي مشلول آمده است بعد از ايام حج شبی حضرت اميرالمومنين (علیه السلام) با حضرت سيد الشهداء(علیه السلام) براي طواف ، به مسجد الحرام آمدند. در مسجد صداي ناله حزيني به گوش مي رسید. حضرت امير المومنين (علیه السلام) به حضرت اباعبدالله (علیه السلام) فرمودند ، پسرم! برو ببين کيست؟ بگو بيا ببينيم چرا اين قدر نگران است؟ حضرت سيدالشداء آمدند ديدند مرد جواني است به او فرمودند : اجب اميرالمومنين (علیه السلام) جوان بلند شد و به حضرت سيد الشهداء گفت : شما بفرماييد جلو من پشت سرشما مي آيم. 🖌 حضرت اميرالمومنين (علیه السلام) فرمودند : جوان! خيلي محزون و نگراني! مشکلت چیست؟ گفت آقا جان جريان من خيلي عجيب است... من در خانواده ای مرفه بودم و پدرم خیلی به من محبت مي کرد تا اینکه من راه هوس بازی ، افراط و اسراف در هزینه ها را پیش گرفتم روزی متوجه شدم پدرم پول یا طلائي را دفن کرده ، رفتم بردارم ، پدرم رسيد و مانع شد. هولش دادم خورد زمين همانجا گفت : پسر! من تو را خيلي تحمل کردم، به تو محبت کردم و تو قدر ندانستي اگر ادامه دهی به کنار کعبه مي روم و به تو نفرين مي کنم ....پدرم آمد اينجا و من را نفرين کرد ، بلافاصله من بيمار شدم. 🖌 لباسش را کنار زد يک طرف پهلويش گود افتاده و دست چپ و پاي چپش از کار افتاده بود. غير از بيماری خود ، شکستگي پدرم و عاق کردنش من را خيلي اذيت مي کرد ، از طرفي در قبيله خودمان به فردي شوم و نفرين شده مشهور شدم. 🖌 مدتی بعد گفتم : بابا! من ديگه سرم به سنگ خورد، بيا دعا کن من خوب بشوم، گفت نمي کنم، التماسش کردم، گفت نمي کنم، بزرگان قبیله را واسطه قرار دادم قبول نکرد. سه سال به او التماس کردم تا بالاخره قبول کرد بيايد همين جايي که نفرين کرده به من دعا کند. او را سوار بر شتر کردم در راه مکه کنار دره ای شتر رم کرد و پدرم افتاد به درّه و فوت کرد! او را دفن کردم و با دلي شکسته و مايوس، به مسجد الحرام آمده ام. 🖌 حضرت از او تفقد کرد وفرمودند : چقدر بر تو سخت گذشته است!! ولی نگران نباش، دعايي به تو تعليم مي دهم که حقوقي را که بر گردن تو هست تسويه می کند ، بيماري تو را درمان و عاقبت تو را به خير مي کند. 🖌 فرمود : قلم و کاغذ بياوريد؟ آوردند ، حضرت دعاي را انشاء کردند و حضرت اباعبدالله می‌نوشتند. 🖌 حضرت سيد الشهداء(علیه السلام) فرمودند ما از آن جوان خوشحال تر بوديم از يافتن اين دعا و حل مشکل جوان. فرمودند : ده مرتبه اين دعا را بخوان وخبرش را بده. 🖌 بعد از مدتی جوان آمد عرض کرد: وقتي خواندم و خوابيدم پيغمبر خدا را در خواب ديدم و حضرت من را تفقد کردند و فرمودند قدر اين دعا را بدان و سعادتمند خواهي شد و دستي به پهلويم کشيدند و فرمودند: شفا یافتی. وقتی بیدار شدم خود را سالم دیدم. 📖 بحار ، ج۲۲ ، ص۳۹۴ 📖 مهج الدعوات ، ص۱۹۱ ‌ ‌ ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═. . 📝از انچه بر دیگران گذشت‌‌، درست زیستن را بیاموزیم' 🖌 اموزنده🎐 🕯📖 https://eitaa.com/joinchat/2597912663C7cbd2ba099 ☕️🌿•
هوالمحبوب درسی از نهج البلاغه اين را ساده نگيريد يكى از بزرگ‏ترين اشتباهات رايج ميان ما، پذيرش پرشتاب خبرهايى است كه در مورد ديگران مى‏شنويم؛ خبرهايى كه اگر در صدق و عدالت راوى آن ترديدى نباشد، دست كم در بسيارى از موارد زاييده حدس و تخمين اوست و نه الزاماً واقعيت‏هاى خارجى. وقتى ما كسى را به خوبى و نيكى مى‏شناسيم، نبايد «علم» خود را قربانى حدس و گمان‏هايى كنيم كه «احتمال»، خميرمايه اصلى آن است. «شنيده‏ايم كه ...»، «گفته مى‏شود كه ...»، «همه مى‏گويند كه ...» و مانند اين ها در نظر شرع و عقل عذر موجهى براى بازگو كردن شايعات، يعنى خبرهاى داغ و رايج در مورد ديگران نيست و آتش‏هايى كه بارها و بارها در طول تاريخ از اين‏گونه نقل قول‏هاى ساده افروخته شده است، خشك و تر را با هم سوزانده است. قرآن، كه در هدايت‏گر بودن آن ترديدى نيست، در پى غائله‏اى كه براساس خبرى به‏ظاهر قطعى درباره مسلمانى پاكدامن برپا شد، مى‏فرمايد: «همه (كسانى كه به اين شايعه دامن زدند و آن را بازگو كردند) به سهم خود گنه كارند و البته آن‏كس كه سهم بيشترى (در خلق و نشر آن) داشته، مستوجب عذابى عظيم است». خداوند سپس همگان را توبيخ مى‏كند كه چرا اين خبر را بدون تحقيق و مدرك، تلقى به قبول كرده و بازگو نموده‏اند و مى‏افزايد: «شما چنين كارى را آسان و معمولى مى‏پنداشتيد در حالى كه نزد خدا بسيار مهم بود». در پايان «خداوند همه شما را نصيحت مى‏كند كه اگر واقعاً ايمان داريد هيچ‏گاه مجدداً مرتكب چنين چيزى نشويد». پس «اى مردم كسى كه دانست برادرش دينى درست دارد و در راهِ راست گام برمى‏دارد، به گفته مردم درباره او گوش ندهد، كه گاه تيرانداز تير افكند و تيرها به خطا رود. سخن نيز چنين است، درباره كسى چيزى گويند و آن نه اين است. گفتار باطل تباه است و خدا شنوا و گواه است. بدانيد! ميان حق و باطل جز چهار انگشت نيست ... باطل آن است كه بگويى شنيدم، و حق آن است كه بگويى ديدم» ... وظيفه آن است كه «هرچه شنيدى به مردمان مرسان كه آن دروغگويى را نشان است». بخشی از کتاب اثر استاد نثار حضرت مولا امیرالمومنین علی علیه السلام صلوات https://chat.whatsapp.com/IRiRGzmusTTGuZMihaEmjy https://t.me/zekre_salavat 🍀💙
هدایت شده از محسن حسینی
15.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این جشن تولد، برای پسرانِ سرزمین خورشید، حس و حالِ دیگری دارد ... تک پسرِ امام رضایی، یا جواد الائمه راهِ رسیدن به خدایی، یا جواد الائمه... 🔹 اثری زیبا از گروه سرود "آوای ارادت"، ویژه میلاد ابن الرضا، امام جواد علیه‌السلام @aqr_ir
هدایت شده از کشکول آیه و حدیث
هوالمحبوب درسی از نهج البلاغه اين را ساده نگيريد يكى از بزرگ‏ترين اشتباهات رايج ميان ما، پذيرش پرشتاب خبرهايى است كه در مورد ديگران مى‏شنويم؛ خبرهايى كه اگر در صدق و عدالت راوى آن ترديدى نباشد، دست كم در بسيارى از موارد زاييده حدس و تخمين اوست و نه الزاماً واقعيت‏هاى خارجى. وقتى ما كسى را به خوبى و نيكى مى‏شناسيم، نبايد «علم» خود را قربانى حدس و گمان‏هايى كنيم كه «احتمال»، خميرمايه اصلى آن است. «شنيده‏ايم كه ...»، «گفته مى‏شود كه ...»، «همه مى‏گويند كه ...» و مانند اين ها در نظر شرع و عقل عذر موجهى براى بازگو كردن شايعات، يعنى خبرهاى داغ و رايج در مورد ديگران نيست و آتش‏هايى كه بارها و بارها در طول تاريخ از اين‏گونه نقل قول‏هاى ساده افروخته شده است، خشك و تر را با هم سوزانده است. قرآن، كه در هدايت‏گر بودن آن ترديدى نيست، در پى غائله‏اى كه براساس خبرى به‏ظاهر قطعى درباره مسلمانى پاكدامن برپا شد، مى‏فرمايد: «همه (كسانى كه به اين شايعه دامن زدند و آن را بازگو كردند) به سهم خود گنه كارند و البته آن‏كس كه سهم بيشترى (در خلق و نشر آن) داشته، مستوجب عذابى عظيم است». خداوند سپس همگان را توبيخ مى‏كند كه چرا اين خبر را بدون تحقيق و مدرك، تلقى به قبول كرده و بازگو نموده‏اند و مى‏افزايد: «شما چنين كارى را آسان و معمولى مى‏پنداشتيد در حالى كه نزد خدا بسيار مهم بود». در پايان «خداوند همه شما را نصيحت مى‏كند كه اگر واقعاً ايمان داريد هيچ‏گاه مجدداً مرتكب چنين چيزى نشويد». پس «اى مردم كسى كه دانست برادرش دينى درست دارد و در راهِ راست گام برمى‏دارد، به گفته مردم درباره او گوش ندهد، كه گاه تيرانداز تير افكند و تيرها به خطا رود. سخن نيز چنين است، درباره كسى چيزى گويند و آن نه اين است. گفتار باطل تباه است و خدا شنوا و گواه است. بدانيد! ميان حق و باطل جز چهار انگشت نيست ... باطل آن است كه بگويى شنيدم، و حق آن است كه بگويى ديدم» ... وظيفه آن است كه «هرچه شنيدى به مردمان مرسان كه آن دروغگويى را نشان است». بخشی از کتاب اثر استاد نثار حضرت مولا امیرالمومنین علی علیه السلام صلوات https://chat.whatsapp.com/IRiRGzmusTTGuZMihaEmjy https://t.me/zekre_salavat 🍀💙
6.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خدایا از آنها انتقام بگیر! خدایا روزگار سخت و تاریک برای آنان را به ما نشان بده! 🇮🇷
روزی راهبی با جمعی از مسیحیان به مسجد النبی (صلی الله علیه و آله و سلم)آمدند در حالیکه طلا و جواهر و اشیاء گرانبها بهمراه داشتند. ✍پس راهب‌‌‌‌ رو کرد به جماعتی که در آنجا حضور داشتند ( أبوبکر نیز در بین جماعت بود ) و سوال کرد "خلیفه ی نبی و امین او چه کسی است؟" پس جمعیت حاضر ، ابوبکر را نشان دادند ، پس راهب رو به ابوبکر کرده و پرسید نامت چیست؟ ابوبکر گفت ، نامم "عتیق" است راهب پرسید نام دیگرت چیست؟ابوبکر گفت نام دیگرم "صدیق" است. راهب سوال کرد نام دیگری هم داری؟ ابو بکر گفت "نه هرگز" پس راهب گفت گمان کنم آنکه در پی او هستم شخص دیگریست. ✍ابوبکر گفت دنبال چه هستی؟ راهب پاسخ داد من بهمراه جمعی از مسیحیان از روم آمدم و جواهر و اشیاء گرانبها بهمراه آوردیم و هدف ما این است که از خلیفه ی مسلمین چند سوال بپرسیم ، پس اگر توانست به سوالات ما پاسخ دهد تمام این هدایای ارزنده را به او میبخشیم تا بین مسلمانان قسمت کند و اگر نتوانست سوالات مارا پاسخ دهد اینجا را ترک کرده و به سرزمین خود باز میگردیم. ✍ابوبکر گفت سوالاتت را بپرس ، راهب گفت باید ب من امان نامه بدهی تا آزادانه سوالاتم را مطرح کنم و ابوبکر گفت در امانی ، پس سوالاتت را بپرس. ✍راهب سه سوالش را مطرح کرد: 1)ما هو الشئ الذی لیس لله؟ *چه چیزاست که از آن خدا نیست؟* 2)ما هو شئ لیس عندالله؟ *چه چیزاست که در نزد خدا نیست؟* 3)ما هو الشئ الذی لا یعلمه الله؟ *آن چیست که خدا آن را نمیداند؟* پس ابوبکر پس از مکثی طولانی گفت باید از عمر کمک بخواهم ، پس بدنبال عمر فرستاد و راهب سوالاتش را مطرح کرد ، عمر که از پاسخ عاجز ماند پس بدنبال عثمان فرستاد و عثمان نیز از این سوالات جا خورد ، و جمعیت گفتند چه سوالیست که میپرسی؟خدا همه چیز دارد و همه چیز را میداند. ✍راهب نا امید گشته قصد بازگشت به روم کرد ، ابوبکر گفت : ای دشمن خدا اگر عهد بر امان دادنت نبسته بودم زمین را به خونت رنگین می کردم . ✍سلمان فارسی که شاهد ماجرا بود بسرعت خود را به امام علی (ع)رسانده و ماجرا را تعریف کرد و از امام خواست که به سرعت خودش را به آنجا برساند. پس امام علی ع بهمراه پسرانش امام حسن (ع )و امام حسین (ع )میان جمعیت حاضر و با احترام و تکبیر جماعت حاضر مواجه شدند. ✍ابوبکر خطاب به راهب گفت ، آنکه در جست و جویش هستی آمد ، پس هر سوالی داری از علی (ع) بپرس! راهب رو به امام علی (ع) کرده و پرسیدنامت چیست؟ امام علی (ع) فرمودند: نامم نزد یهودیان *"الیا"* نزد مسیحیان *"ایلیا"* نزد پدرم *"علی"* و نزد مادرم *"حیدر"* است. پس راهب گفت ، نسبتت با نبی (ص) چیست؟ ✍امام (ع )فرمودند: او برادر و پسرعموى من است و نیز داماد او هستم. پس راهب گفت ، به عیسی بن مریم قسم که مقصود و گمشده ی من تو بودی. پس به سوالاتم پاسخ بده و دوباره سوالاتش را مطرح کرد. ✍امام علی (ع) پاسخ دادند: . فإن الله تعالی أحد لیس له صاحبة و لا ولدا فلیس من الله ظلم لأحد و فإن الله لا یعلم شریکا فی الملک 🔹 *آنچه خدا ندارد ، زن و فرزند است.* 🔹 *آنچه نزد خدا نیست ، ظلم است* 🔹 *و آنچه خدا نمیداند ، شریک و همتا برای خود است* پس راهب با شنیدن این پاسخها ، امام علی را به سینه فشرد و بین دو چشم مبارکش را بوسید و گفت: "أشهد أن لا اله إلا الله و أن محمد رسول الله و أشهد أنک وصیه و خلیفته و أمین هذه الامة و معدن الحکمة" ✳️به درستی که نامت درتورات إلیا و در انجیل ایلیا و در قرآن علی و در کتابهای پیشین حیدر است ، پس براستی تو خلیفه ی بر حق پیامبری، سپس تمام هدایا را به امام علی (ع) تقدیم کرد و امام در همانجا اموال را بین مسلمین قسمت کرد. 💠 *عزيزان !! تا حد امکان نشر دهید؛ زیرا: ⬅️ *پیامبر(ص)فرمود:هرکس فضائل امیرالمومنین علی ابن ابیطالب (ع)را نشردهد، مادامیکه از آن نوشته اثری باقیست ملائکة الله برای او استغفار می کنند* منبع : کتاب الإحتجاج مرحوم طبرسی حکایت 🍀🍀🍀🍀 🌷🌷🌷🌷🌷🌷 ارسالی از رزمنده جانباز دوران پرافتخار دفاع مقدس تهران 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 💠