eitaa logo
کشکول صلوات بر محمدوآل محمدص
253 دنبال‌کننده
27.2هزار عکس
28.6هزار ویدیو
212 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم درشب #میلادحضرت_امام_حسن_عسگری_ع #پدرحضرت_صاحب_الزمان_عج #درسال_١۴٠١ این کانال درایتاراه اندازی می‌شود. #بیادشهیدبسیجی_علیرضا_فرج_زاده_وپدرمرحوممون_کربلایی_حاج_هوشنگ_فرج_زاده. که در ایام چهارمین سالگرد درگذشتش هستیم #صلوات
مشاهده در ایتا
دانلود
12.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🙏خوشا به سعادتتان سرکار خانم کلودیا عکاس ایتالیایی🇮🇹 💔من نیز مانند مردم ایران برای امام حسین گریه کردم... 🌎... و اینگونه قلبهای جهانیان در برابر فرزندش مهدی عاشق و متواضع خواهد شد 🌐 از کانال یاران مهدی 📚 ..... ( صلوات ) https://eitaa.com/joinchat/1155334434C46633e2342 🌸💚🌸💙🌸 کانال 💐 @kashkoolesalavat 💐 @kashkoolesalavat
▪️ اینجا نیست، بلکه دانشگاهی در با شعار: «چهارشنبه‌های با حجاب» ▪️دانشجویان مسیحی دانشگاهی در آمریکا، برای مقابله با ، تصمیم گرفته‌اند که چهار شنبه‌ها با در دانشگاه حاضر شوند. ❌خدا بخواد در آمریکا یعنی مهد کفر بدست مسیحیان بلند میشه، وقتی میگیم از جمعیت کثیر پیروان نترسید بخاطر امثال این رویشها Fereshtehrouhafza
هدایت شده از کشکول داستاندونی.....( صلوات )
حکایت عبدالله دیوونه 🌹اسمش عبدالله بود . . تو شهر معروف بود به عبدالله دیوونه همه میشناختنش! مشکل ذهنی داشت خانمش هم مثل خودش بود ... وضع مالی درست و حسابی نداشت زوری خرج شکم خودش و خانمش رو میداد تو شهر این آقا عبدالله دیوونه، یه هیئتی بود هر هفته خونه یکی از خادمای هیئت بود نمیدونم کجا و چطور ولی هرجا هیئت بود عبدالله دیوونه هم میومد . . یه شب بعد هیئت مسئول هیئت اعلام کرد که هرکی میخواد هفته بعد هیئت خونه اش باشه بیاد اعلام کنه دیدن عبدالله دیوونه رفت پیش مسئول هیئت نمیتونست درست صحبت کنه به زبون خودش میگفت . . . حسین حسین خونه ما💔 مسئول هیئت با خادما تعجب کرده بودن گفتن آخه عبدالله تو خرج خودتو خانمت رو زوری میدی هیئت تو خونه گرفتن کجا بود این وسط . . !' عبدالله دیوونه ناراحت شد به پهنای صورت اشک میریخت میگفت آقا ؛ حسین حسین خونه ما💔. . خونه ما 💔💔 بعد کلی گریه و اصرار قبول کردن حسین حسین خونه عبدالله باشه . . اومد خونه به خانمش گفت ، خانمش عصبانی شد گفت عبدالله تو پول یه چایی نداری خونه هم که اجاره ست ... !! چجوری حسین حسین خونه ما باشه کتکش زد . . گفت عبدالله من نمیدونم تا هفته دیگه میری کار میکنی پول هیئت رو در میاری . . واِلا خودتم میندازم بیرون از خونه عبدالله قبول کرد معروف بود تو شهر ، کسی کار بهش نمیداد هرجا میرفت قبول نمیکردن که هی میگفت آقا حسین حسین قراره خونه ما باشه💔 . . روز اول گذشت ، روز دوم گذشت ... تا روز آخر خانمش گفت عبدالله وقتت تموم شد هیچی هم که پول نیاوردی تا شب فقط وقت داری پول آوردی آوردی نیاوردی درو به رو خودت و هیئتیا باز نمی کنم . . عبدالله دیوونه راه افتاد تو شهر هی گریه میکرد میگفت حسین حسین خونه ما💔💔💔 رفت ؛ از شهر خارج شد بیرون از شهر یه آقایی رو دید آقا سلام کرد گفت عبدالله کجا ؟ مگه قرار نبود حسین حسین خونه شما باشه ؟! عبدالله دیوونه گریش گرفت تعریف کرد برا اون آقا که چی شد و . . . آقا بهش گفت برو پیش حاج اکبر تو بازار فرش فروشا بگو یابن الحسن سلام رسوند گفت امانتی منو بهت بده ، بفروش خرج حسین حسین خونه رو بده💔 عبدالله خندش گرفت دوید به سمت بازار فرش فروشا به هرکی میرسید میخندید میگفت حسین حسین خونه ما . . خونه ما💔 رسید به مغازه حاج اکبر گفت یابن الحسن سلام رسوند گفت امانتی منو بده ! حاج اکبر برق از سرش پرید عبدالله دیوونه رو میشناخت گریش گرفت چشمای عبدالله رو بوسید عبدالله ... !!! امانتی یابن الحسن رو داد بهش رفت تو بازار فروخت با پولش میشد خرج ۱۰۰ تا حسین حسین دیگه رو هم داد . . با خنده دوید سمت خونه نمیدونم گریه میکرد ، میخندید میگفت حسین حسین خونه ما 💔 رسید به خونه شب شده بود . . دید خادمای هیئت خونه رو آماده کردن خانم عبدالله رفت چایی و شیرینی گرفت چه هیئتی شد اون شب 💔 آره یابن الحسن خرج هیئت اون شب خونه عبدالله دیوونه رو داد🚶🏻‍♂ عبدالله خودش که متوجه نشد ولی دیگه عبدالله دیوونه نبود ، خیلی خوب صحبت میکرد آخه یابن الحسن رو دیده بود💔😍 میخوام بگم حسین تو حواست به عبدالله بود حواست بود خرج هیئتت رو نداره اینجوری هواشو داشتی آقا حتما حواست هست نوکرات دلشون برات تنگه💔 ... *میشه یه شب حسین حسین بین الحرمین باشه؟!*🚶🏿‍♂ میشه درد منم دوا کنی بیام حرم💔😔 یا امام حسین خیلی ها دلشون میخواد بیان کربلا اما......ندارند خودت مثل عبدالله دیوونه براشون درست کن...بحق مادرت . 💔😭😭 هر کس خوند ودلش شکست برا فرج امام زمان عج دعا کنه وثوابش رو هدیه کنه نثار اموات همه مومنین *کپی با ذکر صلوات* 🍃 *اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم🍁* 🌴🌴این داستان زیبا را حتما بخونید و هر کجا دلتون شکست برای بنده حقیرم دعا کنید🌴🌴🙏 ✨اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج✨ ✅@arbaeen_m
10.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 روز تلخ تاریخ معاصر ایران! 🔹 حساب کنید این همه جوان دسته‌گل در دوران دفاع مقدس خون به خاک ریختند تا وجبی از این سرزمین به دست دشمن نیافتد؛ آن وقت چندسال قبلش کسی که خود را شاه ایران می‌خواند دودستی منطقه مهم و استراتژیک بحرین را تقدیم انگلستان کرد. جایی از این سرزمین که از وقتی تاریخ به یاد خود می‌آورد جزو استان‌های ۱۴ گانه ایران بود. 🔸 امروز روز تلخ ازدواج اجباری بحرین، دختر ایران است؛ این ویدئو را به مناسبت این واقعه تلخ دوران پهلوی تولید شده‌است؛ تقدیم نگاه شما 🌹 💠 از کانال سازمان تبلیغات 📚 ..... ( صلوات ) https://eitaa.com/joinchat/1155334434C46633e2342 🌸💚🌸💙🌸 کانال 💐 @kashkoolesalavat 💐 @kashkoolesalavat
♨️یک روز پیش از حادثه تروریستی حرم شاهچراغ، اکانت اسرائیلی «ترور آلارم» آخر هفته (یکشنبه) داغی را برای چند کشور از جمله ایران آرزو (اعلام) کرده بود. #⃣ ✊🏻 محکم را دنبال کنید 🌐 @mohkam_org
حمله صهیونیستها به مدارس فلسطینی در رام الله 🔸تشکیلات خودگردان فلسطین اقدام تروریستی شهرک نشینان صهیونیست در حمله به دو مدرسه فلسطینیان در رام الله واقع در کرانه باختری را محکوم کرد. 🔸وزارت خارجه تشکیلات خودگردان فلسطین: تروریسم شهرک نشینان علیه مدارس امتداد تحریک افرینی های بن غفیر و اسموتریچ برای الحاق کرانه باختری است. #⃣ ✊🏻 محکم را دنبال کنید 🌐 @mohkam_org
10.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این فيلم دو دقيقه اى برنده ٢٧ جايزه شده است. ببینیم و خودمون رو قضاوت کنیم که ما ،کجای دنیای این کودک ایستادیم.... #⃣ ✊🏻 محکم را دنبال کنید 🌐 @mohkam_org
5.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎤همایش جهانی سه ساله های حسینی 👌با حضور کودکان و مادران 🌷بمناسبت شهادت دردانه اباعبدالله الحسین (ع)حضرت رقیه (س) 🕌همزمان با حرکت خادمین اولین موکب تخصصی کودکان و نوجوانان عمود ۹۰۹ ⏰۳۰مرداد ماه دوشنبه ساعت ۸/۳۰صبح 🕌حرم بنیان گذارجمهوری اسلامی حضرت امام خمینی (ره) دبیر خانه همایش سه ساله های حسینی #⃣ ✊🏻 محکم را دنبال کنید 🌐 @mohkam_org
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️ ایستگاه‌های باصفا و بی‌ریا ❤️ 📚 ..... ( صلوات ) https://eitaa.com/joinchat/1155334434C46633e2342 🌸💚🌸💙🌸 کانال 💐 @kashkoolesalavat 💐 @kashkoolesalavat 🔵صلوات نثار یا حسین گویان ‍‌ ‎‌‌‌‎࿐჻ᭂ⸙ ჻ᭂ࿐
تا پیدا بشه این دختر 2.5 ساله را دیده اید؟ / یک مرد افغانی در کرج او را با خود برد! + عکس - https://www.shahrekhabar.com/news/153487218084029 🌸💚🌸💙🌸 کانال 💐 @kashkoolesalavat 💐 @kashkoolesalavat
‌ 🔶این سه تصویر چقدر شبیه به هم هستند. اگر بنا باشد معرفت، عدالت و یا شجاعت تصویر شود، هنرمند چاره‌ای ندارد جز یافتن و یا ساختن مصادیقی برای این مفاهیم تصویر درگیری آن مرد بی‌نام و نشان شیرازی با یک تروریست سلاح به دست، محل پیوند مفاهیم و یافتن مصادیق است. آنقدر مفاهیم درون قاب متکثر و متعدد است که به حکم «هر کسی از ظن خود شد یار من» هم بخواهیم نگاه کنیم، باز هم ناگزیر خواهیم بود از بیان «مَا رَأَیْتُ إِلَّا جَمِیلًا». من میخواهم تصویر آن جوان شیرازی را مصداق نبرد حق و باطل ببینم. مصداقی برای آیه 18 سوره انبیا؛ «ما حق را بر سر باطل می‌کوبیم تا آن را هلاک سازد؛ و این گونه، باطل محو و نابود می‌شود 🔶امروز حق در لباس یک کارگر خدماتی متجلی شد. یک روز هم آن جوان شهید سبزواری با خون خود مسیر حق را به ما نشان داد. در جایی دیگر نبرد حق و باطل در یک تصویر شبانه و نمادین از موشک‌های فلسطینی‌ها دربرابر گنبد آهنین جلوه کرد. یک روز هم حق، در خیابان‌های لهستان و در قامت نوجوان پلیورپوش لهستانی که در مقابل سربازان شیطان صلیب در دست گرفت تجلی یافت. 🔶نماد حق، در آن شب حمله سیاهی به صحن نور، دستانش خالی بود اما دلش به وعده الهی گرم بود. همچون تمام این مصادیقی که مرور کردم. اصلا حق همین شکلی است. هر کجا که در تاریخ دیده‌ایم، حق اینطور با دست‌های خالی به مصاف باطل رفته و تصویری از روز پیروزی در آخرالزمان را در امروز ما خلق کرده تا ببینیم و دلگرم باشیم که در نبرد آخرالزمانی حق علیه باطل، حتما أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ محقق خواهد شد @beytozahra1380
🍂0⃣5⃣ خورشید مجنون 🌸حاج عباس هواشمی 🔹چند ماه بعد از تهاجم عراق به منطقه هور و مفقود شدن علی هاشمی فرمانده سپاه ششم، به فرماندهی کل سپاه پیشنهاد دادیم فرماندهی سپاه ششم را به عهده احمد غلام پور بگذارد، زمانی که اوضاع قدری تثبیت شد، یک شب به اتفاق عباس صمدی نزد محسن رضایی در قرارگاهی در نزدیکی آبادان رفتیم، آن شب موضوع فرماندهی غلام پور را پیش کشیدم و گفتم از آنجا که ایشان از هرکس دیگر با سپاه ششم و نیروهای خوزستانی آشناتر است و کادر سپاه ششم و حتی یگانهای سازمانی این سپاه ایشان را می‌شناسند و قبول دارند، خواهش می‌کنیم ایشان با حفظ سمت، یعنی ضمن فرماندهی قرارگاه کربلا، فرمانده سپاه ششم هم باشد، محسن رضایی در همان ملاقات و همان شب پیشنهاد ما را پذیرفت و از روزهای بعد احمد غلام پور یکی، دو روز در هفته را در ستاد سپاه ششم حاضر می شد، نوروز سال ۱۳۶۸ را من و عده ای از برادران در قرارگاه آغاز کردیم، آن زمان قرارگاه تاکتیکی سپاه ششم کنار جاده مرزی در سه راهی روستا و پاسگاه طَبُر قرار داشت، به آنجا، قرارگاه یا مقر شهید رمضانی هم می‌گفتند، بهار آن منطقه بسیار زیبا و دیدنی بود، اطراف و محوطه قرارگاه پوشیده از زمین‌های سبز بود، بچه ها صبح زود صبحانه را آماده کرده بودند تا آن را بیرون از سنگر و در زمینی سرسبز از محوطه قرارگاه صرف کنند، آن روز خیلی از بچه ها حاضر بودند؛ مثل حاج نعیم که مسئول اطلاعات بود، قبل از اینکه مشغول خوردن صبحانه بشوم به یاد شهدا افتادم، بی اختیار گریه ام گرفت، از جمع بچه ها دور شدم، اما فایده ای نداشت، دلم هوای علی هاشمی را کرده بود، اصلاً نمی‌توانستم آرام بگیرم، به بچه ها گفتم: می‌خواهم به خطوط پدافندی سربزنم! یکی دو نفر از جمله حاج نعیم با من همراه شدند، بچه ها متوجه شده بودند حالم خوب نیست، بعضی‌ها شوخی می‌کردند یا لطیفه می‌گفتند، اما فایده ای نداشت، همچنان که ماشین به طرف پیچ کوشک می رفت، یکی از بچه ها (شاید حاج نعیم) رادیوی ماشین را روشن کرد، خواننده ای با صدای حزین و سوزناک ترانه بار فراق را می‌خواند: بار فراق دوستان بس که نشسته بر دلم می روم و نمی رود ناقه به زیر محملم.... احساس کردم رادیو هم در این روز اول سال با من در غم فراق دوستان و برادران شهید و مفقودم همراه است، با شنیدن این ترانه یک دل سیر گریه کردم، آن روز گشتی در کل خط داشتیم، در جای جای منطقه حضور علی هاشمی را احساس می‌کردم، بچه هایی که همراهم بودند از گریه ام گریه شان گرفته بود، یکی یکی نام شهدا را می‌بردند و از خصوصیات تک تک شهدا می‌گفتند، در نیمه دوم فروردین ماه ۱۳۶۸ احتمال وقوع مجدد جنگ بیشتر شد، این بار احتمال می‌دادیم عراق با کمک آمریکا از طریق دریا هم اقدام کند، طی چند بازدید از سواحل دریا از آبادان، بندر امام و هندیجان تا بندر دیلم تمهیداتی پیش بینی و تدابیری اتخاذ شد، بیشتر این طرح ریزی ها را قرارگاه کربلا و سپاه ششم انجام می‌داد، از اوایل بهار خطوط پدافندی تا حدود زیادی مستحکم شده بود، تقریباً از پاسگاه طبر تا شمال هور سنگرهای بتنی روی سیل بند شهید باکری در شرق هور کار گذاشته شد، خطوط دفاعی نیز در منطقه عمومی بستان، شامل محیره، ساهندی، کسر، زوره، سعیدیه یا سیدیه و همین طور چزابه بازسازی شدند. پایان شهید علی هاشمی🍂