سالگرد عملیات بیت المقدس
به مناسبت شهید احمد بابایی
فرمانده گردان مالک اشتر تیپ ۲۷ محمد رسول الله (ص)
سال نمای زندگی شهید احمد بابایی
۱۳۳۴؛ ولادت در بخش رامند بوئین زهرا.
۱۳۴۰؛ شروع تحصیلات ابتدایی در دبستان نوبنیاد شال قزوین.
۱۳۴۶؛ ورود به دبیرستان رشدیه شال.
۱۳۴۷؛ مهاجرت به تهران و ورود به نیروی هوایی.
۱۳۵۵؛ استعفا از نیروی هوایی به علت جو غیر مذهبی آنجا.
۱۳۵۵؛ ازدواج و اشتغال در شغل رانندگی کامیون.
۱۳۵۷؛ عضویت در کمیته های انقلاب اسلامی.
۱۳۵۸؛ عضویت در سپاه پاسدارارن انقلاب اسلامی.
۱۳۵۹؛ (۱۹ مهر) عزیمت به جبهه جنوب و مجروحیت.
۱۳۶۰؛ (۷ فروردین) مجروحیت در عملیات بازی دراز.
۱۳۶۰؛ انتخاب به سمت فرماندهی گردان مالک اشتر.
۱۳۶۱؛ (۲۰ اردیبهشت) شهادت در عملیات الی بیت المقدس در محور شلمچه خرمشهر.
مزار: بهشت زهرا (س) تهران
قطعه ۲۶ ردیف ۹ شماره ۴۳
سالگرد عملیات الی بیت المقدس
به مناسبت 20 اردیبهشت سال 1361 سالگرد شهادت
سردار شهید حسین اسلامیت، فرمانده گردان حبیب ابن مظاهر
شهید حسین اسلامیت معاون فرماندهی گردان حبیب ابن مظاهر را بر عهده داشت.
در بیستم اردیبهشت 1361 در عملیات بیت المقدس به شهادت رسید.
شهید حسین اسلامیت فرزند رحیم در یکم تیر ماه 1341 در تهران دیده به جهان گشود.
دوره ی ابتدایی را در دبستان (علوی)، و دوره ی راهنمایی را در مدرسه (مفید) به پایان برد.
فضای معنوی مدرسه ی مفید در پرورش روح (حسین) نقش موثر داشت.
دوران متوسطه را در دبیرستان هدف مشغول تحصیل شد. همزمان با سال های دبیرستان، در پیشبرد نهضت امام خمینی، به سهم خود نقش فعالی ایفا کرد.
در کلیه تظاهرات دانش آموزی و اعتراض های مردمی علیه رژیم پهلوی شرکت داشت.
حسین با بهره گیری از هوش و ذکاوت ذاتی خویش، در دوران دبیرستان همواره با گروه های منحرف سیاسی مبارزه می کرد.
وی پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران و به خلع سلاح و در هم کوبیدن آنان، انسان بسیار کوشایی بود.
آنگاه به عنوان یک دانش آموز بسیجی، در شهرهای غرب ایران، با گروهک ها مبارزه نمود.
به طوری که عملیات های متهورانه و شجاعانه این شیر بچه بسیجی در کردستان همواره ورد زبان همرزمان اوست.
پس از بازگشت از مأموریت کردستان، موفق شد دیپلم متوسطه را دریافت کند.
آنگاه به جمع سبزپوشان سپاه پاسداران پیوست.
در پاییز 1359، همزمان با شروع جنگ تحمیلی به جبهه غرب شتافت و در حین نبرد با گروهک ها و ارتش بعثی عراق، به شدت مجروح و به تهران منتقل شد.
پس از بهبود، با شروع عملیات الی بیت المقدس، عازم جبهه های خوزستان شد و در تیپ27 محمد رسول الله (ص)به عنوان معاون گردان حبیب بن مظاهر، معرفی شد.
مرحله اول عملیات بیت المقدس که در ساعت 30 دقیقه بامداد 10/2/61 آغاز شد.
در این عملیات (علیرضا موحد دانش) فرمانده شجاع گردان حبیب بن مظاهر به سختی مجروح شد.
در مرحله دوم عملیات بیت المقدس که در 16/2/1361 آغاز شد به دستور حاج احمد متوسلیان ، فرمانده لشگر 27، حسین اسلامیت فرماندهی گردان حبیب ابن مظاهر را بر عهده گرفت.
در این مرحله، رزمندگان اسلام، منطقه سه راه حسینیه همچنین پادگان حمید و جفیر را از دست بعثی های متجاوز آزاد کردند.
و در روز 18/2/61 جاده آسفالته ی اهواز – خرمشهر، به طور کامل از چنگ صدامیان خارج شد،
و سردار شهید حسین اسلامیت در این عملیات در بیستم اردیبهشت 1361 به شهادت رسید.
•
سالگرد عملیات الی بیت المقدس
به مناسبت سالگرد شهادت علی اصغر بشکیده
سال نمای زندگی شهید علی اصغر بشکیده
فرمانده گردان عمار یاسر لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص) تهران
۱۳۳۸؛ ( ۹ آذر) ولادت در روستای هریرز شهرستان ملایر.
۱۳۴۴؛ شروع تحصیلات ابتدایی در دبستان انصار تهران.
۱۳۵۵؛ احداث حسینیه در روستا برای آموزش و تجمیع فعالیت های انقلابی.
۱۳۵۷؛ اخذ مدرک دیپلم ریاضی از دبیرستان فروغی.
۱۳۵۷؛ عضویت در حزب جمهوری اسلامی بعد از انقلاب.
۱۳۵۸؛ عضویت در سپاه پاسداران انقلاب و شروع فعالیت در گردان ۶ در پادگان ولي عصر (عج).
۱۳۵۸؛ اعزام به کردستان با شروع غائله کردستان برای مبارزه با ضد انقلاب.
۱۳۵۹؛ سپاه منطقه یک تهران.
۱۳۶۱؛ (روردین) شرکت در عملیات فتح المبین در سمت فرمانده گردان عمار یاسر.
۱۳۶۱؛ (۲۰ اردیبهشت) شهادت در عملیات بیت المقدس در خرمشهر.
۱۳۶۱؛ (۱۴ خرداد) بازگشت پیکر و تشییع و تدفین.
مزار: گلزار شهدای بهشت زهرا (س) تهران
قطعه ۲۶، ردیف ۶، شماره ۲۴
به مناسبت سالگرد عملیات بازی دراز
اردیبهشت ماه سال 1360
موضوع گفتوگوی ما با محمدابراهیم شفیعی، فرمانده عملیات بازیدراز به مناسبت سالگرد این عملیات بزرگ و است.
قسمت پنجم
شیشلیکهای بازیدراز
البته در شرایطی که نیرو کم بود، تجهیزات هم نبود. حمام و سرویس بهداشتی هم نداشتیم. این طور بگویم، هیچی نداشتیم و خودمان با تجهیزات ابتدایی رفتیم و مستقر شدیم؛ تا جایی که یک روز آقای صانعی گفت: من از کنسرو لوبیایی که ارتش دور ریخته بود، جمع کردم و به بچهها غذا دادم.
همه نیروها زخم معده و ناراحتی گوارشی گرفتند. اگر پولی ته جیبت هست، بده تا بروم مقداری برنج بخرم و برای اینها شیربرنج درست کنم. آقای صانعی با پول بچهها ۸ کیلو سیبزمینی، ۴ کیلو برنج و مقداری هم شیر خرید.
البته هرازگاهی محلیها برایمان شیر میآوردند. چون با محلیها روابط بسیار گرم و خوبی داشتیم. بالاخره بعد از دو ماه، اولین غذایی که خوردیم شیربرنج بود و در وعده بعدی هم سیبزمینی پخته خوردیم که برای ما حکم شیشلیک داشت.
وقتی شهید بهشتی به جبهه آمد
شهید محسن چریک (محسن گلاببخش) و تعدای از نیروهای گردان هفت سپاه پاسداران آن موقع و به اضافه چند نیروی دیگر را برداشت. چون نگران بود که هر آن پادگان اباذر سقوط کند. از سه محور قرار شد حمله شود که حمله یک مقدار ناموفق بود و تعدادی از دوستان خوبمان شهید شد.
در این میان، مقداری اختلاف و بحث پیش آمد. در نهایت شهید بهشتی به آنجا آمد و به نیروها دلداری داد که جنگ، جنگ است. نمیشود انتظار داشته باشیم که همه عملیاتها موفقآمیز باشد. به جای اختلاف، دست در دست هم بگذارید و عملیاتهای مهمتر را در ارتفاعات بازیدراز انجام بدهید.
دو ماه قبل از عملیات بازیدراز، دو عملیات دیگر هم انجام دادیم. یکی عملیات محسن چریک بود و دیگری هم عملیاتی در پشت منطقه بازیدراز که به موفقیت چشمگیری متأسفانه نرسیدیم.
تنها توانستیم یکی از قلهها را به طور مشترک با ارتش بگیریم. وقتی مأموریت نیروی هوابرد شیراز تمام شد، آنها به مقرشان برگشتند. در این زمان، فرماندهی ارتفاعات کل بازیدراز را به من سپردند.
البته در کنار آن، دو گردان ارتش (گردان احمد موسی و گردان امید) هم به ما کمک میکردند. نیروهای سپاه تهران در قالب ۹ تا گردان ما را در بازیدراز عمدتاً پشتیبانی میکرد؛ یک گردان از نجفآباد اصفهان و نیروهای همدان.
با حضور شهید همدانی و شهید شهبازی در قلاویز مستقر شدند و کمک ما بودند. دو گردان از مازندران و اراک هم در ابتدای جنگ حضور داشتند که با اتمام مأموریتشان از منطقه رفتند.