eitaa logo
کشکول صلوات بر محمدوآل محمدص
249 دنبال‌کننده
26.4هزار عکس
27.1هزار ویدیو
208 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم درشب #میلادحضرت_امام_حسن_عسگری_ع #پدرحضرت_صاحب_الزمان_عج #درسال_١۴٠١ این کانال درایتاراه اندازی می‌شود. #بیادشهیدبسیجی_علیرضا_فرج_زاده_وپدرمرحوممون_کربلایی_حاج_هوشنگ_فرج_زاده. که در ایام چهارمین سالگرد درگذشتش هستیم #صلوات
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 ٩۶۵ 🌹سلام بر ابراهیم🌹 ابراهيم به جز واليبال در بســياري از رشــته هاي ورزشي مهارت داشت. در کوهنوردي يک ورزشکار کامل بود. تقريبًا از سه سال قبل از پيروزي انقلاب تا ايام انقلاب هر هفته صبحهاي جمعه با چندنفر از بچه هاي زورخانه ميرفتند تجريش. نماز صبح را در امامزاده صالح ميخواندند، بعد هم به حالت دويدن از کوه بالا ميرفتند. آنجا صبحانه ميخوردند و برميگشتند. فراموش نميكنم. ابراهيم مشغول تمرينات كشتي بود و ميخواست پاهايش را قوي كند. از ميدان دربند يكي از بچه ها را روي كول خود گذاشــت و تا نزديك آبشار دوقلو بالا برد! اين کوهنوردي در منطقه دربند و کولکچال تا ايام پيروزي انقلاب هر هفته ادامه داشت. ابراهيم فوتبال را هم خيلي خوب بازي ميكرد. در پينگ پنگ هم استاد بود... و با دو دست و دو تا راكت بازي ميكرد وكسي حريفش نبود. . از 🌸🌺🍃🌸🌺🍃🌸🌺🍃🌸🌺 👇👇👇 💐 @kashkoolesalavat ودیگر شهدای جاویدالاثر وپدران ومادرانشون
📚 ٩۶۶ 🌹سلام بر ابراهیم🌹 کشتي راویان: هنوز مدتی از حضور ابراهيم در ورزش باســتانی نگذشته بود که به توصيه‌ی دوستان و شخص حاج حسن، به سراغ کشتی رفت. او در باشگاه ابومسلم در اطراف ميدان خراسان ثبت نام کرد. او کار خود را با وزن 53 کيلو آغاز کرد. آقايان گودرزی و محمدی مربيان خوب ابراهيم در آن دوران بودند. آقای محمدی، ابراهيم را به خاطر اخلاق و رفتارش خيلی دوســت داشــت. آقای گودرزی خيلی خوب فنون کشتی را به ابراهيم می‌آموخت. هميشــه مي‌گفت: اين پســر خيلی آرومه، اما تو کشتی وقتی زير ميگيره، چون قد بلند و دستای کشيده و قوی داره مثل پلنگ حمله ميکنه! او تا امتياز نگيره ول کن نيست. براي همين اسم ابراهيم را گذاشته بود ! بارها مي‌گفت: يه روز، اين پسر رو تو مسابقات جهاني مي‌بينيد، مطمئن باشيد! سال‌هاي اول دهه 50 در مســابقات قهرمانی نوجوانان تهران شرکت کرد. ابراهيم همه حريفان را با اقتدار شکســت داد. او در حالي که 15 ســال بيشتر نداشت برای مسابقات کشوری انتخاب شد. مسابقات در روزهای اول آبان برگزار مي‌شد ولی ابراهيم در اين مسابقات شرکت نکرد! مربی‌ها خيلی از دست او ناراحت شدند. بعدها فهميديم مسابقات در حضور وليعهد برگزار مي‌شد و جوايز هم توسط او اهداء شده. برای همين ابراهيم در مسابقات شرکت نکرده بود. ســال بعد ابراهيم در مسابقات قهرمانی آموزشگاه‌ها شرکت کرد و قهرمان شد. همان سال در وزن 62 کيلو در قهرمانی باشگاه‌های تهران شرکت کرد. در ســال بعد از آن در مسابقات قهرمانی آموزشــگاه‌ها وقتی ديد دوست صميمی خودش در وزن او، يعنی 68 کيلو شــرکت کرده، ابراهيم يک وزن بالاتر رفت و در 74 کيلو شرکت کرد. در آن ســال درخشش ابراهيم خيره کننده بود و جوان 18 ساله، قهرمان 74 کيلو آموزشگاه‌ها شد. تبحر خاص ابراهيم در فن لنگ و استفاده به موقع و صحيح از دستان قوی و بلند خود باعث شده بود که به کشتی‌گيری تمام عيار تبديل شود. ٭٭٭ . از 🌸🌺🍃🌸🌺🍃🌸🌺🍃🌸🌺 👇👇👇 💐 @kashkoolesalavat ودیگر شهدای جاویدالاثر وپدران ومادرانشون
📚 داستان٩۶٧ 🌹سلام بر ابراهیم 🌹 صبح زود ابراهيم با وســائل کشتی از خانه بيرون رفت. من و برادرم هم راه افتاديم. هر جایی می‌رفت دنبالش بوديم! ِ تا اين‌که داخل ســالن هفت‌تيــر فعلی رفت. ما هم رفتيم توی ســالن و بين تماشاگرها نشستيم. سالن شلوغ بود. ساعتی بعد مسابقات کشتی آغاز شد. آن روز ابراهيــم چندکشــتی گرفت و همه را پيروز شــد. تا اين‌که يک‌دفعه نگاهش به ما افتاد. ما داخل تماشــاگرها تشويقش میکرديم. با عصبانيت به سمت ما آمد. گفت: چرا اومديد اين‌جا !؟ گفتيم: هيچی، دنبالت اومديم ببينيم کجا ميری. بعد گفت: يعنی چی !؟ اين‌جا جای شما نيست. زود باشين بريم خونه. بــا تعجب گفتم: مگه چی شــده!؟ جواب داد: نبايد اين‌جا بمونين، پاشــين، پاشين بريم خونه. همي‌نطور کــه حرف مي‌زد بلندگو اعالم کرد: کشــتي نيمه نهایی وزن 74 کيلو آقايان هادي و تهرانی. ابراهيم نگاهی به ســمت تشــک انداخت و نگاهی به سمت ما. چند لحظه سکوت کرد و رفت سمت تشک. ما هم حسابی داد مي‌زديم و تشويقش مي‌کرديم . مربــی ابراهيم مرتب داد مي‌زد و مي‌گفت كه چه کاری بکن. ولی ابراهيم فقط دفاع می‌کرد. نيــم نگاهی هم به ما مي‌انداخت. مربی که خيلی عصبانی شده بود داد زد: ابرام چرا کشتی نمي‌گيری؟ بزن ديگه. ابراهيــم هم با يك فن زيبــا حريف را از روی زمين بلند کرد. بعد هم يک دور چرخيد و او را محکم به تشک کوبيد. هنوز كشتی تمام نشده بود كه از جا بلند شد و از تشک خارج شد. آن روز از دست ما خيلی عصبانی بود. فکر کردم از اين‌که تعقيبش کرديم ناراحت شده، وقتی در راه برگشت صحبت مي‌کرديم گفت: آدم بايد ورزش را براي قوی شدن انجام بده، نه قهرمان شدن. من هم اگه تو مسابقات شركت می‌كنم می‌خوام فنون مختلف رو ياد بگيرم. هدف ديگه‌ای هم ندارم. گفتم: مگه بده آدم قهرمان و مشهور بشه و همه بشناسنش؟! بعد از چند لحظه سکوت گفت: هرکس ظرفيت مشهور شدن رو نداره، از مشهور شدن مهم‌تر اينه که آدم بشيم. آن روز ابراهيم به فينال رســيد. اما قبل از مســابقه نهایی، همراه ما به خانه برگشت! او عملاً ثابت کرد که رتبه و مقام برايش اهميت ندارد. ابراهيم هميشه جمله معروف امام راحل را مي‌گفت: «ورزش نبايد هدف زندگی شود.» . از 🌸🌺🍃🌸🌺🍃🌸🌺🍃🌸🌺 👇👇👇 💐 @kashkoolesalavat ودیگر شهدای جاویدالاثر وپدران ومادرانشون
📚 ٩۶٨ 🌹سلام بر ابراهیم🌹 این قسمت:قهرمان راوی: حسين الله كرم مسابقات قهرمانی 74 کيلو باشگاه‌ها بود. ابراهيم همه حريفان را يکی پس از ديگری شكست داد و به نيمه نهایی رسيد. آن سال ابراهيم خيلی خوب تمرين کرده بود. اکثر حريف‌ها را با اقتدار شکست داد. اگر اين مســابقه را ميزد حتماً در فينال قهرمان مي‌شــد. اما در نيمه نهایی خيلي بد کشتی گرفت. بالاخره با يک امتياز بازی را واگذار كرد! آن ســال ابراهيم مقام سوم را کســب کرد. اما سال‌ها بعد، همان پسری که حريف نيمه نهایی ابراهيم بود را ديدم. آمده بود به ابراهيم سر بزند. آن آقــا از خاطرات خودش با ابراهيم تعريف می‌کــرد. همه ما هم گوش می‌کرديم. تا اين‌که رســيد به ماجرای آشــنایی خودش با ابراهيم و گفت: آشنایی ما برمی‌گردد به نيمه‌نهایی کشتی باشگاه‌ها در وزن 74 کيلو. قرار بود من با ابراهيم کشتی بگيرم. اما هر چه خواست آن ماجرا را تعريف کند ابراهيم بحث را عوض مي‌کرد! آخر هم نگذاشــت كه ماجرا تعريف شود! روز بعد همان آقا را ديدم و گفتم: اگه ميشه قضيه کشتی خودتان را تعريف کنيد. او هم نگاهی به من کرد. نََفس عميقی کشــيد و گفت: آن سال من در نيمه‌نهایی حريف ابراهيم شدم. اما يکي از پاهايم شديداً آسيب ديد. به ابراهيم که تا آن موقع نميشــناختمش گفتم: رفيق، اين پای من آســيب ديده. هوای ما رو داشته باش. َ ابراهيم هم گفت: باشه داداش، چشم. بازی‌های او را ديده بودم. توی كشــتی اســتاد بود. با اين‌که شــگرد ابراهيم فن‌هایی بود که روی پا مي‌زد. اما اصلاً به پای من نزديک نشد! ولی من، در کمال نامردی يه خاک ازش گرفتم و خوشحال از اين پيروزی به فينال رفتم. ابراهيم با اين‌که راحت مي‌تونســت من رو شکست بده و قهرمان بشه، ولی اين کار رو نکرد. بعد ادامه داد: البته فكر مي‌كنم او از قصد كاری كرد كه من برنده بشــم! از شکست خودش هم ناراحت نبود. چون قهرمانی برای او تعريف ديگه‌ای داشت. ولی من خوش‌حال بودم. خوش‌حالی من بيشتر از اين بود که حريف فينال، بچه محل خودمون بود. فکر مي‌کردم همه، مرام و معرفت داش ابرام رو دارن. اما توی فينال با اين‌که قبل از مســابقه به دوســتم گفته بودم که پايم آسيب ديده، اما دقيقًا با اولين حرکت همان پای آســيب ديــده من را گرفت. آه از نهاد من بلند شد. بعد هم من را انداخت روی زمين و بالاخره من ضربه شدم. آن سال من دوم شدم و ابراهيم سوم. اما شک نداشتم حق ابراهيم قهرمانی بود. از آن روز تــا حالا با او رفيقم. چيزهای عجيبی هم از او ديده‌ام. خدا را هم شکر مي‌کنم که چنين رفيقی نصيبم کرده. صحبت‌هايش که تمام شد خداحافظی کرد و رفت. من هم برگشتم. در راه فقط به صحبت‌هايش فکر مي‌کردم. يادم افتاد در مقر ســپاه گيلان غرب روی يکی از ديوارها براي هركدام از رزمنده‌ها جمله‌ای نوشته شده بود. در مورد ابراهيم نوشته بودند: «ابراهيم هادی رزمنده‌ای با خصائص پوريای ولی» . از 🌸🌺🍃🌸🌺🍃🌸🌺🍃🌸🌺 👇👇👇 💐 @kashkoolesalavat ودیگر شهدای جاویدالاثر وپدران ومادرانشون
: صبور باش! كه به راستی صبر، سرانجامی شيرين و عاقبتی فرخنده دارد. غرر الحكم، ح ۲۳۷۷ الهی که: خوش وشیرین بادا 🌿🍀🌿🌿🌿🌿🍀🌿 شما و دوستان ارجمندتون هم به : 👇👇👇 دعوتید👇👇👇 💐 @kashkoolesalavat 💐 @kashkoolesalavat
: صبور باش! كه به راستی صبر، سرانجامی شيرين و عاقبتی فرخنده دارد. غرر الحكم، ح ۲۳۷۷ الهی که: خوش وشیرین بادا 🌿🍀🌿🌿🌿🌿🍀🌿 شما و دوستان ارجمندتون هم به : 👇👇👇 دعوتید👇👇👇 💐 @kashkoolesalavat 💐 @kashkoolesalavat
این صبح را زیبا شروع کنید بدانید که فقط با داشتن یک ذهنیت مثبت می توانید همه چیز های خوب این دنیا را به خود جذب کنید. صبح بخیر Join → 📺 🌿🍀🌿🌿🌿🌿🍀🌿 شما و دوستان ارجمندتون هم به : 👇👇👇 دعوتید👇👇👇 💐 @kashkoolesalavat 💐 @kashkoolesalavat
🤣😁شازده پهلوی علت کمبود گاز در ایران را افشا کرد 🌿🍀🌿🌿🌿🌿🍀🌿 شما و دوستان ارجمندتون هم به : 👇👇👇 دعوتید👇👇👇 💐 @kashkoolesalavat 💐 @kashkoolesalavat
به دوستم میگم " زرگر " با کدوم "ز" مینویسن؟🤔 میگه با "ز" یه نقطه!!!!! ز😦 ض😳 ظ😯 ذ😐 شما هم از این رفیقای خل و چل دارین؟ 😂😂 🌿🍀🌿🌿🌿🌿🍀🌿 شما و دوستان ارجمندتون هم به : 👇👇👇 دعوتید👇👇👇 💐 @kashkoolesalavat 💐 @kashkoolesalavat
دخترم تازگیا بچه دار شده سر بچه داریش یه ریز داره غر میزنه به مادرش گفتم چیه غر میزنه میگی هیچ چی بابا این اول غر بوده بعد دست وپا در آورده😊😊😊😊 🌿🍀🌿🌿🌿🌿🍀🌿 شما و دوستان ارجمندتون هم به : 👇👇👇 دعوتید👇👇👇 💐 @kashkoolesalavat 💐 @kashkoolesalavat
✨خدایا ! 💫به من بیاموز دعا کنم، عمل کنم و شجاع باشم. 💫به من بیاموز تا دشواری های راه را بپیمایم و سرانجام در نور بیکران تو محو شوم. آنجا که (من) ناپدید می گردد، و فقط (تو) بر جای می مانی. معبود خاموشم! در خاموشی به سوی تو می آیم. سکوت، ستایش من است. سکوت نیایش من است. 💫سکوت، آیه های ستایشی است که برای تو می خوانم. تو صدای سکوت مرا می شنوی و پاسخ تو سکوت است. 💫سکوتی پر معنا و روشن. گر تو بر همه چیز آگاهی، پس باشد که من نیز به اقیانوس آگاهی روحت بپیوندم. آمین🤲🤲🤲🌷🌷🌷 🌿🍀🌿🌿🌿🌿🍀🌿 شما و دوستان ارجمندتون هم به : 👇👇👇 دعوتید👇👇👇 💐 @kashkoolesalavat 💐 @kashkoolesalavat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا