eitaa logo
کشکول صلوات بر محمدوآل محمدص
251 دنبال‌کننده
26.4هزار عکس
27.1هزار ویدیو
208 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم درشب #میلادحضرت_امام_حسن_عسگری_ع #پدرحضرت_صاحب_الزمان_عج #درسال_١۴٠١ این کانال درایتاراه اندازی می‌شود. #بیادشهیدبسیجی_علیرضا_فرج_زاده_وپدرمرحوممون_کربلایی_حاج_هوشنگ_فرج_زاده. که در ایام چهارمین سالگرد درگذشتش هستیم #صلوات
مشاهده در ایتا
دانلود
افلاطون را گفتند : چرا هرگز غمگین نمیشوی؟ گفت دل بر آنچه نمی ماند نمی بندم. فردا یک راز است ; نگرانش نباش. دیروز یک خاطره بود ; حسرتش را نخور و امروز یک هدیه است ; قدرش را بدان و از تک تک لحظه هایت لذت ببر. از فشار زندگي نترسيد به ياد داشته باشيد که فشار توده زغال سنگ را به الماس تبديل ميکنه.. نگران فردايت نباش خدای ديروز و امروز خداى فردا هم هست... ما اولين بار است كه بندگي ميكنيم. ولى او قرنهاست که خدايى ميكند پس به خدايى او اعتماد كن و فردا و فرداها را به او بسپار... ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ 📚 ..... ( صلوات ) https://eitaa.com/joinchat/1155334434C46633e2342
14.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺️عاشقانه ترین اعتراف در مقابل نزدیک ترین دوست ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ 📚 ..... ( صلوات ) https://eitaa.com/joinchat/1155334434C46633e2342
📚حکایتی از گلستان سعدی.... دو درویش ملازم صحبت با یکدیگر سفر کردند یکی ضعیف بود که هر بدو شب افطار کردی و دیگر قوی که روزی سه بار غذا میخورد! اتفاقا به شهری رفتند و به تهمت جاسوسی گرفتار آمدند ، هر دو را به زندانی بردند و در به گل بر آوردند بعد از دو هفته معلوم شد که بی گناهند و در را باز کردند! قوی را دیدند مرده و ضعیف جان به سلامت برده... مردم در عجب ماندند، حکیمی گفت خلاف این عجب بود آن یکی بسیار پر خور بوده است طاقت بینوایی نیاورد به سختی هلاک شد و این یکی دگر خویشتن دار بوده است لاجرم بر عادت خویش صبر کرد و به سلامت بماند. چو کم خوردن طبیعت شد کسی را چون سختی پیشش آید سهل گیرد وگر تن پرورست اندر فراخی چو تنگی بیند از سختی بمیرد... ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ 📚 ..... ( صلوات ) https://eitaa.com/joinchat/1155334434C46633e2342
❤️داستان‌ زیبا مردى از انصار نزد امام حسين علیه السلام رفت تا از ایشان درخواست کمک کند... امام علیه السلام به او فرمودند: اى برادر انصارى، آبروى خود را از درخواست حضورى حفظ كن و حاجتت را در نامه‌اى بنويس؛ من حاجت تو را خواهم داد... مرد در نامه نوشت: یا اباعبدالله، فلان شخص پانصد دينار از من طلبكار است و بر گرفتن آن اصرار می‌ورزد، به او بگویید به من مهلتى بدهد. امام علیه السلام نامه را خواندند؛ به منزل رفتند و كيسه‌اى آوردند كه هزار دينار در آن بود، همه را به مرد فقير دادند و فرمودند: با پانصد دينار آن، وام خود را بپرداز و با بقیه‌اش زندگى خود را اداره كن و جز از يكى از اين سه كس درخواست نكن: انسان ديندار، يا انسان جوانمرد، يا اصيل و خانواده‌دار، زیرا آنان همراه برطرف کردن حاجتت، آبروى تو را حفظ می‌كنند.💚 ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ 📚 ..... ( صلوات ) https://eitaa.com/joinchat/1155334434C46633e2342
‍ 📚 حکایتی‌بسیارزیباوخواندنی زنی مشغول درست کردن تخم مرغ برای صبحانه بود. ناگهان شوهرش سراسیمه وارد آشپزخانه شد و داد زد : مواظب باش ، مواظب باش ، یه کم بیشتر کره توش بریز…. وای خدای من ، خیلی زیاد درست کردی …حالا برش گردون … زود باش باید بیشتر کره بریزی … وای خدای من از کجا باید کره بیشتر بیاریم ؟؟ دارن می‌سوزن مواظب باش ، گفتم مواظب باش ! هیچ وقت موقع غذا پختن به حرفهای من گوش نمی‌کنی … هیچ وقت!! برشون گردون ! زود باش ! دیوونه شدی ؟؟؟؟ عقلتو از دست دادی ؟؟؟ یادت رفته بهشون نمک بزنی … نمک بزن … نمک … زن به او زل زده و ناگهان گفت : خدای بزرگ چه اتفاقی برات افتاده ؟! فکر می‌کنی من بلد نیستم یه تخم مرغ ساده درست کنم؟ شوهر به آرامی گفت : فقط می‌خواستم بدونی وقتی دارم رانندگی می‌کنم، چه بلائی سر من میاری ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ 📚 ..... ( صلوات ) https://eitaa.com/joinchat/1155334434C46633e2342
🤪شوخی کنید، کمتر استرس بگیرید یک روان‌شناس گفت: شوخی در مقابله با استرس نقش مراقبتی ایفا می‌کند و موجب کاهش تهدید و آسیب استرس می‌شود. افرادی که حس عمیق شوخ‌طبعی دارند پس از رویدادهای منفی زندگی به شکل قابل ملاحظه‌ای خلق بهتری نشان می‌دهند. در واقع شوخی موجب می‌شود که فرد جنبه مثبت رویدادها را در نظر بگیرد و این توانایی را پیدا کند تا به همه وقایع زندگی از منظر شوخی بنگرد، از همین‌رو میزان استرس کمتری در مقایسه با اطرافیانش دارند. یک منشاء غریزی درباره شوخی وجود دارد که نقش عوامل زیستی را تائید می‌کند. مثلاً میمون‌ها چون تماس بیشتری با انسان‌ها دارند علائم تکلمی که برخی مواقع شباهت زیادی با شوخی دارد را از خود بروز می‌دهند و در مقایسه با دیگر حیوانات شادترند. روابط روشنی بین شوخی و شادی وجود دارد. در واقع افراد شاد بیشتر می‌خندند و احساس بهتری از شوخی دارند. هم‌چنین برون‌گراها و افرادی که مهارت‌های اجتماعی مطلوبی دارند زیاد می‌خندند و مسایل خنده‌دار را خیلی خوب درک می‌کنند. از این‌رو همبستگی قوی بین برون‌گراها و شادی وجود دارد. یکی از وسیله‌های شکل‌گیری ارتباطات قوی و نزدیک، شوخی است. البته بهره‌گیری از شوخی باید بدون غرض‌ورزی و تیکه‌اندازی باشد، چون در روابط تأثیر عکس می‌گذارد. البته متأسفانه کسانی هم هستند که زندگی را شوخی می‌گیرند و در این خصوص افراط می‌کنند. از این‌رو اطرافیانشان مجبورند به تنهایی مسئولیت زندگی را به دوش کشیده و با همه نگرانی‌ها دست و پنجه نرم کنند. رعایت افراط و تفریط در خلقیات نقش پررنگی در سلامت روابط ایفا می‌کند. در واقع می‌توانیم با کمی شوخ‌طبعی از میزان اضطراب و استرس حاکم بر شرایط زندگی بکاهیم اما نباید همین شوخی و خنده تا حدی پیش رود که گویا اطرافیانمان را دست انداخته و زندگی را به مضحکه گرفته‌ایم. ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ 📚 ..... ( صلوات ) https://eitaa.com/joinchat/1155334434C46633e2342
🔴 جوانی به سراغ عالمی رفت و گفت سه سوال دارم: ➊↫وجود خدا راثابت کن ➋↫وجود قضا وقدر را.. ➌↫چطور میشه که شیاطین از آتش هستند ودر قرآن امده که درجهنم عذاب میشن آتش بر آتش چگونه تاثیر دارد؟ ✍عالم سیلی بر صورت جوان زد جوان ناراحت شد که مگه من چه گفتم که منوزدین.عالم گفت جواب هرسه سوال توست. 👈سیلی زدن ایجاد درد کرد آیا درد رادیدی؟ گفت ندیدم ولی دردراحس کردم عالم گفت: خدا هم وجود داره وجود او بانعمت هامعلوم میشه آیا میدانستی که سیلی میزنم گفت خیر گفت این قضا وقدر هست. دست من وصورت تو ازیک جنس بود اما درد را بر صورت وارد کرد همانطور میتواند آتش بر آتش ایجاد عذاب کند. ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ 📚 ..... ( صلوات ) https://eitaa.com/joinchat/1155334434C46633e2342
📚پیرمرد ، الاغ و پسرش پیرمردی بود که می خواست به روستای دیگری برود.پیرمرد یک الاغ بیشتر نداشت.می خواست پسرش را سوار الاغ بکند وخودش پیاده راه بیفتد،اما پسرش گفت:نه پدرم من جوانم ومی توانم پیاده راه بیایم بهتر است شما سوار الاغ بشوید.پیرمرد پسرش را تحسین کرد وسوار الاغ شدپسرش هم کنار او راه افتاد.هنوز مقدار زیادی راه نرفته بودند که دو نفرآشنا از راه رسیدند.سلام علیکی کردند وبا تعجب به پیرمرد نگاه کردندبعد هم خدانگهداری وبه راهشان ادامه دادند.یکی از انها با صدایی که پیرمرد هم بشنود به انها گفت:عجب پیرمرد نادانی !خودش سواره می رود وپسرش را وادار کرده پیاده دنبالش برود.پدر وپسر حرف های ان دو را شنیدند.پیرمرد از الاغ پیاده شد وبه او گفت:بیا تو سوار شو من پیاده می آیم .حو صله حرف وحدیث مردم را ندارم.پسر دلش نمی خواست که پدر پیرش پیاده باشد واو سواره اما چاره دیگری نداشت.باید به حرف پدر گوش می داد با بی میلی سوار الاغ شد. پدرش کنار او پیاده راه می رفت.مقداری از راه را که رفتند به دو نفر دیگی رسیدند.ان دو نفر هم اشنا بودند.بعد از سلام واحوالپرسی یکی از ان دو به پسر گفت:تو خجالت نمی کشی  پدر پیرت را دنبال خودت راه انداخته ای پدر و پسر هردو ناراحت شدندپیرمرد گفت:بهتر است دوتایی سوار الاغمان بشویم این جوری دیگر کسی حرف مفت نمی زند...با این حرف پدر هم پشت سر پسر نشست وبه راهشان اامه دادند.اماهنوز دوسه قدم بیشتر نرفته بودند که غریبه ای انها را دید.بدون اینکه سلام علیکی بکند رو کرد به پدر وپسر و گفت:عجب ادم های بی رحمی پیدا می شوند دو تا ادم گنده سوار این خر بیچاره شده اید که چه؟پدر وپسر نمی دانستند که چه کنند.هردو ناراحت شدند واز پشت الاغ پایین آمدندکمی که رفتند پسر گفت:کاش اصلا الاغ را نمی اوردیم تا این همه حرف بشنویم.پدر گفت:حالا ما دوتا پاده می رویم  والاغمان هم جلو می رود.هردو خوشحال شدند اما خوشحالی انان دوامی نداشت این بار دونفر غریبه از کنار انان گذشتندیکی از انها به دیگری گفت می بینی یک پیرمرد نفهم ویک جوان نفهم دارند با خرشان سفر می روند دومی گفت:چرا به انها نفهم می گویی؟خدارا خوش نمی آید.اولی در جوابش گفت:آخر اگر نفهم نبودند الاغشان را ول نمی کردند بی سرنشین برودوخودشان پیاده راه بروند !پیرمرد که خیلی عصبانی شده بود گفت:راست می گویی اگر ما نفهم نبودیم به حرف های بیهوده ویاوه این وآن گوش نمی دادیم.آن طوری عمل می کردیم که دلمان می خواست.از آن به بعد برای اینکه بی توجهی به حرف های این وان را یاد آور شوند می گویند:در دروازه را میشود بست ،اما دهان یاوه گو را نمی شود. ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ 📚 ..... ( صلوات ) https://eitaa.com/joinchat/1155334434C46633e2342
عمر میگذرد و من بیش تر میفهمم که هیچ چیز در دنیا ارزش گریه کردن را ندارد ما آدم ها مدام چیزهایی را که اسمشان را مصیبت و بدبختی میگذاریم در سرزمین افکارمان میچرخانیم و دور میکنیم و همین باعث میشود در صدسالگی حسرتِ لذت نبردن از زندگی را بخوریم شاید کلمه ی رها کردن و فرار کردن برای چنین لحظاتی به وجود آمده اند... از غصه هایت فرار کن در ناکجا آبادِ درونت رهایش کن و به دنبال هر چیز که شادت میکند روانه شو... زندگی اگر چیزهای زیادی برای گریه کردن دارد چیزهایی هم برای لبخند زدن دارد فقط کافیست از ته دلت بخواهی که زندگی را زندگی کنی... ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ 📚 ..... ( صلوات ) https://eitaa.com/joinchat/1155334434C46633e2342
💎مادرم آن روزها همه چیز برایش حیف بود، جز خودش! یک صندوق چوبی بزرگ داشت پر از چیزهای حیف! در خانه ما به چیزهایی حیف گفته می‌شد که نباید آنها را مصرف می‌کردیم..!! نباید به آنها دست می‌زدیم، فقط هر چند وقت یک بار می‌توانستیم آنها را خیلی تند ببینیم و از شوق داشتن آنها حَظ کنیم و از حسرت نداشتن آنها غصه بخوریم! حیف مادرم که دیگر نمی‌تواند درِ صندوقِ حیف را باز کند و چیزهای حیف را در بیاورد و با دست‌های ظریف و سفیدش، آنها را جلوی چشمان پر احساسش بگیرد و از تماشای آنها لذت ببرد! مادرم هیچ وقت خود را جزو چیزهای حیف به حساب نیاورد... دستهایش، چشم‌هایش، موهایش، قلبش، حافظه‌اش، همه چیزش را به کار انداخت و حسابی آنها را کهنه کرد. حالا داشته‌هایش آنقدر کهنه شده که وصله بردار هم نیست... حیفِ مادرم که قدر حیف‌ترین چیزها را ندانست! قدر خودش را ندانست و جانش را برای چیزهایی که اصلا حیف نبودند تلف کرد ... ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ 📚 ..... ( صلوات ) https://eitaa.com/joinchat/1155334434C46633e2342