┄═❁๑๑🌹🌷🌹๑๑❁═┄
#داستان٢۶٣
#سلام_بر_ابراهیم
👥 به همراه چند نفر از دوستان نشسته بوديم و در مورد #ابراهيم_هادی صحبت مي كرديم.
يكي از دوســتان كه ابراهيم را نمي شــناخت تصويرش را از من گرفت و نگاه كرد.
بعد با تعجب گفت:
شما مطمئن هستيد اسم ايشون #ابراهيمه!؟
⁉️ با تعجب گفتم:
خب بله، چطور مگه؟!
گفت:
من قبلا تو بازار سلطاني مغازه داشتم.
اين آقا ابراهيم دو روز در هفته سَر بازار مي ايستاد.
يه كوله باربري هم مي انداخت روي دوشش و بار مي برد.
يه روز بهش گفتم:
اسم شما چيه؟
گفت:
من رو #یدالله صدا كنيد!
⚡️گذشت تا چند وقت بعد يكي از دوستانم آمده بود بازار، تا ايشون رو ديد با تعجب گفت:
اين آقا رو مي شناسي!؟
گفتم:
نه، چطور مگه!
گفت:
ايشــون "قهرمان واليبال و كشــتيه"،
آدم خيلي باتقوائيه،
براي شكست نفسش اين كارها رو مي كنه.
اين رو هم برات بگم كه آدم خيلي بزرگيه!
بعد از آن ماجرا ديگه ايشون رو نديدم!
🌀صحبت هاي آن آقا خيلي من رو به فكر فرو برد.
اين ماجرا خيلي براي من عجيب بود.
#اينطور_مبارزه_كردن_با_نفس #اصلا_با_عقل_جور_در_نمي_آمد.
.┅═✼🍃🌹🌷🌹🍃✼═┅
کانال
#داستانای_خوبان_روزگار
@dastanayekhobanerozegar
#صلوات_نثار_شهید
#ابراهیم_هادی_ودیگر_شهدای
#راه_اسلام
#داستان٣۶٣
#ابراهیم_هادی
🍀ابراهیم روحیات جالب و عجیبی داشت.
بارها دیده بودم که در مسابقات، اجازه می داد که حریف او را خاک کند!
🌸به او اعتراض می کردم که چرا فلان فن را نزدی؟
می گفت:
"خب این بنده خدا هم تمرین کرده و سختی کشیده.
او هم آرزو داره که حریفش را خاک کند."
🌺من واقعا نمی فهمیدم که ابراهیم چی میگه؟!
مگه میشه آدم این همه تمرین کنه و توی مسابقه برای حریفش دلسوزی کنه؟!
ازکتاب
📚 #سلام_بر_ابراهیم
جلد۲
.
┅═✼🍃🌷🍃✼═┅
کانال
#داستانای_خوبان_روزگار
در ایتا
👇👇👇👇
@dastanayekhobanerozegar
#صلوات_نثارروح_شهید_ابراهیم_هادی
و دیگر شهدای انقلاب اسلامی
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀
📚 #داستان٩٨٨
#شهدا
#حجاب
#عفاف
#شهید_والامقام
#ابراهیم_هادی
ابراهیم در مقابل نامحرم به شدت حیا داشت .
از صحبت با نامحرم بسیار گریزان بود.
همیشه می گفت :
دنبال ارتباط کلامی با جنس مخالف نرید چون آهسته آهسته خودتون رو به نابودی می کشید .
ابراهیم همیشه می گفت :
اگر خانمها حریم رابطه با نامحرم را حفظ کنند ،
خواهید دید که چقدر آرامش در خانواده ها بیشتر می شود و نامحرم جرأت پیدا نمی کند کاری انجام دهد .
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🥀🌷🌷🍃🌹🌹 🥀🌷🌷🍃🌹
•┈••✾❀🕊🕊❀✾••┈••
🙏اللهم_ارزقنا_شهادت
•┈••✾❀🕊🕊❀✾••┈••
.
#بیادعلیرضاوبابا
از
#کانال_رمانهای_زیبای_مذهبی
🌸🌺🍃🌸🌺🍃🌸🌺🍃🌸🌺
#کانال_کشکول👇👇👇
#صلوات_بر_محمدوآل_محمدص
💐 @kashkoolesalavat
#صلوات_نثار
#شهید_ابراهیم_هادی
ودیگر شهدای جاویدالاثر
وپدران ومادرانشون
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀
📚 #داستان١٠۶۴
#شهدا
#حجاب
#عفاف
#شهید_والامقام
#ابراهیم_هادی
ابراهیم در مقابل نامحرم به شدت حیا داشت .
از صحبت با نامحرم بسیار گریزان بود.
همیشه می گفت دنبال ارتباط کلامی با جنس مخالف نرید چون آهسته آهسته خودتون رو به نابودی می کشید .
ابراهیم همیشه می گفت : اگر خانمها حریم رابطه با نامحرم را حفظ کنند ، خواهید دید که چقدر آرامش در خانواده ها بیشتر می شود و نامحرم جرأت پیدا نمی کند کاری انجام دهد .
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🥀🌷🌷🍃🌹🌹 🥀🌷🌷🍃🌹
•┈••✾❀🕊🕊❀✾••┈••
🙏اللهم_ارزقنا_شهادت
•┈••✾❀🕊🕊❀✾••┈••
#بیادعلیرضاوبابا
🌿🍀🌿🌿🌿🌿🍀🌿
شما و دوستان ارجمندتون هم
به :
#کانال_کشکول👇👇👇
#صلوات_بر_محمدوآل_محمدص
دعوتید👇👇👇
💐 @kashkoolesalavat
💐 @kashkoolesalavat
📚 #داستان١٠۶۵
#شهید_ابراهیم_هادی
🔰غفلت از سبک زندگی #شهدا بیشترین ضربه را به ما وارد میکند.
"مراقب باشیم که دشمنان قصد دارند روی فرهنگ شهادت🌷 و سبک زندی شهدا خاک بریزند"
🔸ما با ترویج این #سبک_زندگی هم این دنیا و هم اخرت خود را تضمین میکنیم.
تا میتوانید از این گنجینه تمام نشدنی و از این امامزادگان🕌 عشق بهره ببرید"
مثل #ابراهیم باشیم"برای خدا باشیم😇 تا خدا هم برای ما باشد♥️
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀
#بیادعلیرضاوبابا
🌿🍀🌿🌿🌿🌿🍀🌿
شما و دوستان ارجمندتون هم
به :
#کانال_کشکول👇👇👇
#صلوات_بر_محمدوآل_محمدص
دعوتید👇👇👇
💐 @kashkoolesalavat
💐 @kashkoolesalavat
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀
📚 #داستان١٠۶۶
#شهدا
#حجاب
#عفاف
#شهید_والامقام
#ابراهیم_هادی
ابراهیم در مقابل نامحرم به شدت حیا داشت .
از صحبت با نامحرم بسیار گریزان بود.
همیشه می گفت دنبال ارتباط کلامی با جنس مخالف نرید چون آهسته آهسته خودتون رو به نابودی می کشید .
ابراهیم همیشه می گفت : اگر خانمها حریم رابطه با نامحرم را حفظ کنند ، خواهید دید که چقدر آرامش در خانواده ها بیشتر می شود و نامحرم جرأت پیدا نمی کند کاری انجام دهد .
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🥀🌷🌷🍃🌹🌹 🥀🌷🌷🍃🌹
•┈••✾❀🕊🕊❀✾••┈••
🙏اللهم_ارزقنا_شهادت
•┈••✾❀🕊🕊❀✾••┈••
#بیادعلیرضاوبابا
🌿🍀🌿🌿🌿🌿🍀🌿
شما و دوستان ارجمندتون هم
به :
#کانال_کشکول👇👇👇
#صلوات_بر_محمدوآل_محمدص
دعوتید👇👇👇
💐 @kashkoolesalavat
💐 @kashkoolesalavat
5.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷بین شهدای دفاع مقدس ما
«پهلوان ابراهیم هادی» به «علمدار» معروفه.
🍃 قصه این علمداری بر می گرده به لحظههای آخر شهادت ابراهیم و فداکاریاش برای رفع تشنگی مجروحینی که تو محاصره بودن.
#پهلوان
#ابراهیم_هادی
@mahman11
❌خودکشی
شب جمعه بود که بر سر مزار یادبود شهید ابراهیم هادی رفتم. خانمی با لهجه عربی مشغول توزیع شیرینی بود و همینطور برای ابراهیم صلوات می گرفت.
او میگفت از اهواز تا اینجا آمده ام.
یکی از خانم ها باتعجب از او پرسید: علت آمدن شما چیست: این خانوم کنار مزار ابراهیم نشست و گفت: مدتی قبل گرفتاری های دنیا خیلی به من فشار آورد. همچنین گرفتاری مالی شدید نیز ایجاد شد. دیگه هیچ راه چاره ای نداشتم.
آخر شب بود که به موضوع خودکشی فکر کردم. به دیدگاه خودم این آخرین راه درمان بود. تصمیم قطعی گرفتم که فردا خودکشی را عملی کنم.
همان شب در عالم خواب جوانی را دیدم که با من صحبت کرد و گفت: خودکشی راه حل مشکلات شما نیست، بلکه مشکلات شما را صد برابر می کند. هم در برزخ گرفتار می شوی و هم پدر و مادر و فرزندت را گرفتار می کنی. عذاب روحی خودکشی به مراتب بالاتر از مشکلات شماست. مشکلات دنیای حل خواهد شد و... اینقدر صحبت کرد که وقتی بیدار شدم، مجاب شدم به خودکشی فکر نکنم.
چند روز بعد گرفتاری مالی ما به طرز عجیبی برطرف شد، مدتی از این ماجرا گذشت و من به طور کل موضوع خودکشی را فراموش کردم، اما همیشه به این فکر می کردم که آن جوان که بود؟!
یک روز که در فضای مجازی به دنبال مطلبی میگشتم، یک باره با تصویر جوانی روبرو شدم که آن شب با من در مورد خودکشی حرف زد! روی عکس کلیک کردم، نوشته شده بود: شهید #ابراهیم_هادی
🌷@shahedan_aref
☘ سلام بر ابراهیم ☘
💥قسمت شانزدهم : پيوند الهي
✔️راوی : رضا هادي
🔸عصر يکي از روزها بود. #ابراهيم از سر کار به خانه مي آمد. وقتي واردکوچه شد براي يك لحظه نگاهش به پسر همسايه افتاد. با دختري جوان مشغول صحبت بود. پسر، تا ابراهيم را ديد بلافاصله از #دختر خداحافظي کرد و رفت!
ميخواست نگاهش به نگاه ابراهيم نيفتد.
🔸چند روز بعد دوباره اين ماجرا تکرار شد. اين بار تا ميخواست از دختر خداحافظي کند، متوجه شد که ابراهيم در حال نزديک شدن به آنهاست. دختر سريع به طرف ديگر کوچه رفت و ابراهيم در مقابل آن پسر قرار گرفت. ابراهيم شروع کرد به سلام و عليک کردن و دست دادن. پسر ترسيده بود. اما ابراهيم مثل هميشه لبخندي بر لب داشت. قبل از اينکه دستش را از دست او جدا کند با #آرامش خاصي شروع به صحبت کرد و گفت: ببين، تو کوچه و محله ما اين چيزها سابقه نداشته. من، تو و خانواد هات رو کامل ميشناسم، تو اگه واقعاً اين دختر رو ميخواي من با پدرت صحبت ميکنم که...
🔸جوان پريد تو حرف ابراهيم و گفت: نه، تو رو خدا به بابام چيزي نگو، من اشتباه کردم، غلط كردم، ببخشيد و ...
ابراهيم گفت: نه! منظورم رو نفهميدي، ببين، پدرت خونه بزرگي داره، تو هم که تو مغازه او مشغول کار هستي، من امشب تو #مسجد با پدرت صحبت ميکنم. انشاءالله بتوني با اين دختر #ازدواج کني، ديگه چي ميخواي؟
جوان که سرش را پائين انداخته بود خيلي خجالت زده گفت: بابام اگه بفهمه خيلي عصباني ميشه.
ابراهيم جواب داد: پدرت با من، حاجي رو من ميشناسم، آدم منطقي وخوبيه. جوان هم گفت: نميدونم چي بگم ، هر چي شما بگي. بعد هم خداحافظي کرد و رفت.
🔸شب بعد از #نماز، ابراهيم در مسجد با پدرآن جوان شروع به صحبت کرد. اول از ازدواج گفت و اينکه اگر کسي شرايط ازدواج را داشته باشد و #همسر مناسبي پيدا کند، بايد ازدواج کند. در غير اينصورت اگر به #حرام بيفتد بايد پيش خدا جوابگو باشد. و حالا اين بزرگترها هستند که بايد جوا نها را در اين زمينه کمک کنند. حاجي حر فهاي ابراهيم را تأييد کرد. اما وقتي حرف از پسرش زده شد اخمهايش رفت تو هم!
ابراهيم پرسيد: حاجي اگه پسرت بخواد خودش رو حفظ کنه و تو #گناه نيفته، اون هم تو اين شرايط جامعه، کار بدي کرده؟
حاجي بعد از چند لحظه سکوت گفت: نه!
فرداي آن روز مادر ابراهيم با مادر آن جوان صحبت کرد و بعد هم با مادر دختر و بعد...
🔸يک ماه از آن قضيه گذشت، ابراهيم وقتي از بازار برميگشت شب بود. آخر کوچه چراغاني شده بود. لبخند #رضايت بر لبان ابراهيم نقش بست. رضايت، بخاطر اينکه يک دوستي شيطاني را به يک پيوند الهي تبديل کرده. اين ازدواج هنوز هم پا برجاست و اين زوج زندگيشان را مديون برخورد خوب ابراهيم با اين ماجرا ميدانند
📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم 👉
شهید #ابراهیم_هادی🕊🌹
🌷کانال
#کشکول_صلوات_برمحمدوآلمحمدص
💐 @kashkoolesalavat
💐 @kashkoolesalavat