eitaa logo
کشکول صلوات بر محمدوآل محمدص
241 دنبال‌کننده
26.4هزار عکس
27هزار ویدیو
208 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم درشب #میلادحضرت_امام_حسن_عسگری_ع #پدرحضرت_صاحب_الزمان_عج #درسال_١۴٠١ این کانال درایتاراه اندازی می‌شود. #بیادشهیدبسیجی_علیرضا_فرج_زاده_وپدرمرحوممون_کربلایی_حاج_هوشنگ_فرج_زاده. که در ایام چهارمین سالگرد درگذشتش هستیم #صلوات
مشاهده در ایتا
دانلود
🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌸 📚 ٧٨١ 🔆 🍃 مردى با مروت و مهماندوست‏بود، روزى - به قصدمزاح - 🍃گفت: امروز بعد از آن‏كه على بن هشام ناهار خورد، به مهمانى اوبرويم و وى را امتحان كنيم تا پديد آيد. آنها اين كار راكردند. 🍃 و نيز با ايشان بودند. چاشتگاهى نزد او آمدند. پيش دويد و خدمت كرد. ايشان گفتند: امروز چاشت‏ به اميد توخواهيم بود. 🍃 على گفت: ياامير المؤمنين! من ناهار خورده ام و چيزى نمانده كه لايق‏ شما باشد. 🍃مامون گفت: تكلف شرط نيست. هر چه حاضر است، بگو بياورند. 🍃رسم على بن هشام اين‏طور بود كه هميشه چند نوع حلوا درآشپزخانه‏ آماده داشت و آشپزهاى او هميشه غذاى آماده و داغ در ديگ داشتند. وقتى‏ مهمان مى‏ رسيد، فورى غذا مى‏ آوردند و هيچ‏وقت مطبخ او خالى از غذا نبود. 🍃على بن هشام دستور داد هر چه آماده بود، آوردند. عبدالوهاب براى‏ امتحان، از آشپزى مغز خواست. اوهم فورى مغز آورد. بار ديگر درخواست مغز كرد. باز هم آورد وتا چندين مرتبه اين درخواست تكرار شد و آنها مى‏ آوردند. چون عادت على بن هشام را مى‏دانستند كه اگر بگويند نيست، ناراحت مى‏ شود و آنها را تاديب خواهد كرد. 🍃آشپز هر چه شتر و گوسفند در آغل بود، سر مى‏ بريد و مغز آنها را براى مهمان مى‏ آورد. تا اين‏كه فقط يك شتر ماند كه على بن هشام آن را به ده هزاردينار خريده بود. آشپز چاره‏ اى نديد جز اين‏كه آن را بكشد. از اين رو آن راذبح كرد و مغز آن را براى مهمان آورد. 🍃على بن هشام به آشپز آفرين گفت و پرسيد: اين همه مغز را از كجاآوردى؟ 🍃گفت: هر چه گاو، گوسفند و شتر بود، كشتم و مغز فرستادم و در پايان هم‏آن شتر گران‏قيمت را كشتم. 🍃 گفت: بسيار كار خوبى كردى و اگر جز اين مى‏ كردى، تو را ادب مى‏ كردم. 🍃مهمانان متعجب شدند و پس از آن ‏_شد و به يادگار ماند. ✾📚 👇👇👇 💐 @kashkoolesalavat 💐 @kashkoolesalavat 📚✾
💡 اصطلاح « »، زمانی به کار می رود که کسی به امید موفقیت و انجام مقصود مدتها تلاش و فعالیت کند ولی با صراحت و قاطعیت پاسخ منفی بشنود و دست رد بر سینه اش زده شود و او را از انجام کار به طور کامل ناامید کنند، در این زمان برای توصیف حالش گویند : «بیچاره این همه زحمت کشید ولی بالاخره آب پاکی روی دستش ریختند.» « » در اصطلاح شرعی آب آخرین است که شیء ناپاک را به کلی پاک می کند، اما در میان عوام کنایه از حرف آخرین است که از طرف مخاطب در پاسخ متکلم و متقاضی گفته می شود و تکلیفش را در عدم پذیرش خواسته اش یکسره و روشن می کند . در فقه اسلامی عبارت آب پاکی در مورد مثبت، که همان نظافت و پاکیزگی است به کار می رود ولی در استعاره به معنای منفی است که پس از شنیدن این حرف، شخص به کلی مایوس و ناامید شده دیگر به هیچ وجه در مقام تعقیب تقاضایش بر نمی آید. ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬. 👇👇👇 💐 @kashkoolesalavat 💐 @kashkoolesalavat
هدایت شده از کشکول آیه و حدیث
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📚 ٧٨٢ 💥 ؟! 🎙 ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ حضرت يونس درتاریکی دریا و شکم ماهی تنها مانده بود، 🔑کلیدش: "لا إله إلّا أنت سبحانك إني كنت من الظالمين" پس نجات یافت حضرت أيوب به بیماریهای سختی دچارشد، 🔑کلیدش: "رَبِّ إنِّي مَسَّنِيَ الضُّرُّ" پس از درد و رنج نجات یافت حضرت إبراهيم درآتش افکنده شد، 🔑کلیدش: "حسبنا الله ونعم الوكيل" پس نجات یافت و پیروز گشت •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• کانال 👇👇👇👇 @kashkooleayevahadis
هدایت شده از کشکول آیه و حدیث
آیت الله سید علی قاضی: رفتم حرم حضرت عباس علیه السلام و عرض کردم آقا جان حواله ذوب شدن در ابا عبدالله الحسین علیه السلام را برای من صادر بفرماید. 🌺کانال عرفان 👇 http://eitaa.com/joinchat/2136997888Cc9e7f3d280
هدایت شده از کشکول آیه و حدیث
🌸🍃🌸🍃 صادق (ع) میفرمایند: و با سه چیز تکمیل می شود: اول اینکه از طرف انجام‌دهنده، . دوم اینکه باشد. سوم اینکه در انجام آن . پس زمانی که آن را کوچک شمری پیش کسی که آن کار را برای او انجام می دهی آن را بزرگ شمرده‌ای، وقتی آن را مخفی و نهانی انجام دادی آن عمل نیک و انفاق را تمام و تکمیل کرده‌ای و زمانی که در انجام آن سرعت و شتاب کردی، آن را برگیرنده، گوارا نموده‌ای و اگر چنانچه آن کار خیر و انفاق را بدون این شرایط انجام دهی، در حقیقت آن را از بین برده و نابود ساخته‌ای 🌺🍃🌺🍃🌺 کانال 👇👇👇👇 @kashkooleayevahadis
📚 ٧٨۴ 🗝 تنها بازمانده یک کشتی شکسته توسط جریان آب به یک جزیره دورافتاده برده شد، او با بیقراری تا او را نجات بخشد، او ساعتها به اقیانوس چشم می‌دوخت، تا شاید نشانی از کمک بیابد اما هیچ چیز به چشم نمی‌آمد. سرآخر ناامید شد و تصمیم گرفت که کلبه ای کوچک خارج از ساحل بسازد .... تا از خود و وسایل اندکش را بهتر محافظت نماید، روزی پس از آنکه از جستجوی غذا بازگشت، خانه کوچکش را در آتش یافت، دود به آسمان رفته بود، بدترین چیز ممکن رخ داده بود، او عصبانی و اندوهگین فریاد زد: «خدایا چگونه توانستی با من چنین کنی؟» صبح روز بعد او با صدای یک کشتی که به جزیره نزدیک می‌شد از خواب برخاست، . مرد از نجات دهندگانش پرسید: «چطور متوجه شدید که من اینجا هستم؟» آنها در جواب گفتند: « ما ، دیدیم!» •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
هدایت شده از جهاد_تبیین 📡📡📡
🔸دکتر طریقت منفرد، وزیر اسبق بهداشت: اثبات میکنم وزارت بهداشت زیر نظر نتانیاهو(ی یهودی) اداره میشود... ❌(و یهود اون رو کُشت تا بیشتر ازین افشاگری نکنه و مردم برده گونه به دروغهای وزارت بهداشت چشم بگویند، چه سی سال پیش در موضوع کاهش جمعیت و چه الان در موضوع کرونا و واکسن...) جوان جمعیت 📣تشکل حوزوی سُعداء قم 🆔 @soada_qom
چقدر من و امثال من فریاد زدیم،اینم خبرنگار بی بی سی ایها الناس براندازی در اروپا شغل هست،با درامد نسبتا بالا، اینا از این طریق ارتزاق میکنند، چرا فکر میکنید دلشان برای شما سوخته. 🗣علی جهان آرا @twtenghelabi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😊😊😊😊 حواسمون به بچه‌هامون باشه، بايد بیشتر بهشون اهمیت بدیم والا ... 🌿🍀🌿🌿🌿🌿🍀🌿 شما و دوستان ارجمندتون هم به : 👇👇👇 دعوتید👇👇👇 💐 @kashkoolesalavat 💐 @kashkoolesalavat
9.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📚 ٧٨۵ ؟؟! ڪلیپ بسیار زیبا وتاثیر گذار👌 گفت جبران میکنم گفتم کدام را؟ عمررفته را روۍشکسته را؟ دل مرده اماتپیده را؟ حالامن هیچ جواب این تارهاۍسفیدمورامیدهی؟ نگاهۍبه سرم کردوگفت چه پیرشده ای گفتم جبران میکنی! گفت کدامش را.. ‌ ‌‌‌‌‌ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• 🌿🍀🌿🌿🌿🌿🍀🌿 شما و دوستان ارجمندتون هم به : 👇👇👇 دعوتید👇👇👇 💐 @kashkoolesalavat 💐 @kashkoolesalavat
📚 ٧٨۶ ؟ چهار دانشجو که به خودشان اعتماد کامل داشتند یک هفته قبل از، امتحان پایان ترم به مسافرت رفتند و با دوستان خود در شهر دیگر به خوش گذرانی پرداختند. اما وقتی به شهر خود بازگشتند متوجه شدند که در مورد تاریخ امتحان اشتباه کرده اند و به جای سه شنبه، امتحان دوشنبه صبح بوده است بنابراین تصمیم گرفتند که با استاد صحبت کنند و علت جا ماندن را برای او توضیح دهند. آنها به استاد گفتند: ما به شهر دیگری رفته بودیم که در راه بازگشت لاستیک خودرویمان پنچر شد. و از آن جایی که زاپاس نداشتیم مدت زمانی طول کشید تا کسی را برای کمک بیابیم و به همین دلیل دوشنبه دیر وقت به خانه رسیدیم... استاد پذیرفت که آن ها روز بعد امتحان بدهند. روز بعد استاد آنها را برای امتحان به چهار اتاق جداگانه فرستاد و به هر یک ورقه امتحانی داد. آنها به اولین سوال نگاه کردند که (5) نمره داشت... سؤال خیلی آسان بود و به راحتی به آن پاسخ دادند سپس ورق را برگرداندند تا به سؤالی که (95) نمره داشت پاسخ بدهند سؤال این بود: کدام لاستیک پنچر شده بود؟؟؟؟؟؟؟😐 ، تنها امتحانی است که در آن نمی توان تقلب کرد. 🌿🍀🌿🌿🌿🌿🍀🌿 شما و دوستان ارجمندتون هم به : 👇👇👇 دعوتید👇👇👇 💐 @kashkoolesalavat 💐 @kashkoolesalavat خدا پدر ارسال کننده شو بیامرزه با صلوات