☘ سلام بر ابراهیم ☘
💥قسمت سی ام : شروع جنگ ۱
✔️ راوی : تقی مسگرها
🔸صبح روز دوشنبه سي و يكم شهريور 1359 بود. #ابراهيم و برادرش را ديدم. مشغول اثاث كشي بودند.
سلام كردم وگفتم: امروز عصر قاسم با يك ماشين تداركات ميره كردستان ما هم همراهش هستيم.
با تعجب پرسيد: خبريه؟! گفتم: ممكنه دوباره درگيري بشه. جواب داد: باشه اگر شد من هم مييام.
🔸ظهر همان روز با حمله هواپيماهاي عراق جنگ شروع شد. همه در خيابان به سمت آسمان نگاه ميكردند. ساعت 4 عصر، سر خيابان بوديم. قاسم تشكري با يك جيپ آهو، پر از وسايل تداركاتي آمد. علي خرّمدل هم بود. من هم سوار شدم.
موقع حركت ابراهيم هم رسيد و سوار شد. گفتم: داش ابرام مگه اثاث كشي نداشتيد؟!
گفت: اثاثها رو گذاشتيم خونه جديد و اومدم.
روز دوم جنگ بود. قبل از ظهر با سختي بسيار و عبور از چندين جاده خاكي رسيديم سرپل ذهاب.
هيچكس نميتوانست آنچه را ميبيند باور كند. مردم دست هدسته از شهر فرار ميكردند.از داخل شهر صداي #انفجار گلوله هاي توپ و خمپاره شنيده ميشد.
🔸مانده بوديم چه كنيم. در ورودي شهر از يك گردنه رد شديم. از دور بچه هاي #سپاه را ديديم كه دست تكان ميدادند! گفتم: قاسم، بچه ها اشاره ميكنند كه سريعتر بياييد!
يكدفعه ابراهيم گفت: اونجا رو! بعد سمت مقابل را نشان داد.
🔸از پشت تپه تانكهاي عراقي كاملاً پيدا بود. مرتب شليك ميكردند. چند گلوله به اطراف ماشين اصابت كرد. ولي خدا را شكر به خير گذشت.
از گردنه رد شديم. يكي از بچه هاي سپاه جلو آمد و گفت: شما كي هستيد!؟
من مرتب اشاره ميكردم كه نياييد، اما شما گاز ميداديد!
قاسم پرسيد: اينجا چه خبره؟ فرمانده كيه؟!
آن #رزمنده هم جواب داد: آقاي بروجردي تو شهر پيش بچ ههاست. امروز صبح عراقيها بيشتر شهر را گرفته بودند. اما با حمله بچه ها عقب رفتند.
🔸حركت كرديم و رفتيم داخل شهر، در يك جاي امن ماشين را پارك كرديم. قاسم، همان جا دو ركعت #نماز خواند!
ابراهيم جلو رفت و باتعجب پرسيد: قاسم، اين نماز چي بود؟! قاسم هم خيلي با آرامش گفت: تو كردستان هميشه از #خدا ميخواستم كه وقتي با دشمنان #اسلام و انقلاب ميجنگم اسير يا معلول نشم. اما اين دفعه از خدا خواستم كه #شهادت رو نصيبم كنه! ديگه تحمل #دنيا رو ندارم!
🔸ابراهيم خيلي دقيق به حرفهاي او گوش ميكرد. بعد با هم رفتيم پيش محمد بروجردي، ايشان از قبل قاسم را ميشناخت. خيلي خوشحال شد.
بعد از كمي صحبت، جائي را به ما نشان داد و گفت: دو گردان سرباز آنطرف رفتند و فرمانده ندارند. قاسم جان، برو ببين ميتوني اونها رو بياري تو شهر.
🔸با هم رفتيم. آنجا پر از سرباز بود. همه مسلح و آماده، ولي خيلي ترسيده بودند. اصلاً آمادگي چنين حمله اي را از طرف عراق نداشتند.قاسم و ابراهيم جلو رفتند و شروع به صحبت كردند. طوري با آنها حرف زدند كه خيلي از آنها غيرتي شدند.
آخر صحبتها هم گفتند: هر كي مَرده و #غيرت داره و نميخواد دست اين بعثيها به ناموسش برسه با ما بياد.
🔸سخنان آنها باعث شد كه تقريباً همه سربازها حركت كردند.قاسم نيروها را آرايش داد و وارد شهر شديم. شروع كرديم به سنگربندي. چند نفر از سربازها گفتند: ما توپ 106 هم داريم.
قاسم هم منطقه خوبي را پيدا كرد و نشان داد. توپها را به آنجا انتقال دادند و شروع به شليك کردند.
با شليك چند گلوله توپ، تانكهاي عراقي عقب رفتند و پشت مواضع مستقر شدند. بچه هاي ما خيلي روحيه گرفتند.
🔸غروب روز دوم جنگ بود. قاسم خانه اي را به عنوان مقر انتخاب كرد كه به سنگر سربازها نزديكتر باشد. بعد به من گفت: برو به ابراهيم بگو بيا دعاي توسل بخوانيم.
شب چهارشنبه بود. من راه افتادم و قاسم مشغول نماز مغرب شد. هنوز زياد دور نشده بودم كه يك گلوله #خمپاره جلوي درب همان خانه منفجر شد.
گفتم: خدا رو شكر قاسم رفت تو اتاق. اما با اين حال برگشتم. ابراهيم هم كه صداي انفجار را شنيده بود سريع به طرف ما آمد.
🔸وارد اتاق شديم. چيزي كه ميديديم باورمان نميشد. يك تركش به اندازه دانه عدس از پنجره رد شده و به سينه #قاسم خورده بود. قاسم در حال نماز به آرزويش رسيد!
محمد بروجردي با شنيدن اين خبر خيلي ناراحت شد. آن شب كنار پيكر قاسم، دعاي #توسل را خوانديم.
📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم 👉
شهید #ابراهیم_هادی
🌷@shahedan_aref
هدایت شده از کشکول آیه و حدیث
🍃سکوت میکنیم
تا #خدا سخن بگوید
رها میکنیم تا #خدا هدایت کند
دست بر میداریم تا #خدا دست به کار شود
🍃وبه اومیسپارم تا آرام شوم.....
💚خدایا...
قصه وکالت را زياد شنيده ام
اما قصه وکیلی چون تو را نه ...
تو که وکیل باشی همه حق ها گرفتنی است
پرونده ای که تو وکیلش باشی قصه اش ستودنی است
از روزی که ایمان آوردم، تو وکیل منی و تنها پناهم
و تو در این عشق بازی، پرده از رازی بزرگ برداشتی، رازی که اسمش را می دانستم اما رسمش را ...
رازی بنام "توکل" ...
"توکل" قصه ای است که از روز ازل برایمان خواندی و گفتی در هر تاریکی و پیچ و خم دنیا و حتی در تمام لحظات روشنایی،
دستانت در دست من است ...
بنده من، نگران نباش و به من اعتماد کن...
"توکل" ...
و فهمیدم :
"حسبنا الله ونعم الوکیل"
https://eitaa.com/ghoransobghahi
هدایت شده از کشکول آیه و حدیث
عاقلانهترین و عاشقانهترین مسیر
این است که در زندگی به #خـــدا
حسن ظن داشته باشیم👌🏻🌱)
در روایتی #امام_رضا علیهالسلام
میفرمایند: اَحسِنِالظَّنَّ بِاللهِ فَاِنَّ
مَنحَسُنَظَنُّهُبِاللهِکانَاللهُ عِندَظَنِّه
گمـان خـود را به خـداوند متعـال
نیکو و خوب قرار بده
هرکس که به خـــــداوند گمان خوب و نیکو
داشته باشد
خداوند هم بر طبق
همان گمان خوب و حُسنظن با
او عمل و رفتار میکند.
✨ @yaranesalavat
✨ألـلَّـھُـمَــ ؏َـجِّـلْ لِوَلـیِـڪْ ألْـفَـرَج
•┈┈•✾•🌿🌺🌿•✾┈┈•
💠💠 #بیادشهیدعلیرضاوباباوآباءواجدادمون
کانال
#کشکول_آیات_قرآنی_واحادیث
#اهل_بیت_علیهم_السلام
👇👇👇👇
@kashkooleayevahadis
#صلوات_نثار_اهل_بیت_ع
🌿🍀🌿🌿🌿🌿🍀🌿
#کانال_کشکول👇👇👇
#صلوات_بر_محمدوآل_محمدص
👇👇👇
💐 @kashkoolesalavat
💐 @kashkoolesalavat
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
https://eitaa.com/joinchat/229900502Cd65c126daa
👆👆👆👆👆
#گروه_دوستان_یاحسین_ع_گو
هدایت شده از کشکول داستاندونی.....( صلوات )
✨﷽✨
مکالمه دو جنین در شکم مادر: ⇩
اولی: تو به زندگی بعد زایمان اعتقاد داری؟
دومی: آره حتما. یه جایی هست که
می تونیم راه بریم شاید با دهن چیزی بخوریم.
اولی: امکان نداره.
ما با جفت تعذیه می شیم. طنابشم انقد کوتاهه که به بیرون نمی رسه. اصلا اگه دنیای دیگه هم هست چرا کسی تاحالا از اونجا نیومده بهمون نشون بده.
دومی: شاید مادرمونم ببینیم.
اولی: مگه تو به مامان اعتقاد داری؟
اگه هست پس چرا نمی بینیمش؟!!!
دومی: به نظرم مامان همه جا هست.
دور تا دورمونه.
اولی: من مامانو نمی بینم پس وجود نداره.
دومی: اگه ساکت ساکت باشی صداشو می شنوی و اگه خوب دقت کنی حضورشو حس می کنی….
👈🏻این مکالمه چقدر آشناست….!
تا حالا بودن #خدا را اينطوري به همين
سادگي حس نكرده بودم . . .
🌸🌸🌸🌸
💠💠 #بیادشهیدعلیرضاوباباوآباءواجدادمون
خصوصا پدرومادر شهدا
کانال
#کشکول_آیات_قرآنی_واحادیث
#اهل_بیت_علیهم_السلام
👇👇👇👇
@kashkooleayevahadis
#صلوات_نثار_اهل_بیت_ع
🌿🍀🌿🌿🌿🌿🍀🌿
#کانال_کشکول👇👇👇
#صلوات_بر_محمدوآل_محمدص
👇👇👇
💐 @kashkoolesalavat
💐 @kashkoolesalavat
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
https://eitaa.com/joinchat/229900502Cd65c126daa
👆👆👆👆👆
#گروه_دوستان_یاحسین_ع_گو
😍😂😁☺️😊😊☺️😂😁😍
https://eitaa.com/kashkoole_tanazy
👆👆👆👆
#کشکول_طنازی
💐🌸💐🌸💐
📚 #کشکول_داستاندونی..... ( صلوات )
https://eitaa.com/joinchat/1155334434C46633e2342
#خدا
🌿🌺﷽🌿🌺
⭕️روی کمک هیچ کسی حساب نکن
یادت باشد روی کمک هیچ کسی جز خدا حساب باز نکنی، اوست که بی منت می بخشد، اوست که بی انتها عطا میکند و اوست که عاشقانه و بی توقع حمایتت می کند.
هر زمان چشم امید به دستهای دیگران داری
جهان بواسطه همان افراد به تو ثابت می کند، کسی که منشاء عشق، منبع اجابت و مقصد آرامش است را فراموش کرده ای و او خداست،
او همانیست که محبتش بی دریغ است، او همانیست که نه کینه ای دارد و نه منتی میگذارد و محبتش بی پایان است.
یادت باشد آنگاه که نیازمند دست کسی هستی به دستان عاشقش متصل شو و چشمهایت را بر هر کسی غیر از او ببند،
بدان که می بخشد، بدان که لطفش پاک است، بدان که منتظر درخواست توست و هر چه بگویی اجابت می کند، و باور کن همان خدایی که به تو زندگی بخشید می تواند به تو ثروت، عشق، سلامتی و اعتبار ببخشد.
هرگز فراموش نکن روی کمک هیچ کسی جز خدا حساب باز نکنی، تنها از او بخواه و تنها از او یاری بجوی تا همه چیز به تو داده شود.
❤️🍃ایاک نعبد و ایاک نستعین
این همان جمله ای است که هر روز خداوند تاکید کرده است در نماز بخوانی، تا در مشکلات زندگی فقط پشتت به بودن او گرم باشد.
https://eitaa.com/abrjes
2.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹 ازکجا بدونم از چشم خدا افتادم یانه؟!
🎙#آیت_الله_فاطمی_نیا
#خدا
═══✼🍃🔳🍃✼══
◾️ درس اخلاق◾️
✨✨✨✨
🔻 داستان
🦋ساعت ده صبح دکتر به همراه مأمور آشپزخانه وارد اتاق بیماران میشود. ده تخت هم داخل اتاق است، دکتر میگوید: «به این چلوکباب بدهید با کره، به تخت کناری غذا ندهید، به او سوپ بدهید، به این شیر بدهید، به او کته بینمک بدهید، به این آش بدهید، دیگری نان و کباب. »
🦋 مریضها همه یک جور به دکتر نگاه میکنند. حتی به کسی هم که میگوید غذا ندهید، او میفهمد که امروز عمل جراحی دارد و نباید غذا بخورد، چون میفهمد و میشناسد که دکتر خیرش را میخواهد، اعتراضی نمیکند.
🦋حالا اگر بلند شود و بگوید که چرا به آن مریض چلوکباب بدهند و به من ندهند، دکتر میفهمد که این شخص روانی است. ما هم اگر به خدا بگوییم خدایا چرا به فلانی خانه دو هزار متری دادی و به من ندادی، ما هم روانی هستیم.
🦋ما هم قضا و قدر الهی را نشناختیم و نفهمیدیم. باید بفهمیم همانطور که مریض میفهمد و به دکتر اعتراض نمیکند، ما هم به خدا نبایداعتراض کنیم.
🦋خداوند تبارک و تعالی فرمود:
اگر بنده بداند من خدای او هستم و هر چه صلاح اوست به او میدهم، در دلش از من ناراضی نمیشود.
#داستان
#پند
#مریض
#خدا
👳 @mollanasreddin 👳
﷽؛
✅ بیدار کردن #دیگران برای #نمازصبح
📝 پرسش : آیا بیدار کردن افراد #خانواده برای #نمازصبح جایز است ؟
📖 پاسخ : اگر بیدار نکردن موجب #سهلانگاری و #سبکشمردن نماز باشد ، باید آنها را بیدار کنید .
┈┉┅━❀💌❀━┅┉┈
#حدیثیکهتنمرالرزاند
#امامصادق علیهالسلام فرمودند :
{ اگر یک #نمازصبحت قضا شود حتی اگر کل دنیا #طلا شود و آن را در راه #خدا و #اسلام بدهی ...
جبران نمیشود }.
┈┉┅━❀💌❀━┅┉┈
#برترینوقتبراینمازصبح
#اسحاقبنعمار میگوید :
به #امامصادق علیهالسلام عرض کردم :
مرا خبر ده از #برترینوقت برای نماز صبح ؟
#فرمود :
هنگام طلوع فجر #اذانصبح ؛
چون #خداوند میفرماید :
إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ کان مَشْهُوداً
#یعنی
#نمازصبح را فرشته روز و فرشته شب ، هر دو مشاهده میکنند ، پس هرگاه بنده #نمازصبح را با #طلوعفجر بخواند دو مرتبه برای او #پاداش نوشته میشود هم #فرشتهصبح مینویسد و هم #فرشتهشب .
#پینوشت
#سورهاسراءآیه78
#ثوابالاعمالوعقابالاعمالصفحه85
┈┉┅━❀💌❀━┅┉┈
@Javanmardi_langarudi
🌐 کارشناس احکام و مسائل شرعی حجّت الاسلام والمسلمین سیّد شمس الدّین جوانمردی لنگرودی 🌐
هدایت شده از کشکول طنازی...😂😂( صلواتی )
3.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️آزمایش جدید با بال مگس و دو بُشکه آب
معجزهای دیگر از پیامبر اسلام😍❤️☝️👇
✍ پیامبر در حدیث فوق فرموده اند که در بال مگس خاصیت شفا بخشی (ضد بیماری) وجود دارد اما معمولا مگس ها به عنوان حامل بیماری های مختلف شناخته میشود و نقش ضد باکتریایی آن مطرح نیست این در حالی است که علم عصر حاضر به تازگی به نقش ضد باکتریایی بالهای مگس پی برده است :
📑 نانو الگوی موجود در سطح بالهای مگس سیکادا اولین نمونه ی کلاس جدید از مواد زیستی است که می تواند باکتریها را در تماس با ساختار فیزیکی سطح بال از بین ببرد. به این ترتیب آنها الگویی برای توسعه سطوح عملکردی جدید ارائه می دهند که مقاومت بیشتری در برابر آلودگی و عفونت باکتریایی دارند .
منابع👈 کلیک کلیک کلیک
#مگس #بیماری #حدیث #قرآن #خدا #پیامبر #معجزه #اعجاز_علمی_قرآن #آنتی_شبهات
😊 #کشکول_طنازی (صلواتی )
😂😊😊😂
https://eitaa.com/kashkoole_tanazy
.کانال
#کشکول_صلوات_برمحمدوآلمحمدص
💐 @kashkoolesalavat
💐 @kashkoolesalavat
سلام
روز جمعه است براي شادی روح همه اموات مخصوصات پدر و مادر ها
فاتحه مع الصلوات
🔥نشانه های شقاوت🔥
🌹پيامبر خدا صلي الله عليه و آله فرمود:
💥 از نشانه هاى شقاوت اند:
1-خشكى چشم
2-قساوت قلب
3-آزمندى شديد در طلب دنيا
4- ادامه دادن به گناه.
🌷کافی:ج2،ص29 ,
رسول خدا صلی الله علیه و آله: هر انسانی بتواند کار حرامی انجام دهد و آن را از ترس خداوند فرو گذارد، خداوند در همین دنیا بهتر از آن را به وی میدهد
📖 میزان الحکمه جلد ۳ صفحه ۴۴
✳️ در لحظه مرگ باورهای درونی انسان بیرون میریزد!
🔻 در لحظهی #مرگ فکر و #محاسبات_فکری خیلی کار نمیکند بلکه #باورهای_درونی انسان بیرون میریزد. اگر کسی درون دل او #هرز و #کفر باشد بیرون میریزد. اگر درون دل او #خدا و #اعتقادات باشد او هم بیرون میریزد.
🔸 مرحوم #علامه_طباطبایی در هنگام مرگ دچار فراموشی شدیدی شده بودند. طوری که بسیاری از اصطلاحات علمی و فلسفهها و قیلوقالهای کلامی را فراموش کرده بودند. حتی رئیس بیمارستانی که ایشان در آنجا بستری بودند میگفتند اگر یک لیوان آب به دست ایشان میدادیم همینطور در دست خود نگاه میداشتند مگر اینکه به ایشان میگفتیم آن را بخورید. اما با این وجود برخی از بستگان ایشان میگفتند ما دیدیم در لحظات آخر لب ایشان تکان میخورد و گویی حرف میزنند. از ایشان سؤال کردیم که چکار میکنید؟ فرمودند تکلم. گفتیم تکلم با چه کسی؟ گفت با حضرت حق. این را فراموش نکرده چون در جان او رسوخ کرده است.
👤 #استاد_مسعود_عالی
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
بعد از اینکه انسان از گناهی #توبه می کند و دیگر سمتش نمی رود، گناهانی که قبلا مرتکب شده کاملا از اعمالش حذف می شود.
آنجا #رحمت خدا را به خوبی حس کردم. حتی اگر کسی حق الناس بدهکار است اما از طلبکار خود بی اطلاع است، با دادن رد مظالم برطرف می شود.
اما حق الناسی که صاحبش را بشناسد باید در دنیا برگرداند. حتی اگر یک بچه از ماطلبکار باشد و در دنیا حلال نکرده باشد، باید در آن وادی صبر کنیم تا بیاید و حلال کند.
✍ قسمتی از تجربه نزديک به
مرگ، کتاب سه دقیقه در قیامت