eitaa logo
🕋 کشکول معنوی 🕋 ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ #امام_زمان مذهبی
46.4هزار دنبال‌کننده
13.8هزار عکس
10.9هزار ویدیو
36 فایل
مجموعه کانالهای کشکول معنوی مدیریت : 👈 @mosafer_110_2 تبلیغ👇 https://eitaa.com/joinchat/2836856857C847106613b 🤝 #ترک_کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ ‍ 🍃🌹🍃 📿به وقٺ عاشقے💙🖇 نمــــازت یادت نره سرباز👀✨ سرباز امام زمان(عج)نمازش رو اوݪ وقٺ میخونه...🖇✨ برای تشکر از خدایی که این همه نعمٺ بهت داده نمازت رو اول وقت بخون☺️🌸 🍃اللهم عجل لوليك الفرج🍃 التماس دعاء دوستان 🤲🏼 اَللّٰـ℘ُـم‌َ؏َـجِّـل‌‌ْلِوَلیِڪ‌َالْفَـࢪج🌸 @𝓴𝓪𝓼𝓱𝓴𝓸𝓸𝓵𝓶𝓪𝓷𝓪𝓿𝓲 ✍️
🌎دنيا و آخرت، خدا را فرمانبردار است، و سر رشته هر دو به دست او است. آسمان ها و زمين ها كليدهاى خويش را به او سپردند، و درختان شاداب و سر سبز، صبحگاهان و شامگاهان در برابر خدا سجده مى كنند، و از شاخه هاى درختان نور سرخ رنگى شعله ور شده، به فرمان او ميوه هاى رسيده را به انسان ها تقديم مى دارند. 📘 @𝓴𝓪𝓼𝓱𝓴𝓸𝓸𝓵𝓶𝓪𝓷𝓪𝓿𝓲 ✍️
🌸سلامتی خدای مهربان صلوات فرمانده فقط می گفت: «نه! یکی باید بماند و از چادرها مراقبت کند. بمان بعداً می برمت!» عباس ریزه گفت: «تو این همه آدم من باید بمانم و سماق بمکم!»   وقتی دید نمی تواند دل فرمانده را نرم کند مظلومانه دست به آسمان بلند کرد و نالید: « ای خدا تو یک کاری کن. بابا منم بنده ات هستم!» چند لحظه ای مناحات کرد. حالا بچه ها دیگر دورادور حواس شان به او بود. عباس ریزه یک هو دستانش پایین آمد. رفت طرف منبع آب و وضو گرفت. همه حتی فرمانده تعجب کردند. عباس ریزه وضو ساخت و رفت به چادر. دل فرمانده لرزید. فکری شد که عباس حتماً رفته نماز بخواند و راز و نیاز کند. وسوسه رهایش نکرد. آرام و آهسته با سر قدم های بی صدا در حالیکه چند نفر دیگر هم همراهی اش می کردند به سوی چادر رفت. اما وقتی کناره چادر را کنار زده و دید که عباس ریزه دراز کشیده و خوابیده، غرق حیرت شد. پوتین هایش را کند و رفت تو.   فرمانده صدایش کرد: «هی عباس ریزه … خوابیدی؟  پس واسه چی وضو گرفتی؟»   عباس غلتید و رو برگرداند و با صدای خفه گفت: «خواستم حالش را بگیرم!» فرمانده با چشمانی گرد شده گفت: «حال کی را؟» عباس یک هو مثل اسپندی که روی آتش افتاده باشد از جا جهید و نعره زد: «حال خدا را. مگر او حال مرا نگرفته!؟ چند ماهه نماز شب می خوانم و دعا می کنم که بتوانم تو عملیات شرکت کنم. حالا که موقعش رسیده حالم را می گیرد و جا می مانم. منم تصمیم گرفتم وضو بگیرم و بعد بیایم بخوابم. یک به یک!»   فرمانده چند لحظه با حیرت به عباس نگاه کرد. بعد برگشت طرف بچه ها که به زور جلوی خنده شان را گرفته بودند و سرخ و سفید می شدند. یک هو فرمانده زد زیر خنده و گفت: «تو آدم نمی شوی. یا الله آماده شو برویم.» عباس شادمان پرید هوا و بعد رو به آسمان گفت: «خیلی نوکرتم خدا. الان که وقت رفتنه. عمری ماند تو خط مقدم نماز شکر می خوانم تا بدهکار نباشم!» بین خنده بچه ها عباس آماده شد و دوید به سوی ماشین هایی که آماده حرکت بودند و فریاد زد: «سلامتی خدای مهربان صلوات!» @𝓴𝓪𝓼𝓱𝓴𝓸𝓸𝓵𝓶𝓪𝓷𝓪𝓿𝓲 ✍️
سید رضا نریمانی_۲۰۲۱_۱۰_۲۱_۱۵_۲۱_۴۰_۰۹۹.mp3
3.31M
📋مثه بچه‌مرده‌ها دلم گرفته کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ گريه‌م گرفته مثه بچه‌مرده‌ها دلم گرفته کدوم گناهم منو از تو و تو رو ازم گرفته گريه‌م گرفته دلم گرفته دل من از عالم و آدم گرفته بده پناهم نوکرت بهونه‌ی حرم گرفته دلم گرفته دورت بگردم دور اون ضريحی که هواشو کردم خودت ميدونی که فقط خود تويی دوای دردم دورت بگردم آرزو دارم اگه شد جنازه‌مو حرم بيارن آروم ميگيرم سرمو پايين پات اگه بزارم آرزو دارم ـــــــــــــــــ @𝓴𝓪𝓼𝓱𝓴𝓸𝓸𝓵𝓶𝓪𝓷𝓪𝓿𝓲 ✍️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☝️اول شکر کن بعد بگو خدا بده ...! 🎙 خدا در دستیست که به یاری میگیری ! درقلبیست که شاد میکنی ! درلبخندیست که به لب مینشانی ! خدا درعطر خوش نانیست، که به دیگری میدهی ! درجشن و سروریست که برای دیگران بپا میکنی + آنجاست که عهد میبندی و عمل میکنی ! خدا، در تو، با تو، و برای توست ..! @𝓴𝓪𝓼𝓱𝓴𝓸𝓸𝓵𝓶𝓪𝓷𝓪𝓿𝓲 ✍️
🌸🍃﷽🍃🌸 ✍ یک آیه و یک ضرب ‌المثل هر کس که با مانوس و بشه، خُلق و خوی قرآنی پیدا میکنه! و برعکس، هر کس با آمیخته بشه و شیطان وارد قلبش بشه، رفتار و گفتارش شیطانی میشه! 😈 👇👇👇 🔚این ضرب‌_المثل رو حتما شنیدید؛↶ ✅ از کوزه همان برون تراود که در اوست🏺💦 🔰پس اگر دیدیم ناخالصی داریم، مثلا؛↶ ❌ دروغ میگیم، ❌ زورگویی میکنیم، ❌ دلی رو میشکنیم، ❌ تهمت میزنیم، ❌ چشم‌ ناپاک داریم، ❌ اهل ، ، فحاشی و مسخره‌کردن و... هستیم..... لازمه یه به خودمون بزنیم!👇 🔔❗️ای دلِ غافل! 🤦‍♂🤦‍♀ شیطان، در قلبِ ما رخنه کرده که خلق_و_خوی ما عوض شده و کارهای_شیطانی از ما سر میزنه❗️🔥 👇👇👇 ✅ از کوزه همان برون تراود که در اوست↶ ❤️ قلب قرآنی = خُلق و خوی قرآنی 🖤 قلب شیطانی = خُلق و خوی شیطانی! 🕋 قُلْ كُلٌّ يَعْمَلُ عَلى‌ شاكِلَتِهِ فَرَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِمَنْ هُوَ أَهْدى‌ سَبِيلًا(اسراء/۸۴) ⚡️بگو: هر كس بر خُلق و خوى خويش عمل مى‌كند، پس پروردگارتان داناتر است به كسى كه به هدايت نزديك‌تر است. ☝️اونایی که با 📖 مانوس میشن، به هدایت نزدیک‌تر میشن و رفتار و منش قرآنی پیدا میکنند.👌 @𝓴𝓪𝓼𝓱𝓴𝓸𝓸𝓵𝓶𝓪𝓷𝓪𝓿𝓲 ✍️
پلیس خانم متخلفی رو میگیره، خانم میگه به شما ربطی نداره من خانم آقای قرائتی‌ام 😳 جواب حاج‌آقا رو ببینید...😂😂👇🏻👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2868838413Cdb59e7c931 شوخی عجیب آقای قرائتی روی آنتن زنده که باعث قطع ناگهانی برنامه شد 😳😳 فقط واکنش‌رابط ناشنوایان🤣👇🏻👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2868838413Cdb59e7c931 💯هردو سنجاق شده💯👌🏻
❣ 💚آنکه بر درد همه هست دوا می آید قائم آل محمد به خدا می آید... ♥️در دعای فرجم حدس‌و‌گمان نیست که من به یقینم که اباصالحِ ما می آید... 💚جمعه ها دیده گریان و دعای ندبه زیر لب زمزمه و شور و صفا می آید.... ♥️ای عزیزی که به دنبال وفا میگردی با خبر باش که سلطان وفا می آید... 💚عاشقان چشم به راه گل نرگس باشید اندکی صبر که با ذکر و دعا می آید ... 🕊🌹أللَّھُمَ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪَ ألْفَرَج🌹🕊 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@𝓴𝓪𝓼𝓱𝓴𝓸𝓸𝓵𝓶𝓪𝓷𝓪𝓿𝓲 ✍️
❤️ در_محضر_علما 🔔 زرنگی بندگی خداست ✅ آیت الله بهاءالدینی: روز قیامت نیکیهایمان را به محبوبترین فرد زندگیمان نخواهیم داد! اما مجبور میشویم به کسی نیکیهایمان را بدهیم که از او متنفر بودیم و غیبتش را کردیم. گناه خصوصا حق الناس اوج حماقت است نه زرنگی! زرنگی بندگی خداست. 😔 @𝓴𝓪𝓼𝓱𝓴𝓸𝓸𝓵𝓶𝓪𝓷𝓪𝓿𝓲 ✍️
مادر‌‌شهید‌جهاد‌مغنیه‌می‌گفت؛ مدتِ‌طولانی‌بعد‌شهادتش‌اومد‌به‌خوابم بهش‌گفتم:چرا‌دیر‌کردی؟ منتظرت‌بودم!✨ گفت:چون‌طول‌کشیداز‌بازرسی‌ها‌رد‌شدیم گفتم‌:چه‌بازرسی؟!🦋 گفت:بیشتر‌از‌همه‌سر‌بازرسی‌ "نماز"وایستادیم بیشتر‌از‌همه‌درباره‌ی" نمازصبح"میپرسند.🌱 🤲 @𝓴𝓪𝓼𝓱𝓴𝓸𝓸𝓵𝓶𝓪𝓷𝓪𝓿𝓲 ✍️
آیت الله بهجت(ره) 🌷🌱برای چشیدن مزه هر نماز ، بعد از هر نماز، در سجده بگو: 🦋«الهی اَذِقنی حَلاوَةَ ذِکرِکَ وَ لِقائَکَ وَ الحُضُورَ عِندِک» ❄️💫خدایا شیرینی یاد و دیدار و حضور نزد خودت را به من بچشان. @𝓴𝓪𝓼𝓱𝓴𝓸𝓸𝓵𝓶𝓪𝓷𝓪𝓿𝓲 ✍️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
°•🕊•° سلام‌سلطآنم♥️ یکے باید باشھ بھ امامِ مهربونم، امامِ رضا(ع) بگھ ڪھ: "حالِ گرفتھ ے مرا با حَرَمَت درمان ڪن" ای‌حرمت‌‌ملجأ‌درماندگان..✨ |🖐🏻|السلام‌علیک‌یا‌علی‌ابن‌موسی‌الرضا |♥️|چہارشنبه‌هاےامام‌رضایے @𝓴𝓪𝓼𝓱𝓴𝓸𝓸𝓵𝓶𝓪𝓷𝓪𝓿𝓲 ✍️
❤️ 🔔 اثر گناه! ✅ آیت الله مشکینی (ره): انسان گناه میکند و خیال میکند در جای خلوتی گناه کرده و تمام شد رفت! گناه شما در همه چیز اثر میگذارد، در نسلتان اثر میگذارد، در محیطتان اثر میگذارد. @𝓴𝓪𝓼𝓱𝓴𝓸𝓸𝓵𝓶𝓪𝓷𝓪𝓿𝓲 ✍️
😳😔😳کاسبی با خدا😳😞😳 ❇️دو وظیفه اصلی ﺻﺪﺍ ﻭ ﺳﯿﻤﺎ را نام ببرید -1 ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩﻥ ﺯن هاﯼ ﺑﺎ ﺣﺠﺎﺏ ﺩﺭ میان تماشاگرای فوتبال -2 ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩﻥ ﺯن هاﯼ ﺑﯽﺣﺠﺎﺏ ﺩﺭ ﺭﺍﻫﭙﯿﻤﺎﯾﯽ 22 ﺑﻬﻤﻦ ﻭ ﺭﻭﺯ ﻗﺪﺱ و انتخابات😂😂😂 ✅مثه صدا و سیما نباشیم؛ که تا دین به نفعشونِ دورش میگردن و تا به ضررشون دورش میندازن. 💕مِنَ النَّاسِ مَنْ يَعْبُدُ اللَّهَ عَلَىٰ حَرْفٍ ۖ فَإِنْ أَصَابَهُ خَيْرٌ اطْمَأَنَّ بِهِ ۖ وَإِنْ أَصَابَتْهُ فِتْنَةٌ انْقَلَبَ عَلَىٰ وَجْهِهِ 💡خلاصه ش: 🔸اگه دین خدا سیرشون کنه که خریدار پر و پا قرصشن اگر نه؛ 🔸تا گشنشون بشه اولین چیزی که میفروشن خودِ خداست! @𝓴𝓪𝓼𝓱𝓴𝓸𝓸𝓵𝓶𝓪𝓷𝓪𝓿𝓲 ✍️
آیت الله مجتهدی تهرانی ره: روزی آیت الله العظمی ملا علی همدانی_رضوان الله علیه_ در مشهد بر آیت الله العظمی میلانی_نور الله قبره الشریف_ وارد می شوند. 🔹در آن جا علامه طباطبایی_اعلی الله مقامه الشریف_ صاحب تفسیر المیزان حضور داشتند. 🔹مدت یک ماه بین علامه طباطبایی و آخوند ملا علی همدانی، مناظرات عالمانه و حکیمانه واقع می شود. 🔹از علامه طباطبایی پرسیدند: آخوند را چگونه دیده اید؟ فرمودند: جا دارد که مردم از اطراف و اکناف و نقاط دور دست به همدان به قصد زیارت آقای آخوند بیایند. 🔹بعد از مدتی از آخوند پرسیدند: علامه طباطبایی را چگونه دیده اید؟ فرمودند: مدتی بود که من دعایی را می خواندم که درباره آن دعا آمده بود: هرکس این دعا را بخواند،خداوند متعال گنجی را نصیب او می کند، معلوم شد که دعای من مستحاب شده و آن گنج آقای طباطبایی است که در این مدت نصیب من شده بود. # داستانک 📚 @𝓴𝓪𝓼𝓱𝓴𝓸𝓸𝓵𝓶𝓪𝓷𝓪𝓿𝓲 ✍️
📚👨‍🔬📚👨‍🎨📚👨‍🔬📚👨‍🎨 استاد مربوطه ! 📝استادی در دانشگاه هست که در رشته علوم تجربی بسیار دانشمند است ، مسلما سخنان او در بحث علوم تجربی قابل اعتنا است💯 🔷 اما اگر در رشته ای که در آن تخصص ندارد سخنی بگوید ، با همه ی احترامی که برای او وجود دارد کسی حق ندارد به سخنان او اعتناء کند ✔️ 👈و این یک امر عقلی است 🔴دکتر شریعتی هم با همه سوادی که داشتند ، مطمئناً عالم دینی نبودند ، لذا کتابهاو سخنان ایشان نمی تواند برای کسی در حوزه دین حجت باشد 👉 @𝓴𝓪𝓼𝓱𝓴𝓸𝓸𝓵𝓶𝓪𝓷𝓪𝓿𝓲 ✍️
💠 ای فرزند: 🔸بپرهیز ازدوستی بااحمق زیرا احمق خواهد که به تو سود رساند ولی زیان می رساند. 🔸وبپرهیز ازدوستی بابخیل،که اوچیزی راکه بسیار به آن نیازمندهستی از تو دریغ می دارد. 🔸وبپرهیز ازدوستی باتبهکار که تورابه اندک چیزی می فروشد. 🔸وبپرهیز از دوستی بادروغگوکه او چون سراب است،دور را نزدیک ونزدیک را دور می نمایاند. 📚 @𝓴𝓪𝓼𝓱𝓴𝓸𝓸𝓵𝓶𝓪𝓷𝓪𝓿𝓲 ✍️
کوتاه و خواندنی 📖 چهل سال با ... 🔹آقای شربیانی روزی علامه طباطبایی را به خانه خود(در تبریز) دعوت كرد و چند نفر را هم برای زیارت و استفاده از سفره معارف ایشان به منزل خود فراخواند. . 🔹آن شب علامه به من فرمود: «من سی سال پیش، استخر شاگُلی (محلی با صفا و خرم در تبریز) را دیده‌ام.» سپس با ملاطفت و مزاح ادامه داد: اگر مزاحم خواب آقایان نباشم، می‌خواهم فردا بین‌الطلوعین به آنجا بروم. گفتم: صبح خدمتتان خواهم بود. . 🔹با اتومبیلم ایشان را به استخر شاگُلی می‌بردم كه دیدم ایشان در ماشین، قرآنی از جیبِ خود درآورده و گفت: من عهد دارم كه هر روز یک جزء از قرآن را بخوانم و الآن چهل سال است كه این كار را انجام می‌دهم. دیشب شما علما مزاحم شدید، نتوانستم بخوانم و اكنون قضا می‌كنم! . 🔹سپس ادامه دادند:👈 هر ماه یک ختم قرآن تمام می‌شود و باز از ابتدای آن شروع می‌كنم و هر بار می‌بینم كه انگار اصلاً این قرآن، آن قرآن پیشین نیست! از بس مطالب تازه‌ای از آن می‌فهمم! از خدا می‌خواهم به بنده عمر بسیاری دهد تا بسیار قرآن بخوانم و از لطایف آن بهره ببرم . نمی‌دانید من چه اندازه از قرآن لذت می‌برم و استفاده می‌كنم! @𝓴𝓪𝓼𝓱𝓴𝓸𝓸𝓵𝓶𝓪𝓷𝓪𝓿𝓲 ✍️
🌸شربت حاج جوشن در هورالعظیم بودیم، شهریور سال 1364. آماده می شدیم برای عملیات قدس. یک روز فرمانده لشکر- مرتضی قربانی- آمد به حاج جوشن گفت: - حاجی! بچه ها رفتند هور تمرین بلم سواری و تیراندازی. خودت می دانی، وقتی برگردند خسته اند. برو تو مسیرشان یک ایستگاه صلواتی راه بینداز! خدا خیرت بدهد! آن شب تمرین مان تمام شد و داشتیم با بلم هامان برمی گشتیم، حاج جوشن را دیدیم که با دیگ بزرگ شربت، سوار قایق، سرچهار راه «ابولیله» منظر صبح بود. یکهو دیدیم از دل تاریکی، صدای حاجی جوشن بلند شد: - شربت فرد اعلی! حاجی جوش آمده.... خانه دار، بچه دار لیوان وردار بیار! شربت حاجی جوشن! رفتم جلو و سلام علیکی کردم و خدا قوتی گفتیم و رفتم طرف خشکی. بچه ها اول فکر کردند، قضیه شوخی است و کسی دارد ادای حاج جوشن را در می آورد. بعد که دیدند نه از قرار معلوم قضیه جدی است، همه دور جوشن را گرفتند؛ مثل مورچه های دور یک حبه قند. کنار قایق حاج جوشن، فقط اندازه ی دو سه بلم جا بود، ولی سی چهل بلم آن جا را قرق کردند. صدای حاج جوشن از میان هیاهوی بچه ها بلند شد: - مواظب باش! تو را به حضرت عباس مواظب باش! «شیر تو شیر عجیبی بود.» یکی این طرف قایق جوشن را می کشید، یکی آن طرف اش را. بچه ها داد زدند: - حاجی! شربت بده!.... شربت! بچه ها بدجوری تشنه و گرسنه بودند. خوابش را هم نمی دیدند که آن وقت شب، بعد از آن همه تمرین و خستگی، حاج جوشن با دم و دستگاهش جلوی راه سبز شود. بچه ها آن قدر هیاهو راه انداختند که حاج جوشن با آن همه صبوری، از کوره در رفت. از کف قایق، پارویی برداشت و سعی کرد با آن، بچه ها را از اطراف قایق خود دور کند. اعصابش به هم ریخت و داد زد: - ولم کنید! قایقم دارد غرق می شود. یک دفعه قایقی که حاجی جوشن توی آن بود، برگشت و دیگ شربت، پشت رو شد و رفت زیر آب. بچه ها که دیدندگند زده اند، فرار را بر قررار ترجیح دادند. حاج جوش داد زد: - نامردها! لااقل نجاتم بدهید! کمک! کمک! چند تا از بچه ها فوری پریدند توی آب و حاجی را از دل آب بیرون کشیدند. از آب که بیرون آمد، چوب و گل و خلاصه هر چی دستش می آمد پرت می کرد سمت بچه ها. کلوچه ها و بیسکویت ها آمدند روی آب و هر کسی دو سه تا برمیداشت و در می رفت. @𝓴𝓪𝓼𝓱𝓴𝓸𝓸𝓵𝓶𝓪𝓷𝓪𝓿𝓲 ✍️