╲\ 🌹🍃 ╲\ 🌹🍃╲\ 🌹🍃
╲\ 🌹🍃╲\ 🌹🍃
🌹🍃╲\ 🌹
╲\ 🌹🍃
🌹🍃
╲\
💔سرگذشت واقعی : براساس سرگذشت خانوادهٔ خانمی بنام #فهیمه
🌹با عنوان : #راه_بی_پایان_2
🌹قسمت دوم
نمی دونی اون لحظه چه حالی داشتم؟ دلم می خواست زمین دهن باز می کرد و منو می بلعید!
مادر میگفت هر بار که بهت می گفتم فهیمه از مدرسه چه خبر؟ می گفتی هیچی مامان!
☺️ همه چیز روبه راهه، دارم حسابی درس می خونم تا مثله میشه شاگرد ممتاز بشم.
می رفتی تو اتاق و کتابت رو می گرفتی جلوی صورتت. من بدبخت هم هر ساعت برات آبمیوه می اوردم🍹🍰
و می گفتم بذار دخترم تقویت بشه. دیگه چه می دونستم خانم داره برامون فیلم بازی می کنه! اگه اونقدر که می نشستی پای این ماهواره لعنتی به درست توجه می کردی الان اینطوری دسته گل به آب نمی دادی!
😠 می دونی اگه بابات بفهمه چه قشقرقی به پا می کنه؟ درسته، شایدکوتاهی از من بوده اما خب، خودت شاهد بودی که درگیر اسباب کشی بودیم بعد می دونی که داداشت چه وقتی ازم می گیره واسه همین هم وقت سرخاروندن ندارم اما اینکه نیومدم مدرسه دلیل بر این نمی شه که تو درس نخونی.
🤔تو همیشه شاگرد زرنگ کلاس بودی فهیمه، این سقوط حتما دلیلی داره. باید همین حالا دلیلش رو بگی وگرنه با بابات طرفی!
😨« نام پدر که آمد مو بر تنم راست شد. پدرم کلا آدم بداخلاقی نبود اما قلق خاص خودش را داشت. می دانستم اگر مادر حرفی به پدرم بزند، با سین جیم هایش روزگارش را سیاه خواهد کرد. 🙄فوری خودم را که روی تخت ولو شده بودم جمع و جور کردم و به سمت مادر که دست به کمر در آستانه اتاقم ایستاده بود رفتم و با صدایی بغض آلود گفتم: »
تو رو خدا به بابا حرفی نزن.
🌹🍃ادامه دارد⬅️
ڪشکول_معنوی👇
➠ @kashkoolmanavi ◆
#تمثیلات
☕️مثل دوباره گرم کردن چایی ‼️
🔹ببین! ﭼﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺳﺮﺩ ﻣﯿﺸﻪ ﺭﻭﺵ ﺁﺏ ﺟﻮﺵ ﻣﯿﺮﯾﺰﻥ تا ﮔﺮﻡ بشه، ﮔﺮﻡ هم ﻣﯿﺸﻪ، ﺍﻣﺎ ﮐﻤﺮﻧﮓ هم ﻣﯿﺸﻪ…
💯ﺭﺍﺑﻄﻪ آدما هم با هم همینجوره. وقتی سرد شد ﻣﯿﺸﻪ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ گرمش کرد اما مثل اول نمیشه.
💠مراقب ﺳﺮﺩ ﺷﺪﻥ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﻫﺎمون ﺑﺎﺷﯿم، تا ﻻﺯﻡ ﻧﺸﻪ با آه و ناله های جانسوز داغ و گرمش کنیم، که هرگز مثل اولش نمیشه بلکه بی رنگ و بی روح میشه.
#باتمثیلاتماهمراهباشید👇
eitaa.com/joinchat/2471428100C37c31cf7b3
#درمحضرقرآن
⏰وقتی که دیر میشود ⌛️
🌺«وَ أَنِيبُوا إِلى رَبِّكُمْ وَ أَسْلِمُوا لَهُ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَكُمُ الْعَذابُ ثُمَّ لا تُنْصَرُون» [زمر/54]
↖️قبل از آنی که عذاب خدا و مرگ ناگهانی، سراغتان بیاید🚑 و هیچ یاور و فریادرسی هم نداشته باشید، برگردید به سوی پروردگارتان↪ و تسلیم دستورات و هدایت هایش شوید؛
⚰از برای پند و نصیحتِ این کلّه های باد کردۀ ما، همین کافیست که غروب های پنج شنبه، وقتی به دیدار رفتگان و گذشتگان خویش میرویم ، سن و سال روی سنگهای قبر را بخوانیم! یکی در میان جوان و میانسال!😨
⚠️شاید اینها هم مثل ما برای آدم شدن و توبه کردن ، هی امروز و فردا میکردند!
ولی تعارف که با کسی ندارد حضرت عزرائیل!
🚑ناگهانی از راه میرسد و ناگهانی هم میبرد، ناگهانیِ ناگهانی!💥
⌛تا فرصت هست دور بزنیم از این راه کج، و برگردیم به آغوشی که همیشه باز است به روی بندگانش؛ آغوش ترین آغوشِ دنیا ؛ میان دستان خدا ...↪
#باآیهوتلنگرهایقرآنیماهمراهباشید
👇👇👇
eitaa.com/joinchat/2471428100C37c31cf7b3
╲\ 🌹🍃 ╲\ 🌹🍃╲\ 🌹🍃
╲\ 🌹🍃╲\ 🌹🍃
🌹🍃╲\ 🌹
╲\ 🌹🍃
🌹🍃
╲\
💔سرگذشت واقعی : براساس سرگذشت خانوادهٔ خانمی بنام #فهیمه
🌹با عنوان : #راه_بی_پایان_3
🌹قسمت سوم
بابا رو نمره های من خیلی حساسه و اگه بفهمه سه تا تجدید اوردم بیچاره م می کنه. خب، یه کم هم به من حق بده دیگه. 👨👩👧وقتی داداش دنیا اومد حسابی توجه شما و بابا رو معطوف خودش کرد طوری که اصلا انگار نه انگار فهیمه ایی هم هست. از ذوق این که بعد از پونزده سال دوباره بچه دار شدین و این بار بچه تون یه پسر کاکل زری بوده اصلا دیگه کلا فراموشم کردین! 😔
بعدش هم که اسباب کشی کردیم و اومدیم خونه جدید.
خب، انتظار داشتین تو همچین شرایطی درس بخونم و شاگرد ممتاز بشم؟! تو اون لحظه هایی که داداشم رو می گرفتین بغلتون و حتی یه لحظه هم زمین نمی ذاشتینش، من داشتم از حسادت می ترکیدم.😒 روحیه م حسابی خراب و داغون شده بود.
اونوقت به نظرتون تو این وضعیت حس و حال و روحیه درس خوندن داشتم؟!
😢« این را که گفتم بغضم ترکید و دیگر نتوانستم ادامه دهم.
💥اما خودم خوب می دانستم که دلیل تجدید آوردنم هیچ کدام از این حرف ها نبود و فقط برای اینکه مادر به پدرم حرفی نزند اینگونه فیلم بازی می کردم تا او را مجاب کنم!
🙄حرف هایم که تمام شد،به چهره مادر خیره شدم. می خواستم تاثیر حرف هایم را ببینم.
😐حالت نگاه مادر کلا تغییر کرده بود. دیگر از خشم چند دقیقه قبل در آن خبری نبود. با این وجود اما در حالیکه سعی می کرد هنوز عصبانی به نظر برسد گفت:
😕»من به بابات چیزی نمی گم اما وای به حالت اگه نشینی سردرست و این سه تا تجدیدی رو جبران نکنی!
😘« مادر این را که گفت در آغوشش پریدم و....
🌹🍃ادامه دارد⬅️
📚ڪشکول_معنوی👇
➠ @kashkoolmanavi ◆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️داستان کشف حجاب دسته جمعی دانش آموزان یک دبیرستان دخترانه در حضور روحانی مبلغ
➕ اگر صحنه را رها کنیم شرایط همین می شویم که داریم می بینم! اتفاقاً باید بمانیم و درست عمل کنیم.
🔻حجت الاسلام دسمی
#تلنگر
#داستانک
❗️خبر گناه ، اولیای خدا را از پا در می آورد
✍ عالمى در شيراز بود كه قبرش در حافظيه است و به حاج ميرزا حسين يزدى معروف است. روزگارى مسجد اين عالم، شلوغترين مسجد بود. او جزء علماى رده اول زمان قاجاريه در شيراز بود.
📌 روزى براى شيراز حكمران و به تعبير امروزى، استاندار فرستادند. جلسه معارفه گرفت. ادارى ها، نظامى ها و انتظامى ها را دعوت كرد، از جمله چند نفر از تاجران معروف بازار شيراز را نيز دعوت كرد.
🎉 براى اين كه ميهمان ها شاد باشند، دسته اى مطرب يهودى نيز دعوت كرد كه بخوانند و بنوازند. جلسه در روز پنج شنبه بود. حاج ميرزا حسين يزدى روز جمعه بعد از #نماز ظهر و عصر به منبر رفت.
👈 گفت: من شنيده ام كه ديروز در اين شهر، در منزل حاكم ميهمانى بوده و چند نفر از شما بازاريان متدين نيز شركت كرديد. دسته مطرب يهودى تصنيف خواندند و تار و تنبور زده و رقصيدند، خبرش را به من دادند.
😔 طاقت من از شنيدن اين خبر طاق شده است. رنج بيشتر من اين است كه شما چهره هاى مذهبى چرا در آن جلسه بوديد و هيچ عكس العملى نشان نداديد.
🔗 از منبر پايين آمد و به خانه رفت و مريض شد. يك ماه نتوانست به مسجد بيايد. اين گونه از پا در آمد.
🔹روزى در طول اين يك ماه، تاجرى آمد تا از بازار شيراز رد شود. به مغازه اى آمد تا جنسى بخرد، صاحب مغازه گفت: چنين پيشامدى در شيراز شده است.
🔺تاجر گفت: عاقبت اين پيشامد به خير است؟ تاجر در فكر فرو رفت كه مهمترين پيشامدى كه شده اين است كه عالمى در اين شهر از شنيدن خبر #گناه مريض شده و امروز و فردا میميرد و مرد.
▪️از شنيدن خبر گناه می مردند.
⁉️اما ما چرا حالتى پيدا نمی كنيم؟ چون خود اين گناهانى كه ما می بينيم، گرچه خودمان اهل آن نيستيم،🔺همين ديدن ها بين ما و خدا حجاب ايجاد كرده است.👈 اين است كه می بينيم و ناراحت نمی شويم.
❗️اما خبر گناه، اولياى خدا را از پا در می آورد.
❓ پس آثار گناه با خود گناهكار، در دنيا و آخرت، چه می كند؟
منبع : استاد انصاریان - سایت عرفان
#باماهمراهباشید👇
eitaa.com/joinchat/2471428100C37c31cf7b3
💟حضرت علی(ع):
📛شیطان انسان گناهکار را در آرزوی #توبه نگاه می دارد تا آن را به تاخیر اندازد تا زمانی که مرگ او در حال غفلت فرا برسد.😪
نهج البلاغه خطبه 66
پی نوشت:
و ناگهان چه زود دیر میشود
ناگهان بانگی برآید خواجه مُرد
انالله و ان الیه راجعون
باید از همین حالا بفکر زاد و توشه روز قیامت باشیم که دیر شده است دیر...😰
#باتلنگرهایروزانهماهمراهباشید
eitaa.com/joinchat/2471428100C37c31cf7b3
🔶برای غلبه بر وسوسه شيطان هنگام ديدن نامحرم
🔹دكتر فرزام نقل میكند كه جناب شيخ رجبعلی خیاط بعد از ديدن نامحرم، ذکر «يا خَيْرَ حَبِيبٍ و مَحْبُوبٍ صَلِّ عَلي مُحَمَّدٍ وَ آله» را بسيار مؤثر و كارساز میدانستند و بارها اين ذكر را به بنده سفارش و توصيه فرمودند، تا از وسوسه شيطان در امان باشيم.
📚كيمياي محبت، ص193
پی نوشت:
و در این روزگار متاسفانه چه عادی شده است نگاه به نامحرم
حال آنکه طبق روایات تیری زهر آلود از ناحیه شیطان است.
و در این ماه که #شیطان در غل و زنجیر است
فرصت را باید غنیمت شمرد برای رخت بربستن این صفات رذیله
#باماهمراهباشید👇
eitaa.com/joinchat/2471428100C37c31cf7b3
#کلامولایت
مقام معظم رهبری:
مرد👨 قوام هست و زن👩 ریحانه
اسلام مرد را قوام و زن را ریحانه می داند 🌹
این نه جسارت به زن است نه جسارت به مرد👌
نه نادیده گرفتن حق زن است نه نادیده گرفتن حق مرد🏵
بلکه درست دیدن طبیعت آنهاست.
ترازوی آنها هم اتفاقا برابر است
🏆🏆🏆🏆🏆🏆🏆🏆🏆
#سبکزندگی
🔻به کانال کشکول معنوی بپیوندید🔻
eitaa.com/joinchat/2471428100C37c31cf7b3
#درمحضرقرآن
💝آنقدر مهربان و حریص هستی به هدایتمان ای رسول مهربانی، که غفلت ها و زخم هایمان در نبرد با شیطان، طاقت از کفت بریده است روز و شب؛ و سخت بیتابت نموده سربه هوایی هایمان! 👈«عَزِيزٌ عَلَيْهِ ما عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنِينَ رَؤُفٌ رَحِيمٌ»📖[توبه/128]
من ولی چقدر نمک نشناسم در مقابلت!
#باآیهوتلنگرهایقرآنیماهمراهباشید
eitaa.com/joinchat/2471428100C37c31cf7b3
#درثوابنشرآیهشریکشوید
♥️🍃
🌺🍃دانی که چرا ماه رمضان ماه خداست
🌺🍃یا آنکه چرا حساب این ماه جداست؟
🌺🍃یا آنکه چرا باب کرم مفتوح است؟
🌺🍃زیرا که تولد حسن عشق خداست
🌺🍃ای کوی تو قبله ی مراد ادرکنی
🌺🍃ای داد رس روز معاد ادرکنی
🌺🍃ای گشته زفرط جود و احسان و عطا
🌺🍃مشهور و ملقب به مجتبی ادرکنی
🌹🌹 میلاد با سعادت امام حسن مجتبی را به شما عزیزان تبریک عرض میکنم🌷🌷
🔰🔰🔰🔰
eitaa.com/joinchat/2471428100C37c31cf7b3
#داستانک
#تلنگر
💫قبری در مغازه
ابن بطوطه : در سفرنامه اش می نویسد: در شیراز سه روز بودم و این سه روز در مسجد جامع شیراز ماندم، مردم در این مسجد اعتکاف می کردند که این مسجد مربوط به ششصد سال قبل است
بعد رفتم بازار شیراز چشمم به دکانی افتاد که یک نفر نورانی اهل تقوی ظاهر الصلاح در آن نشسته قرآن می خواند،
رفتم نزدیک سلام کردم نشستم او هم پذیرایی کرد، گفتم شما اینجا چه می کنی؟
گفت: من شغلم تجارت است هرگاه مشتری نباشد قرآن می خوانم، نگاه کن فرشها را عقب زد دیدم قبر است،
گفت: این گور خودم است، کنار قبر خودم می نشینم برای خودم قرآن می خوانم، قبرم را در مغازه ام قرار داده ام که گول دنیا را نخورم.
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃
#باماهمراهباشید
🔰🔰🔰🔰
eitaa.com/joinchat/2471428100C37c31cf7b3
#درمحضرقرآن
😴 بیداری دیرهنگام!⬇️⬇️⬇️
🙇 حالا که روز عمل است و فصل کشت و کار، لذت های لذیذ این گهواره ی دنیا، شیرینِ شیرین خوابمان کرده است سرتاپا!«أَهْلُ الدُّنْیَا کَرَکْبٍ یُسَارُ بِهِمْ وَ هُمْ نِیَام/نهج البلاغه/۴۷۹»؛
🏝همین خواب خرگوشی هم، بشدت غافل مان کرده، از قبر و قیامتی که در انتظار رجوع ما با پرونده های اعمال مان هستند از همین حالا! روبه دنیا کرده ایم وپشت به قبر و قیامت! غافل از خدا وآخرت!«إِقْتَرَبَ لِلنَّاسِ حِسَابُهُمْ وَهُمْ فِي غَفْلَةٍ مَّعْرِضُونَ/انبیاء۱»
🚑از بد روزگار! واگیردار است این خواب خرگوشی! خلایق را به کلی هوش و عقل زدوده! و بیداری هم درکارشان نیست که نیست! الا با نهیب حضرت عزرائیل علیه السلام«النَّاسِ نِیَامٌ فَإِذَا مَاتُوا انْتَبَهُوا/مجموعه ورام،ص۱۵۰»
😴آری! خوابِ خوابیم وغافل غافل! تا روزی که حرارت شعله های جهنم،کنار بزند پرده های غفلت از روی چشم هایمان وبه وضوح ببینیم تمام حقیقت را به طُرفة العینی! همه آنچه قرآن گفت وما نشنیدیم!«لَقَدْ كُنْتَ فِي غَفْلَةٍ مِنْ هذا فَكَشَفْنا عَنْكَ غِطاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ/ق۲۲»
⚖بیدار که میشویم! چشم دلمان هم که باز باز میشود! به خود هم که می آییم!! ولی چه فایده که دیر بیدار شده ایم و کار از کارمان گذشته است یوم الحساب!↘️
«يَوْمَئِذٍ يَتَذَكَّرُ الْإِنسَانُ وَأَنَّىٰ لَهُ الذِّكْرَىٰ/فجر۲۳»🚨
#باآیهوتلنگرهایقرآنیماهمراهباشید
🔰🔰🔰🔰
eitaa.com/joinchat/2471428100C37c31cf7b3
#درثوابنشرآیهشریکشوید
#تمثیلات
مثل لباس تمیز❗️
👚👕👖👔👚👕👖
خانم ها لباس های تمیز را کنار لباس های تمیز و لباس های کثیف را کنار لباس های کثیف می گذارند.
🔸هندسه عالم هم همین است.
🔹آنهایی که پاک اند کنار پاکی ها و پاکان قرار می گیرند و آنهایی که ناپاک اند کنار ناپاکی ها و ناپاکان قرار می گیرند.
📖📓و این خود حقیقتی است که قرآن کریم از آن یاد می کند:
« الْخَبِيثَاتُ لِلْخَبِيثِينَ وَ... وَالطَّيِّبَاتُ لِلطَّيِّبِينَ ... » آیه۲۶سوره نور
🔹پس پاک بشویم تا دوستانی پاک پیدا کنیم.
🔸پاک بشویم تا کتاب های پاک و خوبی در اختیارمان قرار بگیرد.
🔸پاک بشویم تا شغل های پاک و مناسبی سر راهمان سبز شود.
🔸پاک بشویم تا افکاری پاک و زیبا نصیبمان شود.
🔵کانال کشکول معنوی🔵↙️
eitaa.com/joinchat/2471428100C37c31cf7b3
╲\ 🌹🍃 ╲\ 🌹🍃╲\ 🌹🍃
╲\ 🌹🍃╲\ 🌹🍃
🌹🍃╲\ 🌹
╲\ 🌹🍃
🌹🍃
╲\
💔سرگذشت واقعی : براساس سرگذشت خانوادهٔ خانمی بنام #فهیمه
🌹با عنوان : #راه_بی_پایان_4
🌹قسمت چهارم
اما هنوز چند قدم بیشتر نرفته بودم که پسرجوان از پشت سر بند کیفم را کشید و گفت:
🗒»کارتم روبگیر. شماره موبایلم روش هست. حتما بهم تلفن بزن!
😰« نمی دانستم چه عکس العملی نشان بدهم. فوری کارت را گرفتم و به سمت خانه راه افتادم.
💤همین که به خانه رسیدم پدر و مادرم، برادر تازه متولد شده ام را به مطب دکتر بردند و من در خانه تنها ماندم.
😌 پسرجوان حسابی ذهنم را درگیر کرده بود. وسوسه شده بودم که با او تماس بگیرم و حرف هایش را بشنوم اما جرات نمی کردم.
👋 اگر پدرم می فهمید دمار از روزگارم در می آورد.
📱بالاخره آنقدردل دل کردم که تا به خودم آمدم دیدم گوشی کنار گوشم است و دارم با انگشتانی لرزان شماره او را می گیرم. از ترس عرق کرده بودم و صدایم می لرزید. بریده بریده گفتم:
😥»من همون دختری هستم که امروز بهش کارتتون رو دادین!
« پسرجوان خنده ایی کرد و گفت: »می دونستم زنگ میزنی. منتظرت بودم.
😊راستی صدات چقدر قشنگه، درست مثل اون چشمای نازت!« پسرجوان که حالا می دانستم نامش»باربد« است، حرف های قشنگتری هم زد که برایم تازگی داشت. حرف ها و تعریف هایش بوی عشق و محبت می داد،💞
بوی یکرنگی.
حال و روزم در آن لحظات دیدنی بود. از اینکه پسری به زیبایی آن بازیگر در یک نگاه عاشقم شده بود به خودم افتخار می کردم.😎
🌹🍃ادامه دارد⬅️
📚ڪشکول_معنوی👇
➠ @kashkoolmanavi ◆