کشکول مذهبی محراب
♡﷽♡ #قــاب_خــاتـــم #قسمت_108 •┈┈••✾•☕️🍭☕️•✾••┈┈• چشمامو باز کردم نگاهی به ساعت انداختم نه صبح ب
♡﷽♡
#قــاب_خــاتـــم
#قسمت_109
•┈┈••✾•☕️🍭☕️•✾••┈┈•
سعی کردم خودم رو بی تفاوت نشان بدم
همانطور که بلند میشدم گفتم:
برم دوتا چای خوش رنگ برای خودمون بریزم
مامان: دستت دردنکنه مادر
به اشپزخانه که رسیدم سعی کردم با بی خیال ترین لحن بپرسم:
خب حالا چیا میگفتن؟
مامان: گویا پسر بدی نیست
قند تو دلم اب شد
اما هنوز نگران اینده ام بودم
اگه منو ومامانم بگیم بله
جهان تاج عمرا رضایت بده
چای رو ریختم وامدم تو پذیرایی گذاشتم جلوی مامان
چایی خودم رو برداشتم گذاشتم روبروی خودم وبه بخارش خیره شدم.
مامان: دیبا مامان
ـ جانم
ـ جانت سلامت
بیا باهم رو راست حرف بزنیم
اونا از ما از لحاظ مالی خیلی بالاترن واین ممکنه اذیت کننده وحتی دردسر ساز بشه
نفس عمیقی کشیدم و گفتم:
مامانشم مخالفه وعمرا قبول کنه
مامان:اره خودشم گفت ولی قراره باهاش حرف بزنه
نکته دیگه اینکه تو در خونه اونا کار کردی وکل خاندانش ممکنه هیچ وقت به تو به عنوان خانم خانه نگاه نکنن...
یک مکثی کرد وادامه داد:
میفهمی که چی میگم نه؟!
سرمو از غصه انداخته بودم پایین
ـ اوهوم
مامان: اینا نکات منفیش بود
اما خب
اون تو رو دوست داره
توهم دوستش داری
از استرس وخجالت با انگشتای دستم ور میرفتم وپوست لبم رو میکندم
مامان: وقتی دوستت داره یعنی ان شاءالله تا اخرش پشتته
و قرار نیست تو سختی هاتنها بمانی
سری تکان دادم
مامان: ببین من با خودش حرف زدم
تحقیقی هم کردم
پسر خوبیه
با اینکه پولدار بوده ولی فاسد نشده واعتقاداتش به ما میخوره
یک سکوت طولانی شد
سرمو اوردم بالا
لبشو با زبانش تر کرد وادامه داد:
خب من دلیلی نمیبینم بهش جواب رد بدم
با صدای بلند تر گفت:
اما
تصمیم باخودته
ممکنه باهات راه بیان وزندگی ارامی داشته باشی
که احتمالش کمه....
باز سکوت کرد
دستمو تو دستاش گرفت
مامان: دیبای قشنگم
زندگیت با این پسر عاشقانه خواهد بود ولی واقعیتش اینه که سختی هایی هم توش هست
خوب فکراتوبکن
دستش رو بوسیدم چشمی گفتم وبهانه ی بردن سینی چای رفتم تو اشپزخانه
**
صدای اذان تو خانه پیچید
ای وای صبح شد
چه قدر فکر کردم ساعت از دستم رفت
ولی خب ایندمه عاقبتم میتوانه بهش مربوط باشه
نباید دست کم بگیرمش
بلند شدم و وضو گرفتم
نمازم رو خواندم
تسبیحات حضرت زهرا (س) رو میخواندم وهمزمان با حضرت مادر(س) درد ودل میکردم
از اتاق اومدم تو پذیرایی دیدم مامان با چادر نماز سفیدش روی جانماز سبز نشسته
نیاز به مشورت باهاش داشتم
میترسیدم افکار تا صبح دیوانم کنه...
ـ مامان
الان وقت دارید؟ یا خوابتون نمیاد؟
مامان: چی شده عزیزم؟
ـ نیاز به مشورت هاتون دارم
مامان: خب پس چرا معطلی بیا کنارم دیگه
با خوشحالی وذوق بچه گونه ای رفتم کنارش نشستم
وسکوت کردم
مامان: خب بگو دیگه
ـ مامان یک نکته ای هست که...
واقعیتش...
چند وقتی هست که جهان تاج وحتی بقیه اعضای خانواده منتظر ازدواج احسان با دختر داییش هستن....
مامان مثل اینکه منظورمو فهمیده باشه جوابمو داد:
این ماجرا ممکنه تو رو حساس کنه
و حتی سختیِ وارد زندگیتون کنه
اما میدانی مهم ترین قسمتش چیه؟
ـ چی؟
مامان: که دلِ احسان باتوعه
نفس عمیقی کشیدم
راست میگفت
ـ مامان من ازدواج کنم برم شما ودنیا چی میشید؟
مامان: ماهم خدایی داریم
توکل کن
اون بهترین روزی ده وپشتیبان و وکیل ماست
شک داری؟
ـ نه...
مامان: بعدم اینکه اتفاقا نمیری
حتی اضافه تر میشی
احسان هم اضافه میشه
سری به نشانه تاکید تکان دادم
ـ مامان یک سوال مهم دیگه
به نظرتون اگه من...
اگه من قبول کنم
طاقت زندگی سخت رو دارم؟
کم نمیارم؟
مامان: نه تو دختر قویِ هستی
توکل کن مادر
ارامش پیدا کردم
دستش رو بوسیدم
ـ ممنون مامان قشنگم
وبه سمت اتاقم رفتم که استراحت کنم
مامان: اگه زنگ زد برای خواستگاری رسمی چی بگم؟
سر جام واستادم
یعنی الان امادگی داشتم؟
مامان: من موافقم
تو چی؟
بسم الله رو زیر لب گفتم وبلند تر ادامه دادم:
پس بگین بیان مامان
وبا عجله رفتم تو اتاقم...
#بانومیم
#ادامهدارد
🌍 eitaa.com/kashkoolmazhabimehrab
♡﷽♡
#قــاب_خــاتـــم
#قسمت_110
•┈┈••✾•☕️🍭☕️•✾••┈┈•
سر سفره صبحانه بودم که مامان گفت:
بعد صبحانه زنگش میزنم...
بااینکه تصمیمم قطعی بود باز استرس داشتم، شاید استرسم به خاطر سختی هایی بود که بعد این تصمیمم برامون پیش می امد.
سرمو به نشانه تاکید تکان دادم.
دلتنگش شده بودم
شک نداشتم که دوستش دارم
نگران اینده خودمون ومامان ودنیا بودم
تو دلم به خودم تشر زدم:
دیبا تو باید محکم باشی
نگاهی به چهره ی شاداب دنیا کردم و دستی به سرش کشیدم
مامان که زودتر از من سر سفره نشسته بود زودتر هم از ان دست کشید ورفت کنار تلفن نشست.
منم دیگه اشتهام کور شد
دنیا که لقمه ی اخرش رو خورد
شروع کردم به جمع کردن سفره
ترجیح میدادم وقتی مامان داره باهاش حرف میزنه تو اشپزخانه باشم.
صدای بسم الله ش رو شنیدم و رفتم تو اشپزخانه
ظرفارو گذاشتم تو سینک اما نشستم که صدای اب مانع شنیدنم نشه.
همون گوشه اشپزخانه به سرامیک های سرد تکیه دادم ونشستم
احسان که انگار منتظر تماس و تلفن تو دستش بود سریع گوشی رو برداشت.
من فقط صدای مامان رو میشنیدم:
ـ سلام علیکم
+......
ـ خداروشکر ، شما وخانواده خوبید؟
+.......
ـ اضافه گویی نکنم غرض از تماسم این بود که...
یک مکث کوتاهی کرد وباز ادامه داد:
شما میتوانین تشریف بیارین خواستگاری
سه شنبه شب برای ما مناسبه شما چطور؟
+......
مامان که حرف خاصی نداشت
احسان هم احتمالا از ذوق یا هول شدنش اصلا نمیتوانست حرف بزنه
پس اخرین جملات مکالمه رو از زبان مادرم شنیدم:
خواهش میکنم
پس منتظرتونیم
یاعلی
صدای زمین گذاشتن گوشی و نفس عمیقش رو شنیدم
تازه حواسم به خودم جمع شد.
لبم میسوخت از بس پوستش رو کنده بودم خون انداخته بودمش رفتم سر ظرفشویی که اول لب خونی وبعد ظرفامو بشورم.
***
یخچال رو باز کردم هیچی که به درد مهمان بخوره توش نبود
بازم خداروشکر یکبار احسان قبل خواستگاری خانه مون رو دیده بود.
ـ مامان، من میرم بیرون میوه وشیرینی امروز رو بخرم
یهو شک کردم
ـ مامان شیرینی بخرم نمیگن زیادی هولم؟
مامان لبخندی زد وگفت:
هرجور صلاح میدانی!
ـ خب پس میوه میخرم
کیک رو خودم درست میکنم.
اماده شدم ورفتم سمت در
دیدم مامان خیره خیره نگاهم میکنه
بعدم اشک چشمش رو با دستش پاک کرد.
برگشتم سمت مامان ودستش رو بوسیدم
ـ جانم مامانم
چی شده؟
لبخند تلخی زد وبا بغض تو صداش گفت:
بمیرم برای مظلومیتت مادر
اخه کدوم دختری خریدای خواستگاریشو خودش میکنه؟!
یک قطره اشک از چشماش چکید
ـ اخه قربون اون دل مهربونت برم من
چیزی که نشده
وچشمکی براش زدم که بفهمه حالم خوبه
دستی براش تکان دادم ورفتم بیرون
ساعت کند پیش میرفت انگار قصد جان منو کرده بود...
نمیدانستم تا دقایقی دیگر قراره چه اتفاقی بیفته
یعنی جهان تاج هم راضی کرده واز کاخش میاد تو خانه حقیرانه ما؟
یعنی کیا همراشن؟
من چه جوری با اونا روبرو بشم؟
چه جوری باخودش با این استرسم حرف بزنم.
رفتم وابی به صورتم زدم.
ترجیح دادم کاملا اماده، منتظر بشینم شاید از استرسم کم کنه.
رفتم جلو اینه وخودم رو برانداز کردم.
کت وشلوار کرمم به تنم نشسته بود
مامان با دستای خودش دوخته بودش
گلدوزی پایین کت خیلی قشنگ بود.
شاید به پای لباسای مارک اونا نمیرسید
ولی خب، من دوستش داشتم.
روسری کرم صورتمیو رو سرم فیکس کردم وبادقت لبنانی بستمش
بعدم روی همه ی اینها چادر رنگی با گل وبرگ های ریز که برام ارثیه حضرت زهرا(س) بود و روی سرم کشیدم.
داشتم خودمو در اینه چک میکردم که زنگ خانه خورده شد...
#بانومیم
#ادامهدارد
🌍 eitaa.com/kashkoolmazhabimehrab
✴️ شنبه 👈 13 دی 1399
👈 18 جمادی الاول 1442👈 2 ژانویه 2021
🕌 مناسبت های دینی و اسلامی .
🌙⭐️ احکام دینی و اسلامی .
❇️ امروز روز مبارک و مختاری است برای امور زیر :
✅ مسافرت.
✅ معامله و تجارت و داد و ستد.
✅ زراعت و امور کشاورزی .
✅آغاز بنایی و ساخت و ساز.
✅خرید دکان و محل کسب.
✅خرید منزل و ملک.
✅دیدار با رؤسا و زمامداران.
✅اقدام برای امور قضایی.
✅قرض و وام دادن و گرفتن.
✅شرکت زدن و انجام امور مشارکتی.
✅و ازدواج عقد و عروسی خیر دارد .
👶 زایمان مناسب و نوزادش روزی دار و هرگز فقیر نشود و خوب تربیت شود و زندگی خوبی دارد. ان شاء الله
🤕 بیمار امروز زود شفا یابد . ان شاءالله
🚖 مسافرت :مسافرت بسیار خوب است.
🔭 احکام و اختیارات نجومی.
🌓 این روز از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است :
✳️ خرید ملک و زمین و خانه.
✳️ جابجایی و نقل و انتقال.
✳️ ورود به خانه نو.
✳️ خرید حیوان و وسیله سواری.
✳️اغاز معالجات و درمان.
✳️خواستگاری عقد و عروسی.
✳️ختنه نوزاد.
✳️خرید طلا و جواهرات.
✳️ و اغاز کسب و کار و اختیار شغل نیک است .
🔲 این اختیارات تنها یک سوم مطالب سررسید همسران است بقیه امور را در تقویم مطالعه بفرمایید.
👩❤️👨 حکم انعقاد نطفه و مباشرت.
👩❤️👨 امشب:( شب یکشنبه) دستوری وارد نشده است.
💇💇♂ اصلاح سر و صورت
طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ، باعث غم و اندوه است .
💉💉 حجامت خون دادن فصد زالو انداختن خون_دادن یا #حجامت در این روز از ماه قمری ، سبب نیروی بدن می شود .
💅 ناخن گرفتن
شنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مناسبی نیست و طبق روایات ممکن است موجب بیماری در انگشتان دست گردد.
👚👕دوخت و دوز.
شنبه برای بریدن و دوختن،#لباس_نو روز مناسبی نیست آن لباس تا زمانی که بر تن آن شخص باشد موجب مریضی و بیماری اوست.
🙏🏻 وقت #استخاره در روز شنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۰ و بعداز اذان ظهر تا ساعت ۱۶ عصر.
📿 ذکر روز شنبه : یارب العالمین ۱۰۰ مرتبه
📿 ذکر بعد از نماز صبح ۱۰۶۰ مرتبه #یاغنی که موجب غنی و بی نیاز شدن میگردد .
💠 ️روز شنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_رسول_اکرم_(ص). سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
📚 منبع مطالب:
تقويم همسران
نوشته ی حبيب الله تقيان
انتشارات حسنین قم
تلفن
09032516300
0253 77 47 297
0912353 2816
📛📛📛📛📛📛📛📛
ارسال و انتقال این پست بدون ادرس و لینک گروه شرعا حرام است
📛📛📛📛📛📛📛📛
@taghvimehmsaran
🌍 eitaa.com/kashkoolmazhabimehrab
📖 تقویم شیعه
☀️ امروز:
شمسی: شنبه - ۱۳ دی ۱۳۹۹
میلادی: Saturday - 02 January 2021
قمری: السبت، 18 جماد أول 1442
🌹 امروز متعلق است به:
🔸پبامبر گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله وسلّم
💠 اذکار روز:
- یا رَبَّ الْعالَمین (100 مرتبه)
- یا حی یا قیوم (1000 مرتبه)
- يا غني (1060 مرتبه) برای غنی گردیدن
❇️ وقایع مهم شیعه:
🔹امروز مناسبتی نداریم
شهادت سردار شجاع ایرانی حاج قاسم سلیمانی بدستور ترامپ
📆 روزشمار:
▪️15 روز تا شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها (روایت 95روز)
▪️25 روز تا وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها
▪️32 روز تا ولادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
▪️41 روز تا وفات حضرت ام کلثوم علیها السلام
▪️42 روز تا ولادت امام باقر علیه السلام
🌍 eitaa.com/kashkoolmazhabimehrab
🕋 اوقات شرعی به افق یزد
🗓 شنبه ۱۳ دی ماه ۱۳۹۹
🕌 اذان صبح : ساعت َ۵:۲۸
🌅طلوع آفتاب: ساعت َ۶:۵۳
🕌 اذان ظهر: ساعت َ۱۱:۵۷
🌄 غروب افتاب: ساعت َ۱۷:۰۰
🕌 اذان مغرب: ساعت َ۱۷:۱۹
🌃 نیمه شب شرعی: ساعت َ۲۳:۱۴
🌍 eitaa.com/kashkoolmazhabimehrab
هدایت شده از کشکول مذهبی محراب
8.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥| #کلیپ
🔸دعای هفتم صحیفه سجادیه
➕حاج محمود کریمی
⌚️مدت: "۴۲:'۴
🌍 eitaa.com/kashkoolmazhabimehrab
💠 برخی از مصادیق «ایامالله»
✍ یکی از مباحث مهم در زمینهی «ایامالله»، تطبیق روزها با ویژگیهای مشخص با «ایامالله» است. اینکه انسان «ایامالله» را بتواند بشناسد و نسبت به آنها شکرگزاری داشته باشد، همواره کمک خواهد کرد تا «ایامالله»های دیگر پدید آید.
🌺 مقام معظم رهبری، قیام ۱۵ خرداد ۴۲ در اعتراض به دستگیری امام خمینی، قیام مردم قم در ۱۹ دی سال ۵۶ در اعتراض به مقالهی اهانتآمیز به امام خمینی، قیام مردم تبریز در ۲۹ بهمن ۵۶ در چهلم شهدای ۱۹ دی قم، واقعهی کشتار مردم در روز ۱۷ شهریور ۵۷ توسط رژیم طاغوت و تمامی روزهای خونین انقلاب، بیعت نیروی هوایی ارتش با امام خمینی در ۱۹ بهمن سال ۵۷، تمام روزهای دههی فجر و روز ۲۲ بهمن ۵۷ که منجر به پیروزی انقلاب اسلامی شد را جزو «ایام الله» می دانند.
🌸 رهبر معظم انقلاب نسبت به برخی از حوادث الهی بعد از انقلاب نیز تصریح به «ایامالله» بودن آنها نمودهاند:
روز رأی ۹۹ درصدی مردم به جمهوری اسلامی در ۱۲ فروردین ۵۸، روزهای هشت سال دفاع مقدس، تسخیر لانهی جاسوسی آمریکا در ۱۳ آبان ۵۸، حضور بینظیر مردم در انتخابات در دوران انقلاب اسلامی، حماسهی نهم دی ۸۸، حضور میلیونی مردم در تشییع سپهبد شهید سلیمانی و سیلی موشکی سپاه به پایگاه آمریکایی عینالاسد عراق در دیماه ۹۸ را جزو «ایامالله» برشمردهاند.
🌍 eitaa.com/kashkoolmazhabimehrab