#آقایون_بخونن
بافت شخصيتی زنان طوری است كه با درد دل كردن تخليه ميشوند؛
اين فرصت را برای همسرتان فراهم كنيد تا احساس سبكی و آرامش پيدا كند.
گفتگو و صحبت کردن، از تفاوت های اساسی زن و مرد است.
زنان همیشه علاقهمند به گفتگوی طولانی تلفنی با همسر و خداحافظیهای طولانی هستند ...
و مردی موفق است که این امر را درک کند.
🌍 @kashkoolmazhabimehrab
🌏🌕تقویم نجومی اسلامی🌕🌍
✴️ دوشنبه 👈 ۵ شهریور ماه ۹۷
👈 ۲۷ اوت ۲۰۱۸ 👈 ۱۵ ذی الحجه ۱۴۳۹
❇️ ولادت امام هادی علیه السلام ۲۱۲ هـ ق
⚪️ بزرگداشت محمدابن زکریای رازی #روزداروسازی
☢ روز پانزدهم ماه آب رومی:
👈این ماه سی یک روز است. 👈در این ماه بادهای شمال شروع به وزیدن میکند. 👈همچنین بادهای سموم نیز در آن تشدید میشود. 👈در شب ها زکام به اوج میرسد. 👈در این ماه مزاج با خوردن غذاهای مرطوب سالم گردد. 👈خوردن ماست نافع است. از مجامعت کردن زیاد باید پرهیز شود. 👈بدن را نباید با حرکات زیاد و ورزش سنگین به رنج انداخت. 👈از گلهای خنک بهرمند گردید 👈و از خوردن مسهل نیز اجتناب کنید.
✅ این روز ، روز مناسبی برای امور زیر است:
🔘 سفر
🔘 انجام امور ساختمانی
🔘 تعلیم و تعلم
🔘 ازدواج
❤️ فرزند حاصل از #مباشرت در این دوشنبه شب (دوشنبه که شب شد) دهانی خوشبو دارد، دل رحیم و جوانمرد است و زبانش از غیبت و بهتان پاک باشد. (وشهادت در راه خدا نصیبش گردد.) انشاالله
⚫️ طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ، موجب شادی و سرور گردد.
🔴 #خون_دادن یا #حجامت در این روز از ماه قمری،موجب درد شکم، آپاندیس، یا کلیه گردد. ( قولنج)
⚪️ این دوشنبه برای #نوره_کشیدن (رفع موهای بدن با نوره یا همان پودر بهداشتی) روز مناسبی نیست.
🔵 دوشنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مناسبی است و برکات خوبی دارد.
👕 دوشنبه برای بریدن، دوختن ، خریدن و پوشیدن #لباس_نو روز بسیار مناسبی است و آن لباس موجب برکت میشود.
✴️️ وقت #استخاره در روز دوشنبه: از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعداز ساعت ۱۰ تا ساعت ۱۲ ظهر و از ساعت ۱۶ عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن)
❇️️ ذکر روز دوشنبه : یا قاضی الحاجات ۱۰۰ مرتبه
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۱۲۹ مرتبه #یا لطیف که موجب یافتن مال کثیر میگردد .
💠 ️روز دوشنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_امام_حسن_علیه_السلام و #امام_حسین_علیه_السلام . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
🌸ززندگیتون شاد🌸
📚 منابع مطالب ما:
📔حلیة المتقین
🗓 مجموعه تقویم های نجومی معتبر
📖 مفاتیح الجنان
🗒تقویم جامع رضوی
📗 بحارالانوار و...
🌍 @kashkoolmazhabimehrab
کشکول مذهبی محراب
⏪ تفسیرسوره ی یس، آیه ی 16 و 17 ☀️ قَالُواْ رَبُّنَا یَعْلَمُ إِنَّآ إِلَیْکُمْ لَمُرْسَلُونَ. ☀️ و
⏪ تفسیر سوره ی یس، آیه 18
☀️ قَالُواْ إِنَّا تَطَیَّرْنَا بِکُمْ لَئِن لَّمْ تَنتَهُواْ لَنَرْجُمَنَّکُمْ وَلَیَمَسَّنَّکُم مِّنَّا عَذَابٌ أَلِیمٌ.
🌟 (کفّار به انبیا) گفتند: ما (حضور) شما را به فال بد گرفته ایم (وجود شما شوم است و مایه ی بدبختی ما) و اگر از حرفتان دست بر ندارید قطعاً شما را طرد خواهیم کرد و از طرف ما عذاب دردناکی به شما خواهد رسید.
💠پیام ها💠
✅ 1- تکذیب «فکذّبوهما»، تحقیر «تطیّرنا بکم» و تهدید «لنرجمنّکم» از حربه های کفّار است.
✅ 2- فالگیری و فال زدن، از آداب و رسوم جاهلی است. «تطیّرنا بکم»
✅ 3- کسی که منطق ندارد به خرافات متوسّل می شود. «تطیّرنا بکم»
✅ 4 - انحراف فکری مقدّمه ی انحراف عملی است. «تطیّرنا بکم... لنرجمنّکم»
✅ 5- کفر، مایه سنگدلی و جسارت به انبیا است. «لنرجمنّکم»
✅ 6- کفّار که در برابر منطق و روش پیامبران منطقی ندارند، پس از تکذیب، دست به تهدید میزنند. «لنرجمنّکم و...»
📚 تفسیر نور/جلد 7
🌍 @kashkoolmazhabimehrab
💠به مناسبت ولادت امام هادی علیه السلام💠
✍ علی بن محمد مشهور به امام هادی و امام علی النقی (۲۱۲-۲۵۴ق) دهمین امام شیعیان است که از سال ۲۲۰ تا ۲۵۴ قمری به مدت ٣٤ سال امامت شیعیان را به عهده داشت.
دوره امامت او همزمان با حکومت چند تن از خلفای عباسی از جمله متوکل بود. بیشتر سالهای امامت آن حضرت در سامرا، تحت نظارت مستقیم حاکمان عباسی سپری شد.
✅ از امام هادی(ع) احادیثی در امور اعتقادی، تفسیر، فقه و اخلاق روایت شده است. بخشی از روایات آن حضرت درباره مباحث کلامی از جمله تشبیه و تنزیه و جبر و اختیار است. زیارت جامعه کبیره و نیز زیارت غدیریه از آن حضرت روایت شده است.
✅ امام هادی(ع) از طریق سازمان وکالت با شیعیان ارتباط داشت. عبدالعظیم حسنی، عثمان بن سعید، ایوب بن نوح، حسن بن راشد و حسن بن علی ناصر از اصحاب وی به شمار میآیند.
✅ در زمان امامت امام هادی غالیان فعال بودند آنان خود را از اصحاب و نزدیکان حضرت امام هادی(ع) معرفی میکردند و مطالبی را به امامان شیعه از جمله امام هادی(ع) نسبت میدادند که امام از آنان اعلام بیزاری کرد و از شیعیان خواست از آنان دوری کنند.
✅ بارگاه این امام همام که در سامرا به حرم عسکریین مشهور است، در سالهای ۱۳۸۴ و ۱۳۸۶شمسی، طی حملات تروریستی جریان وهابی تکفیری تخریب شد. ستاد عتبات عالیات ایران از سال ۱۳۸۹ تا ۱۳۹۴شمسی آن را بازسازی نمود.
-----------------------------
پی نوشت:
مروج الذهب، ج۴، ص۱۱.
تاریخ امامت، ص۲۵۳
شیخ طوسی، الغیبة، ج۱، ص۳۴۹- ۳۵۰.
🌍 @kashkoolmazhabimehrab
🍃💐امام هادی علیه السلام:
اُذکُر حَسَراتِ التَّفریطِ بِأَخذِ تَقدیمِ الحَزمِ
🌹بجای حسرت و اندوه برای عدم موفقیتهای گذشته، با گرفتن تصمیم و اراده قوی جبران کن.
📗(میزان الحکمة، ج7، ص454)
🌍 @kashkoolmazhabimehrab
🍃🍃🍃
🍃🌸🌸
🍃🌸
❣بِــــسْمِ اللہِ الرَّحـــمانِ الرَّحــــیم❣
✨ #قـدیـــــــس✨
#قسمت_اول
نویســـنده: #ابراهیم_حسن_بیگے
ڪشیش « میخائیل ایوانف» مردے نبود ڪہ حین سخنرانے اش، مڪثی طولانے داشتہ باشد و زل بزند بہ مرد جوان غریبہ اے ڪہ انتہای سالن ایستاده بود و با چشم هاے بادامے اش بہ او نگاه مے ڪرد. فڪر ڪرد مرد غریبہ، تاجیڪ یا از آذرے زبان هاست ڪہ گاهے براے طلب ڪمڪ، بہ ڪلیسا مے آیند.
آن روز ڪشیش رداے مشڪے بلندے بہ تن داشت ڪہ نوار هاے طلایے حاشیہ آن، زیر نور چلچراغ هاے بزرگ و قدیمے ڪلیسا برق مے زد.
ڪلیساے او در خیابان «سادو وایا» قرار داشت؛ یڪ ڪلیساے ڪوچڪ و قدیمے، متعلق بہ قرن ۱۷ میلادے ڪہ چند درخت ڪہنسال اطراف آن را احاطہ ڪرده بودند و مناره ے سرخ رنگ آن، از پشت شاخ و برگ درخت هاے ڪاج سر برافراشته بود.
ڪشیش عرق پیشانے اش را با دستمالے ڪہ در دست راست مے فشرد پاڪ ڪرد، چشم از مرد غریبہ گرفت و بہ سخنرانے اش ادامہ داد:
- ما نمے توانیم مقوله ے خداے خالق را ڪنار بگذاریم، هرچند درڪ خدا براے ما دشوار باشد. خوشبختانہ این مشڪل را مسیحیت تا حدودے براے ما آسان ڪرده است، آن هم در پرتو وجود یڪ شخص میانجے ڪہ داراے دو ماهیت است؛ عیسے مسیح، نامے ڪہ در تفاوت با پدر آسمانے او را مے شناسیم، از جریان زندگے اش با خبریم و هیچ ڪسے شڪ ندارد ڪہ بہ راستی او روے زمین راه مے رفتہ، بہ درگاه پدرش ڪہ در عرش آسمان ها بہ سر مے برد، دعا مے خوانده و تعالیم خود را براے مردم موعظہ مے ڪرده است. هر چند قول بہ تثلیت در الوهیت، درواقع از معنایے ترین بخش هاے تعالیم مسیحیت است، اما ما مسیحیان، در پیشگاه مسیحے که بر مبنای انجیل مے شناسیم، مے توانیم معماها و پیچیدگے هاے علوم دینے را بہ فراموشے بسپاریم. عیسے مسیح از ما امتحانات شرعیات نخواهد گرفت؛ او ما را با وجود تمام نارسایے ها و بے نوایے هایمان دوست دارد و مے خواهد ڪہ او را دوست بداریم. او امر به پرستش پدر فرموده است تا حقایق را بفهمیم و زندگے مان را بر اساس آن چہ او خواستہ است بنا نماییم.
بار دیگر نگاه ڪشیش بہ مرد غریبہ افتاد ڪہ ڪیف سیاه رنگ نسبتا بزرگے را بہ سینہ اش فشرده بود و با چهره اے ڪاملا مضطرب و نگران، بہ او خیره شده بود. یڪ مرد غریبہ ے مسلمان با یڪ ڪیف سیاه در یڪ کلیسای «اورتدوکس» چیزی نبود ڪہ ڪشیش بتواند از ڪنار آن بہ راحتے بگذرد و فڪر نڪند ڪہ یڪ مرد چچنے ممڪن است بہ قصد شومے وارد ڪلیسایش شده باشد و دست به اقدامے تروریستے بزند... این فڪر ڪشیش را وا داشت تا هرچه زودتر به سخنرانے اش پایان دهد:
- با وجود این، خدا محصول موقتے شرایط متغیر و تصادفے فرهنگے نیست، بلڪہ چیزے است ڪہ پیوستہ، خود، قوه ے تخیل و قلب بشر را بہ خود جذب مے ڪند. او آنے است ڪہ علت وجودے اے فراتر از خود ندارد و درباره اش بہ گونه اے معنادار نمے توان پرسید: و خدا را چہ ڪسے آفرید؟ یا: وجود خدا براے چیست؟ ما بر اساس مفاهیم مندرج در انجیل، بر این باوریم ڪہ او هستے بے زمان و بے پایان، قادر مطلق و داناي ڪل است ڪہ ذاتاً بہ همہ چیز معرفت دارد و بنیاد هستے همہ چیز اوست.
او، نہ زاده شده و نہ مے زاید، و زندگے بشر بدون آگاهے از او معناے درستے ندارد. پس مؤمنین عزیز! اگر به دنبال سعادت واقعے هستید، قدم در راه تعالیم خدا بگذارید، دل بہ ڪتاب مقدس بسپارید، عیسے مسیح را بہ خاطر آورید و دست دعا بہ سوی پروردگار خود بلند ڪنید.
ادامه دارد...
🌍 @kashkoolmazhabimehrab
🌏🌕تقویم نجومی اسلامی🌕🌍
✴️ سه شنبه 👈 ۶ شهریور ۹۷
👈 ۲۸ اوت ۲۰۱۸ 👈 ۱۶ ذی الحجه ۱۴۳۹
✅ این روز ، روز مناسبی برای امور زیر است:
🔘 زراعت
🔘 امور ساختمانی
🔘 تعلیم و تعلم
🔘 سفر
🔘 ازدواج
❤️🚫 سه شنبه شب طبق روایات (سه شنبه که شب شد) مباشرت ، برای فرزند دار شدن خوب نیست و کراهت دارد.
⚫️ طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت) در این روز ماه قمری ، باعث دلتنگی میگردد.
🔴 #خون_دادن یا #حجامت در این روز از ماه قمری ، باعث نشاط و جلوگیری از جذام و برص است.
⚪️ این سه شنبه برای #نوره_کشیدن (رفع موهای بدن با نوره) مناسب است.
🔵 سه شنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مناسبی نیست و از این کار پرهیز شود.
👕 سه شنبه برای بریدن، دوختن ، خریدن و پوشیدن #لباس_نو روز مناسبی نیست و شخص، از آن لباس خیری نخواهد دید.
( به روایتی آن لباس یا در آتش میسوزد یا سرقت شود و یا شخص، در آن لباس مرگش فرا رسد.)
✴️️ وقت #استخاره در روز سه شنبه: از ساعت ۱۰ صبح تا ساعت ۱۲ ظهر و بعداز ساعت ۱۶ عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن)
❇️️ ذکر روز سه شنبه : یا ارحم الراحمین ۱۰۰ مرتبه
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۹۰۳ مرتبه #یاقابض که موجب رسیدن به آرزوها میگردد .
💠 ️روز سه شنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_امام_سجاد_علیه_السلام و #امام_باقر_علیه_السلام و #امام_صادق_علیه_السلام سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
🌸ززندگیتون شاد🌸
📚 منابع مطالب ما:
📔حلیة المتقین
🗓 مجموعه تقویم های نجومی معتبر
📖 مفاتیح الجنان
🗒تقویم جامع رضوی
📗 بحارالانوار و...
🌍 @kashkoolmazhabimehrab
کشکول مذهبی محراب
⏪ تفسیر سوره ی یس، آیه 18 ☀️ قَالُواْ إِنَّا تَطَیَّرْنَا بِکُمْ لَئِن لَّمْ تَنتَهُواْ لَنَرْجُمَن
⏪ تفسیر سوره ی یس، آیه ی 19
☀️ قَالُواْ طَآئِرُکُم مَّعَکُمْ أَئِن ذُکِّرْتُم بَلْ أَنتُمْ قَوْمٌ مُّسْرِفُونَ.
🌟(انبیا در پاسخ) گفتند: شومی شما از خود شماست، آیا اگر پند داده شدید (باید فال بد بزنید)؟ بلکه شما قومی اسرافکارید.
💠پیام ها💠
✅1 - کار انبیا، غفلت زدایی و توجّه دادن مردم به فطرت سالم است. «ذکّرتم»
✅ 2- ریشه ی بدبختی ها طغیان و اسراف است، نه ایمان به خدا و پیامبران. «بل انتم قوم مسرفون»
✅ 3- یکی از جلوه های اسراف، سرکشی و طغیان است. «بل انتم قوم مسرفون».
📚 تفسیر نور، جلد7
🌍 @kashkoolmazhabimehrab
کشکول مذهبی محراب
🍃🍃🍃 🍃🌸🌸 🍃🌸 ❣بِــــسْمِ اللہِ الرَّحـــمانِ الرَّحــــیم❣ ✨ #قـدیـــــــس✨ #قسمت_اول نویســـنده:
🍃🍃🍃
🍃🌸🌸
🍃🌸
❣بِــــسْمِ اللہِ الرَّحـــمانِ الرَّحــــیم❣
✨ #قـدیـــــــس✨
#قسمت_دوم
نویســـنده: #ابراهیم_حسن_بیگے
ڪشیش نگاهش را از جمعیتے ڪہ دست هایشان را بہ حالت دعا، مقابل سینہ هایشان گرفتہ بودند، بہ جوان غریبہ دوخت ڪہ حالا صورتش از ترس یا هیجان و شاید هم گرماے داخل سالن، ڪمے سرخ شده بود.
ڪشیش دست هایش را مقابل صورتش گرفت و سخنرانے اش را با چند دعا بہ پایان برد. سپس صلیبے بہ سینہ ڪشید و از پشت تریبون ڪنار رفت و در فضاے باز مقابل محراب ایستاد. جمعیت در صفے منظم و آرام از مقابل او عبور ڪرد و او دست بر سر آن ها مے ڪشید و تبرڪ شان مے ڪرد.
سالن ڪلیسا ڪہ خالے شد، ڪشیش فرصت یافت تا با دقت بیشترے بہ مرد غریبہ نگاه ڪند. مرد حدود ۳۰ سال داشت. لباس مندرسے پوشیده بود. بسیار شبیہ فروشندگان پوشاڪ در بازار«ایزمایلوا» بود. غریبہ در زیر نگاه پرسشگر ڪشیش، با قدم هاے آهستہ جلو آمد. نگاه ڪشیش از چهره ے مضطرب مرد بہ ڪیف سیاه چرمے دوخته شد ڪہ غریبہ آن را مانند ڪودڪے خردسال بہ سینه اش فشرده بود. وقتے مقابل ڪشیش رسید، ایستاد پرسید «شما...شما پدر میخائیل ایوانف هستید؟»
ڪشیش تبسمے ڪرد و پاسخ داد: «بلہ پســرم! من میخائیل ایوانف هستم، با من ڪارے داشتید؟»
غریبہ نفس بلندے ڪشید. اضطراب چند لحظہ پیش از نگاهش رخت بست.
ڪشیش اما هنوز با تردید و ابهام بہ او نگاه مے ڪرد. غریبہ با نگاهش بہ ڪیف اشاره ڪرد و گفت: «من یڪ ڪتاب قدیمے دارم، خیلے قدیمے...»
این بار نوبت ڪشیش بود ڪہ نفس بلندے بڪشد؛ پس او فروشنده ے یڪ نسخہ ے قدیمے بود. اما ڪشیش آن قدر تجربہ داشت ڪہ تا غریبہ ها را نیازموده خود را خریدار نسخہ ے خطے معرفے نکپڪند. گفت: «آیا شما نباید بہ یڪ خریدار ڪتاب هاے قدیمے مراجعہ مے ڪردید؟ این جا ڪلیساست پسرم.»
غریبہ گفت: « بہ من گفتہ اند شما خریدار ڪتاب هاے خطے نفیس هستید. ڪتاب من یڪ ڪتاب استثنایے است.»
ڪشیش بہ چهره ے غریبہ با دقت بیشترے نگاه ڪرد؛ او را یڪ ڪتاب فروش حرفہ اے نسخہ خطے ندید. از آن دست اقلیت هایے بہدنظر مے رسید ڪہ پس از فروپاشے شوروی، دفینه هایشان را از زیر خاڪ بیرون مے آورند و در ازای مبلغ ناچیزے، آن را حراج مے ڪردند. پرسید:
«پسرم! چہ ڪسے گفتہ است من خریدار ڪتاب هاے خطے هستم؟ گمان مے ڪنم راه را اشتباه آمده اید.»
غریبه با حالتي یأس آلود بہ ڪشیش چشم دوخت و بعد سرش را برگرداند و بہ در بزرگ سالن نگاه ڪرد. انگار از چیزے هراس داشت.
ڪشیش فڪر ڪرد شاید ڪتاب همراه او یڪ ڪتاب سرقتے باشد. او فرصت ڪافي در اختیار داشت تا غریبہ را بیشتر بیازماید:
- «بہ نظرم خستہ اے پسرم! من هم دست ڪمے از تو ندارم. بهتر است روے نیمڪت بنشینیم و حالا ڪہ بہ این جا آمده اے، نگاهے بہ ڪتابت بیندازیم.»
هر دو روے نیمڪت ردیف اول نشسـتند. غریبہ ڪیف چرمے اش را روے پاهایش گذاشت. ڪشیش نگاهش از روے ڪیف بہ زانو هاے غریبہ افتاد؛ شلوار ڪتانی تیره اے پوشیده بود ڪہ هر دو زانوے آن پارگے داشت. ڪفش هایش هم یڪ جفت ڪتانی ڪہنہ بود ڪہ پارگے پنجه هاے هر دو جفت، بہ طور ناشیانہ اے دوختہ شده بود.
🌍 @kashkoolmazhabimehrab
🍃🍃🍃
🍃🌸🌸
🍃🌸
❣بِــــسْمِ اللہِ الرَّحـــمانِ الرَّحــــیم❣
✨ #قـدیـــــــس✨
#قسمت_سوم
نویســـنده: #ابراهیم_حسن_بیگے
#ڪـــشیش پرسید: «اسمت چیست پسرم؟ اهل کجایے؟»
غریبه درحالی که زیپ کیف را باز می کرد، پاسخ داد: «اسمم #رستم_رحمانف است. تاجیڪـــ هستم، اما مدتی است در مسکو، در یک شرکت ساختمانی به عنوان نگهبان کار مے کنم.»
ڪـــشیش به دست رستم نگاه کرد که داشت بقچه اے را از داخل کیف بیرون می آورد. کیف را روی زمین انداخت، بقچه را روی زانو هایش گذاشت و گفت: «داخل این بقچه یکڪــــــتاب قدیمی است.
دوستم که آن را دید، گفت مال ۱۴۰۰ سال پیش است. خطش عربے است. شاید یککتاب دینی ما مــــسلمانان باشد.»
ذهن ڪشیش هنوز روی ۱۴۰۰ سال دور می زد؛ کتابـــــــــے با این قدمت یکگنج واقعی بود.
هنوز هیچ کتابے با این قدمت به دست نیامده بود. او توانسته بود با سرمایه ای اندک، ۲۷۰ نسخه از این کتاب های قدیمے را خریداری کند و گنجینه ی ارزشمندی در اختیار داشته باشد. اما هنچز کتابی به قدمت ۱۴۰۰ سال ندیده بود. قدیمی ترین کتاب او، مربوط به قرن ۱۶ میلادی بود؛ یک کتاب با خط عربی که آن را با دو واسطه از یک مرد ازبک خریده بود.
و حالا با ادعای عجیبے از سوی مرد تاجیک مواجــه بود. آیا واقعا کتابی متعلق به قرن ۶ میلادی در نیم متری او، بقچه پیچ شده بود؟
دلش می خواست بقچه را از دست او بگیرد. گره اش را باز کند و بزرگترین شانس زندگی اش را لمسکند، اما کشــــیش با تجربه تر از آن بود که چنین حرکت بچه گانه ای از خود نشان دهد. با خونسردی گفت: بعید است کتابی از ۱۴ قرن پیش مانده باشد. شاید قدمتش چهار یا پنج قرن بیشتر نباشد... میخواهی بازش کن تا من نگاهی به آن بیندازم.»
رستم با دست به در بسته ی کلیسا اشاره کرد و گفت: « ممکن است در کلیسا را از داخل ببندید پدر؟ من کمی می ترسم...»
کشیش پرسید: «ازچه می ترسید؟ کسی به داخل کلیسا نخواهد آمد.»
رستم هنوز به در بسته چشم دوخته بود. کشیش که او را نگران دید، گفت: «نترس پسرم! این جا خانه ی خداست، امن است، ما هم کار خلافی انجام نمی دهیم.»
رستم اما به این حرف کشیش ایمان نداشت؛ هم امن بودن کلیسا و هم خلاف نبودن فروش یک کتاب قدیمـــــــے که جرم محسوب می شد.
گفت: «دو نفر روس به دنبال من بودند، تا پشت در کلیسا هم آمدند. فکر کنم آن ها به دنبال سرقت این کتاب باشند. کن از آن ها می ترسم پدر!»
حالا بیم و هراس در کشیش پیش از رستم، ضربان قلب او را بالا برد. فکر کرد این جوان ناشی، مأموران کا. گ. ب را با خود آورده است. بلافاصله بلند شد. سعے کرد قدم هایش را بلند و آهسته بردارد و گیره ی در را از داخل بیندازد. اگر ادعای عجیب غریبه نبود، و اگر به معجزه اعتقاد نداشت، او را بدون درنگ از کلیسا بیرون می انداخت و سرنخــــے به دست مأموران امنیتی نمی داد، اما تا کتاب را نمی دید و به قدمت آن پی نمی برد، بیرون کردن او یک حماقت بود. پس از بستن گیره ی در، بازگشت. سعـــــــــے کرد خونسردے اش را حفظ کند.
ادامـــہ دارد ...
🌍 @kashkoolmazhabimehrab