eitaa logo
کشکول مذهبی محراب
365 دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
897 ویدیو
224 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠حضرت علیها السلام در روز اول ذیقعده سال 173 قمری در مدینه منوره دیده به جهان گشود. پدر بزرگوار آن حضرت، امام علیه السلام و مادر گرامی اش حضرت نجمه خاتون می باشد، 💠 علیها السلام با امام رضا علیه السلام خواهر و برادر ابوینی هستند. در سال 201 قمری در پی انتقال اجباری امام علیه السلام به خراسان، حضرت علیها السلام بعد از یک سال تحمل دوری برادر بزرگوارش از مدینه منوره عازم خراسان گردید. 💠از آن جایی که حضرت علیها السلام پیام آور فرهنگ ومعارف اهل بیت علیهم السلام و مدافع مظلومیت امامان و تداوم بخش راه پدر بزرگوارش در مبارزه با طاغوت های زمان بود، عوامل حکومتی بنی عباس، در شهر ساوه به کاروان حامل آن حضرت حمله کرده و همراهان آن حضرت را به شهادت رساندند. 💠حتی طبق نوشته استاد محقق شیخ جعفر مرتضی عاملی در کتاب حیاة الامام الرضا علیه السلام، آن حضرت را نیز مسموم نمودند . 💠 حضرت علیها السلام بر اثر مسمومیت و شدت غم و اندوه در شهر ساوه بیمار گردید و فرمود: مرا به شهر قم ببرید; زیرا از پدرم شنیدم که می فرمود: شهر قم مرکز ماست  . برای همین علیها السلام در 23 ربیع الاول سال 201 قمری به شهر قم وارد شده و مورد استقبال عده زیادی از مردم مشتاق و شیفته اهل بیت علیهم السلام قرار گرفت. 💠 آن بزرگوار بعد از 17 روز اقامت در منزل موسی بن خزرج که به «بیت النور» شهرت یافت، در دهم ربیع الثانی سال 201 هجری دیده از جهان فرو بسته و در «باغ بابلان » محل فعلی مزار آن حضرت دفن گردید. 🌍 eitaa.com/kashkoolmazhabimehrab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کشکول مذهبی محراب
💠 شرح #دعای_هفتم صحیفه سجادیه (۴) ۳) وَ يَا مَنْ يُلْتَمَسُ مِنْهُ الْمَخْرَجُ إِلَى رَوْحِ الْفَر
💠 شرح صحیفه سجادیه (۵) ۴) ذَلَّتْ لِقُدْرَتِكَ الصِّعَابُ 🔹ذلّت: ذلیل و رام شد. صِعاب: جمع «صعب» به معنای مشکل است. 🔸 یعنی: همه مشکلات و موانعی که برای انسان پیش می آید در مقابل قدرت تو رام و ذلیلند. ☀️ قرآن کریم می فرماید: «إنّک علی کلّ شیء قدیر» آل عمران: 26. تو بر هر چیزى قادرى‏. و نیز می فرماید: ☀️ وَ لِلَّهِ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اللَّهُ عَلى‌ كُلِّ شَيْ‌ءٍ قَدِيرٌ. آل عمران/189 وحكومت آسمان‌ها و زمين براى خداست و خداوند بر هر كارى تواناست. 🌍 eitaa.com/kashkoolmazhabimehrab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠سه صفتی که در هرکس باشد، در روز قیامت در سایه ی عرش الهی خواهد بود💠 🌺 اميرالمؤمنين علی عليه السّلام می فرمايد: شَرُّ النَّاسِ مَن كَانَ مُتَتَبِّعًا لِعُيُوبِ النَّاسِ عُمْيًا لِمَعَايِبِهِ؛ 🌷 بدترين مردم كسی است كه عيوب مردم را دنبال كند و عيوب خود را نبيند.(۱) 🌹امام باقر عليه السّلام فرمود: رسول خدا صلّی اللّه عليه و آله و سلّم فرموده است: ♻️ در هر كس سه صفت و يا يكی از آن ها باشد روز قيامت كه هيچ سايه ای جز سايه لطف الهی نيست او در سايه عرش خدا خواهد بود: 1⃣ مردی كه رفتارش با ديگران آنچنان باشد كه همان رفتار را نسبت به خود از ديگران انتظار دارد. 2⃣ مردی كه گامی بر ندارد جز اين كه رضا و خشم خدا را در آن كار بداند. 3⃣ كسی كه تا عيبی را از خويشتن دور نساخته از برادرش در آن باره عيب جويی نكند زيرا بی شك هر كس عيبی را از خود دور سازد باز عيبی ديگر در خويشتن خواهد ديد و هر كس به خود بپردازد مجال عيب جويی از ديگران را نخواهد داشت.(۲) ---------------------------- (۱) غررالحکم، ص۴۲۱ (۲) كافی، ج2، ص147. 🌍 eitaa.com/kashkoolmazhabimehrab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کشکول مذهبی محراب
♡﷽♡ #قــاب_خــاتـــم #قسمت_27 •┈┈••✾•☕️🍭☕️•✾••┈┈• توی اتاق استاد نشسته بودیم کسی ضربه ای به در زد
♡﷽♡ •┈┈••✾•☕️🍭☕️•✾••┈┈• از بزرگی و عظمت باغی که واردش شده بودم هرچی میگفتم کم بود... مثل بچه ای که برای اولین بار شی ای رو میبینه با دهن باز و چشمای از حدقه بیرون اومده نگاه میکردم و سعی میکردم که خیلی ندید بدید بازی درنیارم اما خب...فقط سعی میکردم نتیجه ای در بر نداشت هر قدمی که برمیداشتم تردیدم نسبت به رفتن یا نرفتن بیشتر میشد... عمارتی جلوم میدم انقدر حیرت انگیز و با شکوه بود که نظیرش رو فقط تو فیلما دیده بودم و به جرئت میتونم بگم که حتی به این زیبایی هم‌نبودن سرم‌از این همه عظمت و شکوه گیج میرفت نا خوداگاه قدمی به عقب برداشتم عقل و دلم اینبار با هم هماهنگ بودن،دوست داشتم پا به فرار بزارم اما دیگه دیر شده بود صدای استاد بود که داشت صدام‌میکرد: +شریف کجا موندی؟لاکپشت بود تا الان رسیده بود از پله های مرمرین عمارت بالارفتم و استاد جلوی در ایستاده بودم +س...لام استاد ببخشید معطل شدید انگار قلبم‌ توی دهنم میتپید هر لحظه احتمال میدادم از دهنم پرت شه بیرون _سلام قرارمون یک ساعت پیش بود دختر خوب شرمنده سری تکون دادم و لبخند نیم بندی زدم استاد با دست به داخل اشاره کرد با تردید نگاهی به استاد کردم وبه داخل رفتم احساس میکردم وارد موزه ای پر از اشیای عتیقه و قیمتی شدم استاد جلوتر از من حرکت میکرد وارد سالن مجللی شدیم + خانم شریف بشینید تا برگردم روی مبل تک نفره ای نشستم چند دقیقه بعد خانمی با لباس فرم سفید سرمه ای وارد شد و فنجونی چای تعارفم کرد استاد مجددا وارد سالن شد از جام‌بلند شدم لبخنری زد و گفت +راحت باش کمی که گذشت طاقتم طاق شد از دهنم پرید: تنهایید؟؟ استاد متعجب نگاهم کرد،اما قبل از اونکه جوابی بهم بده صدای قدمهایی سر هردرمون رو بہ طرف درگاه ورودی برگردوند... 🖋 🌍 eitaa.com/kashkoolmazhabimehrab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا