eitaa logo
کشکول مذهبی محراب
360 دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
675 ویدیو
25 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
✴️ سه شنبه 👈30 مهر 98 👈22 اکتبر 2019 👈23 صفر 1441 🕌مناسبت های دینی و اسلامی. ❇️روز خوبی برای: ✅برای امور ازدواجی ✅ تجارت و داد و ستد. ✅در پی حوائج و خواسته ها رفتن.ِ ✅سفر رفتن خوب و فوائد زیاد دارد. 👶برای زایمان مناسب و نوزاد ان مبارک شایسته خوب تربیت شود و زندگی پاک و خوبی خواهد داشت ان شاءالله. 🤕بیمار امروز نیزشفا می یابد ان شاءالله. ✈️ مسافرت خوب و خیر فراوان دارد. 🔭 احکام نجوم. 🔘برای شروع به ساخت و ساز و بنایی. 🔘خرید طلا و جواهرات. 🔘ختنه نوزاد. 🔘و جراحی های کوچک خوب است. 💑 امشب مباشرت مکروه است 💇💇‍♂ اصلاح سر و صورت طبق روایات، (سر و صورت) خوب و باعث روبه راه شدن امور است . 💉💉حجامت خون دادن فصد و زالو انداختن. 🔴 یا در این روز از ماه قمری خوب و موجب شادی دل گردد. ✂️ناخن گرفتن سه شنبه برای ، روز مناسبی نیست و در روایتی گوید باید برهلاکت خود بترسد . 👕👚دوخت و دوز. سه شنبه برای بریدن،و دوختن روز مناسبی نیست و شخص، از آن لباس خیری نخواهد دید. ( به روایتی آن لباس یا در آتش میسوزد یا سرقت شود و یا شخص، در آن لباس مرگش فرا رسد) ✅ وقت در روز سه شنبه: از ساعت ۱۰ صبح تا ساعت ۱۲ ظهر و بعداز ساعت ۱۶ عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن) ❇️️ ذکر روز سه شنبه : یا ارحم الراحمین ۱۰۰ مرتبه ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۹۰۳ مرتبه که موجب رسیدن به آرزوها میگردد . 💠 ️روز سه شنبه طبق روایات متعلق است به و و سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد. 🌸ززندگیتون مهدوی🌸 📚 منابع ما.👇 تقویم همسران تالیف:حبیب الله تقیان انتشارات حسنین علیهما السلام قم:پاساژ قدس زیر زمین پلاک 24 تلفن: 025 377 47 297 0912 353 2816 0903 252 6300 📛📛📛📛📛📛📛📛📛 📩 این مطلب را برای دوستانتان حتما با لینک ارسال کنید.بدون لینک بهیچ وجه جایز نیست و حرام است 📛📛📛📛📛📛📛📛📛 @taghvimehmsaran 🌍 @kashkoolmazhabimehrab
🕋 اوقات شرعی به افق یزد 🗓 سه شنبه ۳۰ مهر ماه ۱۳۹۸ 🕌 اذان صبح : ساعت َ۴:۴۰ 🌅طلوع آفتاب: ساعت۶:۰۱ 🕌 اذان ظهر: ساعت َ۱۱:۳۷ 🌄 غروب افتاب: ساعت َ۱۷:۱۳ 🕌 اذان مغرب: ساعت َ۱۷:۳۱ 🌃 نیمه شب شرعی: ساعت َ۲۲:۵۷ 🌍 @kashkoolmazhabimehrab
📖 #روزی_یک_صفحه_از_قرآن_کریم #صفحه ۱۲۰ 🌍 @kashkoolmazhabimehrab
💠 اذکار روز: - یا اَرْحَمَ الرّاحِمین (100 مرتبه) - یا الله یا رحمان (1000 مرتبه) - یا قابض (903 مرتبه) برای رسیدن به حاجت 📆 روزشمار : ▪️5 روز تا شهادت حضرت رسول و امام حسن علیهما السلام ▪️6 روز تا شهادت امام رضا علیه السلام ▪️11 روز تا وفات حضرت سکینه بنت الحسین علیها السلام ▪️14 روز تا شهادت امام حسن عسکری علیه السلام ▪️15 روز تا عید غدیر ثانی، آغاز امامت امام زمان عج 🌍 @kashkoolmazhabimehrab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کشکول مذهبی محراب
#سرگذشت‌ارواح‌در‌عالم‌برزخ #قسمت‌یازدهم به نیک گفتم :چطور؟ نیک در حالیکه به سمت آن دره وحشتناک اشار
🌟💠﷽💠🌟 ⛔️اما ناگهان دست سیاه بزرگی، جلو دهان و چشم‌هایم را گرفت و به واسطه بوی متعفنی که از او متصاعد بود، دریافتم که این، همان گناه است. ♨️سعی کردم آن دست سیاه و پشم آلود را کنار بزنم و چون موفق شدم با هیکل زشت گناه روبرو گردیدم. وحشت زده خواستم فرار کنم و خود را به نیک برسانم، اما گناه دستانم را محکم گرفت و گفت: مگر قرارت را فراموش کردی؟ ❗️با وحشتی که در وجودم بود گفتم: کدام قرار؟! گفت: همانکه در دنیا همراه من می‌شدی خود قراری بود بین من و تو برای اینکه اینجا هم با هم باشیم. ❎گفتم: من اصلا تو را نمی‌شناختم. گفت: تو مرا خوب می‌شناختی اما قیافه‌ام را نمی‌دیدی، حالا که قوه بینایی‌ات وسیع شده است مرا مشاهده می‌کنی. 🔆گفتم: خب حالا چه می‌خواهی؟! گفت: من از آغاز سفر تا اینجا سایه به سایه دنبالت آمدم، در پرتگاه ارتداد تلاش بسیار کردم که خود را به تو برسانم، اما موفق نشدم. ▪️با عجله گفتم: مگر آنجا از من چه می‌خواستی. گفت: می‌خواستم از آن دره عبورت دهم. با ناراحتی تمام فریاد کشیدم: یعنی می‌خواستی تا قیامت مرا زمین گیر کنی؟ 🔘گفت: نه! می‌خواستم تو را زودتر به مقصد برسانم، اما مهم نیست، در عوض اکنون یک راه انحرافی آسان می‌شناسم که هیچ کس از وجود آن آگاه نیست. 🔷گفتم: حتی نیک؟! گفت: مطمئن باش اگر می‌دانست از این مسیر سخت تو را راهنمایی نمی‌کرد. دریک لحظه به یاد نیک افتادم که جلوتر از من رفته بود و فکر می‌کند من به دنبال او در حرکتم. دلم گرفت و به اصرار از گناه خواستم که مرا رها کند. ⚫️ اما این بار در حالیکه چشمانش از عصبانیت چون دو کاسه خون شده بود، با تهدید گفت: یا با من می‌آیی، یا به اجبار تو را به همان مسیری که آمدی باز می‌گردانم... 🔥 با شنیدن این حرف، لرزه بر بدنم افتاد و مجبور شدم که با او همراه شوم، به شرط این که من از او جلوتر حرکت کنم و او از پشت سر مرا راهنمایی کند. زیرا دیدن قیافه او برایم نوعی عذاب بود. 💥چند قدمی جلوتر رفتم و باز ایستادم و اطراف را نگریستم. حالا دیگر دهانه ابتدای غار هم پیدا نبود. تاریکی و ظلمت بر همه جا حاکم شد. 🍂ترس عجیبی در وجودم رخنه کرده بود. گناه را صدا زدم، اما هیچ جوابی نشنیدم. با وحشت برای مرتبه‌ای دیگر صدایش زدم. وحشت و اضطراب لحظه‌ای راحتم نمی‌نهاد. در اطراف خود چرخی زدم تا شاید راه گریزی بیابم، اما دیگر نه ابتدای دهانه غار را می‌دانستم کجاست نه انتهای آنرا. ◾️بی اختیار نشستم و مبهوتانه سر به گریبان ندامت فرو بردم. غم و اندوه در دلم لبریز شد، و از دوری نیک بسیار گریستم... ✍ادامه دارد... ⚜⚜❇️❇️⚜⚜ 🌍 @kashkoolmazhabimehrab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
▪️ پاداش زائر امام حسين(ع)▪️ #امام_حسين عليه السلام فرمودند: 🌴مَنْ زَارَنِى بَعْدَ مَوْتِى زُرْتُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ لَوْ لَمْ يَكُنْ إِلا فِى النّارِ لاَخْرَجْتُهُ. 🍃هركه مرا پس از مرگم، زيارت كند، روز قيامت زيارتش مى‏ كنم و اگر در آتش هم باشد، او را بيرون مى‏ آورم. 📖المنتخب للطريحى، ص69. 🌍 @kashkoolmazhabimehrab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کشکول مذهبی محراب
💠 فرازی از #وصیت_نامه امام علی علیه السلام به فرزندش امام حسن علیه السلام.(۱) 🌷 پسرم! خویشتن را معی
💠 فرازی از امام علی علیه السلام به فرزندش امام حسن علیه‌السلام.(۲) 🌷 پس منزلگاه آینده خود را اصلاح کن و آخرتت را به دنیا مفروش. 🌼 درباره آنچه نمی‌دانی سخن مگو 🌺 و نسبت به آنچه موظف نیستی دخالت منما. 🌸 در راهی که ترس گمراهی در آن است، قدم مگذار؛ چه اینکه خودداری کردن به هنگام بیم از گمراهی، بهتر از آن است که انسان خود را به مسیرهای خطرناک بیفکند. 🌹 فَأَصْلِحْ مَثْوَاكَ، وَلاَ تَبِعْ آخِرَتَكَ بِدُنْیاكَ; وَدَعِ الْقَوْلَ فِیمَا لاتَعْرِفُ، الْخِطَابَ فِیمَا لَمْ تُكَلَّفْ. وَأَمْسِکْ عَنْ طَرِیق إِذَا خِفْتَ ضَلاَلَتَهُ، فَإِنَّ الْكَفَّ عِنْدَ حَیرَةِ الضَّلاَلِ خَیرٌ مِنْ رُكُوبِ الاَْهْوَالِ. 📗 نهج البلاغه، نامه ۳۱ 🌍 @kashkoolmazhabimehrab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کشکول مذهبی محراب
🌟💠﷽💠🌟 #سرگذشت‌ارواح‌در‌عالم‌برزخ #قسمت‌دوازدهم ⛔️اما ناگهان دست سیاه بزرگی، جلو دهان و چشم‌هایم ر
هنوز چیزی نگذشته بود که صدای پای عابری مرا به خود آورد. گوش‌هایم را تیز کردم شاید بفهمم صدای پا از کدام سو است. عطر دل نواز نیک قلبم را روشن کرد. و این بار اشک شوق در چشمانم حلقه زد. 💫آغوش گشودم و با خوشحالی تمام او را در آغوش فشردم و تمام ماجرا را برایش بازگو کردم، تا مبادا از من رنجیده خاطر گردیده باشد. 🔆 نیک گفت: من نیز چون تو را در عقب خود نیافتم، از همان راه بازگشتم، به واسطه بوی بدی که در سمت چپ، جای مانده بود، از جریان آگاه شدم و در آن مسیر حرکت کردم. اما هر چه گشتم تو را ندیدم. 🕯تا اینکه به نزدیک غار رسیدم. گناه را دیدم که از غار بیرون می‌آمد و چون مرا دید به سرعت دور شد دانستم که تو را گرفتار کرده است، و چون داخل غار شدم صدای ناله را از دور شنیدم، خوشحال شدم و به سرعت به سمت تو آمدم. 🌺پس از لحظه ای سکوت نیک ادامه داد: البته این راهی که آمدی، قبلا برای تو در نظر گرفته شده بود. اما به واسطه توبه ای که کردی این راه از تو برداشته شد هر چند گناه سعی داشت تو را به این راه باز گرداند... هر طور بود بقیه راه را پیمودیم تا اینکه به محیط باز و وسیعی رسیدیم که باتلاق مانند بود و چون قدم در آن نهادم، تا زانو در آن زمین لجن زار فرو رفتم. ❎دیگر تا دهان در باتلاق فرو رفته بودم و توان فریاد کشیدن و کمک طلبیدن نداشتم، ✨که به ناگاه فرشته الهی پدیدار شد و طنابی را به نیک داد و گفت: این طناب را خودش پیشاپیش فرستاده، کمکش کن تا نجات یابد. 🌻فرشته رفت و نیک بلافاصله طناب را به سمت من انداخت. وقتی باتلاق را پشت سر نهادیم از نیک پرسیدم: مقصود فرشته از اینکه گفت: طناب را خودش فرستاده، چه بود؟ 🍀نیک گفت: اگر به یاد داشته باشی، ده سال پیش از مرگت، مدرسه ای ساختی که اینک کودکان و نوجوانان در آن به تعلیم و تربیت مشغول اند،خیرات آن مدرسه بود که در چنین لحظه ای به کمکت آمد. 💠پس از تصدیق حرف نیک با قیافه ای حق به جانب، گفتم: من پنج سال قبل از آن نیز مسجدی ساختم، پس خیرات آن چه شد؟ ✨نیک گفت: آن مسجد را چون از روی ریا و کسب شهرت ساختی و نه برای خدا مزدش را هم از مردم گرفتی. ❓گفتم: کدام مزد؟! گفت: تعریف و تمجیدهای مردم، به یاد بیاور که در دلت چه می گذشت وقتی مردم از تو تعریف می کردند! تو خوشبختی آنان را بر خوشحالی پروردگارت مقدم داشتی. 🌻باید بدانی که خداوند اعمالی را می پذیرد که تنها برای او انجام گرفته باشد. 🍁حسرت وجودم را فراگرفت و به خود نهیب زدم: دیدی چگونه برای ریا و خودپسندی، اعمال خودت را که می توانست در چنین روزی دستگیر تو باشد، تباه کردی... ✍ادامه دارد.. ⚜⚜❇️❇️⚜⚜ 🌍 @kashkoolmazhabimehrab