هدایت شده از سعیدیسم ✅
♦️پزشکیان حضور خود در انتخابات ریاست جمهوری را تایید کرد
🔹پزشکیان: قصدم از شرکت در انتخابات افزایش مشارکت مردمی و آوردن برخی افراد پای صندوقهای رای در شرایطی است که این تصور در سطح داخلی و بین المللی در مورد ایران وجود دارد که مردم با صندوقها قهر هستند.
🔹️با حضور سلایق و افراد مختلف در شرایط دشوار کنونی می توان این مشارکت را افزایش داد آن هم در وضعیت دشوار کنونی که بدلیل فاجعه فقدان رییس جمهور به اجبار باید انتخابات ریاست جمهوری برگزار شود.
✅ با #سعیدیسم :
@saeedism
هدایت شده از ضد شایعات 🚨
8.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هدایت شده از سعیدیسم ✅
هدایت شده از سعیدیسم ✅
10.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هدایت شده از سعیدیسم ✅
📌 به او گفتند «قاضی اعدامها»، «آیتالله اعدام» و «عضو کمیسیون مرگ»!
🔹جرقهی نخست این اتهام را حسنروحانی در انتخابات زد که جای شهید و جلاد را عوض کرد.
🔹اما امروز، تصویری که از او در ذهن مرم شکل گرفته، اینچنین است:
«سید محرومان»، «رئیسجمهور مظلوم»، «کارگزار اخلاقی»، «مدیر مردمی»، «شهید خدمت» و...
🖌 مهدی جمشیدی
✅ با #سعیدیسم :
@saeedism
هدایت شده از حوزه انقلابی
🔻
♨️ریاست جمهوری ، فقیه اسلام شناس میخواهد
نکته دکتر جبرائیلی کاملا دقیقه.
اتفاقا بر خلاف تصور خیلیها که فکر میکنن رئیس جمهور باید مرد اجرا باشه کاملا برعکسش صادق هست!
رئیس جمهور قرار نیست جاده بکشه یا پل بسازه که نیاز باشه یک مدیر اجرایی قوی رو برای رییس جمهور شدن مد نظرمون قرار بدیم!
رهبر انقلاب بارها فرمودند دولت حق تصدیگری در اقتصاد ندارده! اونوقت برخی آقایون فکر میکنن فردی باید رئیس جمهور بشه که سابقه بنگاهداری و اجرای پروژه عمرانی و کار اقتصادی داشته باشه!
رئیس جمهور باید قدرت تشخیص و تصمیم داشته باشه تا فرق توسعه پایدار رو از الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت بدونه!
فرق اقتصاد مقاومتی رو با اقتصاد نئولیبرال بفهمه و سرانجامشون رو بتونه ترسیم کنه!
بتونه ایدههای ایرانی-اسلامی رو از زاویه راهبردی ارزیابی کنه و درباره اونها تصمیم بگیره.
رییس جمهور باید فردی باشه که وقتی چهار نفر مشاور یا کارشناس در حضورش پیشنهادی رو مطرح میکنن، علم و قدرت تطبیق با الگوهای مشابه که توی کشورهای دیگه انجام شده رو داشته باشه و نتیجه کار رو از همون ابتدا تشخیص بده و شناسایی کنه تا بتونه موافقت یا مخالفت عاقلانه و عالمانه داشته باشه!
کار اجرایی مربوط به پیمانکار هست نه رییس جمهور یا وزیر که میگیم فلانی آدم اجراییات نیست!
درد ما دقیقا همین نکته هست که بهش توجه نمیکنیم.
🌹 حوزه انقلابی
╭┅───────────┅╮
🕌 @howzehenghelabi
╰┅───────────┅╯
هدایت شده از حوزه توییت (توییتر طلاب)🇵🇸
هدایت شده از روزنه
13.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهید آیتالله آلهاشم: خدا را شاهد میگیرم من در اجرای حکم رهبری کوتاهی نکردم و شبانهروز دویدم
#اختصاصی|| انتشار برای نخستینبار
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
خدا را شاهد میگیریم من در اجرای حکم رهبری [در رابطه با امامت جمعه] لحظهای کوتاهی نکردم، شبانه روز دویدم. در این مدت یک روز مرخصی نرفتم.
از اول طوری بودم که فقط به کار فکر میکردم به دنبال مسائل خودم نبودم. در ارتش که بودم باید برخی روحانیون را به خارج از کشور میفرستادیم. اکثر روحانیون را به خارج از کشور فرستادم اما خودم حتی یکبار هم سفر خارجی نرفتم.
یکبار هم از طرف بعثه یا جای دیگر مکه مشرف نشدم، مکه رفتم اما بهعنوان یک زائر.
اینجا شبانه روزم را گذاشتم که فرمان آقا اجرا شود.
نتیجه کارم در یک کلمه این است که مردم را به انقلاب و امام و رهبری و نظام و روحانیت خوشبین کردم. این کار کمی نیست.
#روزنه؛ دریچهای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر:👇
https://eitaa.com/joinchat/2032861191C0a0a43a053
هدایت شده از حوزه انقلابی
قبل از انتخابات وعده دادم که در صورت حضور در مجلس، برای مساله شفافیت منتظر قانون و... نمی مانم و داوطلبانه گزارشهای روزمره ای از جلسات مجلس را در فضای مجازی منتشر خواهم کرد تا در همین حد هم که شده دایره شفافیت را گسترش دهم. الوعده وفا.
اولین گزارش شفاف از اولین روز کاری مجلس دوازدهم
صبح حدود ساعت 8 به مجلس رسیدم. استثنائا چون روز افتتاحیه بود و سران لشگری و کشوری میهمان مجلس بودند، امکان پارک ماشین داخل مجلس وجود نداشت و ماشین را در یکی از خیابانهای اطراف پارک کردم.
وارد صحن شدم. طبق قرعه کشی، نماینده سمت چپم آقای دوستعلی از کرمان است که از قدیم او را می شناسم و بسیار سلیم النفس است و نفر سمت راستی ام هم آقای هاشمی از میناب است؛ مثل بقیه مردم جنوب، خونگرم.
بعد از پخش سرود ملی و قرائت قرآن. هیات رییسه سنی مجلس کار را شروع کردند و به صورت دسته جمعی سوگندنامه را قرائت کردیم. حس عجیبی بود؛ احساس سنگینی مسئولیت و یک نوع غم پنهان.
اواسط مراسم، کلیپی از آقای رییسی پخش شد که حال خیلی از نمایندگان را دگرگون کرد. هنوز بغضش رهایم نمی کند و امروز هم با دیدن تصاویر و صندلی خالی رییس جمهور، چند دقیقه ای بهم ریختم. مصداق آدم دلسوزی بود که دیدنش به آدم انرژی مثبت میداد. دائم تصور میکردم که امروز باید جلوی چشمانمان می بود ولی افسوس، خدا رحمتش کند...
اما یکی از اتفاقات بد جلسه وقتی بود که در حین سخنرانی آقای مخبر، تعدادی از نمایندگان در صحن راه می رفتند تا برای انتخابات هیات رییسه که سه شنبه برگزار می شود با هم لابی کنند، عملا نظم جلسه بهم ریخته بود. انگار نه انگار که جلسه افتتاحیه مجلس است و میهمانان خارجی هم دارند این وضعیت را می بینند.
بعد از مراسم افتتاحیه، با بقیه نمایندگان به سمت حرم امام خمینی (ره) حرکت کردیم. وقتی راننده میخواست وارد محوطه حرم شود، با یکی از افراد گفت: ثابتی! فقط تو با دنا پلاس نیامدی! خنده ام گرفت، گفتم من که ماشین را انتخاب نکردم! (ماشین ما پرشیا بود) ضمنا بقیه که در همین ماشین هستند هم نماینده هستند!
وارد حرم شدیم و نماز ظهر و عصر را به امامت حاج سید حسن خمینی خواندیم. بعضی نمایندگان از معماری اشرافی حرم انتقاد می کردند و من هم هیچوقت نفهمیدم کدام عقل سلیمی به این نتیجه رسید که امام مستضعفان را با ساخت چنین حرمی در غربت محصور کند؟
موقع خروج، تولیت حرم یکی یکی با نمایندگان خوش وبش می کرد و من هم با ایشان سلام و علیک نسبتا گرمی کردم و بعد هم حرکت کردیم به سمت مجلس.
موقع نهار، دکتر پزشکیان را دیدم. گفتم می دانید که به لحاظ سیاسی اختلاف داریم و به شما هم رای نمی دهم اما از اعلام کاندیداتوری تان برای انتخابات ریاست جمهوری خوشحال شدم. چون اولا به رقابت واقعی در انتخابات کمک می کند و ثانیا هر کاری که باعث افزایش مشارکت شود، ارزشمند است.
ضمنا تا امروز خیلی درباره لاکچری بودن رستوران و غذاهای مجلس شنیده بودم اما واقعا اینطور نبود. نمی گویم خیلی ساده بود اما اصلا خبری از سلف سرویس و... نبود.
بلافاصله بعد از نهار، جلسات شعب در محل کمیسیون ها برگزار شد. طبق آیین نامه داخلی مجلس، تا قبل از مشخص شدن کمیسیونها، نمایندگان باید داخل شعبه های 15 گانه بحث های مقدماتی مثل اعتبارنامه ها و... را انجام دهند. من هم به پیشنهاد یکی از نمایندگان با تجربه، برای ریاست کمیسیون تحقیق شعبه 7 کاندیدا شدم که با لطف دیگر اعضای شعبه رای آوردم. کارکرد این کمیسیون برای زمانی است که اگر اعتبارنامه ای محل اختلاف شود، باید همراه با دیگر روسای کمیسیون تحقیق شعبه های دیگر درباره آن اعتبارنامه بررسی لازم را انجام دهیم.
بعد از این جلسه یکی از نامزدهای ریاست مجلس تماس گرفت و دعوت کرد برای گفتگو به دفترش بروم. من هم صادقانه در حضور خودش استدلال کردم که چرا به ایشان رای نخواهم داد.
بعد از این جلسه هم مجددا به صحن رفتیم تا در جلسه فراکسیون انقلاب اسلامی (فراکسیون اکثریت) شرکت کنیم. اما اتفاقات تلخ و عجیب و غریبی افتاد. موقع رای گیری درباره یکی از مهمترین موضوعاتی که سمت و سوی جلسه را عوض می کرد خیلی از نمایندگان به خاطر مشکل فنی نتوانستند رای بدهند و بعد هم بعضی طرفداران آقای قالیباف بلافاصله جلسه را ترک کردند تا جلسه از رسمیت بیفتد. کاری که اخلاقا درست نبود. همین باعث شد تا جلسه ناتمام بماند و برداشت خیلی از نمایندگان این بود که انگار این یک سناریوی برنامه ریزی شده بوده است. آن هم درست در همان روزی که رهبر انقلاب در پیام افتتاحیه برای مجلس تاکید کردند که آرامش و وحدت داشته باشید و تقوا را رعایت کنید!
بعد از جلسه نیز به یک جلسه دیگر در خارج از مجلس رفتم و تازه الان به منزل رسیدم. ساعت حدود ۳ نصف شب است و جلسه بعدی ساعت ۶ صبح شروع می شود، چشمهایم را به زور نگه داشته ام تا این چند خط را بنویسم...
▪️#امیرحسین_ثابتی
@Sabeti ✅
هدایت شده از خانواده شادحرم
⭕️رحیمپور ازغدی:
قبل از شهید امیرعبداللهیان ،
وزیر و مسئولانی داشتیم که وقتی آمریکاییها و انگلیسیها را میدیدند از شدت خنده دهانشان مثل اسب آبی باز میشد.😂
_منبعد اسمشونو بذارید اسب آبی😂
http://eitaa.com/joinchat/844759061C34e859f037
کانال شاد خانواده👆
هدایت شده از خانواده شادحرم
مولتی میلیاردر هندی با ثروت ۲۹۱ میلیارد دلاری، راتان #تاتا، در یک مصاحبهی رادیویی، مجری رادیو تلفنی از او سوال کرد: قربان، چه زمانی در زندگیتان خوشبختتر بودید؟
راتان تاتا پاسخ داد: من چهار مرحله شادی را در زندگیام پشت سر گذاشتم و سرانجام معنای خوشبختی واقعی را فهمیدم.
🔺اولین قدم جمع آوری ثروت و منابع بود. اما در آن لحظه به آن خوشبختی که میخواستم نرسیدم.
🔺سپس مرحلهی دوم انباشتن اشیاء و اشیاء قیمتی فرا رسید. اما متوجه شدم که تاثیر این کار هم موقتی است و درخشش جواهرات زیاد دوام نمیآورد.
🔺سپس مرحلهی سوم پروژههای بزرگ فرا رسید. من ۹۵ درصد از ذخایر نفت خود را در هند و آفریقا داشتم. من صاحب بزرگترین کارخانهی فولاد هند و آسیا بودم. اما حتی اینجا هم به آن خوشبختی که تصور میکردم نرسیدم.
🔺مرحلهی چهارم زمانی فرا رسید که دوستم از من خواست برای کودکان معلول ویلچر بخرم. حدود ۲۰۰ کودک. به توصیه یکی از دوستان، من بلافاصله ویلچر خریدم. اما دوستم اصرار کرد که با او بروم و به بچهها خودم ویلچرها را بدهم. آماده شدم و راه افتادم. آنجا با دست خودم به این بچهها ویلچر دادم. درخشش عجیبی از شادی را در چهرهی این کودکان دیدم. همهی آنها را دیدم که در ویلچرهایشان نشستهاند و حرکت میکنند و بازی میکنند. انگار به یک پیک نیک رسیده بودند. از درون احساس خوشحالی میکردم. وقتی تصمیم گرفتم بروم یکی از بچهها پاهایم را گرفت. سعی کردم به آرامی پاهایم را آزاد کنم، اما کودک به صورت من نگاه کرد و آنها را محکمتر فشار داد. پس خم شدم و از کودک پرسیدم آیا چیز دیگری لازم داری؟ واکنش این کودک نه تنها من را شوکه کرد، بلکه دید من را به زندگی کاملاً تغییر داد. این بچه گفت:
خوب میخواهم چهرهی تو را به یاد بسپارم تا وقتی تو را در بهشت میبینم، بتوانم بشناسمت و دوباره ازت تشکر کنم.
عبادت بجز خدمت خلق نیست .
http://eitaa.com/joinchat/844759061C34e859f037
کانال شاد خانواده👆