فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕯ای مادر چـار آفتاب ادرڪـنـے
✨زهرای سرای بوتراب ادرڪـنـے
🕯ما دست به دامان توئیم ای بانـو
✨یا فاطمۂ بنـے ڪلاب ادرڪـنـے
🏴وفات حضرت
ام البنین (س) تسلیت باد🏴
#وفات_حضرت_ام_البنین #ام_البنین #حضرت_ام_البنین
🆔 @kashkul_zendegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سیب زمینی رو هم اگه آرایش کنی... 😅
تو خیابون اون خانم ها که با #بی_حجابی و خودنمایی، خودشون رو به نامحرم عرضه میکنند،خیلی به خودشون مغرور نشن... 😱
💅 اون آرایشی که روی شماست، اگه روی سیب زمینی هم باشه....
لذا گول ظاهر را نخورید 😳
🧕 زیبایی ای که عفت و حیا میآفریند...
هیچ آرایش و عمل زیبایی نمیتواند جایگزین آن شود👌🏻
#حجاب #تلنگرانه
🆔 @kashkul_zendegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀تو منو خوب بلدی؛ دست رد نزدی!
✋سلام یا ابالفظل العباس علیه السلام
🗣کربلاییامیرطلاجوران
#وفات_حضرت_ام_البنین #ام_البنین #حضرت_ام_البنین
🆔 @kashkul_zendegi
#سلام_امام_زمانم
🍁تقصیر ماست اینکه بیابان نشین شدی
🍃 محروم مانده ایم ز درک حضور یار...
🍁ما از چه نیستیم شب و روز یاد تو؟!
🍃 وقتی که هست أفضل أعمال انتظار...
┄┄┅✿❀ 🤲 ❀✿┅┄┄
#امام_زمان #انتظار
🆔 @kashkul_zendegi
✨بسم الله النور✨
💥 #کابوس_غربالگری 🩺
📖 قسمت چهارم
✍ روزها به سرعت میگذشت و او برای گرفتن تصمیم درست، اول باید به آرامش میرسید.
مثل همیشه توسل به حضرت زهرا (س) شد چاره درماندگی...
از زمانی که یادش میآمد، فاطمیه که میشد، مادر، خانه را سیاهپوش میکرد و پدر خدا بیامرزش، بساط روضهخوانی راه میانداخت. مادرش معتقد بود، هر چه دارد به برکت روضههای بیبی است.
او هم بارها و بارها در بنبستهای زندگی دست به دامان بیبی شده و گره از کارش باز کرده بود.
سه شنبه بود. نیمه شب از جا برخاست. وضو گرفت و دعای توسلی خواند و بعد با درماندگی، دلش را گره زد به چادر خاکی بیبی و گریست و گریست... آنقدر گریه کرد تا سر سجاده خوابش برد.
با صدای شوهرش، که دخترها را برای نمازصدا میزد، بیدار شد. نماز صبح را خواند و به قرآن پناه برد.
آیات نور به او جان دوباره میبخشید...
قرآن را که بست پرتوهای طلایی خورشید از گوشهی پنجره روی سجادهاش افتاده بود... از جا بلند شد. تکانهای ظریف طفل همراهیاش کرد. احساس تهوع صبحگاهی سراغش آمد. توجهی نکرده، به طرف آشپزخانه رفت. آبی به صورت زد و به هال برگشت. گوشه مبل نشست. دلش آرام بود و از آشفتگیهای روزهای گذشته خبری نبود. در فکر فرورفت. فقط سه روز فرصت داشت.
دو راه شفاف پیش رو میدید. طفل را نگهداشته و تا پایان عمر با سختیهای پرورش کودکی عقبمانده سرکند و یا به ظاهر، خود را خلاص کرده و با قتل نفس عواقب روحی و جسمی اسقاط جنین را به جان بخرد.
تصور راه دوم، آشوبی در دلش به پا میکرد. حرمت کار و عقوبتی که در انتظارش بود، را میدانست. باز یاد عهدی افتاد که قبل از بارداری با امام زمان(عج) بسته بود. عهد بسته بود اگر خدا به او پسری عطا کند، او را به قصد سربازی آقا بزرگ کند. با خودش گفت:
«یا صاحب الزمان! من بر سر عهدم هستم. ولی چه کنم سربازت بیمار است. نیاز به مراقبت دارد. نمیتوانم رهایش کنم. شاید او نتواند برایت سربازی کند، ولی من میتوانم پرستار سپاهت باشم و از او پرستاری کنم».
دیگر تکلیف روشن بود. فصل جدیدی از زندگی آغاز و مأموریتی جدید برای او و مصطفی تعریف شده بود. نباید جا میزد و از این تکلیف شانه خالی میکرد.
مصطفی را صدا زد و از تصمیمش گفت. همسرش دستش را گرفته، از سر مهر لبخندی زد و گفت:
«عاطفه! از تو انتظاری جز این نداشتم. فقط نگران حالت بودم و دعا میکردم هرچه زودتر از این اضطرار نجات پیدا کنی. زندگی جریان دارد، تنها نوع امتحاناتش تغییر میکند. ما وارد یک عرصه جدید شدیم، نباید کم بیاریم.»
آن روز یک تصمیم دیگر هم گرفت، اینکه صبر کند و دیرتر برای ویزیت برود تا فرصت قانونی سقط بگذرد...
👈 ادامه دارد...
✍ ملیحه طهماسبی
#رمان #کابوس_غربالگری #فرزندآوری
🆔️ @kashkul_zendegi
#سلام_امام_زمانم
🌱 چه دمی میشود آن دم که شود رؤیتِ تو
🍂 که به پایان برسد ظلم شبِ غیبت تو...
🌱 ای خوش آن دم که رسد رایحهی نابِ وصال
🍂 به مشامم برسد عطر خوش قامتِ تو...
┄┄┅✿❀ 🤲 ❀✿┅┄┄
#امام_زمان #انتظار
🆔 @kashkul_zendegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😔دلمان تنگ است
برای روزهای کودکی
🌨برای برف و سرمای زمستان
چکمههای رنگی پلاستیکی که
همیشه سوراخ بود
🧹 برای صدای پارو زدنهای
پدر و آش خوشمزهی مـادر در
یک روز سرد زمستانی
👣 برای چسبوندن پاهای یخ زده به
بخاری و چراغ علاالدین...ì
#نوستالژی #حس_خوب #زمستان
🆔 @kashkul_zendegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❄️این متن بسیـار زیــبا
ارزش هزار بار خواندن رو داره.
❄️خداوند نمیپرسد
چه ماشینی سوار می شدید
بلکه میپرسد ؟
چند پیاده را سوار کردید؟
❄️خداوند نمیپرسد
مساحت منزلتان چقدر بوده
بلکه میپرسد ؟
در آن خانه به چند نفر خوش آمد گفتید ؟
❄️خداوند نمیپرسد .
در کمد خود چه لباسهایی داشتید
بلکه میپرسد؟
به چند نفر لباس پوشاندید ؟
❄️خداوند نمیپرسد .
بیشترین حقوق دریافتی شما چقدر بوده است،
بلکه میپرسد ؟
برای بدست آوردن آن چقدرشخصیت خود را کنترل دادید ؟
❄️خداوند نمیپرسد
عنوان شغلی شما چه بود ،
بلکه می پرسد ؟
چقدر سعی کردید با بیشترین توانتان بهترین کار را انجام دهید ؟
❄️خداوند نمیپرسد .
که در همسایگی چه کسی زندگی می کردید،
بلکه می پرسد؟
چه رفتاری با همسایگانتان داشتید ؟
❄️خداوند نمیپرسد
چند دوست داشتید،
بلکه میپرسد؟
با دوستانتان چگونه رفتار کردید ؟
❄️ در مورد رنگ پوستتان نمیپرسد ،
بلکه از شخصیت شما سئوال می کند ؟
#تلنگرانه #خداوند #پندانه
🆔 @kashkul_zendegi
#سلام_امام_زمانم
🌱باید برای آمدنش لحظه را شمُـرد...
🌱آن لحظه ای که رخ بنماید بھارِ ماست...
🤲 العجلمولایغریبم 🤲
┄┄┅✿❀ 🤲 ❀✿┅┄┄
#امام_زمان #انتظار
🆔 @kashkul_zendegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#درساخلاق
🎙 حجتالاسلام فرحزاد
💢 فرشتههای جهانگرد !؟
🔸کوتاه و شنیدنی👌
#استاد_فرحزاد #امام_علی
🆔 @kashkul_zendegi
42.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🗣چند روز پیش، #پیرس_مورگان مجری شبکهی انگلیسی گفته بود: زنانی که مسلمان میشن، مورد ستم قرار میگیرند!
🧕این خانم مسلمان جواب اون مجری #صهیونیست رو به بهترین شکل داد.
#حجاب
🆔 @kashkul_zendegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 چطور سیم کارت فرزندم رو تنظیم کنم که محتوای غیراخلاقی در اختیارش قرار نده؟؟
👌 خیلی آسان و راحت
♻️ لطفا نشر دهید.
#رسانه #فضای_مجازی #تربیت_فرزند
🆔 @kashkul_zendegi
⭕️ ۹دی، سوزش خیانت جمل و نهروان را کمی خنک کرد و از تکرار غربت ٢٥ ساله جلوگیری کرد.
✌️۹دی، فرق کوفه و تهران، عراق و ایران را نشان داد و آب رفته را به جوی بازگرداند.
✌️۹دی، فریاد لبیک یا حسین تا آسمان به گوش همه رسید.
✌️۹دی، ثمره ی خون شهدا بود.
✌️۹دی، تاریخ نبود، بلکه خود تاریخ ساز بود.
✌️۹دی، روز بخشش فریب خوردگان و روز غضب بر فتنه گران توسط امت بود.
✌️۹دی، نور بصیرت الهی بود در دلهای امت.
✍ هرچه خواستم بگویم که ٩ دی چیست،
قلم عاجز از بیان آن است.
فقط می توانم که بگویم ؛
✌️۹دی، روز بصیرت بود و آگاهی،
روز میثاق امت با ولایت 🇮🇷
#نهم_دی
#بصیرت
#حاج_قاسم
🆔 @kashkul_zendegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰با شیوهها و روشهای صحیح تربیتی و به کار بستن تکنیکهای مناسب👌
👥 کودکان و نوجوانانمان را باید به گونه ای تربیت کنیم که بتوانند در آینده👇
✔️ با بصیرت کافی از عهده تجزیه و تحلیل مسائل مختلف برآیند ♻️
✔️ و بتوانند بخوبی راه درست و حق را از مسیر باطل هر چند زیبا تشخیص دهند🔍
✔️ و برای سربلندی و افتخار آفرینی روز افزون خود، خانواده و جامعه خویش تلاش کنند.🥇
┄┄┅✿❀💞❀✿┅┄┄
#بصیرت #نهم_دی #کشکول_زندگی🦋
🆔️ @kashkul_zendegi
✨بسم الله النور✨
💥 #کابوس_غربالگری 🩺
📖 قسمت پنجم
✍ یک هفتهای گذشت. پرونده را برداشته، راهی مطب شد. پس از ساعتی انتظار وارد اتاق شد. سلامی کرد و آهسته روی صندلی نشست. دکتر با دیدن نتایج آزمایش تکمیلی جا خورد و گفت:
«چرا اینقدر دیر اومدی؟ مگه نگفتم دیر بیای مشکل قانونی پیدا میکنی و دیگه کار سخت میشه».
تأملی کرد و با آرامش و محکم جواب داد:
«میخوام نگهش دارم».
دکتر نگاه تعجب آمیزی کرد و گفت: «خودت میدونی». بعد هم برگهای از قفسهی کنار میز برداشته، جلویش گذاشت و ادامه داد:
«پس بیا اول این برگه رو امضا کن که بعدا مدعی نشی. بعدش رو تخت دراز بکش...»
معاینات تمام شد. موقع خروج، منشی که در جریان کارها بود، آهسته گفت:
«بازم فکراتو بکن. اگه نظرت عوض شد با یک دستکاری تو تاریخها میشه سن حاملگی رو کمتر نشون داد. حالا این دکتر نشد دکتر دیگه سراغ دارم که کارت رو راه بندازه. یکم خرج داره ولی خلاص میشی!».
با این حرف طاقت نیاورده، نگاه تندی به منشی انداخت و گفت:
«من فکرامو کردم. کاش شما هم یک کم فکر کنین ببینین دارین چکار میکنین!»
و با ناراحتی مطب را ترک کرد. همانطور که از پلهها پایین میآمد، با خودش گفت:
«باید دنبال یک دکتر دیگه باشم. شکر خدا دکتر باوجدان کم نداریم».
وارد خیابان شد. لحظهای ایستاد. نفس عمیقی کشید. احساس رضایت داشت. یاد حرف پدر مصطفی افتاد که میگفت:
«دخترم! هیچ چیزی مثل حق آدم رو آروم نمیکنه، چی بگی، چی عمل کنی».
زیر لب الحمدللهی گفت و راهی منزل شد.
از آن روز سعی میکرد با آرامش خود فضای خانه را آرام نگهدارد تا این طفل معصوم بیش از این در فشار و اضطراب نباشد...
👈 ادامه دارد...
✍ ملیحه طهماسبی
#رمان #کابوس_غربالگری #فرزندآوری
🆔️ @kashkul_zendegi
#سلام_امام_زمانم
🌱قائم آل نور، يا مهدی
🍃 عطر سبزِ حضور، يا مهدی...
🌱تا هميشه صبور می مانيم
🍃 در هوای ظهور، يا مهدی...
┄┄┅✿❀ 🤲 ❀✿┅┄┄
#امام_زمان #انتظار
🆔 @kashkul_zendegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠موشن گرافیک احکام: حکم نت دزدی چیه ؟!
🔸احکامی که باید بدانیم
#آموزش_احکام #احکام #دزدی
🆔️ @kashkul_zendegi
✨بسم الله النور✨
💥 #کابوس_غربالگری 🩺
📖 قسمت ششم
✍ با حرکت بچه، از افکار گذشته بیرون آمده، چشمانش را باز کرد. لبخندی زد و گفت:
«انگار تو هم خسته شدی!».
نگاهی به ساعت انداخت. یک ساعت گذشته بود و هنوز خبری نبود. خواست برخیزد که پرستار به همراه دختر جوان وارد شد. سلامی کرد و سینی وسایل را روی میز گذاشت تا برای عمل آمادهاش کند.
دختر جوان بیتفاوت کنار تخت منتظر ایستاده بود تا کار پرستار تمام شود. به محض اتمام کار، با سردی گفت:
«بلند شو. باید بریم»
و اورا به طرف اتاق عمل برد.
رنگ سبز و بوی مخصوص اتاق عمل برایش آشنا بود. با اینکه بارها این فضا را تجربه کردهبود، کمی اضطراب و نگرانی سراغش آمد. با خودش گفت:
«کاش مصطفی اینجا بود یا مادرم!».
یاد مامای مهربان افتاد. امیدوار بود او را مجدد بیند.
با راهنمایی پرستار سبزپوش اتاق عمل، لباس مخصوص عمل را پوشید. بسته کوچکی که از بخش همراهش آورده بود به پرستار سپرد. بسم اللهی گفت و آرام و با احتیاط روی تخت عمل قرار گرفت.
یک پرستار مشغول آماده کردن وسایل بود و دیگری با آنژیوکت او ورمیرفت.
نگاهش را به سقف دوخت و زیرلب آیه الکرسی را زمزمه کرد و بعد هم دعای فرج و خودش را سپرد به اهل بیت.
دلش آرام شدهبود. این حالت را دوست داشت. احساس رهایی میکرد.
حسی مبهم که خیلیها روی تخت عمل، قبل از بیهوشی دارند. حس تمام شدن. احتمال میدهی برای همیشه بروی، به همین خاطر فرصت را تمام میبینی و خودت را دربست به خدا میسپاری...
دوباره زبان به ذکر گشود و به سوره یس پناه برد. به آیه «سَلامٌ قَوْلاً مِنْ رَبّ رَحِیم» که رسید، چند نفر وارد اتاق عمل شدند. سرچرخاند. خانم دکتر درمانگاه، مامای مهربان و سومی که حدس زد متخصص بیهوشی باشد.
با دیدن ماما لبخندی روی لبش نقش بسته، بیاختیار سلام کرد.
دکتر بیهوشی کنارش آمد و بعد از معرفی خودش، اسمش را پرسید و چند سوال دیگر و بعد مشغول کار شد و او دیگر هیچ نفهمید...
👈 ادامه دارد...
✍ ملیحه طهماسبی
#رمان #کابوس_غربالگری #فرزندآوری
🆔️ @kashkul_zendegi
#سلام_امام_زمانم
🍁ای که آمال همه منتظرانی بازآ...
🍃 شيعيان در غم هجر تو به حالی زارند...
🍁حسرت ديدن رويت به دل ما مگذار...
🍃 زود بازآ که همه منتظر دلدارند...
┄┄┅✿❀ 🤲 ❀✿┅┄┄
#امام_زمان #انتظار
🆔 @kashkul_zendegi