🔥 *#تنها_میان_داعش*🔥
قسمت بیست و دوم
💠 در حیاط بیمارستان چند تخت گذاشته و رزمندگان غرق خون🩸 را همانجا مداوا میکردند.
پارگی پهلوی رزمندهای را بدون بیهوشی بخیه میزدند،😖 میگفتند داروی بیهوشی تمام شده و او از شدت درد و خونریزی خودش از هوش رفت.😰
💠 دختربچهای در حمله خمپارهای، پایش قطع شده بود و در حیاط درمانگاه روی دست پدرش و مقابل چشم پرستاری که نمیدانست با این جراحت چه کند، جان داد. 😭
💠صدای ممتد موتور برق، لامپی که تنها روشنایی حیاط بود، گرمای هوا و درماندگی مردم، عین روضه بود 😭و دل من همچنان از نغمه نالههای حیدر پَرپَر میزد که بلاخره عمو پرستار مردی را با خودش آورد.
💠 نخ و سوزن بخیه دستش بود، اشاره کرد بلند شوم و تا دست سمت پیشانیام برد، زنعمو اعتراض کرد :«سِر نمیکنی؟»
و همین یک جمله کافی بود تا آتشفشان خشمش فوران کند :«نمیبینی وضعیت رو؟ ترکش رو بدون بیهوشی درمیارن! نه داروی سرّی داریم نه بیهوشی!» 😡
و در برابر چشمان مردمی که از غوغایش به سمتش چرخیده بودند، فریاد زد :«آمریکا واسه سنجار و اربیل با هواپیما کمک میفرسته! چرا واسه ما نمیفرسته؟ اگه اونا آدمن، مام آدمیم!»
💠 یکی از فرماندهان شهر پای دیوار روی زمین نشسته و منتظر مداوای رفیقش بود که با ناراحتی صدا بلند کرد :«دولت از آمریکا تقاضای کمک کرده، اما اوباما جواب داده تا 🌷 *قاسم سلیمانی* 🌷تو آمرلی باشه، کمک نمیکنه! باید ایرانیها برن تا آمریکا کمک کنه!» 😏و با پوزخندی عصبی نتیجه گرفت :«میخوان🌷 *حاج قاسم*🌷 بره تا آمرلی رو درسته قورت بدن!» 😒
پرستار نخ و سوزنی که دستش بود، بالا گرفت تا شاهد ادعایش باشد و با عصبانیت اعتراض کرد :«همینی که الان تو درمانگاه پیدا میشه کار🌷 *حاج قاسمِ*🌷 ! اما آمریکا نشسته قتلعام مردم رو تماشا میکنه!»
💠 از لرزش صدایش پیدا بود دیدن درد مردم جان به لبش کرده و کاری از دستش برنمیآمد که دوباره به سمت من چرخید و با خشمی که از چشمانش میبارید، بخیه را شروع کرد.
💠حالا سوزش سوزن در پیشانیام بهانه خوبی بود که به یاد نالههای مظلومانه حیدر ضجه بزنم و بیواهمه گریه کنم.😭
💠 به چه کسی میشد از این درد شکایت کنم؟ به عمو و زنعمو میتوانستم بگویم فرزندشان غریبانه در حال جان دادن است یا به خواهرانش؟ ⁉️
💠حلیه که دلشوره عباس و غصه یوسف برایش بس بود و میدانستم نه از عباس که از هیچکس کاری برای نجات حیدر برنمیآید.
💠 بخیه زخمم تمام شد و من دردی جز غربت حیدر نداشتم که در دلم خون میخوردم و از چشمانم خون میباریدم.
💠میدانستم بوی خون این دل پاره رسوایم میکند که از همه فرار میکردم و تنها در بستر زار میزدم. 😭
💠 از همین راه دور، بی آنکه ببینم حس میکردم عشقم در حال دست و پا زدن است و هر لحظه نالهاش را میشنیدم که دوباره نغمه غم از گوشی بلند شد.
💠عدنان امشب کاری جز کشتن من و حیدر نداشت که پیام داده بود :«گفتم شاید دلت بخواد واسه آخرین بار ببینیش!» و بلافاصله فیلمی فرستاد. 😰
💠 انگشتانم مثل تکهای یخ شده و جرأت نمیکردم فیلم را باز کنم که میدانستم این فیلم کار دلم را تمام خواهد کرد. 😢
💠دلم میخواست ببینم حیدرم هنوز نفس میکشد و میدانستم این نفس کشیدن برایش چه زجری دارد که آرزوی خلاصی و شهادتش به سرعت از دلم رد شد و به همان سرعت، جانم را به آتش کشید.
💠 انگشتم دیگر بیتاب شده بود، بیاختیار صفحه گوشی را لمس کرد و تصویری دیدم که قلب نگاهم از کار افتاد. 💔😭
💠پلک میزدم بلکه جریان زندگی به نگاهم برگردد و دیدم حیدر با پهلو روی زمین افتاده، دستانش از پشت بسته، پاهایش به هم بسته و حتی چشمان زیبایش را بسته بودند.
💠 لبهایش را به هم فشار میداد تا نالهاش بلند نشود، پاهای به هم بستهاش را روی خاک میکشید و من نمیدانستم از کدام زخمش درد میکشد که لباسش همه رنگ خون بود و جای سالم به تنش نمانده بود.
💠فیلم چند ثانیه بیشتر نبود و همین چند ثانیه نفسم را گرفت و طاقتم را تمام کرد. قلبم از هم پاشیده شد و از چشمان زخمیام بهجای اشک، خون فواره زد.
💠 این درد دیگر غیر قابل تحمل شده بود که با هر دو دستم به زمین چنگ میزدم و به خدا التماس میکردم تا معجزهای کند.
💠دیگر به حال خودم نبودم که این گریهها با اهل خانه چه میکند، بیپروا با هر ضجه تنها نام حیدر را صدا میزدم و پیش از آنکه حال من خانه را به هم بریزد، سقوط خمپارههای 💥داعش شهر را به هم ریخت.
💠 از قدارهکشیهای عدنان میفهمیدم داعش چقدر به اشغال آمرلی امیدوار شده و آتشبازی🔥 این شبها تفریحشان شده بود.
خمپاره💥 آخر، حیاط خانه را در هم کوبید طوری که حس کردم زمین زیر پایم لرزید و همزمان خانه در تاریکی مطلق فرو رفت...
ادامه دارد...
✍️نویسنده: فاطمه ولی نژاد
#حاج_قاسم #جان_فدا #رمان
🆔 @kashkul_zendegi
♡﷽♡
❣ #سلام_امام_زمانم
❤️دیدن روی شما کاش میسر میشد
🧡شام هجران شماکاش که آخر میشد
💚بین ما "فاصله ها" فاصله انداختهاند
💜کاش این فاصله با آمدنت سر میشد
🌼 الّلهُـمَّ عَجِّـلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَــرَج
┄✾☆⊰༻🤲༺⊱☆✾┄
#امام_زمان #کشکول_زندگی🦋
🆔 @kashkul_zendegi
🌷صبح شد🌤
⛄️زندگے در میزند
🌷#مهربانے ، #شوق ، #شادی
⛄️پشت در منتظر است
🌷بازڪن پنجره
⛄️را ڪه #خداوند
🌷زشوق من و تو میخندد
⛄️زندگی کوچه سبزیست،
🌷میان دل و دشت،
⛄️که در ان عشق است و گذشت!
🌷زندگی مزرعه خوبیهاست،
⛄️زندگی راه رسیدن به خداست ..
🌷سلام دوستان
⛄️صبح چهار شنبه تون بخیر ونیکی
🆔 @kashkul_zendegi
#حدیث
🌹#رسول_اکرم (صلی الله علیه و آله) :
مادر 4 چیز در 4 موضوع است :
❄️ مادر داروها ، "کم خوری "است.
❄️ مادر همه عبادات"کم گناه کردن" است
❄️ مادر همه آرزوها "#صبر" است.
❄️ مادر همه آداب وروش معاشرت
"#کم_سخن_بودن" است.
📖 مواعظالعددیه -باب اربعه
#کشکول_زندگی🦋
🆔 @kashkul_zendegi
‼️ سوال: چرا خداوند آب دهان را شیرین و اشک چشم را شور و آب گوش را تلخ و آب بینی را خنک قرار داده است؟
🔅پاسخ : #امام_صادق علیه السلام می فرمایند:
👁 خداوند چشم بنى آدم را در میان پیه (چربی مانند) قرار داده از این جهت اطراف آن را آب شور قرار داد تا گندیده نشود و هر چه داخل چشم گردد آن را ذوب نماید و بیرون اندازد.
👂و آب گوش را تلخ گردانید تا حیوانى داخل در گوش نشود و به مغز اذیت برساند (زیرا انسان در حال خوابیدن در بیشتر اوقات گوش خود را روى زمین میگذارد)
👃و در بینى آب غلیظ سرد (نیم بستهاى) قرار داد به جهت اینکه حجابى باشد براى دِماغ (که چیزى داخل آن نشود زیرا مرکز کلیۀ قواى فکرى و حواس انسانست که هر گاه به آن صدمه برسد آدمى دیوانه گردد) و حفظ مغز سر نماید و اگر این آب نمیبود مغز سر گداخته میشد و فرو میریخت
💧 و آب دهان را شیرین گردانید تا درک کند بنى آدم طعم و مزۀ خوردنیها و آشامیدنیها را، و اینها منّتى است از خداوند بر بنى آدم.
📚کتاب علل الشرایع، ج۱، ص۸۸
┄┄┅✿❀💞❀✿┅┄┄
#دانستنیها #خدا #کشکول_زندگی🦋
🆔 @kashkul_zendegi
💑 با همسر لجباز چطوری رفتار کنیم؟
💞هرگز با لجبازی رفتارش رو تلافی نکنید.
💞در موقعیت مناسب از همسرتون انتقاد کنید.
💞وقتی همسرتون عصبانیه باهاش صحبت نکنید.
💞وقتی کار مثبتی میکنه تحسینش کنین.
🔸همسرانی که با کوچکترین مشکل لجبازی میکنن احتمالا از اعتماد به نفس کمی برخوردارند. در این مواقع سکوت کنید و شدت لجبازیش رو افزایش ندین.
🔸یکی دیگر از عواملی که میتونه باعث لجبازی بشه لحن صحبت کردن و گفتگوی طرفینه چون در برخی مواقع لحن صحبت خانم و یا آقا بسیار تند و با کنایه هست که ممکنه طرف مقابل رو سر لج بندازه.
┄┄┅✿❀💞❀✿┅┄┄
#همسرداری #لجبازی #کشکول_زندگی🦋
🆔 @kashkul_zendegi
♥️ زن بودن ، مهارت می خواهد ...
💛باید بلد باشی پایِ اجاق گاز ، حینِ سرخ کردنِ کتلت ، با خودت فکر و خیال هایِ عاشقانه کنی و شعرهایِ دلبرانه بگویی ، در حالی که غذایت نه ذره ای بسوزد ، نه بی نمک باشد ...
💚باید بتوانی هنگامِ شستنِ ظرف ها ، موسیقیِ دلخواهت را زمزمه کنی ، چشمهایت را ببندی و با همان حالتِ ژولیده و دستهایِ کف آلود ، تصور کنی رویِ صحنه ای و هزاران نفر تو را تشویق می کنند ...
💕زن که باشی ، باید بتوانی در حالی که لباس می شویی و جارو می کشی ، به همه چیز فکر کنی ... فکر کردنی که انتهایش بشود تصمیم های مهم و سنجیده گرفت ...
💖زن هایِ خانه دار ، استعدادهایِ کشف نشده ای هستند که به حرمتِ زن بودن ،
متواضعانه در مقامِ یک همسر و یک مادر ، کنجِ خانه مانده اند و بی هیچ توقعی برایِ دنیایمان زنانگی می کنند ...
❣زن بودن ، ساده نیست ...
پیچیده ترین فرمولِ آفرینش است ...
#نرگس_صرافیان_طوفان
#مادر #روز_مادر
🆔 @kashkul_zendegi
♡﷽♡
❣ #سلام_امام_زمانم
🍁محراب لحظههای دعايت چه ديدنیست
قرآن بخوان چقدرصدايت شنيدنیست...
🍁آقا بگو قرار شما با خدا كی است؟
آياحيات ما به زمانت رسيدنیست؟
┄✾☆⊰༻🤲༺⊱☆✾┄
#امام_زمان #کشکول_زندگی🦋
🆔 @kashkul_zendegi
🍃🌷تقدیم به بانوان گروه
🍃🌼ﺯﻥﯾﻌﻨﯽ:ﺑﺎﻏﻬﺎﯼﺁﺭﺯﻭ
🍃🌷ﺯﻥﯾﻌﻨﯽ:ﻧﻌﻤﺘﯽﺩﺭﭘﯿﺶﺭﻭ
🍃🌼ﺯﻥیعنی:ﺑﻨﺪﻩ ﯼﺧﻮﺏﺧﺪﺍ
🍃🌷ﺯﻥﯾﻌﻨﯽ:ﻧﯿﻤﯽﺍﺯﻣﺮﺩﺍﻥﺟﺪﺍ
🍃🌼ﺯﻥﯾﻌﻨﯽ:ﻫﻤﺴﺮﯼﺧﻮﺏﻭﺷﻔﯿﻖ
🍃🌷ﺯﻥﯾﻌﻨﯽ:ﺑﻬﺘﺮﯾﻦﯾﺎﺭ ﻭﺭﻓﯿﻖ
🍃🌼ﺯﻥ ﯾﻌﻨﯽ:مرهم هرخستگی
🍃🌷پیشاپیش روز زن و مادر مبارکــــــــَ باد
┄┄┅✿❀💞❀✿┅┄┄
#روز_مادر #روز_زن #کشکول_زندگی🦋
🆔 @kashkul_zendegi
🌨هوای سرد
🌷بیرون مــهـم نيست
🌨هــوای
🌷دلمـون گــرم باشہ
🌨این گـل های زیبـا
🌷تقدیم به عزیزانی کہ
🌨گرما بخشند و
🌷پر از حس خوب زندگی
┄┄┅✿❀💞❀✿┅┄┄
#حس_خوب #روز_مادر #کشکول_زندگی🦋
🆔 @kashkul_zendegi
💗بانو
هزاراڹ گل بهاری🌼🍃
💫هزاراڹ بوسه
وبهترین شادباش ها 🎉
🌹تقدیمت
💫چراکه تو
یا مادری❤️
💓یا مادرميشوی
یا مادری ميکني و 💞
💗مهر ميبخشي
💫توفیری ندارد
مهم وجود توست 🌷
💗ڪه عاشقي فداکاری
💕پیشاپیش روزت مبارڪ💕
┄┄┅✿❀💞❀✿┅┄┄
#روز_زن #روز_مادر #کشکول_زندگی🦋
🆔 @kashkul_zendegi
🤍انرژیِ مثبت یعنی
🌸#امیدوار باش،
🤍یعنی #دعا کن،
🌸یعنی #بخند،
🤍یعنی به چیزهایِ خوب فکر کن...
🌸به روزهایِ خوب فکر میکنم،
🤍میخندم و با دلی سرشار از امید؛
🌸برایِ آرزوهایم دعا میکنم...
🤍و بلند میشوم؛
🌸چرا که میدانم هیچ دعایی،
🤍بدونِ تلاشِ من،
🌸مستجاب نخواهد شد
🆔 @kashkul_zendegi