eitaa logo
کانال خاطرات شهدایی.🌷🌷
285 دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
2.7هزار ویدیو
58 فایل
شهدا را به خاک نسپارید به یاد بسپارید شهادت چشمه آب حیات است که شهید ازآن می نوشد و جاودانه می ماند با معرفی کردن کانال مارو دراین راه یاری کنید.....🌷🌷 https://eitaa.com/katrat👈ایدی کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
کربلا نرفتن سخت است... کربلا رفتن سخت تر!!!😭 تا نرفته ای شوق رفتن داری... تا رفتی شوق مردن داری...😭 رفته ها میدانند بعد از روضه حکم زهر دارد برای نوکر 💔 . . . 🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مـا و مجنون همسـفر بودیم در دشـــت جـنـــون او بہ منزل ها رسید و ما هنوز آواره ایــم ... 😔💔
🍁🌿🍁🌿🍁🌿 🔆ما لشگر امام ، حسین وار هم باید بجنگیم، ☄اگر بخواهیم قبر شش گوشه امام حسین(ع) را در بگیریم 🔆 کلامی‌ و دعایی 🤲جز این نباید داشته باشیم: "اللهم اجعل محیای محیا و آل محمد"
اتاق آقا حجت توسط خود ایشان هنگامے که تنها نوزده سال سن داشتند طراحے شده بود... ایشان عکس های خودشان را در کنار عکس های شهدا نصب کرده و با جملاتے همچون : آخرش حاجتم را میگیرم و... مزین کرده بود. حجره دوازده متری آقا حجت و فضای ساده و معنوی اتاق؛ با کاغذهای روغنے که با عکس شهدا و امام مزین شده و دو مبل کهنه و تمیز، تخت خواب، کتابخانه و رایانه چیده شده بود... ایشان بر سر در اتاق خود این چنین نوشته بود : 🌹 حجره شهید حجت الله رحیمے .
💠خاطره خلبان هواپیمای ایرباس از شهید حاج قاسم سلیمانی: 🍃🌸خرداد سال ۹۲ قرار بود با هفت تُن بار ممنوعه به سمت دمشق پرواز کنیم. علاوه بر بار، تقریباً ۲۰۰ مسافر هم داشتیم که حاج قاسم یکی‌شان بود. حاجی مرا از نزدیک و به اسم می‌شناخت. طبق معمول وارد هواپیما که شد اول سراغ گرفت خلبان پرواز کیه؟ گفتند اسداللهی. صدای حاج قاسم را که گفت "امیر" شنیدم و پشت بندش دَرِ کابین خلبان باز شد و خودش در چارچوب در جاگرفت. مثل همه پرواز‌های قبلی آمد داخل کابین و کنارم نشست. زمان پرواز تا دمشق تقریباً دو ساعت و نیم بود. این زمان هر چند کوتاه بود ولی برای من فرصت مغتنمی بود که همراه و هم صحبتش باشم. 🍃🌸 تقریباً ۷۰ ، ۸۰ مایل مانده به خاک عراق قبل از اینکه وارد آسمان عراق شویم باید از برج مراقبت فرودگاه بغداد اجازه عبور می‌گرفتیم. اگر اجازه می‌داد اوج می گرفتیم و بعد از گذشتن از آسمان عراق بدون مشکل وارد سوریه می شدیم. گاهی هم که اجازه نمی دادند ناگزیر باید در فرودگاه بغداد فرود می‌آمدیم و بار هواپیما چک می شد و دوباره بلند می‌شدیم. اگر هم بارِمان مثل همین دفعه ممنوع بود اجازه عبور نمی گرفتیم از همان مسیر به تهران بر می گشتیم. آن روز طبق روال اجازه عبور خواستم، برج مراقبت به ما مجوز داد و گفت به ارتفاع ۳۵ هزار پا اوج گیری کنم. با توجه به بار همراهمان نفس راحتی کشیدم و اوج گرفتم. نزدیک بغداد که رسیدیم، برج مراقبت دوباره پیام داد. عجیب بود! از من می‌خواست هواپیما را در فرودگاه بغداد بنشانم. ...
☀️ ☀️ 🔸قسمت٤٢ پس دنبال آيه‌هايي نباشين كه فقط نظر شما رو تصديق كنه. بهتره بعداً سر فرصت راجع بهش حرف بزنيم. اين جواب ممكن بود سميه را قانع يا ساكت كند، اما فهيمه را نه. فهيمه هنوز هم راضي نشده بود: - من اين حرف‌ها رو نمي فهمم. مي‌گم چرا در طول تاريخ بيشتر دانشمندها، سياستمدارها، حاكمان و كلاً مشاهير تاريخ مرد بودن، نه زن؟! فاطمه گفت: - حضرت مريم. زن بود يا مرد؟ عاطفه انگار از يك جا نشستن خسته شده بود. بنابراين مرتب نوع نشستنش را عوض مي‌كرد. همان طور كه دو زانو مي‌نشست، زد روي پايش: - بَه هَه! بعد از اين همه بحث تازه مي‌گه ليلي زن بود يا مرد؟ فهيمه بي توجه به عاطفه جواب داد: - معلومه. حضرت مريم زن بود. - بسيار خُب! حالا اگه ما قبول كنيم كه زن جنس دومه، پس بايد هر مردي، از هر فرد جنس دوم؛ يعني زن ها، حتي با بالاترين درجات كمالي برتر باشه. پس بايد يه مرد معمولي از لحاظ درجات كمالي، بالاتر از حضرت مريم باشه. در صورتي كه قرآن اون درجات و كمالات رو براي حضرت مريم توصيف مي‌كنه و مي‌گه « ليس الذكر كالانثي». عاطفه محكم كوبيد روي پاهايش: - خدا منو مرگ بده كه هيچ وقت نمره عربيم، بيشتر از ۱۲ نشد. - يعني پسري كه مي‌خواستي در هر حال مثل اين دختر نيست. اين جمله ايه كه خدا خطاب به مادر حضرت مريم و در توصيف حضرت مريم گفته. حتي از لحاظ تاريخي كه فهيمه قبول داره، بررسي كنيم، مي‌بينيم كه حضرت زكريا كه پيامبر زمان خودش بود و در نتيجه برترين مرد دورانش، افتخار مي‌كنه كه به حضرت مريم خدمت كنه! راحله دوباره وارد بحث شد: - از اين گذشته، در طول تاريخ هم زن‌هاي مشهور زيادي داشتيم از «مادام كوري»، «ژاندارك» و «اوريانا فالاچي» تو غربي‌ها گرفته تا پروين اعتصامي و... سميه حرف راحله را قطع كرد: - تو ديگه چي مي‌گي عاطفه! چرا هي دستت رو تكون مي‌دي؟ عاطفه با مشت كوبيد روي زمين: - بابا دارم مي‌گم منو يادت نره. ولي اين راحله پشت تريبون كه مي‌ره اين قدر حواسش به ميكروفنه كه ديگه ما رو تحويل نمي گيره. راحله نفسش را پر صدا بيرون داد و رويش را به سمت ما كرد. از عصبانيت قرمز شده بود. فكر كنم اگر چيزي دم دستش بود، آن را مي‌كوبيد بر سر عاطفه. خدا را شكر كه چيزي دمِ دست راحله نبود. به جز كتابش كه براي راحله گران قيمت تر از آن بود كه بكوبد بر سرِ عاطفه. پس فقط چند لحظه بهت زده خيره شد به عاطفه. فهيمه به زحمت پوزخندش را پنهان كرد. عاطفه همچنان با چشمان شيطنت بارش راحله را نگاه مي‌كرد و لبخند مي‌زد. راحله خودش را كنترل كرد و دوباره برگشت به سمت فهيمه: - يه چيز ديگه! شماها كه مي‌گين هيچ وقت توي تاريخ نبوده كه زن و مرد مساوي باشن، چرا به تمدن اخير خوب نگاه نمي كنين؟ چرا اون رو مثال نمي زنين؟ نكنه اون جزو تاريخ نيست؟! عاطفه به طور ناگهاني جدي شد: - مگه تو غرب چه خبره كه ما خبر نداريم؟ راحله كمي صبر كرد. مي‌خواست مطمئن شود كه حرف‌هاي عاطفه جدي است يا شوخي مي‌كند. بالاخره ترجيح داد كه او را در حرف زدنش جدي حساب كند. به همين دليل هم گفت: - مي‌دونين كه در تمدن امروزِ غرب، تساوي زن و مرد مسئله اي تخيلي نيست، بلكه تجربه اي چند صدساله است كه تمدن غرب اون رو پشت سر گذاشته! يعني خيلي وقته كه به چنين جايي رسيده اند. - مثلاً چند وقته؟ - احتمالاً از رنسانس تا حالا. فاطمه با تعجب گفت: - از رنسانس؟! - بله از رنسانس! مي‌دونين كه پايه افكار و آراي تمدن جديد روي افكار و انديشه‌هاي انديشمندان رنسانس ساخته شده. در حقيقت، از رنسانس بود كه نحوه نگرش به بشر و طبيعت و همه چيز عوض شد. حتي بعضي‌ها هم گفتن نهضت زنان كه در قرن نوزدهم شكل گرفت و تو فرانسه هم گسترش پيدا كرد، به نوعي اعتراض به مرد سالاري آشكار حاكم بر اعلاميه حقوق بشر فرانسه بود. بعداً هم اسمش رو گذاشتند « فمينيسم»! راحله دوباره كمي جوش آورد: - پس تو مي‌گي تساوي زن و مرد از كي تو غرب شروع شد؟ - اگه به طور رسميش رو بخوايم، تا اون جا كه من مي‌دونم اولين اعلاميه حقوق بشر كه در اون از تساوي زن و مرد حرفي به ميان اومد، سال ۱۹۴۸ منتشر شد. تقريباً پنجاه سال پيش. اصلاً بذار اين طوري برات بگم كه براي اولين بار در قرن بيستم، در انگلستان بود كه مسئله حقوق زن در برابر حقوق مرد مطرح شد. آمريكا هم با اين كه در قرن هجدهم، ضمن اعلام استقلال به حقوق عمومي بشر اعتراف كرده بود، در سال ۱۹۲۰ ميلادي قانون تساوي زن و مرد رو در حقوق سياسي تصويب كرد. فرانسه هم همين طور، در قرن بيستم بود كه تسليم اين مسئله شد. عاطفه فوراً دو دستش را بالا آورد: - صبر كنين! صبر كنين! ... ادامه دارد.... •┈┈••✾•☀️•✾••┈┈• رمانهای عاشقـــــ مذهبی ــانه بامــــاهمـــراه باشــید🌹
☀️ ☀️ 🔸قسمت٤٣ - صبر كنين! صبر كنين! ادامه بحث تا اطلاع ثانوي موقوف! راحله زير لب غريد: - خدا آخر و عاقبت ما رو از دست اين بابا به خير كنه! ديگه چي شده؟ عاطفه انگار بهش برخورد، با لحني كه نشان بدهد ناراحت شده، گفت: - چرا ناراحت مي‌شي راحله جون؟! تا همين چند دقيقه پيش، پانصد سال بود كه زن و مرد مساوي بودن! توي همين چند دقيقه رسيد به پنجاه سال، من مي‌ترسم اگه همين طوري ادامه بدين، ديگه چيزي ازش باقي نمونه كه ما بخوايم سرش دعوا كنيم. راحله خودكارش را كوبيد روي زمين. خودكار مثل فنر چند بار روي زمين چرخ زد، بالاخره جلوي چشمان هاج و واج عاطفه ساكت شد. همزمان راحله هم منفجر شد. مثل اين كه بغض فروخورده اي مدت‌ها باشد كه گلويش را گرفته باشد و حالا بخواهد بريزدش بيرون. يا تلافي تمام ظلم‌ هايي را كه تا به حال به او و مادرش شده بود، بخواهد سر ماها در بياورد: - عزيز من! من نمي دونم شما در مقابل كي و براي چي اين قدر مقاومت مي‌كنين؟! يعني شماها شك دارين كه توي تمدن جديد غرب زن و مرد با همديگر مساوي هستن؟! اين همه نهضت هايي كه در اين مدت در حمايت از حقوق زن‌ها شكل گرفته، كتاب‌هايي كه نوشته شده، قانون‌هايي كه تصويب شده، اين‌ها اين قدر زيادن كه ديگه شكي باقي نمي مونه كه تمدن جديد غرب با هر تبعيضي مخالفه! مثلاً جديدترين قانوني كه در سطح بين المللي تصويب شد، كنواسيون رفع تبعيض از زنان بود كه تا به حال بسياري از كشورها مفاد اون رو قبول كردن و به اون پيوستن. عاطفه همان طور كه خودكار راحله را برداشته بود و بررسي مي‌كرد، پرسيد: - اون وقت اين يارو چه خاصيتي داره؟ فكر كردم دسته خودكار را مي‌گويد، اما احتمالاً راحله فكر كرد كنواسيون را مي‌گويد، كه گفت: - كشورهايي كه به اين كنواسيون مي‌پيوندن بايد سياست رفع تبعيض از زنان را با جديت پيگيري كنن. قوانين مناسب وضع كنن. اون دسته از قوانيني رو كه نسبت به زنان تبعيض آميزن، فسخ كنن. حتي مقررات كيفري ملي رو كه موجب تبعيض نسبت به زنان مي‌شه، لغو كنن. در همه زمينه‌ها بايد برابري مطلق حاكم باشه. عاطفه همان طور كه خم شده بود و خودكار را به سمت راحله گرفته بود، پرسيد: - يعني چه طوري باشه كه برابري مطلق باشه؟ راحله خودكار را گرفت. سرش را هم به عنوان تشكر تكان داد: - يعني بايد زن و مرد از حقوق فردي گرفته تا حقوق اجتماعي، حقوق و مسئوليتهاي يكسان و يكنواخت داشته باشن؛ چه طي دوران زناشويي و چه در موقع جدايي و طلاق! زن بايد بتونه خودش نام خانوادگي و شغلش رو انتخاب كنه. زن و مرد بايد براي انتخاب شغل، فرصتهاي يكساني در اختيار داشته باشن. يعني مرد و زن به يه ميزان بتونن از مزاياي ارتقاي شغلي استفاده كنن. هر دو بتونن از امكانات آموزشي يكسان استفاده كنن. هر دو حق مشاركت سياسي- اجتماعي داشته باشن. بتونن انتخاب كنن و انتخاب بشن. زن‌ها بايد به طور يكسان با مردها حق شركت در فعاليتهاي تفريحي، ورزشي و كليه زمينه‌هاي فرهنگي رو داشته باشن. خلاصه اين كه در برابر قانون يكسان باشن. - فقط همين؟ راحله اين قدر احساساتي شده بود كه متوجه لحن طعنه آميز عاطفه نشد: - نخير! من وقتي مي‌گم اين ضعيف بودن زن‌ها بر اساس تلقين و آموزش‌هاي غلطه، دليل دارم. يكي ديگه از بندهاي همين كنواسيون به دولت‌ها هشدار داده كه براي رفع تبعيض از زن ها، بايد حتي آموزش‌هايي كه نقش‌هاي يكساني رو به دخترها و پسرها القا مي‌كنه از سيستم آموزشي كشورها حذف بشن! چون اين آموزش‌ها به دخترها مي‌گه كه « دخترها اين طوري هستن و اين صفات دخترانه است. » و به پسرها مي‌گه كه «پسرها اين گونه اند و اين صفات پسرانه است.»! - خب كه چي؟ اين دفعه سميه بود كه سوال كرد. راحله با تعجب گفت: - چرا متوجه نيستين؟ آخه اين آموزش‌ها نقش‌هايي كليشه اي رو بر اساس جنسيت القا مي‌كنن. هيچ كدومشون هم واقعي، طبيعي يا فطري نيستن؛ پس دولت‌ها بايد جلوي اين آموزش‌ها را بگيرن. نفسي تازه كرد و ادامه دارد.... •┈┈••✾•☀️•✾••┈┈• رمانهای عاشقـــــ مذهبی ــانه بامــــاهمـــراه باشــید🌹
ان شاءالله امشب در پرونده همه خادمان شهدا بنویسند: محب امیرالمومنین(ع) زیارت کربلا و نجف،اربعین امسال، سربازی ♦️امام زمان(عج) نهایت شــ🌷ــهادت شبتون شهدایی ✋ ☘☘☘
دنبال شهــــــــــــرتیم و پـے اسـم و رســــــــــــم و نام غـــــــــــــافل از اینڪہ فاطمہ (س) گمنـــــــــــام میخرد . شهید گمنام روزتون شهدایی⭐️ ☘☘☘
❤ نفس صبح وسلامی همه ازدلتنگی خدمت حضرت ارباب چه برکت دارد ما که ازقافله ی عشق عقب افتادیم باسلامی دل مان قصد زیارت دارد 🖤
10.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هوا از عطر تو غوغاست ... میدانم که اینجایی ... میدانم که اینجایی ... کلیپ بسیار زیبا 🌷شهید سجاد مرادی شهدا را یاد کنید با ذکر صلوات ☘☘☘