#تلنگرانہ |💛|
+| خدا مےتواند خرابےهاے بندهاش را
جبران کند ولے غیرخدا نمےتوانند.
خدا مےفرماید: من مےتوانم سیئات را
بہ حسنات تبدیل کنم، تو خراب کردے؛
من درستش مےکنم :) .. |
#حاجآقاپناهیان •|♥️
{ #یا_جابر...
خودت به داد این #دل برس...! }
8.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴روایتی از کودکی که آرزوی او رفتن به حرم امام رضا (ع) بود
💐💐💐💐💐💐💐
باور داشته باش
قرار بود سه شهید گمنام را در شهرستان چترود کرمان تشییع و خاکسپاری کنند .
چترود تنها شهری است که به نام فاطمیه ( ع)مزین شده است .من هم برای تشییع به آنجا سفر کردم .
تشییع شهدا قبل از ظهر با شکوه خاصی برگزار شد .موقع غروب و هنگام مداحی جوانی از بین جمعیت برخاست و گفت :
میخواهم مطلب مهمی را بگویم .
اوگفت : امروز صبح که برای مراسم تشییع می آمدم پر تردید بودم .زمانی که زیر تابوت یکی از شهدا بودم با خودم میگفتم یعنی اینها چه کسانی هستند ؟
مشتی استخوان .....
به شهدا گفتم : باید چیزی نشان دهید تا من اطمینان پیدا کنم .
ظهر بعد از نماز خوابیدم ، به محض خوابیدن جوان زیبایی را دیدم که به سمتم آمد به من اشاره کرد و گفت : من همان شهیدی هستم که زیر تابوت من گلایه میکردی آمده ام بگویم امیدوار باش ، باور داشته باش .
آرامش خاصی پیدا کردم .خوشحال شدم و به شهید گفتم : شما خواسته مرا اجابت کردی و تردیدم را از بین بردی آیا میتوانم کاری برایت انجام بدهم ؟
جوان نگاه پر محبتی کرد و گفت :
آری ، من هادی هستم بچه اهواز فلکه چهار شیر و نشانه هم اینکه در محل مرا به نام دانشجوی مفقود الاثر میشناسند .
به مادر پیرم بگو منتظر من نباش و نشانی من را به مادرم بده .
بعد از صحبت این جوان با بنیاد شهید خوزستان تماس گرفتم و ماجرا را تعریف کردم و ساعتی بعد از بنیاد شهید خوزستان زنگ زدند و گفتند : پیگیری کردیم همه گفته ها صحیح است .
با هم به اهواز رفتیم آدرس را پیدا کردیم
زنگ خانه را زدیم پیرزن رنجوری با قد خمیده در را باز کرد .بی مقدمه گفت : از هادی من خبر آوردید ؟😭😭😭
🌷🌷🌷🌷🌷🌷
🕊🕊🕊🕊🕊
💚 یا صاحب الزمان عجل الله
✨تو بيا عزيز زهرا که تو سيد جهاني
💫که تو هم بهار مردم که تو هم بهار جاني
✨تو بيا که چشم مردم به ره عنايت توست
💫که تو هم طبيب دلها که تو نور دیدگانی
🌷 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@katrat