🌿🌼🌿🌼
به تمام #شببخیر 🌙 هایی که
میگویم و
می شنوم
مشکوکم !
این شب ها
برای بخیر شدن
تو را کم دارد …
🤲🏻 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شبتون_مهدوی ♥️🤚🏻
🦋
از نوشخند گرم تو
آفـاق تازه گشت
صبح بهار ،
این لب خندان نداشته است ...
#شهید_مدافع_حرم💪🏻
#شهید_محمود_رضا_بیضائی♥️
#صبحتون_شهدایی 🌤
مےگفٺ
اگھ طالب #شهادٺ باشے!
یڪ #نگاه حرامممڪناسٺ سالها؛
ٺورااز شهادٺ دورڪند..
وگفٺ
منحرفهاے #لغو و بیهودھ را
ڪمتر از لقمھ ے #حرام نمےدانم
مےگفٺ
#فڪر ڪارباطل و حرام
حٺےاگرانجامهمنداده باشیم!
بهپاےمانثبٺ خواهد شد
شهدا #حلال ڪنید ڪھ#حرام ڪردیم
جبهههاےنور #اڪسیژن اسٺ براےما،
#غرق شدگان نَفَس ڪم آوردھ ...
💕💕💕
خودشبرایمٺعریفمےڪرد،
براے اینڪھپسرشسیدمحمد
رابامسجدونمازآشناوعلاقھمندڪند،
اورابھ مسجدےمےبرد
ڪھدرنزدیڪےاش پارڪیامحلبازےباشد.
خوب ڪھبازےمےڪردوازبازےسیر مے شد،
به اومےگفٺ:
"سیدمحمدجان!
حالابیابریممسجد.
منباٺوآمدمپارڪ،
حالاٺوبامن بیامسجد."
دیدمروشخوبےاسٺ؛
حالابچھام با عشقوعلاقھبامنبھمسجدمےآید.
نقلاز: آقاےحسین برادران،
همرزم شهید
برگرفٺهـازڪٺابطاهرخانطومان
#شهیدسیدرضاطاهر
💕💕💕
#سخن_یار 🌷
🍂شهید سپهبد قاسم سلیمانی:
هرڪدام از شما یڪ شهــید را دوست خود بگیرد و سیره عملی و سبڪــ زندگـــــی او را بڪار ببندید ببینید چطــور رنگ و بوی شهدا را به خود میگیرید و خدا به شما عنایت میکند
💕💕💕
خَمسٌ مَن لَم تَكُن فيهِ لَم يَكُن فيهِ كَثيرُ مَستَمتَعٍ: الدّينُ، وَالعَقلُ، وَالأَدَبُ، وَالحُرِّيَّةُ، وحُسنُ
پنج چيز است كه در هر كس نباشد ، بهره چندانى در او نيست، دين، عقل، ادب، آزادگى و خوش خويى
#امام_صادق_علیه_السلام
#المحاسن_جلد1_صفحه305
💡آیا برای جامعه و خانواده مفید هستیم؟
🍀نزدیک شدن بہ افراد موجب دریافت انرژے مثبت و منفے از آنہاست .وقتی کسے بہ ما توجہ می ڪند گاهی از فاصلہ هاے زیاد روی ماتاثیر دارد.
حالا ببینید تقرّب بہ خداوند❣و نظر لطف او چقدر انرژے بخش خواهد بود وما چقدر به این انرژے احتیاج داریم.
ڪمی توجہ کنیم لطف خدا❣ را هنگام تقرب درک خواهیم ڪرد.☘
*حجت الاسلام والمسلمین
علیرضا پناهیان
🥀
🕊🥀
🥀 چند روزی مانده بود به عید غدیر، روزی که قرار بود خطبه عقد ما خوانده شود. در ماشینش نشسته بودیم و میخواستیم برویم خرید که گفت: میخوام یه چیزی بهت بگم!
گفتم چی؟
گفت: قبل از اینکه بیام خواستگاری رفتم پابوس امام رضا (ع). ازشون خواستم که کمکم کنن. پابوس حضرت معصومه (س) هم رفتم و بازم دل بستم به کمکشون. وقتی روز تولد امام رضا (ع) بهم جواب بله دادی، خیلی خوشحال شدم. رفتم هیات. باورت میشه هیچ سالی جشن امام رضا (ع) اینطوری نبود!
نگاهش کردم و لبخند زدم. در دلم گفتم: امام حسین (ع) ممنونتم. کسی رو نصیبم کردی که دلش به عشق شما گره خورده!
📕برشی از کتاب شاهرگی برای حریم به مناسبت سالگرد شهادت شهید مدافع حرم حمیدرضا اسدالهی
📚موضوع مرتبط:
#شهید_حمیدرضا_اسدالهی
#شهید_مدافع_حرم
#معرفی_کتاب
#شاهرگی_برای_حریم
#رمان📚📣
#برات_میمرم
قسمت هفتم7⃣
.... وقتی پدرم چادرم را گرفت از تعجب خشکم زد... چون ازش انتظار نداشتم...
: دخترم میترسم وقتی شعله های عشقت فروکش بکنه از چادر خسته بشی... بهتره کسی که تورا بدون چادر پسندیده همینطور هم باهات زندگی کنه... تو نباید به خواسته کسی چادر سر کنی چون این طوری به خاطر تحمیل یک خواسته دلزده میشی...
_ آقاجون ... به جان شما که برام خیلی عزیزه چادر انتخاب خودمه... سینا حتی یک بار هم ازم نخواسته... حتی اگه این وصلت سر نگیره ؛ من از این به بعد چادر می پوشم...
آقا جونم چادرمو داد و منو با بوسه و صلوات بدرقه کرد....
وقتی از آزمایشگاه بر می گشتیم تو تاکسی که بودیم خیلی آروم حرف می زدیم... پیش مادرم راحت نبودیم... بین همه صحبتهایی که شد یک جمله سینا بد جوری به دلم آشوب انداخت..
: بزار جواب آزمایش بیاد... اگه وصلت قطعی بشه یه سورپرایز دارم برات...
_ یعنی چی!! یعنی ممکنه ....
نه .. حرفش رو هم نزن... نهایتش میگن نمیتونیم بچه سالم داشته باشیم... خب بچه نمیخوایم..
این همه آدم ... بچه ندارن...
_ هیس... شلوغش نکن... ایشاا.... که چیزی نیست...
منظورم این بود که بگم منتظر سورپرایز باشی... نه اینکه بترسی...
تا جواب آزمایش بیاد من جون به لب شدم...
تا اینکه روز موعود فرا رسید...
قرار بود سینا تا ظهر با جواب آزمایش بیاد خونه ما ٬ اما تا شب خبری نشد...
برای بقیه یک امر عادی بود ... اما من تا شب نیمه جون شدم....
تا اینکه ساعت ۹ شب مادر سینا با تلفن تماس گرفت...
ادامه دارد....
💚