eitaa logo
کانال خاطرات شهدایی.🌷🌷
284 دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
2.7هزار ویدیو
58 فایل
شهدا را به خاک نسپارید به یاد بسپارید شهادت چشمه آب حیات است که شهید ازآن می نوشد و جاودانه می ماند با معرفی کردن کانال مارو دراین راه یاری کنید.....🌷🌷 https://eitaa.com/katrat👈ایدی کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
هیچ وقت نگفت خسته ام،اما بار آخری از صداش معلوم بود.. گفتم:علی آقا چی شده چرا اینقدر خسته‌ای؟ گفت:خانوم اینقدر مشخصه؟! در واقع خستگی‌اش از دنیا بود.. به روایت همسر محترمه ، 🌷شهید علی عابدینی🌷 خبرت هست که از پنجره هر روز فقط محو چشمان تـو و صورت ماهت شده‌ام ..
خدایا! وجودمان را لبریز از آرامش ... قلبهایمان را سرشار از عشق ... و انسانیت‌ ما را کامل کن! ...
# سلام اقا جان صبحت‌بخیر ما و مهربان ما ما ما هر روز صبح به امید سلام به شما چشم باز می کنیم... السَّلاَمُ عَلَى الْمَهْدِيِّ الَّذِي وَعَدَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ الْأُمَمَ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷هر صبح و غروب بخونید... 🌷💐🌷
خیلےزیباسٺ حتماً بخونید👌🏻 📑 +سرکلاس استاد از دانشجویان پرسید:🤔 +این روزها شهدای زیادی رو پیدا میکنن و میارن ایران...😐 +به نظرنتون کارخوبیه⁉️🤔 +کیا موافقن؟؟؟ ✅ +کیامخالف؟؟؟؟ ❌ _اکثر دانشجویان مخالف بودن❕❌😡 _بعضی ها میگفتن: کارناپسندیه....نباید بیارن...😏 _بعضی ها میگفتن: ولمون نمیکنن ...گیر دادن به چهار تا استخوووون... ملت دیوونن❕"😤 _بعضی ها میگفتن: آدم یاد بدبختیاش میفته❕😰 +تا اینکه استاد درس رو شروع کرد ولی خبری از برگه های امتحان جلسه ی قبل نبود...📄 _همه ی سراغ برگه ها رو می گرفتند.🤔 +ولی استاد جواب نمیداد...😐 _یکی از دانشجویان با عصبانیت گفت:استاد برگه هامون رو چیکار کردی❓ _ شما مسئول برگه های ما بودی❓😡😤 +استاد روی تخته ی کلاس نوشت: من مسئول برگه های شما هستم...🤔📝 +استاد گفت: من برگه هاتون رو گم کردم و نمیدونم کجا گذاشتم؟🤔⁉️ _همه ی دانشجویان شاکی شدن. استاد گفت: چرا برگه هاتون رو میخواین⁉️⁉️ _گفتند: چون واسشون زحمت کشیدیم😓 _درس خوندیم📚📖🖊 _هزینه دادیم💵💶💷 _زمان صرف کردیم...🕒 +هر چی که دانشجویان میگفتند استاد روی تخته مینوشت...📝 +استاد گفت: برگه های شما رو توی کلاس بغلی گم کردم هرکی میتونه بره پیداشون کنه❓ _یکی از دانشجویان رفت و بعداز چند دقیقه با برگه ها برگشت ...📄📄📄 +استاد برگه ها رو گرفت و تیکه تیکه کرد. _صدای دانشجویان بلند شد.😱😱😱 +استاد گفت: الان دیگه برگه هاتون رو نمیخواین! چون تیکه تیکه شدن!😌 _دانشجویان گفتن: استاد برگه ها رو میچسبونیم. +برگه ها رو به دانشجویان داد و گفت:شما از یک برگه کاغذ نتونستید بگذرید و چقدر تلاش کردید تا پیداشون کردید،پس چطور توقع دارید مادری که بچه اش رو با دستای خودش بزرگ کرد و فرستاد جنگ؛ الان منتظره همین چهارتا استخونش نباشه⁉️🤔 +بچه اش رو میخواد، حتی اگه خاکستر شده باشه.😔 _+چند دقیقه همه جا سکوت حاکم شد! و همه ازحرفی که زده بودن پشیمون شدن!!😔😔😔 💔تنها کسی که موافق بود .... 💔فرزند شهیدی بود که سالها منتظر باباش بود... 😔😔😔
20.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این کلیپ فوق العاده است 👌 اگر دعای مستجاب نشده دارید اگر زندگی توام با سختی و مشکلات دارید اگر زودرنج عصبی و حساس هستید اگر حس رقابت و چشم وهم چشمی ارامشتون وگرفته حتما حتما ببیند
🌷ب یاد شهیدان🌷: نام : فریدون نام خانوادگی : احمدی سامله نام پدر : تاریمراد تاریخ تولد : ۱۳۵۵/۱۲/۱۳ - کرمانشاه🇮🇷 دین و مذهب : اسلام شیعه وضعیت تأهل : متأهل شـغل : پاسدار ملّیـت : ایرانی تاریخ اسارت:۱۳۹۴/۱۰/۱-خان‌طومان🇸🇾 تاریخ شهادت: ۱۳۹۵/۱۱/۱۵ - حلــــب🇸🇾 مــــزار : گلــــزار شهــــدای کرمانشــــاه توضیحات: ۱۴ماه شنکجه و اسارت توسط گروه تکفیری فیلق‌الشام در سوریه ┄┅─✵🕊✵─┅┄ 🖋 راوی؛ همسرشهید ایشان می گفت؛ برای دفاع از اسلام، برای دفاع از کشور هرجایی باشد می روم و جانم را هم در این راه می دهم. 🌹 🎈🎂🎈 🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺 🌸🌿🌸🌿🌸 🌼☘🌼 🌹 📜روایتی از زندگی شهید مدافع‌حرم فریدون احمدی 🔹شهید فریدون احمدی ۱۳ اسفند ۱۳۵۵ در شهر کرمانشاه چشم به جهان گشود؛ ایام کودکی‌اش با دفاع مقدس همزمان شده بود. پس از تحصیلات، در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مشغول شد و با گسترش تروریستهای داعشی و تجاوز آنان به حرم آل‌الله، قصد رفتن به سوریه کرد. 🔸شهید فریدون احمدی سرگذشت عجیبی نسبت به بقیه شهدا دارد. شهید احمدی که یکبار قصد رفتن به سوریه را در سال۱۳۹۲ داشت، با مخالفت خانواده نتوانست به صحنه مقابله با تروریست‌های تکفیری اعزام شود. پس از چندسال وقفه، این پاسدار کرمانشاهی در آبان ۱۳۹۴ به صورت داوطلبانه عازم سوریه شد. 🔹از همان ابتدا، حاج فریدون خستگی‌ناپذیر در عملیات‌های مختلف حاضر می‌شد تا اینکه پس از چندروز از نخستین اعزام، مورخ ۲۹ آذر ۹۴، عملیات مهمی در خان‌طومان انجام می‌شود که طی آن نیروها در آنجا محاصره می‌شوند و از تیپ حاج‌فریدون درخو