بسم رب الشهدا
#مجنون_من_کجایی؟
#قسمت_بیست_و_یکم
رواے سید مجتبے حسینے
وقتی وارد هئیت شدم دیدم خواهر رضا (محمدی) داره با خانم جمالی حرف میزنه
یاامام حسین خودت کمکم کن
بعد نیم ساعت رضا با چهره که توش ناراحتی موج میزد وارد حسینه شد
شنیدم عباس یکی از دوستامون بهش میگه :حتما قسمت نبود
آقا مخلصتم خخخخ🙈🙈
یعنی خانم جمالی گفته نه
شب که رفتم خونه بعد از شام رفتم مزار شهدا قصد مزار شهید خودم هاشم صمدی بود اما
قلبم و پاهام منو به سوی مزار شهید خانم جمالی برد
ابوالفضل ململی
گوشیم از جیبم درآوردم و روی مداحی سپر حامد زمانی پلی کردم
آقا ابوالفضل به خدا عشقم پاکه
واقعا واسه ازدواج میخامش
تو مرام ما بچه هئیتی ها نیست بی دلیل با نامحرم هم صحبت بشیم
کمک کن
بعداز یه ربع به سمت مزار پدر خانم جمالی راه افتادم
شهید محمد جمالی
سلام حاج آقا
فردا مادرم زنگ میزنه منزلتون برای امرخیر
اما قبلش میخاستم دخترخانمتون از شما خواستگاری کنم
تا ساعت ۱۲شب مزارشهدا بودم
وارد خونه شدم فهمیدم همه خوابم
دیروز صبح بعداز ماجرای سلام و علیک محمدی با خانم جمالی به هزار یک مصیبت تونستم به خواهرم بگم
که برای ازدواج به خواهر حسین فکر میکنم
زنگ بزنن خونشون
زمانی که داشتم با خواهرم حرف میزدم فکر کنم از خجالت ده بار مردم و زنده شدم
آخرسرم خواهرم گفت حتما به مامان میگه
امروز سر شام مامان یهو گفت مجتبی جان فردا زنگ میزنم خونه خانم جمالی اینا
غذا پرید گلوم
از خجالت پیش پدرم آب شدم
بعد از شام واقعا روم نمیشد تو خونه بمونم
هم اینکه دلم آرامش میخاست
برای همین راهی مزار شهدا شدم
الانم که ساعت یک نصف شبه واقعا خوابم نمیبره
پاشدم وضو گرفت زیارت عاشورا خوندم
بعدش حدود ساعت ۱/۳۰بود قامت برای نماز شب بستم
ساعت ۲:۴۵دقیقه است بخوابم که صبح باید بریم معراج الشهدا سیاه پوش کنیم
باید حتما باخانم جمالی هم صحبت کنم
نویسنده :بانو.....ش
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
بسم رب الشهدا
#مجنون_من_کجایی؟
#قسمت_بیست_و_دوم
رواے رقیه
حسین:بچه ها حاضرید؟
بریم ؟
من و حسنا:بله
نزدیکهای معراج الشهدا بودیم
که گوشیم زنگ خورد
فرحناز بود
-الو
فرحناز:سلام علیکم خواهر جمالی کجای خانم؟
-مرگ نزدیکیم
فرحناز:خیلی ممنون از محبت
همزمان با قطع کردن مکالمه گوشی حسین زنگ خورد
چشم حاجی
تا یه ربع دیگه ناحیم
یاعلی
بچه ها من شمارو میرسونم معراج خودم باید برم ناحیه
حسنا:حسین خبری شده؟اعزامی ؟😢😢😢
حسین :نمیدونم خانم
حسنا طفلک ناراحت آروم گرفت
حسین داداش مارو دم در معراج پیاده کرد
خودش رفت ناحیه
وارد حیاط معراج الشهدا شدم
دوستای صیمیم تو حیاط بودند
پانداهای من (فرحناز، مطهره، محدثه)
من عاشق عروسک پاندام 🐼🐻
یادش بخیر یه بار چه غوغایی کردم سر این عروسک خرس
خخخخخ
داشتیم معراج کار میکردیم
که مطهره با یه خرس واردشد،
منم که هیجانی 😂😂😂
جیغ جیغی گذاشته بودم
که نگو
آخرسرم یهو دیدیم حسین جان و آقای حسینی
هنگ رفتار من
برای همین هرکس دوست دارم یا بهش میگم پاندا یا کوفته
داشتم میرفتم سمت پانداهای خوشگلم
که صدای آقای حسینی مانع شد
آقای حسینی:خانم جمالی
-سلام بله
آقای حسینی:بابت رفتاردیروزم بازم عذزمیخام
-دیگه مهم نیست
آقای حسینی:دلیلش تا عصر متوجه میشید
چشام گرد شد یعنی چی دلیلشو تا عصر میفهمم سرمو انداختم پایین و جوابشو دادم
-امیدوارم قانع کننده باشه
یاعلی
نویسنده :بانو....ش
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
🌸🕊
💌 #دلنوشتـــــہ_دخترشهیــد
◽️پدرم! وقتی رفتی، دلم گرفت💔، آخر با تو میشد به پیشباز صنوبرها رفت و پرستوها را تا دیار نور بدرقه کرد. با تو میشد تا آن سوی پرچین دلها رفت و عشق خدائی را زیباتر دید. با تو دلم چه آرامش غریبی داشت.😔
◽️بگو ای مسافر نازنینم! بگو برای دیدن تو باید از کدام کوچه گذشت؟! آری! تو شهادت🕊 را بر ماندن ترجیح دادی، چرا که روح بلند تو نمیتوانست در این دنیای خاکی بماند.🌱
◽️خوشا به حالت ای بابای عزیزم که به قافله حسین(ع) پیوستی و از علائق دنیا گذشتی. خوشا به حالت که این دنیا نتوانست تو را در قفس تنگ خویش محبوس نماید، نگاهت نگاه عشق و فداکاری است.💔
مدافعحرم
#شهید_جلیل_خادمی🌹
#سیره_شهدایی
°•{دانشآموز ۱۴ ساله
#شهید_محمـد_مصطفیپور🍃🌹}•°
#فــــرازےازوصیتنـــــامہ
◽️خدایا!
تو میدانی که من در این بیابان سرد و خموش، همچنان میگردم و برفهای نشسته بر زمین را با دستهایم کنار میزنم تا لالهای که #شهادت است را پیدا کنم و بتوانم راهی به سوی آن پیدا نموده و پایم را از زنجیر زندگی دنیوی آزاد نمایم وحیات اخروی را برای خود بر گزینم...
🌹
{مدافع حرم
#شهید_جواد_کوهساری🍃🌹}•°
#ڪلام_شهیــد
جواد عشق شدید به #ولایت_فقیه داشت♥️. همیشه گوشزد میکرد کشورهای دیگر به کشور ایران خیلی حسادت میکنند چون ولایت فقیه ما مانند چتری بر سر همه گسترده است✨ و همگی اتصال به آن دارند و این سایه اتحاد و همدلی موجب میشود آن اتفاقی که در کشور عراق و سوریه میباشد و قومهای مختلف درگیر هستند در کشور ایران به وجود نیاید.👌
#ســالــــروزشھــــادتـــــ🕊}•°
شهیدی که هرهفته سرقبر مادرش را #صدا میزند‼️‼️
🍃هر سال روز مادر که می شود خواب می بینم سیدمهدی روی سرم گلاب می پاشد، هدیه ای به من می دهد و پیشانی ام را می بوسد.😘
✨هر هفته پنج شنبه ها بر سر مزارش می روم و هنگامی که قبرش را می شویم، ناگهان از دِل قبر سید مهدی مرا صدا می زند و چند بار می گوید:
- مامان!🌹
سه بار این کار را انجام می دهد. سرم را روی قبر می گذارم و با سیدمهدی دردِ دل می کنم.💔
#شهید_مستجاب_الدعوه
سید مهدی غزالی
🌹بسم رب الشهدا والصدیقین🌹
🔻شهادت مامور نیروی انتظامی در ایرانشهر
استواریکم امیرمختار جعفری در درگیری با اشرار شهر فلوجه از توابع شهرستان ایرانشهر به #شهادت رسید.🕊
شهید جعفری متولد ۱۳۷۰ ساکن ساری و اهل روستای شبکلا منطقه کلیجانرستاق ساری بود
#شهادتت_مبارک 🌹
الهـــــی شکـر 🌹
با عنایت شهید حکیم حسینی و حضرت زهرا (س)
ایشون چادری شدن 😍
لازم به ذکر هست که بگیم ایشون سومین نفر از اعضای کانال هستن که به واسطهی شهدا #چادری شدن🌸
انشاءلله روز به روز خبرای بیشتری به دستمون برسه
#ارسالی💔👇
راستش ماجرای شهید سیدحکیم حسینی ب قبل برمیگرده ک نمیخواستم وارد جزییات شم اما بخاطر اینکه شاید تاثیرگذار باشه(ان شا۶الله)تعریف میکنم...حدودا ۴سال پیش بود ک خواب آقا امام زمان عج رو دیدم(جزئیاتش بماند) ک باعثه تغییر کلی من از ظلمت ب نور شد الحمدالله...بعد اون دیگه ب ولایت فقیه اعتقاد پیدا کردم و مطیع امر رهبر عزیزمون شدم خداروشکررر...دیگه آرایشم کم شد و حجاب میکردم و مانتو بلند میپوشیدم اما همچنان ب مد میگشتم و تو مهمونیای خونوادگی با تونیک و شلوار گشاد و شال(بماند ک همه تو فامیل ازین تغییر من تعجب کرده بودن!)...تقریبا از خودم راضی بودم ک بفاصله یک سال از خواب اول، خواب دوممو دیدم:
خواب دیدم آقا ظهور کرده و عده ای حدودا ۲۰نفر از فرماندهان آقا ک خیلی ساده بودن از نظر پوشش (ببخشید مثل کارگرا و فقرا لباس پوشیده بودن 😔)
بدون هیچ تشریفاتی ک برای بررسی و اوضاع مردم کرج وارد شهرمون شدن!بنظر میومد هرکدوم از ی کشورن! شهید
سید حکیم حسینی تو ردیف اول با ی کت مشکی چرم(کهنه)با همین قیافه ک تو عکسشون دیدم 😭
همشون وارد منزل ما شدن و من با تونیک شلوار و شال رو صندلی نشسته بودم ک نامه ای بمن دادن ک کل صفحه سفید بود،فقط پایین ص سمت چپ مهر و امضا امام مهدی😢 بود...با اشاره متوجم کردن ک آقا از این مدل حجاب شما راضی نیستن😔😢 و ۲مورد دیگه ک در مورد همسرم و زندگی شخصیم بود!
بعد این خواب من دیگه شدم ی آدم دیوونه تو فامیل!دیگه آرایش نکردم و تو مهمونیا هم با مانتو گشاد و بلند و پوشش کامل موها...تا اینکه چنروز پیش تو کانال بطور تصادفی عکس شهید عزیز رو دیدم و ساعتها گریه کردم و قسم خوردم ک باید بهترین شم و طبق وصیت شهید گرانقدر مدافع چادر حضرت زهرا(س)شم...امیدوارم لایق باشم😔...لطفا شمایی ک داری این مطالبو میخونی،اگه میخوای تغییری تو ظاهر و باطنت بدی تا دیر نشده شرو کن ،مطالعه کن تحقیق کن،نماز اول وقت ...شک نکنید ک رهبری بازوی امام زمان عج هستن😢...خواهش میکنم تا دیر نشده توشه جمع کنید ...التماس دعا🙏