🌷 #با_شهدا 🌷
🌺 شهید مدافع حرمی که به 3 خواهر شهیدش پیوست، خدا او را نگه داشته بود تا در راه عقیله بنی هاشم شهادت نصیبش کند.... 👆👆👆
❤️شهید #جواد_اکبری ❤️
🌺اللهم عجّل لولیک الفرج🌺
🌼شهدا را با #صلواتی یاد کنید🌼
تولد : 1360
شهادت: 1394
💞اللهم صل علی مُحَمَّد وَ آل مُحَمَّد و عجِّل فَرَجَهُم💞
#فاطمیون
کانال خاطرات شهدایی.🌷🌷
🌷 #با_شهدا 🌷 🌺 شهید مدافع حرمی که به 3 خواهر شهیدش پیوست، خدا او را نگه داشته بود تا در راه عقیله
🎊🎉 امروز تولد شهید بزرگوار هست. 🌈
🎊ان شاءالله 5 شاخه گل صلوات هدیه کنیم به شهید بزرگوار و خواهرانشون😍🎊
#فاطمیون
❣ @loveshohada28 👈
اگــر شہــادت نبـود
دســت دیـن بـہ جـایـے نمیـرسیـد
شهید آیت الله سید محمدبهشتی
#سالروزشهادت
#یادش_باصلوات
📖 #قرآن_قانون_زندگی
🌐راه رستگاری با عمل کردن به دستورات الهی
✅ کنترل راه رفتنمان:
«ولا تمش فی الارض مرحا» با کرشمه و تکبر در زمین راه مرو.
✅ کنترل صدایمان:
«واغضض من صوتک» صدایت را پایین بیانداز.
✅ کنترل نگاهمان:
«ولا تمدنّ عینیک» چشمانت را خیره مکن( چشم به سهم دیگران مدوز).
✅ کنترل گوشمان:
«ولا تجسّسُوا» جاسوسی نکنید.
✅ کنترل خوراکمان:
«ولا تسرفوا» اسراف و زیاده روی نکنید.
✅ کنترل زبانمان:
«و قولوا للنّاس حُسنا˝» برای مردم سخن نیکو بگویید.
✅ کنترل مجالسمان:
«و لا یغتب بعضکم بعضا˝» یکدیگر را غیبت نکنید.
9.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#مهدویت
💠استاد رائفی پور :
آیا میشود در عصر غیبت هم امام زمان را ملاقات کرد؟
امام زمان چند کارگزار دارند؟
بسمـ رب الشهدا♥️
#تنها_میان_داعش
#قسمت_بیست_دوم🦋
💟 در حیاط بیمارستان چند تخت گذاشته و #رزمندگان غرق خون را همانجا مداوا میکردند.
پارگی پهلوی رزمندهای را بدون بیهوشی بخیه میزدند، میگفتند داروی بیهوشی تمام شده و او از شدت #درد و خونریزی خودش از هوش رفت.
💟 دختربچهای در حمله #خمپارهای، پایش قطع شده بود و در حیاط درمانگاه روی دست پدرش و مقابل چشم پرستاری که نمیدانست با این #جراحت چه کند، جان داد.
صدای ممتد موتور برق، لامپی که تنها روشنایی حیاط بود، گرمای هوا و درماندگی مردم، عین #روضه بود و دل من همچنان از نغمه نالههای حیدر پَرپَر میزد که بلاخره عمو پرستار مردی را با خودش آورد.
💟 نخ و سوزن بخیه دستش بود، اشاره کرد بلند شوم و تا دست سمت پیشانیام برد، زنعمو اعتراض کرد :«سِر نمیکنی؟» و همین یک جمله کافی بود تا آتشفشان خشمش فوران کند :«نمیبینی وضعیت رو؟ #ترکش رو بدون بیهوشی درمیارن! نه داروی سرّی داریم نه بیهوشی!»
و در برابر چشمان مردمی که از غوغایش به سمتش چرخیده بودند، فریاد زد :«#آمریکا واسه سنجار و اربیل با هواپیما کمک میفرسته! چرا واسه ما نمیفرسته؟ اگه اونا آدمن، مام آدمیم!»
💟 یکی از فرماندهان شهر پای دیوار روی زمین نشسته و منتظر مداوای رفیقش بود که با ناراحتی صدا بلند کرد :«دولت از آمریکا تقاضای کمک کرده، اما اوباما جواب داده تا #قاسم_سلیمانی تو آمرلی باشه، کمک نمیکنه! باید #ایرانیها برن تا آمریکا کمک کنه!» و با پوزخندی عصبی نتیجه گرفت :«میخوان #حاج_قاسم بره تا آمرلی رو درسته قورت بدن!»
پرستار نخ و سوزنی که دستش بود، بالا گرفت تا شاهد ادعایش باشد و با عصبانیت اعتراض کرد :«همینی که الان تو درمانگاه پیدا میشه کار حاج قاسمِ! اما آمریکا نشسته #قتل_عام مردم رو تماشا میکنه!»
💟 از لرزش صدایش پیدا بود دیدن درد مردم جان به لبش کرده و کاری از دستش برنمیآمد که دوباره به سمت من چرخید و با #خشمی که از چشمانش میبارید، بخیه را شروع کرد.
حالا سوزش سوزن در پیشانیام بهانه خوبی بود که به یاد نالههای #مظلومانه حیدر ضجه بزنم و بیواهمه گریه کنم.
💟 به چه کسی میشد از این درد شکایت کنم؟ به عمو و زنعمو میتوانستم بگویم فرزندشان #غریبانه در حال جان دادن است یا به خواهرانش؟
حلیه که دلشوره عباس و غصه یوسف برایش بس بود و میدانستم نه از عباس که از هیچکس کاری برای نجات حیدر برنمیآید.
💟 بخیه زخمم تمام شد و من دردی جز #غربت حیدر نداشتم که در دلم خون میخوردم و از چشمانم خون میباریدم.
میدانستم بوی خون این دل پاره رسوایم میکند که از همه فرار میکردم و تنها در بستر زار میزدم.
💟 از همین راه دور، بی آنکه ببینم حس میکردم #عشقم در حال دست و پا زدن است و هر لحظه نالهاش را میشنیدم که دوباره نغمه غم از گوشی بلند شد.
عدنان امشب کاری جز کشتن من و حیدر نداشت که پیام داده بود :«گفتم شاید دلت بخواد واسه آخرین بار ببینیش!» و بلافاصله فیلمی فرستاد.
💟 انگشتانم مثل تکهای یخ شده و جرأت نمیکردم فیلم را باز کنم که میدانستم این فیلم کار دلم را تمام خواهد کرد.
دلم میخواست ببینم حیدرم هنوز نفس میکشد و میدانستم این نفس کشیدن برایش چه زجری دارد که آرزوی خلاصی و #شهادتش به سرعت از دلم رد شد و به همان سرعت، جانم را به آتش کشید.
💟 انگشتم دیگر بیتاب شده بود، بیاختیار صفحه گوشی را لمس کرد و تصویری دیدم که قلب نگاهم از کار افتاد.
پلک میزدم بلکه جریان زندگی به نگاهم برگردد و دیدم حیدر با پهلو روی زمین افتاده، دستانش از پشت بسته، پاهایش به هم بسته و حتی چشمان زیبایش را بسته بودند.
💟 لبهایش را به هم فشار میداد تا نالهاش بلند نشود، پاهای به هم بستهاش را روی خاک میکشید و من نمیدانستم از کدام زخمش درد میکشد که لباسش همه رنگ #خون بود و جای سالم به تنش نمانده بود.
فیلم چند ثانیه بیشتر نبود و همین چند ثانیه نفسم را گرفت و #طاقتم را تمام کرد. قلبم از هم پاشیده شد و از چشمان زخمیام بهجای اشک، خون فواره زد.
💟 این درد دیگر غیر قابل تحمل شده بود که با هر دو دستم به زمین چنگ میزدم و به #خدا التماس میکردم تا #معجزهای کند.
دیگر به حال خودم نبودم که این گریهها با اهل خانه چه میکند، بیپروا با هر ضجه تنها نام حیدر را صدا میزدم و پیش از آنکه حال من خانه را به هم بریزد، سقوط خمپارههای #داعش شهر را به هم ریخت.
💟 از قدارهکشیهای عدنان میفهمیدم داعش چقدر به اشغال #آمرلی امیدوار شده و آتشبازی این شبها تفریحشان شده بود.
خمپاره آخر، حیاط خانه را در هم کوبید طوری که حس کردم زمین زیر پایم لرزید و همزمان خانه در تاریکی مطلق فرو رفت..
ادامــــــه دارد....
◽️بلند شده بود نماز شب بخواند. از بين بچهها که رد میشد، پايش را به پای يکی کوبيد. بعد همان طور که میرفت،گفت: آخ! ببخشيد. ريا شد.
🌷شهیدمصطفےردانےپور🌷
🕊شادیارواحطیبهشهداءصلوات🕊
#التماسدعایشهادت🤲
باشــهداء_تـاســیدالــشــهــداء🇮🇷
♥️#سلام_امام_زمانم ♥️
🌱سلام می کنم به تو، تویی که نور دیده ای...
🌱 تویی که سالها ز من، به جز بدی ندیده ای...
🌱 سلام می کنم به تو، غریب غائب از نظر...
🌱 تویی که وقت بی کسی، به داد من رسیده ای...
#امام_زمان
#اللهمعجللولیکالفرج
یا بفرما بـھ ســرایم
یا بفرما بـھ سر،آیـــم
غرضـم وصـل تُــو باشــد
چھ تُــو آیـے
چھ مـــن آیــم
#صبحتون_شهدایی🌸
#شهید_مهدی_حسینی♥️
خبر امد خبری در راه است
🔺اعلام خبر #بازگشت پیکر مطهر #شهیدعلی_جمشیدی
از کربلای خانطومان به خانواده شهید توسط فرمانده سپاه کربلا و سردار رستمیان فرمانده مدافعان حرم استان مازندران
#انتشار_همگانی
یاد شهید با ذکر چهارده صلوات🌺