18.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
# زن_زندگی_آزادی ⁉️
روایت تلخ احمد نوایی از ماجرای شهادت حمیدرضا الداغی
#شهید_غیرت
🌸سلام دوستان
💓جمعه مبارک
🌸امیدوارم خونه ها تون
💓گرم محبت و پراز امید باشه
🌸روزگارتون شاد و آرام
💓و بزم عشق تون پرسرور باشه
🌸امروزتون پراز لبخند
💓و لبریز از شادی در کنار عزیزان
آدینه تون شاد و زیبـا 🌸💓
شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی:
اگر کسیصدای رهبرخود را نشنود
به طوریقینصدای امامزمان خود
را هم نمیشنود...
🌿جمعهتون شهدایی
تو مرجانی ، تو در جانی ، تو مروارید غلتانی
اگر قلبم صدف باشد ، میان آن تو پنهانی
#شهید_محمد خانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
درسهایی که از حضرت عبدالعظیم می گیریم، در سبک زندگی ما خیلی مؤثره.
چقدر قشنگه که زندگی مون از حالت عادی خارج بشه و بشه زندگی جهادی تا امام زمان مون خریدارمون بشه
درست مثل #سید_الکریم
🌹 دوره آموزشی صفر پنج بیرجند رو تموم کرده بودیم. خود فرمانده پادگان افتاده بود بین صف ها وافرادی که مثل من بدن ورزیده ای داشتند سوارماشین می کرد. از پادگان خارج شدیم. رسیدیم به محله اعیان نشین بیرجند. استوار مقابل یکی از خانه ها پیاده شد و زنگ خانه را زد. به من گفت: «تو از حالا در خدمت صاحب این خانه ای. هر چی هم که گفتند بی چون و چرا اطاعت می کنی».
🔸 پیرزنِ خدمتکار، راهنمایی ام کرد بسمت اتاقی. چند بار «یاالله» گفتم. زن جوانی صدا زد: « یاالله، سرت رابخورد! بیا تو دیگه». قدم که جلو گذاشتم. تمام تنم خیس عرق شد. مقابلم، زن جوان بی حجابی با آرایش غلیظ نشسته بود و پاهایش را هم روی هم انداخته بود.
سرم رو انداخت پایین و سریع برگشتم بیرون و هر چی هم پیرزن خدمتکار اصرار کرد که: “برگرد پسر، اگر بری می کشنت” توجهی نکردم .
بیرون اومدم و پرسان پرسان پادگان رو پیدا کردم. تو پادگان هر چی اصرار و تهدید کردند نتوانستند خامم کنند که برگردم و گماشته زن بی حجاب یک سرهنگ بی غیرت بشم.
🔹 پادگان هجده سرویس بهداشتی داشت که در هر نوبت چهار نفر تمیزش می کردند. یک هفته تمام، یک نفره شدم مسول نظافت همه سرویس ها. روز هشتم سرگرد آمد. فکر می کرد این تنبیه نظرم رو عوض کرده. گفت: «حالا آدم شدی؟؟ »
👈 گفتم: «جناب سرگرد! اگر بگی تا آخر خدمت، همه نجاست ها را با سطل، خالی کنم توی بشکه و ببرم بیابون، با افتخار انجام میدم؛ اما دیگه به اون خونه برنمی گردم حتی اگه منو بُکشید ».
بیست روزی همونجا بودم. آخر کار دیدند حریفم نمی شوند منتقلم کردند گردان خدمات.
📚 خـاک هـای نـرم کوشـک
بقلم سعید عاکف
#شهید_عبدالحسین_برونسی
🎉 #شادباش | #پوستر_اختصاصی
اي هويزه عزيز، شهر خاطرات من
آمدم ز راه دور، لحظه اي بگو سخن
اي هويزه آمدم تا كه عقده واكنم
تا كه درد غربت خويش را دوا كنم...
🌸 #سلام_بر_هويزه؛ شهري كه تمام جاده هايش به«جبهه» مي رسد و تمام كوچه هايش به «لاله» ختم مي شود!
🌸 شهري كه براي زندگي گل ها، شرحه شرحه شد تا ايران، آباد بماند.
🌸 شهری که جلوه جاودان حضرت شمس الشموس است و رواقی از اقلیم طوس...
🌺 چهل و یکمین سالروز بازپس گيري هويزه غريب در 18 ارديبهشت بهشتي1361 و برباد رفتن رؤياي دشمني كه نيامده بود تا برود، مبارك...
#آزاد_سازی_هویزه
#18_اردیبهشت
* کانال شهدای هویزه؛ موثق ترین منبع روایت و اطلاعات حماسه هویزه
☫﷽☫