#سلام_امام_زمانم ✋
از سر عادت و تکرارنوشتیم بیا 😔
اصلا انگار به اجبار نوشتیم بیا😔
تو زما بندگی و ترک گنه میخواهی😔
با همین قلب گنه کار نوشتیم بیا 😔
✨حسین فقط سه روز آخر هفته را در دزفول بود و همین فرصت کافی بود برای پوشیدن لباس خادمی هیئت محبان اباالفضل العباس علیه السلام.
در جمع رفقای هیئتی حسین لقب "سردار" داشت.
همیشه میگفت: «من یک روز شهید میشوم.»
عاشق روضه سه ساله امام حسین(ع) بود،وصیت کرده بود اگر شهید شدم سر مزارم روضه حضرت رقیه(س) بخواند.
در چند وقتی پیگیر اعزام به سوریه شد؛ اما شرایط جوری نشد که بتواند مدافع حرم شود.
#شهید_حادثهی_اهواز
حسین ولایتی فر🌹
#صلوات
🌸امام خامنه ای:
هدفتان شهــــــادت نباشد.
هدفتان انجام تکلیف فوری و فوتی باشد.
البته آرزوی شهــــــادت خوب است.
اما هدف کار را شهــــــادت قرار ندهید.
کانال شهید محمد رضا الوانی
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷لطفا دوستان خودرا معرفی نماید 👇
@alvane🚩🚩🚩
🌷
#پلاكى_كه_مثل_صاحبش_ذوب....!
🌷داشتيم مى رفتيم به طرف ميدان مين براى شناسايى راه كار. مى خواستيم از آنجا كار را شروع كنيم تا به جايى كه احتمال مى داديم تعدادى شهيد افتاده باشند برسيم. همراه بچه ها، در منطقه ١١٢ فكه، نرسيده به ميدان مين، متوجه سفيدى روى زمين شدم كه به چشم مى زد. هر چيزى مى توانست باشد. منطقه را سكوت محض گرفته بود. فقط باد بود كه ميان سيم هاى خاردار گذر مى كرد.
🌷به نزديكش كه رسيدم، از تعجب خشكم زد، پيكر شهيدى بود كه اول ميدان مين روى زمين دراز كشيده بود. اول احتمال داديم شهيدى است كه تير يا تركش خورده و افتاده اول ميدان مين. بالاى سرش كه رسيدم، متوجه يك رديف مين منور شدم; دنبال آن را كه گرفتم، ديدم جايى كه او دراز كشيده است، درست محل انفجار يكى از مين هاى منور است.
🌷مين منور شعله بسيار زيادى دارد. به حدى كه مى گويند كلاه آهنى را ذوب مى كند. حرارتى كه رد نزديكى آن نمى توان گرمايش را تحمل كرد. خوب كه نگاه كردم ديدم آثار سوختگى به خوبى بر روى استخوان هاى اين شهيد پيدا است. در همان وهله اول فهميدم كه چه شده است! او نوجوانى تخريبچى بوده كه شب عمليات در حال باز كردن راه كار و زدن معبر بوده است تا گردان از آنجا رد شوند.
🌷....ولى مين منورى جلويش منفجر شده و او براى اينكه عمليات و محور نيروها لو نرود، بلافاصله خودش را بر روى مين منور سوزان انداخته تا شعله هاى آن منطقه را روشن نكند و نيروها به عمليات خود ادامه دهند. پيكر مطهر سوخته او را كه جمع كرديم، از همان معبرى كه او سر فصلش بود، وارد ميدان مين شديم. داخل ميدان، ده پانزده شهيد در راه كار، پشت سر يكديگر دراز كشيده و خفته بودند.
🌷پلاك آن شهيد اولى ذوب شده بود ولى شهدايى كه در ميدان مين بودند پلاك و كارت شناسايى بعضى شان سالم بود و شناسايى شدند كه فهميديم از نيروهاى دلاور لشكر ٣١ عاشورا بوده اند و يكسرى هم از نيروى ارتش لشكر ٨١ زرهى خرم آباد.
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات