شادی ارواح طیبه ی شهدا🌷 و علی الخصوص شهید
#محمد_تقی_سالخورده
🌷 صلوات 🌷
✨ التماس دعای فرج ✨
یاعلی✋
❤️ #فضایل #نماز_شب ❤️
اگر #نماز_شب نخوانیم،
ورشکست میشویم!
وسط شب که مصطفی برای #نماز_شب بیدار میشد، همسرش طاقت نمیآورد، میگفت:
"بس است دیگر. استراحت کن، خسته شدی."
و مصطفی جواب میداد:
"تاجر اگر از سرمایه اش خرج کند بالاخره ورشکست میشود، باید سود در بیاورد که زندگیش بگذرد.
ما اگر قرار باشد #نماز_شب نخوانیم ورشکست میشویم."
اما همسرش که خیلی شبها از گریههای مصطفی بیدار میشد کوتاه نمیآمد، میگفت:
"اگر اینها که این قدر از شما میترسند بفهمند این طور گریه میکنید...
مگر شما چه معصیت دارید؟
چه گناه کردید؟
خدا همه چیز به شما داده، همین که شب بلند شدید یک توفیق است..."
آن وقت گریه مصطفی هق هق میشد، میگفت:
"آیا به خاطر این توفیق که خدا داده او را شکر نکنم؟"
🌷
🌺رسول اكرم(ص):
⚡️اگر
مردم
ميدانستند
(دراثرنخواندن نمازشب)چه ثواب بزرگ و پاداش هميشگي راازدست داده اند،گريه هايشان براثر ازدست دادنش طولاني ميشد..
آیا هزاران،هزار پست درباره فضائل و آثار نمازشب برای خوندنش کافی نیست؟؟؟؟!!!!!!
#نماز_شب
❤️🍃❤️
هـر صبـــح
زنـدگے
براے ادامه پيدا كردن،🍂
به دنبـالِ بهانه ميگردد 🍃..
و چه بهانه اے
زيبــاتـر از نگاهتان 😍❤️. . .
#شهیدهمت❤️
#روزتـــوݩ متبرڪ به نگاهشهداء☺️❤️
💝🕊💝🕊💝🕊💝
#داستان_واقعی
#قصه_دلبری
#قسمت_۲۳
*═✧❁﷽❁✧═*
ظاهراً با حاج محمود سروسّری داشت.
رفت🚶 وبا او صحبت کرد.
نمی دانم 🤔چطور راضی اش کرده بود.
می گفتند تا آن موقع پای هیچ زنی به آنجا باز نشده❌
قرار شد زودتر از آقایان تا کسی متوجه نشده برویم داخل .
فردا ظهر طبق قرار رفتیم
و واردشدم.
اتاق روح داشت.
می خواستی همان وسط بشینی و زار زار گریه 😭کنی.
برای چه, نمی دانم!
معنویت موج می زد.
می گفتند چندین سال🗓 , ظهر تاظهر در🚪 چوبی این اتاق باز می شود,
تعدادی می آیند روضه
می خوانند واشکی می ریزند
و می روند✅
در قفل🔒 می شد تا فردا.
حتی حاج محمود , مستمعان را زود بیرون می کرد که فرصتی برای شوخی و شاید غیبت و تهمت وگناه👹 پیش نیاید.
انتهای اتاق دری باز می شد
که آنجا را آشپزخانه کرده بود.
به زور دونفر می ایستادند پای سماور وبعد از روضه چایی☕️ می دادند.
به نظرم همه کاره ی اونجا
همان حاج محمود بود👌
از من قول گرفت به هیچ کس نگویم که امده ام اینجا.
درآن آشپزخانه پله هایی آهنی بود که می رفت روی سقف اتاق. شرط دیگری هم گذاشت :
(نباید صدات بیرون بیاد🚫) خواستی گریه کنی یه چیزی بگیر جلوی دهنت!)
بعد از روضه باید صبر می کردم همه بروند وخوب که آب ها از آسیاب افتاد, بیایم پایین.
اوایل تا آخر روضه آنجا نشستم طبق قولی که داده بودم.✅
چادرم را گرفتم جلوی دهنم تاصدای گریه ام 😭بیرون نرود.
آن پایین غوغا بود.
یک نفر روضه را شروع کرد
باء بسم الله را که گفت,
صدای ناله بلند 🗣شد.
همین طور این روضه دست به دست می چرخید.
یکی گوشه ای از روضه ی قبلی را می گرفت و ادامه می داد. گاهی روضه در روضه می شد.
تا آن موقع مجلسی به این شکل ندیده بودم😳
حتی حاج محمود در آشپزخانه همان طور که چای ☕️می ریخت با جمع هم ناله بود😭
نمی دانم به خاطر نفس روضه خوان هایش بودیا روح اتاق,
هیچ کجا چنین حالی را تجربه نکرده بودم👌
توصیف نشدنی بود.
فقط می دانم صدای گریه ی آقایان تا آخر قطع نشد❌
گریه ای شبیه مادر جوان از دست داده.
چند دقیقه ⏳یک بار روضه به اوج خود رسید وصدای سیلی هایی که به صورتشان می زدند
به گوشم👂 می خورد.
پایین که آمدم به حاج محمود گفتم:( حالا که این قدر ساکت بودم اجازه بدین فردام بیام🙏) بنده خدا سرش پایین بود.
مکثی کرد 😶و گفت:
(من هنوز خانم خودم را نیاوردم اینجا!
ولی چه کنم?)
باورم نمی شد قبول کند.
نمی رفت🚫 از خدام تقاضای تبرکی کند.
می گفت:( آقا خودشون زوار رو می بینن.
اگه لازم باشه خدام رو وسیله قرار میدن!)
معتقد بود:
(همون آب سقاخانه ها ونفسی که توی حرم
می کشیم ,همه مال خود آقاست✅)
روزی قبل از روضه ی داخل رواق, هوس چای ☕️کردم.
گفتم:(الان اگه چای بود,
چقدر
می چسبید😍)
هنوز صدای🗣 روضه می آمد
که یکی از خدام دوتا چای برایمان آورد خیلی مزه داد😋
══ ೋ💠🌀💠ೋ══
👈 ادامه دارد... 👉
👑 خدایا شکرت 👑:
🌷🕊🌷🕊🌷🕊
@atresohda
🌷🌷🌷🌷🌷
☺️ لبخند بزن رزمنده ☺️
در دوران اسارت تقريبا همه سعی مےڪردند نامہ ای 💌 بنويسند و برای خانواده بفرستند .
بين بچہ های اسير هم عده ای ڪم سواد و بـےسواد بودند ڪه مےگفتند نامہ شان را يڪی ديگه بنويسہ .
اون روز ها هم برای ما چند تا ڪتاب آورده بودند در زندان از جملہ نهج البلاغہ . 💚
يہ روز ديديم يڪی از بچہ های ڪم سواد اومد گفت : من يڪ نامہ از نامہ های حضرت علی رو از نهج البلاغہ ڪه خيلی هم بلند نبود نوشتم رو اين ڪاغذ برای بابام ؛ ببينيد خوبہ ؟ 🙂
گرفتيم ديديم نامہ ی اميرالمؤمنين بہ معاويہ 😈 است ڪه اين رفيقمون برداشتہ برای پدرش نوشتہ .
😐😐😁😁
👑 خدایا شکرت 👑:
🌷🕊🌷🕊🌷🕊
@atresohda
🌷🌷🌷🌷🌷
کدوم شهید پرچم گنبد حرم عمه سادات رو تعویض کرد؟؟؟
🌷🌷
اینجا بخوانید👇
🌷🕊🌷🕊🌷🕊
@atresohda
🌷🌷🌷🌷🌷