eitaa logo
قصه های واقعی کاظم
64 دنبال‌کننده
6 عکس
2 ویدیو
0 فایل
کاظم سربازی است برای نظام اسلامی که افتخار می کند سرباز بماند ارتباط با ادمبن👇 @Kazem29arak
مشاهده در ایتا
دانلود
✍دستنوشته های از روی دغدغه ی کاظم ۲ دولت آقای رئیسی راه سختی را در پیش دارد. کنارگذاشتن منتسبین غربگرایی که تابلو دار و شناخته شده هستند شاید کار سختی نباشد اما..... بدون تردید افراد زیادی سالهای سال با این تفکر رشد کرده ، مسئولیت گرفته و در بدنه ی دولت جا خوش کرده اند. کارکردن مدیران انقلابی با این قماش خوش نشین به دور از دغدغه ی مردم ،کاری بسیار سخت و دشوار است . اگر چه روحیه ی انقلابی و وجود افراد صالح و پاک دست در حاکمیت کم نیست و بسیاری از کارگران و کارمندان دولت جزو صالحان هستند ، لیکن سالهای متمادی قدرت و مدیریت دست عده ای بوده است که جوانان انقلابی و ولایتمدار را به حاشیه رانده اند و انگیزه ها را از بین برده اند . واما در این میان کار و تعامل با دسته ی دیگر از ذی نفوذان بسیار سخت تر و دشوارتر است . گروه خطرناک و آسیب رسان جدی به اعتماد مردم ، طیفی هستند که ظاهر الصلاحند و خود و گروهشان را از هر انقلابی ، انقلابی تر دانسته و میدانند و همواره ادعای ولایتمداری ایشان و اطرافیانشان گوش فلک را کر میکند، !! بظاهر طرفدار محرومین هستند و با پولهای چرک و کثیفی که از منابع غیر مردمی و از سرمایه داران کار چاق کن جذب میکنند ، بسته های معیشتی تهیه کرده و توزیع میکنند!!! کارتهای هدیه در کشوهای میز خود میگذارند و به این و آن هدیه می دهند و هر کس به هر بهانه ای ملاقاتی میکند خوشحال از مردم داری ایشان خارج میشود و در اذهان مردم عوام، بعنوان خیرخواهان و نیک اندیشان خود را جا انداخته و محبوب جلوه می دهند ... لیکن همیشه هر جا سخن از رانتهای میلیاردی در میان است و بوی استفاده های کلان اقتصادی به مشام میرسد ، رد پای این قماش ظاهر الصلاح به چشم میخورد و دوستان شفیق این جماعت ، بلارغیبان سو استفاده کن منابع مادی و اقتصادی اند . درد بزرگ حزب الله و جبهه ی انقلاب این است که این سو استفاده ها توسط کسانی رقم میخورد که خود را به این گروه منتسب میکنند و هر جا منافعشان اقتضا میکند و میکرده است به سمت طیف مقابل خزیده خزیده سُر خورده اند. زخم و درد دلی که دلسوزان نظام از این تفکر ناجوانمرد برمیدارد به راحتی التیام بخش نیست و اگر شکستی در پیش باشد از این جماعت سرچشمه خواهد گرفت . ولی به فضل الهی دولت آقای رئیسی با ذکاوت ، این منافق صفتان را همچون غربزدگان کنار خواهد زد تا مردم روی خوش آسایش را بهتر از پیش درک کنند و فرزندان انقلابی انقلاب اجازه ی رشد قارچ گونه ی مفسدان را نخواهند داد و رسوایشان خواهند کرد مگر اینکه توبه کنند و در عمل به آغوش ملت پناه بیاورند و ظاهر و باطن یکی کنند . انشاالله 🙏
🤲یا صابر 🔰قصه های واقعی کاظم ۳۰ مشغله های متعدد و دغدغه های فراوان و تکالیف بی شمار نمی گذارد قصه های کاظم منظم و پشت سر هم به نگارش در آیند. از این رو کاظم شرمسار گل روی رفقایی است که با ایشان عهد کرده در قبال خون ریخته شده آنها در کشور غریب به وظیفه عمل کند و در حد بضاعت خودش حماسه و داستانهای واقعی مدافعین حرم را که به عینه دیده است به نگارش درآورده و ثبت نماید. در آخرین شماره از قصه ها یادتان باشد در بیان ماموریت توسط فرمانده در حسینه پادگان ، کاظم به یاد خاطره بسیجیان روستایی که چند سال قبل در یک طراحی امتحانی آنها را برای اعزام به ماموریت برون مرزی فراخوان کرده بود افتاد و برایش تداعی شد . بنا شد به این خاطره در قصه بعد (درصورت حیات) پرداخته شود. و حالا قصه واقعی چندسال قبل (۱۲ سال قبل از روز تداعی شدن داستان و ۱۸ سال قبل از حال حاضر) 🔹سوم خرداد سالروز آزادسازی خرمشهر، همواره در طول سالها روز یاد آور حماسه های جاودان بوده است . معمولا برنامه های ویژه ای از جمله صبحگاه های مشترک نیروهای مسلح در استانها برگزار میشود در آن سال کاظم مسئولیت اجرای رژه حماسی و رجز خوانی با دو گروهان سرباز را عهده دار بود و هر روز صبح و عصر با سربازهای رده های مختلف تمرین رژه و رجز خوانی را داشت که کار سختی هم بود چرا که سربازان آموزشی نبودند و از رده های مختلف صف و ستاد مجبور بودند در میدان صبح گاه حاضر باشند و تمرین کنند. اهالی کار با نیرو میدانند سربازان پشت میز نشین و زیر کولر رفته به راحتی تن به کار جسمی و رژه نمیدهند و تمرین با این طیف کار آسانی است ولی کاظم همه تلاش خودش را کرد تا دو گروهان آماده اجرای مراسم بشوند و شدند انصار ابا عبدالله لشگریان ثارالله سوی شهدا می آیند با زمزمه یا الله یارب به مقام شهدا یاری بنما لشگر را در گسترش دین حق یاری بنما رهبر را ابوالفضل علمدار رهبر ما نگه دار و.... مولا مولا مولا مولا سید علی مولا سید علی مولا خامنه ای خمینی دیگر ولایتش ولایت حیدر به مسلمین رهبر (مولا) توئی مرا یاور (مولا) فدایت ای رهبر (مولا) مولا مولا ....... اینها نمونه رجز هایی بود که کاظم در دانشکده افسری اصفهان در دانشکده تخصصی نیروی زمینی در آموزشگاه قدس همدان و حالا هم در پادگان امام علی علیه اسلام با صدای ضربه چهارم پوتین سربازان تمرین میکرد و بعدها هم با مسئولیت آموزش دوره های تکمیلی بسیج در مدارس و آموزشگاه های بسیج، این تجربیات را به بسیجیان منتقل می نمود یادش بخیر 😔 اون سال(اگر اشتباه نکنم سال ۸۲) به تدبیر جانشین فرماندهی تیپ بنا بود که در مراسم سوم خرداد، گردان عمو عطا گروهان های رجز خوان رو آماده کنه و کاری به فراخوان نیروهای بسیجی سازمان خودش نداشته باشه. کاظم هم بعنوان خادم گردان عمو عطا، مسئولیت آماده کردن دو گروهان را عهده دار بود و با کمک حاج اکبر و چند تای دیگه از بچه ها تقریبا هر روز تمرینات رو دنبال میکرد. ظهر روز دوم خرداد (یک روز قبل از مراسم ) عمو عطا کاظم ، جواد و حجت رو صدا زد و در اتاق خودش گفت برای فردا صبح در مراسم بایست نیروهای بسیجی خودتون رو فراخوان کنید و در مراسم حاضر کنید !!! با تعجب همه گفتند: فراخوانی و اطلاع رسانی و مکاتبه برای آزادسازی و ماموریت بسیجی و..... چند روز زمان میبره الان بیش از یک هفته گردانهای دیگه دارن برنامه ریزی میکنن و... مگر قرار نبود فقط گروهان های رجز خوان سرباز با گردان ما باشه و... عمو عطا گفت : فرمانده تیپ گفته گردان ما هم علاوه بر کنترل گروهان های رجز خوان بایست نیروهای بسیجی خودش رو هم فراخوان کنه و من کاری ندارم ، دستور بایست اجرا بشه ... شما زحمت خودتون رو بکشید و بروید دنبال اجرای ماموریت اگر هم کسی نیامد شما به تکلیف عمل کردید و... کاظم ساعت ۴ تا ۶ همان روز آخرین تمرین رژه حماسی را برنامه ریزی کرده بود . فراخوانی تلفنی بسیجیان نتیجه بخش نبود و بایست بسیجیان را در پایگاه های خودشون جمع میکردی و تبیین ماموریت و اهمیت حضور می‌نمودی تا یه تعدادشون در مراسم حاضر بشن. کاظم زمان بندی کرد و چند تماس گرفت. این ایام درست مصادف بود با حمله آمریکائیها به عراق . ادامه دارد .
✍دستنوشته های از روی دغدغه کاظم ۵ کرسی ها و صندلی های خدمت ، مظلومند و غریب این روزها تکاپوی عجیب و غریبی بمنظور به کرسی نشاندن افرادی بر مسند مسئولیتهای استانی، شهری و کشوری در جریان است. در این میان میتوان دسته بندی های مختلفی را برشمارد 3⃣ در کنار دسته اول و دوم ، گروه یا گروه های دیگری هم هستند که دغدغه دارند مسئولیتهای اداری به افرادی صالح ، کارآمد و دست پاک پیش کش شود کسانی که خود دنبال آن نیستند و از پذیرش این دين و تعهد گریزانند این دسته همان افراد و گروه هایی هستند که امید دارند با روی کار آمدن دولتی انقلابی و جهادگر مشکلات مردم مستضعف ، آسیب پذیر ، دین مدار و وفادار به آرمان‌ها و ارزش‌های انقلاب کاهش یابد از این رو اگر تلاشی هم میکنند برای انجام وظیفه و تکلیف است . به یقین چنین دسته ای به هیچ عنوان نمی بایست سهم خواه و متوقع از میزهای قدرت باشند . به مراتب این طیف بر این مهم واقف است که رانت و فساد و پارتی بازی هاست که فاصله طبقاتی را زیاد کرده است و تبعیض باعث فاصله گیری بخشهایی از مردم با نظام و انقلاب شده است . این جماعت که غالبا از افرادی هستند که برای نظام و تداوم آن هزینه داده اند ، دردها و رنجها را تحمل کرده اند و همچنان خود را بدهکار مردم و نظام می دانند و از هیچ تلاشی فرو گذار نخواهند کرد ، از تلاش و لابی گری صاحبان قدرت بمنظور حفظ و یا تصاحب کرسی های حاکمیت نه برای خدمت بلکه برای سو استفاده های بیشتر نگران هستند. از ریا کاری و رنگ باختن افراد شیاد و ناپاک نگرانند این گروه تلاشهایی جدی برای شناسایی ‌و شناساندن افراد صالح و ذیصلاح و بالعکس معرفی مدیران نا لایق که توانسته اند با پنهان کردن اهداف شخصی و حزبی و با فریبکاری صاحب پست و سمت شوند را صورت داده و در حد وسع و توان خود تلاش میکنند تا مشاوران صادق و امینی برای دولتمردان انقلابی باشند . آنچه مهم است این است که به هیچ عنوان بدنبال مطامع دنیوی و جایگاهی خود و اطرافیانشان نبوده و اگر فردی یا افرادی را تایید میکنند نه از باب ملاحظات دوستی و جناحی بلکه صرفا از حیث شایستگی، سلامت ، کار آمدی و دست پاکی باشد و بعد از آن بایستی با چشمانی تیز بین و دانشی به روز در صدد ارزیابی و رصد صحیح عملکرد آنها بوده و در جایگاه مطالبه گری قرار گیرند و از مسئولین مطالبات بحق داشته باشند و نبایستی خود را وام دار هیچ گروه و جریانی بدانند ✍ کاظم مطالبه گر میشود
🔰قصه های واقعی ✍قصه های کاظم اولین باری که با ابراهیم برخورد کردم در جمع باصفای گروهانی بود که قرار بود فراخوانی و آموزش بسیج را در سازمان خود داشته باشد. ابراهیم و مابقی کادر گردان ، نیروهای آموزش دیده و کارکشته ای بودند که سوابق درخشانی در آموزش و سازماندهی نیرو داشتند . کاظم کم تجربه صرفا برخی آموزش های جزئی را در پایگاه شهید مطهری (امامزاده عبدالله ) دیده بود. کاظم چند روزی بود که به گردان حاج نبی الله معرفی شده بود . جوانی ۱۹ ساله و پر نشاط که هر کاری را در سازمان پذیرا بود. کاظم به گروهانی که ابراهیم سرپرستی اش را عهده دار بود ، معرفی شد، حاج محمد رضا کرامت، ( فرمانده گروهان ) در حال سپری کردن دوره عالی بود. برای غروب حدود ۵۰ نفر نیرو از روستاهای سمت ولایت حاج نبی الله به گروهان ابراهیم معرفی شد . ابراهیم ۲۲ نفر را به کاظم تحویل داد و سپرد که کاظم سازماندهی دسته اش را انجام دهد!! کاظم بی تجربه اصلا سازمان دسته را نمی دانست ولی به روی خود نیاورد. قدری با نیروها حال و احوال کرد تا ابراهیم سرش خلوت شود . سپس کاظم نزد ابراهیم رفت و گفت اگه زحمتی نیست کمک کند تا سازماندهی دسته بهتر انجام شود. ابراهیم که متوجه عدم توانایی کاظم در این خصوص شده بود با متانت و وقار پذیرفت و با حوصله و در عمل ، سازمان دسته و نحوه سازماندهی نیروهای بسیجی در دسته رو آموزش داد . یادش بخیر ابراهیم چقدر هم خوب فوتبال بازی میکرد 😔 امروز که کرامت پیامک فرستاد که ابراهیم هم پرواز کرد ، همه خاطرات با ابراهیم در ذهن مرور شد 😔😔 ابراهیم امروز گویا پس از ورزش و بازی مورد علاقه اش، فوتسال ، دعوت حق را لبیک گفت و به همسنگران قدیمی اش پیوست و کاظم در حسرت همراه شدن دوباره با گروهان ابراهیم و تیم فوتبالش خواهد ماند و داغدار ابراهیم شد 😢😢 روحش شاد 🙏
🔰قصه های واقعی ✍قصه های کاظم ۳۱ ✅دیدار با حاج قاسم. از آرزوهای هر رزمنده مدافع حرم دیدار و ملاقات با اسطوره جبهه مقاومت بود . این الگوی تمام عیار ولایت مداری و سربازی که به درستی سید شهیدان جبهه مقاومت نام گرفت کسی نبود جز سردار دلها ، "حاج قاسم". کاظم بواسطه ماموریتی که داشت و مسئولیتی که بر عهده اش گذاشته شده بود ، چند روزی قبل از مابقی نیروهای گردان به منطقه اعزام شد. قصه های اعزام و سفارشهای سردار حاج حسین همدانی که اولین شهید جمع ۶۰ نفره اعزام اول بود خودش چند داستان مجزا است که اگر عمری بود به رشته تحریر در خواهند آمد. کاظم با سه نفر دیگه از بچه های اراک با بدرقه حاج حسین همدانی اعزام شدند . از فرودگاه دمشق تا رسیدن به استان حلب مسیرهایی از راه و بیراه سپری شد تا به پادگان بحوث رسیدیم. "پادگان بحوث در جنوب شرقي حلب" مقر ابتدایی نیروهای اعزامی بود. پس از استقرار در پادگان بمنظور آشنایی با منطقه ماموریت و شناسایی زمین ، تا قبل از آمدن سایر نیروها، چند روز وقت بود که به این مهم رسیدگی می شد. هر روز در پشت چند تویوتا مناطق عملیاتی منطقه مورد بازدید و شناسایی قرار می گرفت و در سنگرهای دیده بانی مناطق تحت تصرف تکفیریان رصد میشد و تردد های سیاه پوشان جبهه سیاهی مشاهده می گردید. در یکی از مناطق عقبه وقتی برای استراحت در منطقه ای وارد شدیم ، اوضاع ترددها قدری کنترل میشد. در اطراف ساختمانی اطراق کردیم ، اجازه ورود به ساختمان را نداشتیم ، فرصت چندانی هم برای ماندن نبود و بایست قبل از تاریکی هوا ماموریت شناسایی دنبال می شد . از منطقه که فاصله گرفتیم مسئول گروه گفت در ساختمانی که نشد داخل شویم ، حاج قاسم در آن مستقر شده بود. بعد از چند روز فرصتی دست داده بود تا حاجی کمی استراحت کنه و همراهان تصمیم گرفته بودند نگذارند کسی مزاحم استراحت حاجی شود ، نمیدانم محتمل تدبیر حاج حسین پورجعفری یار همیشگی سردار بود. به هر حال خیلی دوست می داشتیم آن روز سردار رو‌ ببینیم ولی اصلا شرایطش مهیا نبود و نشد. اطلاع پیدا کردن رزمندگان از حضور سردار در منطقه ، برای همه قوت قلب بود و احساس آرامش به رزمندگان میداد. دیدار با حاج قاسم در این روز محقق نشد ولی چند روز بعد و در جمع سایر رزمندگان، محقق شد که کاظم قصه اش را در شماره بعد دنبال خواهد کرد. ادامه دارد ...
🔰قصه های واقعی ✍قصه های کاظم ۳۲ ✅دیدار دلدادگان با سردار دلها فضای پادگان بحوث حلب ، انسان را به یاد شور و هیجان شهرک بدر می انداخت، "شهرک بدر همان پادگان شهید زین الدین اندیمشک بود که در دوران دفاع مقدس منطقه تجمع بسیاری از رزمندگان استانهای قم و مرکزی قرار گرفته بود و سالهای بعد از جنگ نیز میعادگاهی شد برای راهیان نور و اردوهای میثاق با شهیدان گردان دوم عاشورای اراک ." صبح گاه های ورزشی و وسعت پادگان و دویدن گروهانی رزمندگان مدافع حرم و مراسمات نماز جماعت و برپایی مراسم هیات در پادگان همه و همه تداعی کننده دفاع مقدس شده بود. در چند روز بعد از رسیدن بچه ها و استقرار در ساختمانها برای تامین برخی اقلام تدارکاتی کاظم که سابقه جبهه و آشنایی با پادگانش چند روز بیشتر از بقیه بود و قیافه می گرفت که همه جای پادگان رو بلد هست ☺️ به همراه بچه های تدارکات به انبار پتو رفت که پتو تحویل بگیرند و برگردند . در بارگیری پتو کاظم، گرمکن خود را به گوشه انبار گذاشت و در هنگام بازگشت فراموشش شد برش دارد، "ظهر بود و هوا مثل صبح سرد نبود" در هنگام نماز ظهر اعلام شد که پس از صرف ناهار همه رزمندگان برای جلسه توجیهی در قسمت محوطه سوله های بالای پادگان جمع شوند. به اتفاق چندتا از بچه های گروهان پس از صرف ناهار کم کم به سمت منطقه مورد نظر راه افتادیم. قرار نبود حضور بصورت سازمانی باشد و اغلب در جمع های چند نفره به سمت بالای پادگان در حرکت بودند. وقتی جماعت دور هم جمع شد ، شعر خانی و رجز خوانی بچه ها دیدنی شد. یادمه یکی از بچه های اصفهان اشعار زیبایی بصورت رجز میخواند که خیلی جذاب و حماسی بود . کم کم هوا داشت خنک میشد ، تصور این بود فرماندهان همراه از نیروی زمینی قصد توجیه و سخنرانی دارند . کاظم حس کرد ممکنه در سرما اذیت بشه ، یاد گرمکن به جا مانده در انبار پتو افتاد . فاصله زیادی تا انبار نبود . به یکباره تصمیم گرفت قبل از شروع رسمی برنامه برود و گرمکن را بردارد که شب هم لازمش داشت . از جمع جدا شد و به سمت سرپایینی پادگان حرکت کرد . شاید ۲۰ متری بیشتر فاصله نگرفته بود که دو خودروی مشکی شاسی بلند از راه رسیدند و جلوی کاظم ایستادند . درب عقب خودروی جلویی باز شد و شیر مرد میانسال محاسن سفید، اسطوره جبهه مقاومت از درب عقب، در چند قدمی کاظم پیاده شد. کاظم از ذوق و شوق ماتش برده بود و حاج قاسم قبل از کاظم گفت سلام رزمنده 🙈 "برخورد اولیه سردار بقدری گرم و صمیمی بود که کاظم احساس کرد سالها سردار در کنارش بوده و کاظم را کاملا میشناسد ، حال آنکه اولین برخورد چهره به چهره و از نزدیک بود" 《یکبار دیگر سالهای خیلی قبل و در تشییع جنازه سپهبد صیاد شیرازی، کاظم ، حاج قاسم را از نزدیک دیده بود ولی به دست تمنا نرسیده بود 》 پس از جمله محبت آمیز سردار که گفت سلام رزمنده ، کاظم بدون درنگ پس از دیده بوسی ، سردار رو در آغوش خود گرفت و با شوق گفت سلام سردار ، فدای شما.... همراهان سردار نزدیک شدند و این آغوش گرم و دلچسب برای کاظم خیلی طولانی نشد. بچه ها که منتظر شروع مراسم بودند و با ورود خودرو ها به نزدیکی جماعت توجهشان جلب شده بود با دیدن چهره سردار به سمت خودروها هجوم آوردند و دقایقی نگذشت که سردار بر روی دست و آغوش بچه ها به سمت محل سخنرانی برده شد.. دقیقا صحنه هایی از دفاع مقدس که بارها از تلوزیون پخش شده بود و در آن صحنه ها ، رزمندگان فرماندهان لشگر را روی دست می گرفتند و جابجا میکردند ، تداعی میشد . شور ‌و شوق ملاقات با حاج قاسم و گرمای وجود سردار و برخورد محبت آمیز حاجی باعث شد کاظم آوردن و برداشتن گرمکن از انبار رو هم فراموش کنه و در جمع تا پایان برنامه بماند و لحظه ای از کنار سردار بودن فاصله نگیرد. شیرینی این ملاقات و برخورد با سردار همواره از حلاوتهای ماموریت برای کاظم خواهد بود و همیشه به یادماندنی و جاودان است . به این امید که سردار دلها در آن دنیا نیز اینچنین کاظم را یاری کند و به آغوش خود راه دهد و سایه اش همواره بر سر کاظم و کاظم ها باشد تا بتوانند آنگونه که شایسته است زیست کنند و ادای تکلیف نمایند و آنطور که لیاقت دارند با شهادت به سردارشان برسند. به یقین مسیری سخت و امتحاناتی دشوار در پیش روی کاظم قرار دارد که با توسل بر سردار امیدوار است بتواند از عهده آن برآید . در این راه پر خطر کاظم محتاج دعای همه خوبان است و امید دارد که هر کس قصه های کاظم را میخواند ، دعاگویش باشد و برایش طلب مغفرت نماید . یا حق🙏
🔹افتتاح بدون توضیحات سازنده ؟؟!! ⛔️چرا ؟؟!!. ✍دستنوشته های از روی دغدغه کاظم. به لطف خدا و با تلاش و مدیریت جهادی بر و بچه های زحمت کش قرارگاه سازندگی خاتم الانبیاء (ص) در اراک تقاطع غیر همسطح شهید سلیمانی واقع در میدان مقاومت اراک امروز به میمنت میلاد با سعادت حضرت مهدی (عج) افتتاح گردید و طعم خوش سازندگی در زمانی نه چندان طولانی ، بار دیگر توسط همشهریان گرامی چشیده شد . اسفند ماه سال قبل که مهندس کاری ، این مدیر کارآمد و لایق پل سازی را ملاقات کردیم ، اشاره داشتند که اگر تعهدات به موقع انجام شود، پروژه را کمتر از یک سال تحویل میدهند . روز قبل از افتتاح تقاطع ، در ملاقاتی دوستانه ، مشکلات تاخیر در ساخت پروژه ازجمله شرایط جوی و.. را بیان کردند، ولی با این حال اشاره داشتند که ظرف یک سال این حجم عظیم کار ، بخوبی انجام شد. 🔹مطلعم سالها بود که قراردادهایی با پیمانکارانی ناتوان بسته می شد و علی رغم تحمیل هزینه های هنگفت به شهر و به بیت المال نتیجه درستی گرفته نمیشد و... 🔹اینکه عزیزان شورای شهر همت کرده و خادمین شهرداری هم بدنبال عقد قرارداد با صالحان و توانمندان عرصه سازندگی هستند را به فال نیک بایست گرفت ، ولی .. 😔قدری باعث دلخوری و تاسف حقیر شد که در آیین افتتاح امروز چرا توضیحات فنی و کارشناسی این پروژه بزرگ توسط خود مجری پروژه ارائه نشد؟! چرا در سین برنامه ۱۰ دقیقه فرصت به این امر اختصاص داده نشد ؟ چرا شورا و شهردار انقلابی، در این خصوص کم لطفی کردند ؟؟ چرا ماها کمتر میتوانیم ارزش داشته هایمان را بدانیم و به دیگران هم نشان دهیم ؟! این چرا ها وقتی به ذهن خطور میکند انسان به یاد طیفی می افتد که با وجود بی عرضگی های متعدد ، مثل کوه پشت رفتار و اقدامات سراسر اشتباه هم مسلکان خود می ایستادند و هنوز هم می ایستند!! همان جماعت به اصطلاح، اصلاح طلبی که در مسیر باطل و خلاف اصلاح امور و شاید نفسانی خود، همواره پشت هم بوده اند و با پر رویی تمام دروغ گفته و هنوز هم میگویند ومترصد فرصتی دوباره اند که مجدد بر کرسی ها تکیه زنند و مطامع خود را دنبال کنند. وقتی آن همت مضاعف سیاست بازان حرفه ای و ناشایست به یاد می آید و در کنار این همه کج سلیقگی و ندیدن خوبی های شایستگان قیاس میشود ، جز تاسف ‌و افسوس ازمان نمی آید و بایست فقط صبوری کرد ، گذشت نمود و ‌ آرزوی اصلاح امور داشت . ✍سرباز جانباز حاج قاسم
🔰قصه های واقعی ✍قصه های کاظم ۳۳ ✅ داستان مقاومت همچنان ادامه دارد. 🔹گوشه تخته وایت برد در آخرین ملاقاتش با عام سعید به دور از چشم دیگران نوشت : "اصل اساسی شیعه مقاومت است " حاج عبدالله سالهای سال بود که رزمنده ای مقاوم ، تیز هوش ، نخبه اطلاعات و عملیات بود. سالهای دفاع مقدس رزمندگان زیادی تربیت شدند ولی معدود کسانی مثل حاج عبدالله پر دل و جرات بودند و جسارتهایشان در صحنه های نبرد ، راهگشا میشد. وصف حاج عبدالله را کاظم از اواخر دهه ۶۰ می شنید و بگوشش میخورد ولی با این اسطوره مقاومت در استخرو در سالن فوتبال بیشتر آشنا شد. خصوصیتهای بارز حاج عبدالله را از درون خاطراتش که بعضا در محافل تعریف میکرد، میشد استخراج کرد و با تعاریف دیگران از او کنار هم گذاشت و شخصیت جامع الابعاد این شیر جبهه مقاومت را بهتر شناسایی کرد. شاید در همان ملاقات بود که کاظم قبل از حاج عبدالله از مقر عام سعید جدا شد و حاج عبدالله آن جمله پر مفهوم رو بر تخته وایت برد اتاق عام سعید نوشت ، چرا که کاظم هم پس از آن دیدار ، دیگر حاج عبدالله رو ندید. اینکه کاظم هر ازچند گاه دست به کار شده و شروع به دستنوشته میکند نیز خود داستانی است. کاش فرصتی دست میداد و کاظم از همه مشکلات و گرفتاری ها و بارهای بر دوش فاصله می گرفت و در کنجی خلوت میکرد و با تمرکز، همه قصه هایش را به رشته تحریر در می آورد. اما آیا این توفیق نصیب میشود و این عمر ، مجالی برای کاظم باقی می گذارد؟؟ اینکه کاظم بتواند از عهده این تکلیف بر آید نیز خود مقوله ای جدا گانه است ، که به آن امیدوار است خدا را چه دیدی شاید روزی، کاظم تکلیفش را در این عرصه ببیند و از همه مشغله ها خود را رها کند و به این مقوله پردازد. الله اعلم اما تلنگری که باعث شد کاظم دوباره یاد قصه هایش بیوفتد و فیلش یاد هندوستان کند: دیدن فیلم مستند حاج عبدالله از یک سو و غیبت دو هفته ای محمد رضا ، همرزم حمید رضا که در آزادسازی نبل و الزهرا جراحت سنگین برداشت از طرف دیگه باعث تجدید و یادآوری خاطرات شد. سال قبل هم بچه ها اشاراتی داشتند که جبهه تکفیر در مناطق حلب و پیرامون آن از عوامل شیمیایی هم استفاده کرده و احتمال آلودگی تعدادی از رزمندگان جبهه مقاومت دور از انتظار نیست . وقتی محمد رضا پس از دو هفته غیبت با سری تراشیده ملاقات شد و گفت مجبور شده آزمایشاتی بده ، کاظم به جمله حاج عبدالله بیشتر فکر کرد و به یاد خودش آورد که : " اصل اساسی شیعه مقاومت است " یا حق 🙏 @kazem29
❌فریاد از این جفا 😔 شش سال از ماجرا گذاشت،،،، امروز در وطن و میهن اسلامی ام شاهد صحنه هایی هستم که بخاطر دیدن چنین صحنه هایی و برای دفاع از مظلوم ، هزاران کیلومتر آن طرف تر به اتفاق حمید و سعید و محمد و رفقا حاضر شده و جان به کف گرفتیم واز جان گذشتیم تا دین و ناموس و شرف باقی بماند،،، امروز نیمه جانی در بدن دارم و می بینم، دین و ناموس و شرف در وطن و درکنار محیط زندگی ام لکه دار شده و تهاجم همه جانبه استکبار بر اذهان مردمم بقدری چیره شده که جوان شیعه چادر از سر خواهر مسلمان و محجبه ام به زور میکشد و خواهرم را دوره میکنند و همگی حاضرین نه تنها ممانعتی ننموده بلکه تماشا می کنند و ترغیب و همراهی !!! چنین دژخیمان هم وطنی از داعش فریب خورده هم بنظر خون آشام تر و خبیث تر بنظر میرسند. از این غصه و داغ اگر دق کرده و به حمید و سعید و محمد و رفقا بپیوندم، رواست و آرزو میکنم که ای کاش خداوند رسالت ماندن و تلاش کردن با نیمه ی جان را از دوش من ناتوان برمی داشت و مرا هم به حریم رفقا راه میداد. امروز نه توان و امکان حضور و ارشاد و تبیین دارم، نه قادر به تحمل دیدن چنین اتفاقاتی که مشابه آن باعث ناامنی و خون ریزی و جنگ چند ساله داخلی در سوریه و عراق و... شد. خدایا آگاهی بخش که مردمم بفهمند که در چه زمینی بازی میکنند و یاری گر چه اتفاقات بدی ممکن است بشوند. الهی خسته ام ،، پس .... ✍کاظم
✍کاظم ❌فریاد از این جفا _۲ 🔹🔹فریاد برآوردن کاظم در شماره قبل و آرزوی پیوستن او به همرزمان و همراهانش نه از موضع ضعف و ناتوانی بلکه از باب غبطه به توفیق وصال دوستان و همسنگرانش بود و هست . کاظم و کاظم ها زخم بر بدن دارند و استخوان در گلو و منتظر فرمان نایب امام زمان خود هستند . روبه صفتان و کفتار مسلکان ، صبوری سربازان نظام را حمل بر ضعف نپندارند،،، 🔹آنانکه در فرسنگها دورتر برای دفاع از ناموس و شرف و انسانیت جان به کف گرفتند و گوش بفرمان آقا و مقتدای خود به همه ی دنیا پشت پا زدند و پیروی از مکتب عاشورای حسینی را سرلوحه زندگی خود قرارداده اند ، حتما نخواهند گذاشت که داعش مسلکان و چپاولگران اموال مردم که با مالهای حرام گردن کلفت کرده و به جایی رسیده اند به مطامع از روی هوای نفس خود برسند. 🔹سلبریتی های بی سواد و بی شعور در دنیای سینما و ورزش در کنار سلبریتی های دنیای سیاست که نادانسته یا ناخواسته ، در کنار دشمنان نظام قرار گرفته اند و آتش بیار معرکه شده اند هم بدانند که در خونهای بر زمین ریخته شده شریک هستند،،، 🔹پس به هوش باشند و بفهند و مدام به ذهن خود بسپارند و مرور کنند که ،،، فرزندان روح الله و سید علی که برای دفاع از نظام و اسلام و دین و شرف و ناموس از سر دادن اِبایی نداشته و ندارند و خود را مدیون خون شهدای همرزمشان میدانند و حفظ نظام را اوجب واجبات دانسته و از طرفی پیوستن به یاران شهید خود را در راه دفاع از آرمانهای شهدا افتخار و توفیقی عظیم قلمداد می کنند، دست روی دست نخواهند گذاشت و یکی یکی به حساب این جماعت روبه صفت و کج اندیش دنیا طلب رسیدگی خواهند کرد،،، و اما جماعتی که از آزادی، جز هرزگی و خوشی در دنیا نمی خواهند و از آزاد منشی و مردانگی هیچ بویی نبرده اند نیز متوجه باشند که با بی حجابی و بی بند و باری زمینه ناامنی اخلاقی و ناامنی در زندگی خود و فرزندانشان را فراهم کرده و میکنند،،، 🔹این جماعت ناآگاه تردید به خود راه ندهند،،، چنانچه جوانان مرز و بوم کشور به لذایذ زود گذر دنیا مشغول شوند که شما نا بخردان زمینه آن را فراهم کرده و میکنید ،،، دشمن ایران و ایرانی و دشمن شیعه آنوقت به صغیر و کبیر ، بی حجاب و با حجاب رحم نخواهد کرد، چرا که هدف دشمن نابودی کشور و مردم است و به کمتر از آن فکر نمی کند،،،، 🔹 البته این آرزو را بفضل خدا به گور خواهند برد ولی بهتر آن است که از غفلت فاصله بگیرید و برای نظام هزینه درست نکنید . یا حق🙏 @kazem29
✍ کاظم ❌فریاد از این جفا _ ۳ 🔹در برخورد محکم با اغتشاش گر و شلوغ کار و معاند و دعوت کننده به آشوب و بلوا شک و تردیدی نیست ، اما حتما ملاحظات مهمی هم باید در نظر باشد، مبادا در این میدان کسی مظلوم واقع شود ،،، مبادا خونی به ناحق ریخته شود ،،، 🔹برای آنکه از دشمن خط میگیرد و عامل سرویسهای امنیتی و جاسوسی است اصلا مهم نیست که چگونه خونی ریخته میشود،،، او میخواهد آتش فتنه را شعله ور تر کند و در این میان خون مامور و رهگذر و حتی همراه اغتشاش گر برایش فرقی نمیکند ، گاهی اگر مظلوم و بی پناهی را هدف قراردهد محتمل به هدف شوم خودش بهتر رسیده باشد،،، 🔹 اما مامور و نیروی انتظامی و امنیتی ، بسیجی ، سپاهی یا ارتشی ، باید خیلی حواس جمع عمل کند و خدای ناکرده با برداشت نادرست و گزارش نادرست باعث بد بینی و اعتراض بیشتر جامعه نشود ،،، 🔹صبوری و متانت ، دقت عمل و رعایت انصاف در رفتار و برخورد ، شرط قرار داشتن و قرار گرفتن در جبهه حق است ،،،، سرباز جبهه حق، مظلوم واقع میشود، کتک میخورد، فحش می شنود ، آسیب می بیند ، حتی ممکن است ببیند که رفقایش ناجوانمردانه در جلوی چشمانش پر پر میشوند ولی هیچ گاه از کوره به در نمی رود و رفتار غیر انسانی نمیکند ، چرا که سرباز جبهه حق است و شرط سرباز جبهه حق بودن ، جوانمرد بودن است ،،، 🔹کاظم و کاظم ها مدافع سربازان جبهه حق هستند،،، همه مسئولین دقت کنند مبادا در درون سربازان جبهه حق کسانی باشند که باعث ایجاد بدبینی نسبت به جبهه حق شوند و بد عمل نمایند ،،، 🔹 دو مورد گزارش از نحوه عملکرد نیروهای خودی شنیدم که باعث تاثر و تاسف شد و پاسخ و توجیهی نداشت،،، 🔹مبادا نادانسته و بی دلیل کسی اشتباه بازداشت شده و ناجوانمردانه با او برخورد شود 🔹 مبادا به راحتی به هر گزارشی اعتماد شده و بدون تحقیق و بررسی مورد قضاوت ‌ و برخورد قرار گیرد ،،، 🔹مبادا خدای ناکرده به ناموس مردم توسط نیروهای خودی بی حرمتی صورت پذیرد 🔹مبادا خدای ناکرده نیرو و مامور بدلیل حمایتهای مردمی از فضای موجود سو استفاده ای کند و خارج از ضوابط و چارچوب قانون قدمی بردارد و کاری کند ،، 👌 مادامی که جبهه حق ، بر پایه حق عمل کرده و جوانمردانه عمل کند ، حتما مورد حمایت است و بفضل خداوند پیروز است ،،، ⛔️به هیچ عنوان رفتارها و برخوردهای خارج از عدالت و انصاف مورد تایید هیچ انسان عاقل و آزاد منشی نیست و نخواهد بود ،،، یا حق🙏 @kazem29