eitaa logo
🌱🔑📚کلیدبهشت📚🔑🌱
50 دنبال‌کننده
11.1هزار عکس
9هزار ویدیو
96 فایل
بسم‌رب‌المهدی 💌 جذاب ترین 👌😍 📻 صوت های سخنرانی 📱 استوری 🎙️ مداحی 🖼️ عکس نوشته 📚مطالب ناب با محوریت مذهبی_اجتماعی 🥀🌱🥀 کپی مطالب با هدیه ذکر "صلوات" به "امام عصر (عج)" مجاز میباشد🥀🥀
مشاهده در ایتا
دانلود
💚 [اَلسَّلاَمُ‌عَلَيْكَ حِينَ‌تُصَلِّي‌وَتَقْنُتُ اَلسَّلاَمُ‌عَلَيْكَ حِينَ‌تَرْكَعُ‌وَتَسْجُدُ..] برتوهنگامےکہ نمازمےخوانےوقنوت‌بجامےآورۍ، برتوزمانےڪہ ركوع‌وسجودمےنمایۍ... ...💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_6025948169802615432.mp3
11.69M
فایل اول ❤داستان رجب، داستان دلداگی است؛ دلدادگی بین عاشق و معشوق، حبیب و محبوب... ❤راز این دلدادگی در این است که بدانیم؛ ↓ - " اهلِ رجب " بودن به چه معناست؟ - در این رحم زمانی یک ماهه چه سری نهفته است که انسان را ده‌ها سال بالا می‌برد؟ ╼═┈┈┈┈┈•✹•┈┈┈┈═╾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
8.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸️استاد حسینی قمی میفرمایند: 🔶️بنده باور و اعتقادم اینه که اگر کسی این حدیث رو گوش بده و کمی دقت کنه، شاید تا آخر عمر دیگه ترک نشه!!! ╼═┈┈┈┈┈•✹•┈┈┈┈═╾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍از‌ هر چیز تعریف‌ کردند بگو کار خداست،مال‌خداست✨ نکند خدا را بپوشانی‌ و آن‌ را به‌ خودت نسبت‌ دهی،که‌ ظلمی‌ بزرگ‌ تر از این‌ نیست ♥️حاج اسماعیل دولابی♥️ ‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‎‌‎‌‌‎ ╼═┈┈┈┈┈•✹•┈┈┈┈═╾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠به مردگانتان هدیه بدهید💠 🌺 اعظم (ص) می‌فرمایند: 💢 ميت در قبر مانند كسی است كه در دريا غرق شده باشد، هرچه را ديد چنگ به آن ميزند، كه شايد نجات يابد. ⭕️و منتظر دعای كسی است كه به او دعا كند. از فرزند و پدر و برادر خويش. و از دعای زندگان نورهايی مانند كوهها داخل قبور اموات ميشود. و اين مثل هديه است كه زندگان از برای يكديگر ميفرستند. 💢 پس چون كسی از برای ميتی استغفاری يا دعايی كرد، فرشته‌ای آن را بر طبقی ميگذارد و از برای ميت ميبرد و ميگويد: اين هديه‌ای است كه فلان برادرت يا فلان خويشت برای تو فرستاده است و آن ميت به اين سبب شاد و خوشحال ميشود. 📕احياءالعلوم ج٢ ص ١٦٤ ╼═┈┈┈┈┈•✹•┈┈┈┈═╾
🔴 ✍ من در سال سوم متوسطه، دبیری داشتم که خیلی سختگیر بود. (دبیر ریاضی) راستش، از ریاضی خوشم نمی آمد. به همین دلیل، از دبیر ریاضی بیزار بودم. به حدی که چندین بار در جمع همشاگردی هایم به او فحش دادم. دور از چشم و گوش دبیر. مسلم است. در غیاب دبیر. من، در آن عالم، صورت وکیلش را دیدم. اعتراض داشت که چرا حیثیت دبیرم را لکه دار کرده ام؛ در حالی که او با دلسوزی به من ریاضی یاد داده.،،، خوب، من شروع به معذرت خواهی کردم؛ اما وکیل از من خواست که آبروی ریخته شده دبیرم را برگردانم. او خواسته اش را به این راحتی که دارم می گویم مطرح نکرد. مانند بقیه وکلا، خواسته اش را با بی رحمی و سماجت، چکه چکه بر وجودم ریخت. مثل چکه هایی از سرب داغ. - (نویسنده کتاب): مگر می توانستید آبروی دبیرتان را برگردانید؟! _ همین! چنین کاری ممکن نبود. بنابراین، با عجز، باضجه های درونی به مأمورانی که پشت سرم بودند گفتم: "من چه باید بکنم؟ چه طوری می توانم حیثیت معلمم را برگردانم؟! جواب شان سکوت بود. سکوت شان به من فهماند که باید خواسته آن وکیل را برآورده کنم... 📚 کتاب آن سوی مرگ ╼═┈┈┈┈┈•✹•┈┈┈┈═╾