💗#پـلاک_پنهــان💗
#قسمت_بیست_و_هشتم
سمانه شوکه به حرف های او گوش سپرده بود،نمی توانست حرف هایی را که می شنید را باور کند،هضم این حرف ها برایش خیلی سخت بود!
ــ خانم حسینی به نفع خودتونه هر چه زودتر قضیه رو برای ما روشن کنید،چون تا وقتی قضیه روشن نشه شما مهمون ما هستید،البته قضیه روشن هست
ــ من همچین کاری نکردم
ــ خانم حسینی پس این همه مدرک تو پرونده چی میگن ؟؟
ــ نمیدونم،حتما اشتباه شده
و با صدای بالاتری گفت:
ــ مطمئنم اشتباه شده
سمانه خیره به خانمی که با اخم و عصبانیت به او خیره شده بود ماند،
ــ صداتونو بالا نبرید خانم حسینی،اینجا خونه ی خالتون نیستش،وقتی داشتید برا بهم ریختن اوضاع برنامه ریزی می کردید،باید به فکر اینجا بودید
سمانه عصبی از جایش بلند شد و با صدای بلندی گفت:
ــ وقتی هنوز چیزی ثابت نشده حق ندارید تهمت بزنید،من دارم میگم اینکارو نکردم،اما شما الان فقط میخواید مجرم بودن منو ثابت کنید ،حتی تلاش نمی کنید حقیقتو از زبون من بشنوید
خانم از جایش بلند شد و پرونده را برداشت:
ــ مسئول ما به احترام اینکه خانم هستید برای بازجویی خانم فرستادن اما مثل اینکه شما بازیتون گرفته،و قضیه رو جدی نگرفتید،خودشون بیان بهتره
پوزخندی زد و از اتاق خارج شد،سمانه بر روی صندلی نشست و سرش را بین دستانش گرفت و محکم فشرد تا شاید سردردش کمتر شود،باورش نمی شد ،حرف هایی که شنیده بود خیلی برایش سنگین بودند،الان همه او را به چشم یک ضد انقلابی می دیدند.
الان دیگر مطمئن بود که ساعت از ۹ گذشته ،و اتفاقی که نباید بیفته ،اتفاق افتاده.می دانست الان مادرش و پدرش چقدر نگران هستند،وچقدر خجالت زده در برابر خانواده محبی .
آه عمیقی کشید،مطمئن بود الان در به در دنبال او هستند،هیچوقت دوست نداشت کسی را نگران کند یا آرامش خانواده را بهم بریزد،دوست داشت هر چه سریعتر مسئولشان بیاید و او از اینجا برود،از فکری که کرد ،ترسی بر دلش نشست و دستانش یخ بستند،
"نکند ،اینجا ماندنی شود،یا شاید بی گناهیش تابت نشود"
محکم سرش را تکان داد تا دیگر به آن ها فکر نکند.
بعد از نیم ساعت در باز شد،و سایه مردی بر روی زمین افتاد،سمانه سرش را بالا آورد تا به بی گناه بودنش اعتراف کند اما با دیدن شخصی که روبه رویش ایستاده شوکه شد!
نمی توانست نگاهش را از مردی که خود هم از دیدن سمانه ،در این مکان شوکه شده بود ،بردارد.
سمانه دیگر نمی توانست اتفاقات اطرافش را درک کند،احساس می کرد سرش در حال ترکیدن است،اشک در چشمانش نشسته بود و فقط اسمش را با بهت و حیرت از زبان مردی که هنوز در کنار در خشکش زده بود ،شنید:
ـــ ســمانــه
🍁فاطمه امیری زاده🍁
#شهیدانه
دغدغـہاش ایـن بود ڪہ تا میتواند از گرایش بچهها
بہ فرهنگ بیگانہ و سبڪ زندگے غربۍ
جلوگیری کند.
برای هدفۍ ڪہ داشت هیچوقت آرام نمی نشست
شب و روز دنبال ڪــار میدوید.
میگفت:بین جـہاد امروز ما ڪہ جـہاد نرم است؛
با جـہاد سخت و هشت سال دفاع مقدس
تفاوتۍ نیست و همـان اجـر و ثــواب را دارد.
#شهیدعلےخلیلـے
#روایت_عشق
شادی روح شهدا #صلوات
ٱللَّٰهُمَّصَلِّعَلَىٰمُحَمَّدٍوَآلِ مُحَمَّدٍوَعَجِّلفَرَجَهُم🌺
#عشق_تا_شهادت
-------------------------------
@kelidebeheshte
#زندگینامهشهدا💛
#روایت_عشق🌹
#شهیدرضاحاجیزاده🌿
🕊نام و نام خانوادگی: رضا حاجی زاده
🌷نام پدر : رجبعلی
🕊محل تولد : آمل
🌷تاریخ ولادت: ۱۳۶۶/۶/۱۰
🕊تاریخ شهادت : ۱۳۹۵/۰۲/۱۷
🌷محل شهادت: حلب سوریه- خان طومان
🕊مدت عمر: ۲۹سال
🌷محل مزار : گلزار شهدای آمل (تاسال۹۹ مفقودالاثر بودند).
نحوه ی شهادت شهید رضا حاجی زاده:
در درگیریهای اخیر خان طومان ، شهید رضا حاجی زاده به دلیل اینکه تک تیرانداز بود جلوتر از دیگر نیروها بود. بالای ساختمانی مستقر بود و هر کدام از تکفیریها که جلو میآمدند را به هلاکت میرساند. از آن ساختمان به ساختمان دیگری تغییر مکان میدهد و سپس به سمت تانکی که در آن نزدیکی بوده میرود تا با نارنجک آن تانک را منفجر کند اما از دور تیری به سوی او شلیک میشود و به شهادت میرسد.
این شهید بزرگوار از شهدای لشکر عملیاتی ۲۵ کربلا به همراه ۱۲ تن دیگر از یارانش در روز ۱۷ اردیبهشتماه سال ۹۵ در خانطومان سوریه به شهادت رسید که پیکرش در ۲۱مهر ۱۳۹۹ به وطن بازگشت و در ۲۴ مهر۱۳۹۹ تشیع شد.
#عشق_تا_شهادت
-----------------------------
@kelidebeheshte
و بر خدا توڪل ڪن، ڪافی است که او یار و مدافع تو باشد💛
- سوره نساء ، آیه ۸۱
#آیه_گرافی
------------------------------
@kelidebeheshte
••🤲🏻📿••
سوره هود آیه ¹¹⁴
همانا خوبی ها گناهان را از بین می برد🙂
#آیه_گرافی
----------------------------
@kelidebeheshte
حَرامٌ على كُلِّ قَلبٍ مُتَوَلِّهٍ بِالدُّنيا أن تَسكُنَهُ التَّقوى
جاى گرفتن تقوا در هر دلى كه شيفته دنياست، حرام است
#امامعلیعلیهالسلام
#غررالحكمحدیث 4904
➰ چیست دنیا؟! از خدا غافل شدن...
#عطر_بوی_ولایت
-----------------------------
@kelidebeheshte
يا بنَ آدَمَ ، لا تَأسَفْ على مَفقودٍ لا يَرَدُّهُ إليكَ الفَوتُ ، و لا تَفرَحْ بمَوجُودٍ لا يَترُكُهُ في يَدَيكَ المَوتُ
اى پسر آدم! براى آنچه از دست رفته و باز نمى گردد، افسوس مخور و براى آنچه در دست دارى، اما مرگْ آن را در دستانت باقى نمى گذارد، شادى مكن
#امامعلیعلیهالسلام
#عطر_بوی_ولایت
----------------------------
@kelidebeheshte
«{💔ݪبِیڪ یـٰا زِینـَݕ💔}»:
•🥳•| #دلبرانه
با تـو
از مرگ نـدارم
بہ خـدا واهمہاے
جانمان
پیشڪش
سیدنا خامنہ اے (:🌸
#سیدنا_خامنه_ای
----------------------------
@kelidebeheshte
#رهبرانه
#اسلام_پایدار
وایاگر خامنهای حکمجهادمبدهد 👊🏻
ارتشدنیانتواندکه جوابم بدهد✌️🏻
#سیدنا_خامنه_ای
---------------------------
@kelidebeheshte
12.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 حاج قاسم سلیمانی: افتخار میکنم که در زندگی پدرم یک گندم حرامی وارد نشده، شهادت میدهم این را با ضرس قاطع و این در تمام عمر من تاثیر گذاشت.
#سردار_قهرمان_من
--------------------------
@kelidebeheshte
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خصوصیات مدیر خوب از منظر سردار دلها🥀
#سردار_قهرمان_من
----------------------------
@kelidebeheshte