eitaa logo
کلید‌بهشت🇵🇸🇮🇷』
1.1هزار دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
5.9هزار ویدیو
400 فایل
⊰به‌نام‌خدابه‌یادخدابرای‌خدا⊱ ❥کانالی‌پرازحس‌و‌حال‌معنوی⸙ ارتباط با مدیرکانال✉ @SadatKhanooom7 ⇠کپی‌مطالب‌کانال،فقط‌باذکرصلوات‌برای‌‌ظهورمولا(عج)💗 تبلیغات♥️ https://eitaa.com/AVA_M313 تولدمون: ۱۳۹۹/۲/۵
مشاهده در ایتا
دانلود
#یک_آیه_تفکر #آیه_نگاری ✍ آیا انسان نمی داند که خداوند اعمالش را می بیند. !!؟؟ ☀️ سوره مبارکه علق/آیه14 ☀️ 🕊🌹🔑کلیدبهشت🕊🌹🔑 @kelidebeheshte
🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼 🌙🕋دعای روزانه دهه اول ذی الحجه🌙🕋 ✨به فرموده امام باقر(علیه السلام) خداوند این پنج دعا را بوسیله جبرئیل برای حضرت عیسی(علیه السلام) هدیه فرستاد، تا در ایّام دهه ذی الحجه، آنها را بخواند. آن پنج دعا چنین است : ✨(1) اَشْهَدُ اَنْ لااِلهَ اِلاَّ اللهُ، وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ، لَهُ الْمُلْکُ وَلَهُ الْحَمْدُ، بِیَدِهِ الْخَیْرُ، وَهُوَ عَلی کُلِّ شَیْء قَدیرٌ ✨ (2) اَشْهَدُ اَنْ لا اِلـهَ اِلاَّ اللهُ، وَحْدَهُ لاشَریکَ لَهُ، اَحَداً صَمَداً، لَمْ یَتَّخِذْ صاحِبَهً وَلا وَلَداً ✨(3) اَشْهَدُ اَنْ لا اِلـهَ اِلاَّ اللهُ، وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ، اَحَداً صَمَداً، لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ، وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً اَحَدٌ ✨ (4) اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ، وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ، لَهُ الْمُلْکُ وَلَهُ الْحَمْدُ، یُحْیی وَیُمیتُ، وَهُوَ حَیٌّ لا یَمُوتُ، بِیَدِهِ الْخَیْرُ، وَهُوَ عَلی کُلِّ شَیْء قَدیرٌ ✨ (5) حَسْبِیَ اللهُ وَکَفی، سَمِعَ اللهُ لِمَنْ دَعا، لَیْسَ وَرآءَ اللهِ مُنْتَهی،اَشْهَدُللهِِ بِما دَعا،وَاَنَّهُ بَریءٌ مِمَّنْ تَبَرَّءَ، وَاَنَّ لِلّهِ الاْخِرَهَ وَالاُْولی 🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸 🕊🌹🔑کلیدبهشت🕊🌹🔑 @kelidebeheshte
5.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌺 قرائت خطبه «عقد ازدواج» یک زوج جوان توسط رهبرمعظم انقلاب. #امام_خامنه_ای #رهبری #ازدواج💍 🕊🌹🔑کلیدبهشت🕊🌹🔑 @kelidebeheshte
🕊🌹🔑کلیدبهشت🕊🌹🔑 @kelidebeheshte
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💎به وقت رمـ💖ـان💎
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💚بسم رب المهدی💚 🎉🎈 💞 ❤️ اما ساکورا چند روز بعدش اعتراف کرد: (همه چیز کاملاً جدی است) گفت: {اول او عاشق شوییچی شده بوده، چون با بقیه پسرها فرق داشته! چون مدام دنبال دلبری از او نبوده!! یا مدام دور و برش نمی پلکیده. بعد که با یک بهانه رفته و با شوییچی حرف زده، فهمیده او هم به ساکورا علاقه داشته!! اما چون فکر می کرده شانسی ندارد، نیامده محبتش را ابراز کند!! 💞💓 عشق ساکورا و شوییچی یکهو شد خبر اول دانشکده!! از آن عشق های اسطوره ای که بیشتر دخترها آرزویش را دارند. خیلی زود ساکورا دیگر از شوییچی جدا نمیشد.از دانشگاه با هم می رفتند خانه و روز بعد هم توی دانشگاه دوباره مدام با همدیگر بودند!! ساکورا مدام برایم از روزهای شاعرانه اش می‌گفت و تجربه های جدید عاطفی اش!! از این که چه قدر همه چیز برایش فرق کرده و مطمئن شده شوییچی او را برای خودش میخواهد!! 🤔 آنقدر در گوشم از خوبی و شیرینی عشق داستان گفت، که به مرور داشتم به تجربه هایم و نظریاتم درباره ارتباط با مردها شک میکردم!! 💍🏕سال تحصیلی بعدی اما ساکورا دانشگاه نیامد. خندیدیم و گفتیم:{ احتمالاً با آقاداماد ازدواج کرده‌اند و رفته اند ماه عسل} 👨🏻‍🏫 اما همان هفته های اول یکی دو باری شوییچی دیده شد!! که دنبال کارهای فارغ التحصیلی اش بود.و البته که کسی جرءت نداشت برود از آن تندیس بی روح و خشک و یخی سراغ محبوب‌ترین دوستمان را بگیرد!! 🗣😐 بعدها اما خبری جدیدی شنیده شد، که باز فکر کردیم شوخی است! اما متاسفانه شوخی نبود. خبر را یکی از پسرهای دانشگاه آورده بود. ♨️ شوییچی گفته بود:{ ساکورا به او خبر داده بود که باردار شده،} اما او به ساکورا گفت:[ فعلاً در شرایطی نیست که اجازه بدهد یک بچه ناخواسته، برنامه های زندگی اش را به هم بریزد!! به ساکورا پیشنهاد داده که برود بچه اش را سقط کند و البته روی او هم حساب نکند!!] چون او نه وقتش را دارد و نه پولش را که تاوان بی احتیاطی یک دختر ابله را بدهد!! ⚠️باور کردنی نبود! اما وقتی تا دو ماه بعد هم خبری از ساکورا نشد. دیگر مطمئن شدیم خبر درست بوده!! تلفنش را هم جواب نمی داد و کسی هم نشانی از خانواده اش نداشت. 🗒 یک بار دیگر به نشانی روی کاغذ نگاه می کنم. به نظر می رسد نشانی درست باشد! و همینجا خانه ساکورا باشد. توی این مجتمع کهنه و تاریک. با این بوی نمور و خفه کننده.حتی انبار روستاهای اطراف نیگاتا هم بهتر از اینجاست!! 🚪😲 نفس عمیقی کشیدم و زنگ در را فشار دادم. کمی بعد در باز شد و من ناباورانه هاج و واج نگاه کردم. به دختری که دیگر شباهتی با ساکورا نداشت!! موهای آشفته¡ و لباس های ژولیده¡ چشمهایی بی روح¡ و پوستی کدر¡لاغر¡ و نحیف¡ 😭😞 ساکورا که دستم را کشید به خودم آمدم و همدیگر را در آغوش کشیدیم. بغض ساکورا همونجا توی آغوش من بیرون ریخت!! و یک دل سیر گریه کرد. خانه اش فقط یک اتاق ده متری بود با یک گاز کوچک برقی برای پختن غذا و یک سینک ظرفشویی برای شستن. دوتا صندلی زهوا دررفته هم بود که وقتی نشستم رویش حس کردم الآن است که زیر پایم خرد شود و پهن زمین شوم. دستهایش را گرفتم و حالش را پرسیدم. ⛔️😭برایم از اطمینان بی جایش به شوییچی گفت! از این که او هم مثل خیلی از جوان‌های دیگر فقط به فکر خودش و هوس هایش بوده و هیچ مسئولیتی در قبال او به عهده نگرفته!! خانواده او هم در شهرستان بوده اند و مادرش وقتی فهمیده. گفت :(حق ندارد با بچه ای که پدر ندارد به خانه برگردد) دعوایشان شده! و او حتی نتوانسته به مادرش بگوید:{ بدون پول و بدون پشتیبان تنها مانده بوده در شلوغی طوفانی توکیو.........} _________________________________________________________________________________________ 🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋 👈🏻با ما همراه باشید.....❤️ 💎ادامه دارد......💎 ⛔️کپی بدون ذکرمنبع جایز نیست❌ 🕊🌹🔑کلیدبهشت🕊🌹🔑 @kelidebeheshte
‌‌‌‌‌🎆✨🌙--------------------🌟 بخوان دعای فرج را دعا اثر دارد دعا کبوتر عشق است بال و پر دارد اللهم عجل لولیک الفرج 🕊🌹🔑کلیدبهشت🕊🌹🔑 @kelidebeheshte
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
3.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بیچاره اونکه حرم رو ندیده :(💔 #شب_جمعه 🕊🌹🔑کلیدبهشت🕊🌹🔑 @kelidebeheshte