067 MolkParhizgar067.mp3
زمان:
حجم:
1.01M
صوت سوره ملک ✅✅✅✅✅
@kelidebeheshte
پنج شنبه هست و یاد درگذشتگان 👌
496.4K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
°•~🫀
وسلامبرمحبوبما #حسین
ڪہخودغریببوداما
ماراصاحبوطنےبہنام #ڪربلا ڪرد♥️
#استورے
ـ ـ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ ـ ـ
#اللهم_ارزقنا_کربلا_به_حق_الحسین_ع
@kelidebeheshte
گاهوبیگاهزندگیبرمنتنگمیشود
ومندراینمنجلابغم ؛
با #حُب توخوشم .. ♥️!
#آقایاباعبـدالله
#اللهم_ارزقنا_کربلا_به_حق_الحسین_ع
@kelidebeheshte
22.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خواب میدیدم
«لبیک یاحسین»
#اللهم_ارزقنا_کربلا_به_حق_الحسین_ع
@kelidebeheshte
4.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خدایا لحظه ای مارا به حال خود وامگذار🤲
#اللهم_ارزقنا_کربلا_به_حق_الحسین_ع
@kelidebeheshte
7.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دادم ٺوراقسم بہچادرۍڪہسوخٺ..!
شایددلتبسوزدویڪڪربلادهۍ
#اللهم_ارزقنا_کربلا_به_حق_الحسین_ع
@kelidebeheshte
بسماللهالرحمنالرحیم
تقدیمبهساحتمقدسحضرتزینب(س)
#رمانزیبایعطرخدا
#قسمت_هجدهم
...... لبخند زدم 🙂
گفتم:پس اون موقع برای همین میخندیدین😄
گفت:بله دیگه 😄😜
محمد گفت:خجالتم خوب چیزیه 😂 بلند شو صورتت رو بشور بیا بشین سر سفره،فسنجون کوفتمون شد 🙈 😄
همانطور که صورتم را میشستم گفتم:پس بخاطر فسنجون بود ها 😒😜
گفت:شما تاج سر مایی بانو 😇
از حرفش خوشم آمد 🙂
گفتم:فدات بشم من ☺️
گفت:خداکنه خانم😊ان شاء الله خانوادگی فدای حضرت زینب بشیم😊
بدون تامل گفتم:ان شاء الله 🤲🏻😇
گفت:ان شاء الله ☺️
ناهار را خوردیم 🙃
محمد گفت:خب برنامتون چیه؟!
گفتم:از چه نظر؟!
گفت:یعنی تا شب میخواین چکار کنین🤔
گفتم:نمیدونم خودت نظری نداری؟ 🤨
گفت:نمیدونم 😐
به زهرا نگاه کردم 👀
گفتم:زهرا جان نظری نداری؟
گفت:نمیدونم میتونیم کتاب بخونیم ☺️
گفتم:خوبه 😊
رفتم همان کتاب های قبلی را آوردم ☺️
نشستم وکتاب را تمام کردم 😄
زهرا هم کتابش تمام شد 🙈
اما محمد بسیار با تامل کتاب میخواند 😐
هنوز ساعت ۴بود😩
تا ساعت ٧چه میکردیم؟!
محمد که مشغول کتاب خواندن با تامل بود🙄
هر صفحه که میخوند دستی به محاسنش میکشید وفکر میکرد 🤔
گفتم :آقای من! چقدر کتاب خوندی؟
گفت:۴٠ صفحه خانم ☺️
چشمهایم تا پس کله رفت 😨
۴٠ صفحه 🤭
گفتم:مبارکه ان شاء الله سال آینده تموم میشه 😝
خندیدیم 😂😂😂
گفتم:محمد
گفت:جانم
گفتم:جونت بی بلا پاشین لباساتونو بپوشین بریم بیرون 😃
رفتیم ولباس پوشیدیم ☺️
سوار ماشین شدیم 🚙
محمد رانندگی میکرد 🚙
نمیگذاشت من رانندگی کنم 😐😕
البته حق داشت 😃😄
نگرانم بود 🙂❤️🍃
در خیابان بودیم که....
نویسنده ✍🏻: #کنیز_الزهرا