#نمازشب_سیزدهم_ماه_رجب🔮
ولادت امیرالمومنین علی(علیه السلام) مبارک💚
💎از حضرت رسول اکرم {صلی الله علیه و آله و سلم} روایت است:💎
🌿نماز شب سیزدهم ماه رجب، ده رکعت است، به صورت( پنج نماز دو رکعتی) در رکعت اول و در اول هر نماز، سوره حمد و سوره عادیات هر کدام یک مرتبه و در رکعت دوم هر نماز، سوره حمد و سوره تکاثر هر کدام یک مرتبه خوانده شود.🌿
#ثواب_نماز 🎁
⬅️ هر کس این نماز را بخواند، خداوند گناهان او را بیامرزد؛ هرچند عاق والدین باشد و نکیر و منکر به او نزدیک نشوند و او را نترسانند و در روز قیامت همانند برق صراط بگذرد و نامه ی اعمالش را به دست راستش بدهند. و کفه ی اعمال صالح او سنگین شود و در بهشت هزار شهر به او عطا شود.🌈🕊
#منبع: اقبال الاعمال.ص ۱۵۴📚
#التماس_دعا 🤲🏻🌸
#کلیدبهشت 🔑🌹🕊
https://eitaa.com/joinchat/1912799280C98470c8f19
🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂
☘️الهی تو این لحظات زیبــا
🌷هیچ قلبی گرفته نــبــاشه
☘️و هر چی كه بهترينه
🌷برای همه عزيزانم رقم بخوره
☘️و آرامش مهمون
🌷همیشگی دلهاشون باشه
عصرتون بخیر🌷
☘️ #میلاد_امام_علی_ع
🌷#روز_پدر
☘️ #ماه_رجب
🎋🎋🎋🎋🎋🎋🎋
https://eitaa.com/kelidebeheshte/6370
#نماز_ویژه_شب_های_ایام_البیض👌🏻
#شب_های_سیزدهم_چهاردهم_پانزدهم_ماه_رجب⭐️
✍🏻نماز دیگر شب سیزدهم ماه رجب بدان که مستحب است در هر یک از ماه رجب و شعبان ورمضان.
🕊 آنکه در شب سیزدهم، دورکعت نماز بگذارند در هر رکعت حمد یک مرتبه و یاسین و تبارک الملک و توحید بخوانند.
🕊 در شب چهاردهم، چهار رکعت سلام به همین کیفیت.
🕊 و در شب پانزدهم ۶ رکعت به همین کیفیت.
#ثواب_نماز 🎁
⬅️از حضرت امام صادق (علیه السلام) که هر که چنین کند:جمیع فضیلت این ماه را دریابد و جمیع گناهانش غیر از شرک آمرزیده شود.♥️
التماس دعا 🤲🏻🌷
#کلیدبهشت 🔑🌹
https://eitaa.com/joinchat/1912799280C98470c8f19
💗#گامهای_عاشقی💗
#قسمت_نود_وهفتم
تا شب امیر صد بار اومد داخل اتاقم که نکنه به مغزم بزنه و اتاق و به هم بریزم
تازه یه دستمالم گرفته بود تو دستش افتاد به جون اتاقم ،از کاراش خندم میگرفت ،نمیدونستم چرا همچین کارایی رو میکنه
آخر سر هم رفت سمت کمد لباسم و یه دست لباس با یه روسری برداشت گذاشت روی تخت
نگاه مظلومانه ای به من کرد و گفت: با این لباسا مثل ماه میشی ،اگه میشه اینو بپوش
بعدم از اتاق رفت بیرون نمیخواستم اینکار و کنم ولی میدونستم اگه کاری که گفته انجام ندم باز مجبورم میکنه لباسمو عوض کنم
ساعت ۷ ونیم بود و من هنوز آماده نشده بودم
در اتاق باز شدو سارا وارد اتاق شد...
سارا:چرا هنوز آماده نشدی؟
- میگم سارا یه چیزی مشکوک میزنه
سارا: چی؟
- چرا از صبح مامان چیزی نمیگه؟ اصلا یه بارم نیومده بگه آیه آماده شو ،آیه دیر شده
سارا: خوب به جاش امیر جبران کرده ،صد بار بهت گفته ،واسه همین خیالش راحت بود
- اره راست میگی
سارا: پاشو ،الان میرسناا
- باشه
لباسمو عوض کردم ،چادر رنگیمو سرم کردمو رفتم سمت پذیرایی
با دیدن بابا ،خجالت کشیدمو رفتم داخل آشپز خونه روی صندلی میز ناهار خوری نشستم
مامان بادیدنم یه لبخندی زد و چیزی نگفت
کلافه به ساعت نگاه میکردم که زنگ خونه به صدا در اومد
بلند شدم رفتم سمت پذیرایی کنار سارا ایستادم امیر رفت در و باز کرد و بعد از چند دقیقه مهمونا وارد خونه شدن
یه لحظه با وارد شدن یه نفر خشکم زده بود
اصلا باورم نمیشد این آقا اومده باشه خواستگاری
سارا که از من بیشتر قافلگیر شده بود آروم زیر گوشم گفت: آیه من دارم همون کسی و میبینم که تو میبینی؟ مگه ممکنه ،هاشمی اینجا.... ،خواستگاری تو .....
همه بعد از احوالپرسی نشستن ولی من و سارا مثل چوب خشک ایستاده بودیم و نگاه میکردیم با صدای امیر به خودمون اومدیم رفتیم یه گوشه نشستیم...
🕊🌹🔑کلیدبهشت🕊🌹🔑
@kelidebeheshte