eitaa logo
کلید‌بهشت🇵🇸』
1.1هزار دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
4.7هزار ویدیو
328 فایل
⊰به‌نام‌خدابه‌یادخدابرای‌خدا⊱ ❥کانالی‌پرازحس‌و‌حال‌معنوی⸙ ارتباط با مدیرکانال✉ @SadatKhanooom7 ⇠کپی‌مطالب‌کانال،فقط‌باذکرصلوات‌برای‌‌ظهورمولا(عج)💗 آوا {حرفامون}:@AVA_M313 تولدمون: ۱۳۹۹/۲/۵
مشاهده در ایتا
دانلود
💗 ای💗 آدرسو واسه نرگس فرستادمو خودم داخل خونه نرفتم ،بیرون نشسته بودمو گریه میکردم  دوساعتی گذشت  رفتم سمت جاده  منتظر شدم که یه ماشین دیدم ،کنارم ایستاد ،نرگس و آقا رضا پیاده شدن  نرگس و بغل کردمو گریه میکردم  نرگس: آروم باش عزیزم ،چی شده - نمیدونم ،فک کنم مرده  همه رفتیم داخل ساختمون  آقارضا: نبضش کند میزنه ،باید ببریمش بیمارستان  آقا رضا ،نوید و کشان کشان تا دم ماشین برد  آقارضا: نرگس ،تو رانندگی کن ،رها خانم شما هم جلو بشینین  آقا رضا و نوید عقب ماشین نشستن  تا برسیم بیمارستان صد بار مردم و زنده شدم  وارد بیمارستان شدیم  نوید و بردن اتاق عمل بعد چند ساعت دکترا گفتن به خاطر نوشیدن زیاد مشروب،و ضربه ای که به مغزش خورده ،نوید رفته تو کما ،معلوم نیست کی به هوش بیاد  نمیدونستم با شنیدن این حرف شاد باشم یا ناراحت  نرگس اومد سمتم: رها جان ،خدا رو شکر که واسه تو اتفاقی نیافتاده ،اون پسره هم حقش این بود ،میمرد نه اینکه الان تو کما باشه  نای حرف زدن نداشتم  شماره خونه نوید اینا رو به پرستارا دادم و به همراه نرگس و آقا رضا رفتیم سمت خونه  جونه پیاده شدن و نداشتم ،پاهام سست شده بود  با کمک نرگس از ماشین پیاده شدم  نرگس زنگ در و زد  در باز شد  مامان و بابا اومدن بیرون  با دیدنم مامان دوید سمتم  رفتم تو بغلش و گریه میکردم ، اینقدر حالم بد بود از نرگس و آقا رضا اصلا تشکر و خداحافظی نکردم آقا رضا و نرگس هم همه ماجرا رو‌ واسه بابا و مامان تعریف کردن  رفتم توی اتاقم و مامان یه مسکن خواب آور داد و خوابیدم چشمامو به زور باز کردم  نگاهی به ساعت روی میزم کردم  نزدیکای ظهر بود  صدای دراتاق اومد  در باز شد ،نرگس بود  نرگس: سلاااام بر خانم تنبل - سلام  نرگس: همین الان بگم بهت ،من کارمند یه خط در میون نمیخوامااا رها جان اومدم امروز بهت بگم ،بچه ها دلشون برات خیلی تنگ شده ،میگن کی میری براشون پیانو بزنی (اشک از چشمام جاری شد) نرگس: قربون اون چشمای عسلی خوشگلت برم ،خدا رو شکر کن  و اینقدر غصه نخور  تازه یه کادو هم برات آوردم  بفرمااا - خیلی ممنونم  نرگس: دیروز بعد رفتنت ،رضا اومد ،وقتی بهش گفتم که نوید اومده بود اینجا، قیافه اش تا غروب تو هم بود نمیدونم چش شد...  نمیدونی وقتی زنگ زدی با چه سرعتی اومدیم اونجا ،دیشبم در موردت حرف زدم باهاش،فهمیدم که آقا عاشق شده - من به درد داداشت نمیخورم 🍁نویسنده بانو فاطمه🍁
💗 ای💗 نرگس : این حرفا چیه میزنی! این اتفاقی که برای تو افتاد ،شاید واسه هرکسی میافتاد ،خدا تو رو خیلی دوست داشت که هیچ اتفاق بدتری برات نیافتاد درضمن ،ما آخر هفته میایم خاستگاری ،تا اون موقع بهت مرخصی میدم ... فعلن من برم که رضا تو کانون منتظرمه - به سلامت کادوی نرگس و باز کردم ،یه چادر مشکی عربی بود،،یادم رفته بود چادرم و تو اون خونه لعنتی جا گذاشتم... روز خاستگاری رسید ،عزیز جون چند روز پیش با خونه تماس گرفت و از مامان اجازه گرفت،مامانم با بابا صحبت کردو راضیش کرد که خاستگاری برگزار بشه ولی فکر کنم مجبوری بود...  منم صبح زود بیدار شدم و رفتم بازار ،یه دست لباس مناسب خاستگاری خریدم ،یه چادر حریر رنگی خوشگل هم خریدم  برگشتم خونه , مامان به کمک معصومه خانم که هر چند وقت میاومد خونه رو تمیز میکرد  همه چی رو آماده کرده بودن - سلام  معصومه خانم: سلام به روی ماهت عزیزم،مبارکت باشه - خیلی ممنونم مامان: سلام عزیزم ،خرید کردی؟ - اره  مامان: مبارکت باشه،برو لباسات و عوض بیا یه چیزی بخور - چشم  لباسامو عوض کردم و رفتم آشپزخونه یه چیزی خوردم و دوباره برگشتم توی اتاقم  اتاقمو مرتب کردم ، لباس های جدیدی رو که خریده بودم روی تختم گذاشتم و با شوق نگاهشون میکردم که خوابم برد ،باصدای اذان گوشیم بیدار شدم  وضو گرفتم نمازمو خوندم ،دورکعت نماز شکر هم خوندم ،هر چند نمیتونستم شاکر این همه نعمت هاش باشم ولی با خوندنش کمی آروم میشدم ... در اتاق باز شد  هانا اومد داخل  هانا: هنوز آماده نشدی ؟ - الان کم کم آماده میشم... هانا: رها ،خواهری،این آقایی که داره امشب میاد ،پسر خوبی هست؟ خوشبختت میکنه؟ - هانا جان،این سوال و باید از اون آقا بپرسی نه من اینکه من واقعن به دردش میخورم، اینکه واقعن میتونم خوشبختش کنم؟ انگار دارم خواب میبینم ،باورم نمیشه  هانا: پس عاشق شدی ؟ - نمیدونم، شاید هانا: باشه ،من میرم تو هم زود تر آماده شو - باشه  کم کم آماده شدم ،چادرمو دستم گرفتم رفتم پایین مامان یه نگاهی به من انداخت: واقعا اون چند روزی پیش ما نبودی اینقدر روت تاثیر گذاشته اینقدر اعتقادی شدی رها جان حجابت که خوبه ،حالا نمیشه اون چادر و سرت نزاری مادر؟ - نه مامان جون ، نمیشه  مامان: باشه ،هر جور دوست داری من چیزی نمیگم! نیم ساعت بعد بابا اومد ،سلام کردم ولی جوابمو نداد رفت تو اتاقش.. روی مبل نشسته بودم و به ساعت نگاه میکردم ،نزدیکای ۸ و نیم بود که صدای زنگ آیفون اومد معصومه خانم درو باز کرد  مامانم رفت توی اتاق به بابا خبر داد  منم چادرمو روی سرم مرتب کردم 🍁نویسنده بانو فاطمه🍁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔻 ♦️: ☑️اگر (ع) که خورشید عالم تاب حیات بشری هستند، دفعاً ظهور میکردند، مردم جهان ظرفیت پذیرش ولایت سنگین ایشان را نداشتند. ☑️ باید ولایت را به جهان معرفی کرد. باید فرهنگ شیعه را به جهان معرفی کرد. ولایت فقیه ، تشعشع کوچک ولایت عظمای امام زمان (ع) است. وقتی مردم جهان با ولایت فقیه آشنایی پیدا کنند، کم کم ظرفیت پذیرش ولایت عظمای امام زمان(ع) را در می یابند. این ولایت سنگین را در درون خودشان هضم میکنند. ☑️به همین خاطر است که می فرمایند: تصاویر و سخنان امام خامنه‌ای(حفظه‌الله) را در جهان منتشر کنید و امام خمینی(ره) نیز می‌فرمایند: کسانی که با ولایت فقیه مخالفت می‌کنند، وقتی امام زمان (ع) ظهور کنند، با ایشان هم مخالفت خواهند کرد. #اللهـم‌عجـل‌لولیڪ‌الفـرج کلید بهشت🔑🌹🕊 ༺◍⃟🥀჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄ @kelidebeheshte ༺◍⃟🥀჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
5.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 غیر ممکن است کسی مُبَلِّغ حجت بن الحسن باشد بعد هشتش گرو نُه بشود‼️ اگر خیرش رو ندیدی به من لعنت بفرست‼️ 🎙 کلید بهشت🔑🌹🕊 ༺◍⃟🥀჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄ @kelidebeheshte ༺◍⃟🥀჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
✨﷽✨ ▪️♥️✨ رسول اکرم فرمودند: ✍🏻قبر هر روز ۵ مرتبه انسان را صدا میزند، ۱- من خانه فقر هستم با خودتان گنج بیاورید ۲- من خانه ترس هستم با خودتان أنیس بیاورید ۳- من خانه مارها و عقرب ها هستم با خودتان پادزهر بیاورید ۴- من خانه تاریکی ها هستم با خودتان روشنایی بیاورید ۵- خانه ریگ ها و خاک ها هستم با خودتان فرش بیاورید •☜ گنج : لا اله إلا الله •☜ انیس : تلاوت قرآن •☜ پادزهر : صدقه ، خیرات •☜ چراغ : نماز •☜ فرش : عمل صالح ▪️"اللهم صل علی محمدوال محمد"▪️ کلید بهشت🔑🌹🕊 ༺◍⃟🥀჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄ @kelidebeheshte ༺◍⃟🥀჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*🌱دونوع‌ فعالیت‌ امام‌ زمان(عج) در غیبت...* *مهم ترین کار حضرت درزمان غیبت زمینه سازی ظهور خودش هست و بزرگترین ابزار زمینه سازی ...👌* ┄┅┅┅❁✿❁┅┅┅┄ کلید بهشت🔑🌹🕊 ༺◍⃟🥀჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄ @kelidebeheshte ༺◍⃟🥀჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
*❤️ در محضر بزرگان* *🔔 چرا نمازت را تند میخوانی؟* *✅ آیت الله بهجت (ره):* *اگر نمازت را تند بخوانی پروردگار به ملائکه میفرماید: چرا این بنده من‌نمازش را تند میخواند، مگر رفع شدائد او، مگر انجام حاجات و مقاصد او به دست کسی غیر از من است.* کلید بهشت🔑🌹🕊 ༺◍⃟🥀჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄ @kelidebeheshte ༺◍⃟🥀჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خیلے دوست دارم من♥️... (علیه‌السلام ) کلید بهشت🔑🌹🕊 ༺◍⃟🥀჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄ @kelidebeheshte ༺◍⃟🥀჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
5.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💚 بیا تا جوانم... بده رُخ نشانم...🥀 کلید بهشت🔑🌹🕊 ༺◍⃟🥀჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄ @kelidebeheshte ༺◍⃟🥀჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
6.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🕋 ⭕️بی_نمازی_از_کجا_شروع_میشه خواندن نمازاول وقت اهمیت بدهیم کلید بهشت🔑🌹🕊 ༺◍⃟🥀჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄ @kelidebeheshte ༺◍⃟🥀჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄