eitaa logo
کلید‌بهشت🇵🇸』
1هزار دنبال‌کننده
8هزار عکس
4.6هزار ویدیو
326 فایل
⊰به‌نام‌خدابه‌یادخدابرای‌خدا⊱ ❥کانالی‌پرازحس‌و‌حال‌معنوی⸙ ارتباط با مدیرکانال✉ @SadatKhanooom7 ⇠کپی‌مطالب‌کانال،فقط‌باذکرصلوات‌برای‌‌ظهورمولا(عج)💗 آوا {حرفامون}:@AVA_M313 تولدمون: ۱۳۹۹/۲/۵
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ali-fani-8.mp3
21.06M
❤️ منتظران بقیه الله (ارواحنا فداه) ❤️ ان شاء ا... هر روز صبح همراه باشید با قرار تجدید بیعت روزانه با 🌺امام زمان (عج)🌺 ❗️چله دعای عهد❗️ روز1⃣3⃣ جهت یادآوری فراموش نشه ها☺️😇 🎤 https://eitaa.com/kelidebeheshte/6370
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹به مناسبت سالروز شهادت مالکوم ایکس، رهبر سیاهپوستان مسلمان آمریکا. 👤مالکوم ایکس:) این(اسلام) دین خیلی خوبی است!! 🖐🏿و هیچ کس از تعلیم چنین دینی بدش نمی آید... بجز ها... •●❥ @kelidebeheshte ❥●•
اللهم عجل لولیک الفرج: ●مهدےجانـم♥️ تویے امام زمانم،تویے تمام جہانم تویے بِہ از همہ خوبان،بیا گل نرگس❥ تویے تمام امیدم،تویے نوا و نویدم تویے ڪہ جلوه احسان،بیا گل نرگس سلام مولاے مهربانم💗 . https://eitaa.com/joinchat/1912799280C98470c8f19
مساله ٢٧٠ - وضو گرفتن از حوض تيمچه‏ ها و مسافرخانه‏ ها و مانند اينها براى کسانى که ساکن آن جاها نيستند، در صورتى صحيح است که👈 معمولا کسانى هم که ساکن آن جاها نيستند، با آب آنها وضو بگيرند.
┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄ ✨مسئله روز ✨ ♻️حکم خوردن شربت های حاوی الکل 🔑🌹🕊 https://eitaa.com/joinchat/1912799280C98470c8f19
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ولیعهد اومد برای ایران 🌸🍃 جونم قربون گل پسر سلطان🌺🍃 میلاد آقا جواد الائمه نور دیدگان آقا امام رضا مبارک🌿🌺❣🌷 🌸اللهم عجل لولیک الفرج❣🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌙‴بسم اللہ الذے خلق اݪنور‴✨ ✨شبیہ زهرا شدنـم اتفاقے نبود(:💛 -مدرسہ علمیہ حضرت نرجس سلام اللہ علیہا براے سال تحصیلی جدید طلبہ مے پذیرد.💛 ∞ڪلیڪ ڪنید😍♥️↯ https://digipostal.ir/c7xaayi ☎️شمارھ تماس: 38364245 جهٺ دریافت اطلاعاٺ بیشتر بہ آیدے زیر مراجعہ ڪنید⇩ツ🌱 @KH_6213 ↻∞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 💖💫یا امیر المومنین(ع)💫💖 💖💫یا علی با نام تو دل عشق بازی میڪند 🌸💫شیعہ با حبّ تو مولا سرفرازی میڪند 💖💫گر که با "ناد علی" بعد ازخدا جویے مدد 🌸💫گفتن ذڪر عـلی صد چاره سازے میڪند 💖💫 💖💫پیشاپیش فرخنده میلاد 🌸💫باسعادت حضرت امیر المؤمنین 💖💫علی علیه السلام مبارک باد 🌹 🍀 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺
[•°🔗♥️°•] ✨ مقام معظم رهبری : بادانش خودتان را مجهز کنید من توصیه میکنم به همه جوانان عزیز که درس خواندن را جدی بگیرید..🍃 اَلـــلّهُمَّ ؏َجِلْ لــــِوَلیـــِکَـــ الْفـــَرَجْ ❤️{اینجا نگاه های شما ارزشمند است} ❤️ 🔑🌹🕊 https://eitaa.com/joinchat/1912799280C98470c8f19
4_5981001856741017124.mp3
5.02M
‌●━━━━━━─────── ⇆ㅤㅤ ㅤㅤ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤㅤㅤ↻ جونم قربون گل پسر سلطان 😍 ایام ولادت امام جواد و حضرت علی اصغر (علیهما السلام)🌸 🎙 🎶 🔑🌹🕊 https://eitaa.com/joinchat/1912799280C98470c8f19
ای آبِروی عالمین خورشیدِ شهرِ کاظمین ای آسمانِ دیده‌ات بارانی از بهرِ حسین درصحنِ گوهرشاد تا میآیم از باب‌الجواد گویا به صحنت میرسم از مدخلِ باب‌المراد (ع)🎉 (ع)🎉 ✨🎊 🔑🌹🕊 https://eitaa.com/joinchat/1912799280C98470c8f19
🔮 💎 از حضرت رسول اکرم { صلی الله علیه و آله و سلم } روایت است که فرمودند : 💎 🌟نمازشب دهم ماه رجب، بعد از نماز مغرب خوانده میشود. 12 رکعت است، که در هر رکعت بعد از سوره ی حمد، سه مرتبه سوره ی اخلاص خوانده شود.💚 🎁 ⬅️خداوند كاخى بر بالاى «عامودى» ؛ (ستونى) از ياقوت سرخ بر مى‌افرازد. عرض شد: اى رسول خدا، مقصود از «عامود» چيست؟ فرمود: ستونى به اندازه‌ى فاصله‌ى مشرق و مغرب كه  هفتصد هزار  طبقه‌ى بزرگ‌تر از دنيا در آن وجود دارد.🌈 و همه‌ى آن خانه‌ها از جنس طلا، نقره، ياقوت و زبرجد هستند و نيز در آن كاخ به شماره‌ى ستارگان آسمان خيمه وجود دارد و نعمت‌هايى در آن نهفته است كه هيچ‌يك از افراد بشر توان توصيف آن‌ها را ندارند💛 : اقبال الاعمال.صفحه ۱۵۲📚 🤲🏻✨ 🔑🌹🕊 https://eitaa.com/joinchat/1912799280C98470c8f19
💎به وقت رمـ💖ـان💎
🌌هرشب ساعت21🕘 🎀با ما همراه باشید🎈 📕رمان📕
💗💗 مشغول صبحانه خوردن شدم که مامان اومد کنارم نشست از لبخند مرموزانه ای که به لب داشت خندم گرفت - چیزی شده؟ مامان: نظرت درباره پسر حاج مصطفی چیه؟ به دل من که نشست ،پسر خوبه! - عع پس مبارکتون باشه.. مامان: کوووووفت،به چشم به پسرم گفتم - مامان جان من اصلا ازش خوشم نیومد،خیلی پرحرفه،مثل خاله زنک ها یه ریز فک میزد مامان: این چه طرز حرف زدنه در مورد پسر مردم - من گفته بودم که قصد ازدواج ندارم ،اصرار شما بود که بیان مامان: خدا چیکارت کنه آیه ،الان به بابات چی بگم؟ - بگو آیه ازش خوشش نیومد مامان: این شد دلیل؟ - به قول خودتون بگین به دلش ننشست مامان : من از دست تو آخر دق میکنم - خدا نکنه مامان خوشگلم ،دشمنات دق کنن ،من برم یه عالم کار دارم روز آخر تعطیلات بود و کلی درس رو هم تلمبار شده بود سخت مشغول خوندن بودم بابا که اومد خونه از ترس اینکه باز سوال پیچم نکنه از اتاقم بیرون نرفتم هر موقع که خواب بود ،تن تن میرفتم آشپز خونه یه چیزی میخوردم و دوباره میرفتم داخل اتاقم صبح زود از خواب بیدار شدم و لباسامو پوشیدمو کیفمو برداشتم ازلای در نگاه کردم بابا هنوز داخل خونه بود داشت صبحانه شو میخورد منتظر شدم که بابا بره تا از اتاق بیرون برم روی تخت با گوشیم ور میرفتم که صدای در خونه رو شنیدم رفتم کنار پنجره پرده رو کنار زدم دیدم بابا از خونه رفت بیرون تن تن از اتاق رفتم سمت آشپز خونه - سلام مامان: سلام صبح بخیر ایستاده چند تا لقمه گرفتم خوردم مامان: خو مثل آدم بشین صبحانه تو بخور - دیرم شده مامان جان یه لقمه بزرگ گرفتم و از مامان خداحافظی کردمو رفتم کفشمو پوشیدمو از خونه زدم بیرون همینجور که لقمه رو میخوردم رسیدم سر جاده یه دربست گرفتم رفتم سمت دانشگاه... 🕊🌹🔑کلیدبهشت🕊🌹🔑 @kelidebeheshte
💗💗 سریع از ماشین پیاده شدمو دویدم سمت دانشگاه وارد محوطه شدم ،چند قدمی نرفتم که یکی صدام کرد برگشتم نگاه کردم باورم نمیشد پسر حاج مصطفی بود ،اینجا چیکار میکنه مثل میخ خشکم زده بود سعید اومد نزدیک تر سعید: سلام ،ببخشید میشه باهاتون صحبت کنم از اینکارش اصلا خوشم نیومد که اومده دانشگاه اخم کردمو گفتم: میشه بپرسم شما اینجا چیکار میکنین ؟ سعید : شرمنده ببخشید ، مجبور شدم ،باید باهاتون صحبت میکردم ... - شما حرفاتونو گفتین اون شب ،مگه بازم چیزی مونده سعید: میشه بپرسم چرا جوابتون منفیه - شخصیه نمیتونم بگم سعید : پای کس دیگه ای در میونه؟ - شما اینجوری فکر کنین ،من باید برم دیرم شده ،خواهش میکنم دیگه نیاین دانشگاه ،خدا نگهدار بدون اینکه منتظر حرفی از طرفش بشم رفتم سمت ساختمون دانشگاه تن تن از پله ها بالا رفتم خدا خدا میکردم که استاد نیومده باشه در کلاس و آروم باز کردم ،خدا رو شکر استاد نیومده بود چشمم به سارا افتاد رفتم سمتش نزدیکش نشستم سارا: سلام،چرا دیر کردی ؟،خواب موندی؟ - سلام ،نه بابا ،تو حیاط پسر حاج مصطفی رو دیدم سارا: وااا اینجا چرا اومده؟ - اومده بود بپرسه چرا جواب منفی دادم سارا: مگه جواب منفی دادی ؟ -واااییی سارا ،بلند میشم سرمو میکوبونم به دیوارااااااااا! سارا: چیه ،دیونه بازی درمیاری - بیخیال ساراخدا رو شکر که استاد اومد و منو از دست این دختر نجات داد... 🕊🌹🔑کلیدبهشت🕊🌹🔑 @kelidebeheshte
💗💗 بعد تمام شدن کلاس رفتیم سمت دفتر بسیج چند تقه به در زدیم و وارد شدیم - سلام سارا: سلام خانم منصوری: سلام بچه ها خوبین،تعطیلات خوش گذشت سارا: عالی به سارا یه نگاهی کردمو خندم گرفت ،با چه ذوقی گفت منصوری : بچه ها بشینین نشستیم روی صندلی و به عکسای روی میز نگاه میکردیم عکسای راهیان نور با دیدن عکسا خاطره ها تو ذهنم نقش بست یه دفعه در اتاق باز شد و هاشمی به همراه صادقی وارد شدن بلند شدیمو بعد از احوالپرسی دور میز نشستیم صادقی: همین الان یه خبر به ما دادن منصوری: چه خبری؟ صادقی: قرار یه شهید گمنام بیارن دانشگاه سارا: واااییی خدای من ،یعنی یه شهید میارن اینجا منصوری: خدا رو شکر بلاخره بعد از چند سال موافقت کردن ،حالا کی میارن شهید و؟ صادقی: پنجشنبه هاشمی یه نگاهی به من کرد و گفت: حالتون خوبه خانم هدایتی ؟ یه دفعه اشکم جاری شد سارا: الهی قربونت برم ،چرا گریه میکنی - الان باید چیکار کنیم هاشمی: باید واسه مراسم استقبال شهید آماده شیم منصوری: آیه تو ایده ای نداری؟ - من الان تو شوکم ،باید یه کم فکر کنم هاشمی لبخند زد و گفت: باشه ،فقط زودتر ،البته خودمم چند تا ایده دارم ،حالا شما هم طرحتون و بگین هر کدوم بهتر بود انجام میدیم - چشم صادقی : پس کارا رو سپردم دست شما ،خیالم راحت باشه؟ هاشمی: خیالتون راحت... 🕊🌹🔑کلیدبهشت🕊🌹🔑 @kelidebeheshte
💗💗 خدا حافظی کردیم و از اتاق اومدیم بیرون از دانشگاه زدیم بیرون سوار ماشین شدیمو راهی خونه شدیم خیلی خوشحال بودم اینقدر خوشحال که رفتم توی اتاق و مشغول فکر کردن به اینکه چه طور استقبال شهید بریم که در خور مقام و شخصیتش باشه اینقدر فکر کردم که زمان از دستم در رفت و هوا تاریک شد با شنیدن صدای اذان بلند شدمو رفتم وضو گرفتم و برگشتم توی اتاق سجاده مو پهن کردم نمازمو خوندم بعد نماز زیارت عاشورا خوندم نشستم کنار سجاده مشغول ذکر گفتن شدم که یه دفعه یادم اومد که چیکار کنیم بلند شدمو رفتم سمت گوشیم شماره هاشمی رو گرفتم که جواب نداد گوشیمو گذاشتم کنار و سجادمو جمع کردم رفتم از اتاق بیرون امیر و سارا روی مبل نشسته بودن - چه طورین مرغ عشقا سارا: اه نپوسیدی توی اتاق - نخیر سارا: حالا این همه تو اتاق بودی هیچی به فکرت رسید - اره سارا: چی ؟ - بعدا بهت میگم ،الان فعلا گشنمه همین لحظه در خونه باز شد و بابا وارد اتاق شد رفتم نزدیکش - سلام بابا جون ،خسته نباشی بابا انگار عصبانی بود آروم جواب سلاممو داد و از کنارم رد شد رفتم سمت آشپز خونه - مامان گشنمه غذا آماده نشد؟ مامان: چرا آماده است! ظرفا رو بزار رو میز - ساراااا،دل بکن از شوهر جان ،بیا میزو آماده کن مامان: من به تو میگم تو به سارا میگی؟ - عع مامان خسته ام اذیت نکن... 🕊🌹🔑کلیدبهشت🕊🌹🔑 @kelidebeheshte
سلام شبتون بخیر عیدتون مبارک به دلیل درخواست مکرر اعضای کانال از امشب ۴پارت از رمان رو تقدیم نگاهتون میکنم التماس دعا یاعلی مدد
🚨 ای روضۀ رضوان رضا ادركنی، سرحلقۀ خوبان خدا ادركنی 🔹 درجود و كرم نيامده در عالم، دستی به كريمی شما ادركنی 🌺 خجسته میلاد امام جواد (علیه السلام) مبارک باد. 🔑🌹🕊 https://eitaa.com/joinchat/1912799280C98470c8f19