فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امام رضا ع میفرمایند:
{هر زائری که من را در غربت زیارت کند
در سه موقف هولناک به یادش هستم
•اول در هنگام سخت مرگ و جان دادن
•دوم در زمان سنجش اعمال
•سوم در لحظه عبور از صراط}
زیارت بامعرفت که زائر با تمامِ وجود،
معرفت و حق امامِ معصوم را می شناسد،
از همه زیارات فراتر است ..
استاد فاطمی نیا
#چهارشنبه هاے امـام رضـــــائے
التماس دعا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روضه شهادت امام رضا(ع)
بخشی از مراسم عزاداری سالروز شهادت حضرت امام رضا(ع) با مداحی حاج مهدی رسولی در حسینیه امام خمینی(ره). ۱۴۰۰/۷/۱۵
السلامعلیکیاعلیابنموسیالرضا
چهارشنبه هاے امـام رضـــــائے
التماس دعا
.
#شبهه
ای بااااباااا 🤔 بیائین بجای امر و نهی و جریمه، #کار_فرهنگی بکنید، مردم جذب دین بشن. به زور که نمیشه مردمو #بهشت برد! 😒
#پاسخ🔍
طبق آیه ۱۰۴ و ۱۱۰ سوره آل عمران کار فرهنگی هم خوبه، هم لازمه👌 اما کافی نیست! چون چند تا ایراد داره : 👇👇👇
۱ _ دیر بازدهِ⏳🕰
۲ - پر هزینه س💳💰💵
۳-اونائیکه کار فرهنگی براشون لازمه، خودشون رو در معرض کار فرهنگی نمیزارن 💃(نمایشگاه عفاف و حجاب میزاری، نمیان ❌ کتاب چاپ میکنی، نمیخونن ❌ سخنرانی گوش نمیکنن❌ اردوی مذهبی شرکت نمیکنن❌ ووو )
۴_ کار فرهنگی عمومیه (و شخص خطاکار ممکنه به خودش نگیره) ولی #امر_بمعروف_و_نهی_از_منکر خصوصیه یعنی رو در رو👤🗣✅
⚜آقای محترم! این کار شما اشتباه بود💯
⚜خانم محترم! این کارتان غلط بود💯
یعنی من فقط دارم برای شخص شما می گویم! مثل #معلم_خصوصی☺️
مهمونی که باهاش رودربایستی داریم دوستشم داریم اگه #سرزده بیاد خونمون چیکار میکنیم؟! 😬
مثلا سفره پهنِ، لوازم بازی بچه ها پخشِ که یه دفعه زنگ در رو میزنن😱😱😱
آیا ما با عجله میریم وسایل دم دست رو جمع میکنیم ؟! 🏃♂ یا با آرامش داخل کابینتها را به صورت #ریشه ای و #زیر_ساختی مرتب میکنیم؟!🚶♂
معلومه که نه !😎 فقط میگیم جلو دستو جمع کنید بریزید تو اتاق و درو ببندید🤾♂🤽♀🎭
اینم دقیقا مثل همینه 🙂 که #ظاهر_جامعه_اسلامی با ابزار امر به معروف و نهی از منکر باااااید از گناه مبرا باشه💯
✍ برگرفته از سخنان #دکتر_علی_تقوی استاد حوزه و دانشگاه در برنامه تلویزیونی معروفی نو 🖥
📚کتابخانه ی حضرت قائم (عج) جلال آباد
دل شود غـرق عزا در روز پایانِ صفر
قاصـدک آرد ز داغ هشتـمین مولا خبر
مرغ دل پر میزند سـوی خراسان رضا«ع»
تا سوگواری کند در سـوگ آن والا گهر
کفتران صحن او سرها بزیر و در سـکوت
طبل ها، نقاره هـا،خامـوش اندر رهگذر
شهر مشـهد مي نماید بر تنش،رخت عزا
هیأتی ها جملگی روسوی مشـهد در سفر
روز پایان صفر در طـوس غوغایی بود
زهر مامون لعین بر پیـکری کرده اثر
در بین هجرۀ در بسـته می نالد رضا «ع»
روی خاک افتاده آید از دهان خون جگر
یاد کوچه،مـادرش زهرا «س» بخاطر آورد
یاد مادر بیشتر بر جـان مولا زد شرر
من امام رضا (ع) را دوست دارم _صدای کل کتاب_388162-mc.mp3
14.72M
#قصه_کودکانه
#قصه_صوتی
🖤من امام رضا علیه السلام را دوست دارم
🌼به امام رضا (علیهالسلام) «ضامن آهو» میگویند. مرقد این امام بزرگوار در ایران، در شهر مشهد است.
🍃هرگاه دانشمندان در مسئلهای درمیماندند، برای حل آن مسئله به امام رضا (ع) مراجعه میکردند.
ایشان بسیار آگاه و دانشمند بودند و «مأمون» که خلیفه ی آن زمان بود، از تأثیر امام رضا (ع) بر مردم میترسید.
🌼🌼برای آشنایی با زندگی امام رضا علیه السلام، از تولد تا وفات ایشان، این کتاب یکی از منابع خوب برای ردهی سنی کودک و نوجوان است.
🌸🍃🖤🍃🌸
کانال تربیت کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
29_2267_7iPrDuYq.pdf
4.86M
#pdf 🌸
💝 قصه هایی از
امام #رضا علیه السلام
#کودک
#داستان
🌸🍃🖤🍃🌸
کانال تربیت کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
دو قوی سیاه زیبا_صدای اصلی_488941-mc.mp3
4.64M
#قصه_کودکانه
#قصه_صوتی
🌼عنوان:دو قوی سیاه زیبا
توی یه دریاچه ی زیبا ، پر بود از قوهای سفید. در بین این قوها، دو قو بودن که رنگشون سیاه بود و از این موضوع خیلی ناراحت
بودن اونا فکر میکردن که کسی اونا رو دوست نداره...
🌸کودکان با شنیدن این داستان یاد میگیرن که همه ی آفریده های خدا دوست داشتنی هستن و خداوند هم خیلی اونها رو دوست
داره.
🌸🌸🌼🌸🌸
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
4_5828073288399589304.mp3
14M
لطفاً این فایل رو بارها و بارها بشنو، نکتهبرداری کن و از دل اون برای خودت دهها تمرین بساز
#محمد_عرشیانفر
#پادکست
برندگان مسابقه نقاشی روی برگه شطرنجی فردا شب اعلام می شوند 🎊
فردا صبح از ساعت ۸:۳۰ تا ۱۲ فرصت اخر برای شرکت در مسابقه نقاشی هستش منتظرتون هستیم💐
https://eitaa.com/ketab0000
61.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🛑بسمه تعالی
🛑طرح مسجد کانون نشاط
🛑مسابقه نقاشی
🛑کانون و کتابخانه حضرت قائم عج ا...
🛑شهریور ۱۴۰۳
و اما اسامی برندگان مسابقه نقاشیمون🥳🤩
🔶🔶🔶🔶🔶🔶🔶🔶
سوگند شکرالهی _ بهار یزدی _ کیانا عوض زاده _ مسعود اسماعیلی _ مسیح سلطانی _ امیر حسین شهریاری _ امیر حسین جلالی _ نسیم عرشی _ مهرسا صادقی _ آوا طاهری
شنبه برای دریافت جایزه به کتابخانه مراجعه کنید🎊🎁
به دلیل استقبال زیاد تعداد برنده هارو به ۱۰ تا افزایش دادیم💖
یکی بود یکی نبود غیر از خدای مهربان هیچکس نبود.
یک حلزون و یک آهو تصمیم گرفته بودند با هم مسابقه بدهند. آهو خانم همیشه حلزون کوچولو را به خاطر کند بودندنش مسخره می کرد. حلزون کوچولو که از دست مسخره کردن های آهو خانم خسته شده بود اونو دعوت به یک مسابقه کرد.
حلزون کوچولو گفت: بیا با هم تا چشمه ی آن طرف میدان مسابقه بدهیم. آهو خانمم گفت: باشه. آن ها برای یکشنبه ی آینده با هم قرار گذاشتند.
یکشنبه آمد و آن ها مسابقه را شروع کردند. دونده ی سریعتر که آهو خانم بود خیلی زود به چشمه ی آن طرف میدون رسید، اما حلزون آن جا نبود. آهو خانم پوزخندی زد و گفت: هی حلزون کوچولو کجایی؟
ناگهان جوابی آمد: من اینجام. آهو خانم که خیلی تعجب کرده بود حلزون کوچولو را دید که که کنار چشمه نشسته.
آهو که خیلی دلش می خواست حلزون کوچولو را شکست بدهد از او خواست دوباره تا چشمه ی بعدی مسابقه بدهند.
حلزون کوچولو قبول کرد و مسابقه دوباره شروع شد.
آهو تند و تند دوید تا به چشمه ی بعدی رسید. بعد دوباره حلزون کوچولو را صدا کرد و گفت: هی حلزون کجایی؟
حلزون کوچولو جواب داد: من اینجام. چقدر دیر کردی من خیلی وقته که اینجا منتظرتم.
آهو خانم دوباره و دوباره سعی و تلاش کرد اما فایده ای نداشت. در آخر تسلیم شد و شکست را قبول کرد.
آهو خانم نمی دانست که حلزون کوچولویی که توی این مسابقه شرکت کرده حتی یک سانت هم حرکت نکرده.
او در تمام چشمه های شهر پسرعموهای زیادی داشته که همه ی آن ها خیلی شبیه اونند. وقتی کلاغ های جنگل با هم در مورد این مسابقه صحبت می کردند پسرعموهاش تصمیم گرفتند به اون کمک کنند تا مسابقه را ببرد. پس آن ها به کنار چشمه هایشان می آمدند و جواب آهو خانم را می دادند.
بیچاره آهو خانم هنوز فکر می کند که حلزون سریع تر از او می دود.
کانال قصه های کودکانه
@GhesehayeKoodakane
4_5834886347776591782.mp3
15.54M
🔻 آسمان ها و زمین مسخر و گوش به فرمان ما هستند
#استاد_حسین_عباسمنش🌹🍃
#پادکست
شبتون بخیر🌙✨
📣📣📣📣مسابقه هفتگی📣📣
🌱علت شیرین بودن عسل چیست؟؟؟؟۱_شهد گل ها
۲_خدا شیرین آفریده
۳_زنبور ۳ مرتبه بر آن صلوات فرستاده
۴_همه موارد
🌱کدامیک از امامان بزرگوار دو بار همه اموالش را بین نیازمندان تقسیم کرد.
۱_پیامبر اعظم
۲_امام حسن مجتبی
۳_امام جواد
۴_امام رضا
🌱کدام شهید بزرگوار فرمود:تا آخرین قطره خون من بر زمین نریزد،دست از جنگ بر نمی دارم
۱_شهید میزا کوچک خان
۲_شهید ستار خان
۳_شهید باقر خان
۴_شهید رئیسعلی دلواری
🌱این سخن از کیست (وصیتنامه های شهدا انسان را می لرزاند و بیدار می کند)
۱_امام خمینی
۲_امام رضا
۳_امام علی
۴_امام حسین
🌱نام خلیفه ستمگر زمان امام رضا ،که ایشان را مسموم کرد،چه بود؟
۱_فرعون
۲_هارون الرشید
۳_مامون
۴_معاویه
یادم هست کلاس چهارم٬ توی کتاب فارسیمون یک پسر هلندی بود که انگشتش رو گذاشته بود توی سوراخ سد تا سد خراب نشه!!
قهرمانی که با اسم و خاطره اش بزرگ شدیم!!
"پطروس"
توی کتاب، عکسی از پطروس نبود و هیچ وقت تصویرش را ندیدیم...!!
همین باعث شد که هر کدام از ما یک جوری تصورش کنیم و برای سالها توی ذهنمان ماندگار شود!!
پطرس ذهن ما خسته بود٬ تشنه و رنگ پریده، انگشتش کرخت شده بود و...!!
سالها بعد فهمیدیم که اسم واقعی پطروس٬ هانس بوده است!!
تازه هانس هم یک شخصیت تخیلی بوده که یک نویسنده آمریکایی به نام "مری میپ داچ" آن را نوشته بود!!
بعدها، هلندیها از این قهرمان خیالی که خودشان هم نمیشناختنش، یک مجسمه ساختند!!
خود هلندیها خبر نداشتند که ما نسل در نسل با خاطره پطروس بزرگ شدیم!!
شاید آن وقتها اگر میفهمیدیم که پطروسی در کار نبوده، ناراحت میشدیم!!
اما توی همان روزها٬ سرزمین من پر ازقهرمان بود!!*
قهرمانهایی که هم اسمهاشون واقعی بود و هم داستانهاشون!!*
شهید ابراهیم هادی:
جوانی که با لب تشنه و تا آخرین نفس توی کانال کمیل ماند و برای همیشه ستاره آنجا شد؛ کسی که پوست و گوشتش، بخشی از خاک کانال کمیل شد!!!
شهید حسین فهمیده:
نوجوان سیزده ساله ای که با نارنجک، زیر تانک رفت و تکه تکه شد!!!
شهید حاج محمدابراهیم همت:
سرداری که سرش را خمپاره برد...!!!
شهیدان علی، مهدی و حمید باکری:
سه برادر شهیدی که جنازه هیچکدامشان برنگشت!!!
شهیدان مهدی و مجید زین الدین:
دو برادر شهیدی که در یک زمان به شهادت رسیدند!!!
شهید حسن باقری:
کسی که صدام برای سرش جایزه گذاشت!!!
شهید مصطفی چمران:
دکترای فیزیک پلاسما از دانشگاه برکلی آمریکا، بی ادعا آمد و لباس خاکی پوشید تا اینکه در جبهه دهلاویه به شهادت رسید!!!
شهيد محمد قنبرلو
كسي كه خبر شهادتش را به اسم شكار بزرگ در اخبار بغداد اوردند
کاشکی زمان بچگیمان لااقل همراه با داستانهای تخیلی، داستانهای واقعی خودمان را هم یادمان میدادند!!
ما که خودمان قهرمان داشتیم!!!
یه روزی یه لره...
یه روزی یه ترکه...
یه روزی یه عربه...
یه روزی یه قزوینیه...
یه روزی یه آبادانیه...
یه روزی یه اصفهانیه...
یه روزی یه شمالیه...
یه روزی یه شیرازیه...
مثل مرد جلو دشمن ایستادن تا کسی نگاه چپ به خاک و ناموسمان نکند!!!
لره............. شهید بروجردی بود!
ترکه........... شهید مهدی باکری بود!
عربه........... شهید علی هاشمی بود!
قزوینیه........ شهید عباس بابایی بود!
آبادانیه........ شهید طاهری بود!
اصفهانیه...... شهید ابراهیم همت بود!
شمالیه........ شهید شیرودی بود!
شیرازیه....... شهید عباس دوران بود!
و..... مردان واقعی اینها بودند!!!
*ای کاش، گاهی از این مردان واقعی و بی ادعا هم یادی کنیم...!!!
شب جمعه
برای شادی روح شهدا صلوات بفرستید با فاتحه
روحشان شاد و يادشان گرامی
🌹🕋بسم الله الرحمن الرحیم 🕋🌹🪸
اَلٰا بِذِكْرِٱللّٰـهِ تَطْمَئِنُّ ٱلْقُلُوبُ
🌹 اللهم عجل لولیک الفرج 🕋
🌐 الهی و ربی من لی غیرک 🕋